یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

در رابطه با انتشار نامه آقای خمینی
بیانیه پیشنهادی مجامع اسلامی ایرانیان



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۱ مهر ۱٣٨۵ -  ٣ اکتبر ۲۰۰۶


نامه آقای خمینی خطاب به مسئولان نظام در رابطه با نوشیدن جام زهر و پذیرش قطعنامه که از سوی هاشمی رفسنجانی اینبار،درسانه های داخلی به چاپ رسیده است( این نامه قبلا" ، از جمله در کتاب خاطرات آیت الله منتظری چاپ شده است. اما این خاطرات در خارج انتشار یافته است و در داخل کشور سانسور بوده است)   را میتوان ازچند جنبه مورد نظرقرارداد:
۱- دروغگویی وفریب دادن مردم از سوی دست اندرکاران نظام و به هدر دادن جان صدها هزارایرانی وصد ها میلیارد دلار خسارت در ادامه جنگ، با شعار جنگ جنگ تا پیروزی، در حالیکه خود آگاه بودند که پیروزیی در کار نیست و این فقط یک شعار برای توجیه ادامه جنگ بود .
۲- تنها مردم ایران که باید هزینه واقعی جنگ ( جانی و مالی) را تحمل میکردند، غیر خودی بودند و مجازنبودند تا از چند و چون پایان جنگ اطلاع یابند و اگر منازعه آقایان رفسنجانی ومحسن رضایی فرمانده   وقت سپاه (از قضا هردو در تشخیص مصلحت نظامند) نبود،این اطلاع به خودی ها محدود میماند و هنوز بر مردم معلوم نمیشد که این جنگ خانمانسوز در شکست سختی پایان   یافته است.
٣- بر مردم ایران است تا از سران کنونی نظام و مسئولان وقت، از آقایان رفسنجانی وخامنه ای و سران سپاه و نمایندگان مجلس اول بخواهند تا به مردم توضیح دهند چرا در اردیبهشت سال ۶۰ طرح صلح پیشنهادی کشورهای عدم تعهد را نپذیرفتند ودر عوض با کودتا بر ضد آقای بنی صدر،اولین منتخب مردم ایران، جنگ را به مدت هشت سال ادامه دادند؟ . آلن کلارک وزیر دفاع حکومت تاچر در دادگاهی که به فروش اسلحه به دو کشور در حال جنگ، ایران و عراق ،   رسیدگی میکرد، اظهار داشت: «این جنگ در جهت منافع انگلستان و غرب بود وما اسباب ایجاد و ادامه آن را فراهم کردیم».و میدانیم صدام از ابزارهای ایجاد جنگ بود.باید از ﺁقایان خامنه ای و هاشمی رفسنجانی و... پرسید : چرا   ابزار انگلستان و غرب در ادامه آن شدند؟.
۴ - چه چیز به غیراز قدرت پرستی مانع شد آقای خمینی نامه آقای بنی صدر را که در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱٣۶۰ به او نوشت   بخواند و پیشنهادی را که شورای عالی دفاع تصویب کرده بود، بپذیرد. اما وقتی هیأت اطلاع داد موافقت عراق را نیز بدست ﺁورده است، توسط دفتر ﺁقای رجائی از هیأت خواسته شد بخاطر فعل و انفعالی که در ایران دارد روی می دهد، به ایران نیاید، او با کودتا   موافقت کرد؟ چه کسانی در تصمیم گیری او موثر بودند؟
     رفسنجانی در کتاب عبور از بحران مینویسد:« ... در پیام امام در مورد جنگ و هیئت میانجی هم مطالبی آمده که سیاست آقای بنی صدر را محکوم می کند. آقای بنی صدر در کارنامه دیروز نوشته، مایل است به جنگ خاتمه بدهد و صلح کند، ولی شعارهای راهپیمایی امروز و اظهارات امام یقینا" راه را بر ایشان بسته است .ص۵۲ ....ساعت ۹ صبح به زیارت امام رفتم. چیزهایی که درارتباط با جنگ و هیئت صلح میدانستم، گفتم. امام ضمن اینکه مایلند، جنگ زودتر تمام شود، صلاح نمیدانند که ما کوتاه بیاییم و از اینکه شرط شود، بعد از صلح نباید به ملت عراق، علیه صدام کمک کنیم، نگرانند ص۵۴ ...با آقای رجایی در باره پیشنهاد هیئت صلح غیر متعهد ها صحبت کردیم. پیشنهاد ایجاد منطقه غیر نظامی در خاک ایران همراه با خروج نیروهای عراقی داده اند. بعضی از نظامی ها و آقای بنی صدرمایلند با تعدیلی بپذیرند ص۱۰۶ ... قرار بود در نخست وزیری با آقای ضیاء الرحمن رئیس جمهور بنگلادش و حبیب شطی ملاقات کنیم که نرفتم..... آقایان کیانوری و عمویی از رهبران حزب توده آمدند و اطلاعاتی آوردند معمولا با دادن اطلاعات با مسئولان رابطه بر قرار میکنند....معتقد بودند فعلا" زمان برای پذیرفتن صلح و خاتمه دادن به جنگ مناسب است. من گفتم آمریکا هم موافق صلح است. توجیه میکردند که آمریکا برای نجات صدام موافق است. ولی آنها مخالفند که جمهوری اسلامی در اثرجنگ زیاد ضعیف شود ص ۱۰٨.»
     این حق مسلم مردم ایران نیست که بپرسند و بدانند آقایان رفسنجانی وخامنه ای و دیگرانی که در تدارک کودتا وکسب قدرت وتحمیل استبداد به مردم بودند چرا در راه صلح و پایان دادن به خونریزی و تباهی نسلی مانع ایجاد کردند؟ چه گفتند تا آقای خمینی ضمن اینکه مایل بود جنگ زودتر تمام شود صلاح را در ادامه آن تا نوشیدن جام زهر دید ؟
۵- دروغگویی سران سپاه و بسیج در رابطه با سقوط خرمشهر، وقتی میگویند سپاه از آقای بنی صدر اسلحه سنگین میخواست واو مخالفت میکرد. یادآور میشویم که در ابتدای جنگ ومحاصره خرمشهر بالطبع، سپاه تازه تشکیل و نفرات آن بی تجربه، اما پر شور و احساساتی بودند ودادن اسلحه سنگین به آنها از توان ارتش کاستن وبه کام مرگ فرستادن افراد بی تجربه با "عملیات غیر متعارف" بود. رفسنجانی در مصاحبه با کیهان در۱۵ بهمن سال ٨۲ میگوید: « ...ارتش به خاطر آموزشهای کلاسیک خود یک نوع عملیات خاصی را قبول داشت که همه چیز باید طبق کلاس انجام شود... سپاه درآن فاز نبود،   شروع کارش از عملیات کوچک، غیرمتعارف،غافلگیری و ایثار در جنگ بود .»
 
    در اینجا متن نامه آقای بنی صدر به آقای خمینی را می آوریم تا مردم خود قضاوت کنند، چه کسی خادم و چه کسانی به ایران و مردم آن خیانت کردند و میکنند؟.
نامه آقای بنی صدربه آقای خمینی:(به نقل از کتاب نامه ها از آقای بنی صدر به آقای خمینی و دیگران،چاپ انتشارات انقلاب اسلامی)
"در باره پیشنهاد کشورهای غیر متعهد، دو برداشت از این پیشنهاد میتوان کرد:
۱- برداشت خوشبینانه:
الف- با توجه به ترکیب کشورهای غیر متعهد، مامور ایجاد صلح، میتوان آنطور برداشت کرد که روسیه سودی در ادامه جنگ نمی بیند و آماده است فشار به عراق بیاورد که صلح را با توجه به انعطاف ناپذیری ما بپذیرد.قرینه هم وجود دارد،در خبری که حزب توده از جمله به دفتر امام فرستاده است،از قول مقامات امریکایی میگوید که جنگ و ادامه آن به نفع آمریکا است.
ب- وضعیت عراق خصوص از نظر نظامی خراب است.پیشنهاد های ما را نپذیرفت چون گمان میکرد با ضربه هایی که میزند و به قول خودش چند شهر را میگیرد، خواهد توانست ما را واداربه تسلیم به شرایط خویش کند. شکست او در همه جبهه ها و زیادی تلفات و اسیران به او معلوم کرده است که ادامه جنگ،وضع رابه زیان او تغییر خواهد داد. بنا براین به بااین پیشنهاد قانع شده است:قبول حد اقل ضرر
۲- برداشت بد بینانه:
الف- چون روانشناسی ما را میدانند که هرچه را بگویند عکس آنرا میکنیم،پیشنهادی تا این حد مساعد داده اند به امید اینکه نمی پذیریم و پس ازآنکه انزوای ما کامل شد، ضربه ای کاری بزنند و به عمر جمهوری اسلامی پایان بدهند.آمریکا هم کمال مساعدت را به عراق و ضد انقلاب بکند ورژیم را تغییر بدهد.قرینه هم وجود دارد وآن فعال شدن ضد انقلاب است.
ب- پس از آنکه جنگ به پایان رسید،روسیه به عنوان اینکه این خدمت بزرگ را به ما کرده است،از طرفی توقع سیاست مساعد با خود را از ما داشته باشد و از طرف دیگر با توجه به اینکه ما باید تجهیزات فراهم بیاوریم تا نکند عراق تجدید قوا کند و از سر مزاحم بشود، قادر به هیچ کاری در افغانستان نگردیم.
بهر حال اگر بنا را بر صلح بگذاریم بهتر از این پیشنهاد ،پیشنهادی ممکن نیست بما بکنند.برای اینکه یک منطقه غیر نظامی در ایران و عراق به وجود می آید و در نتیجه:
۱- شط العرب در کنترل کامل ما میماند و عراق هم از استفاده از آن محروم است و نمیتواند از خلیج فارس نقت خود را صادر کند. بنا براین چیزی بدست نیاورده، بلکه وضع بد تری هم پیدا کرده است که قابل تحمل نیست.خصوص با تمام شدن جنگ و ضرورت باز سازی.
۲- از مرزهای خاکی هم عقب میرود یعنی از زمینهایی هم که طبق موافقتنامه ۱۹۷۵ بدست می آورد فعلا محروم میگردد و ابتکار عمل در همه زمینه ها بدست ما می افتد. ما خواهیم بود که شرائط و موضوعات گفتگو را معین خواهیم کرد.
در واقع ما خود را به موافقتنامه ۱۹۷۵ مقید کرده بودیم حتی آن را شرط قرار داده بودیم،اما حالا آزادیم در پیش کشیدن مطالب دیگر.اگر این پیشنهاد را دلیل بر ضعف کامل ارتش عراق بگیریم وبنا را بر ادامه جنگ بگذاریم در این صورت:
الف- باید بدانیم که انتشار این پیشنهاد و عدم قبول آن از نظر افکار عمومی خود ما که موافق ادامه جنگ نیست،خوشایند نیست، مگر اینکه ما اطمینان به پیروزی کامل داشته باشیم و این اطمینان را به مردم بدهیم.وگرنه اگر این پیشنهاد را نپذیریم و خدای ناکرده عدم موفقیت حاصل گردد. کار رژیم جمهوری اسلامی وکشور ساخته است.
ب- برای موفقیت کامل، یک انسجام تمام عیار لازم است. صاف و صریح بگویم که حاکمان نادان سود خود را در ادامه جنگ توام با ناکامی می بینند چرا که ادامه جنگ موجب تحکیم موقعیت آنها میشود وناکامی سبب میشود که آن را به گردن رئیس جمهوری بیاندازند وکار اورا یکسره کنند.ونمی دانند که کار کشور و رژِم جمهوری اسلامی یک سره میشود.
ج- بنا بر این لازم است یک دولت معرف هماهنگی عهده دار امور شود.
د- حد اقل باید سیاست حذف تدریجی رئیس جمهوری و بی اعتبار کردن وی وپی درپی لایحه حذف اختیارات ناچیز او را تصویب کردن پایان پذیرد و اگر این کار مهم از جانب امام به عنوان حد اقل حمایت سیاسی از فرماندهی جنگ عمل نمیشود، عدم دخالت کامل را رویه بفرمایند تا اختلاف در افکار عمومی حل بشود و رئیس جمهوری بتواند آزادانه حرف بزند و برخورد کند.
ه- مهمات و اسلحه و تجهیزات بقدر کافی خریداری و در اختیار قرار بگیرد.
امید بفضل خدا،که با توجه کامل به همه جهات، تصمیمی در مصلحت اسلام و کشور اتخاذ فرمائید".
 
اکنون با مقایسه این نامه با نامه آقای خمینی، که قریب به هشت سال پس از آن با استناد به نامه سران سیاسی و نظامی نوشته شده است وبا توجه به اظهارات آلن کلارک چه کسانی باعث شدند تا آقای خمینی تصمیمی را   که نه در مصلحت کشور بود و نه درمصلحت اسلام که همسوبا مصالح انگستان و غرب بود بگیرد؟.
 
مجامع اسلامی ایرانیان ۲اکتبر ۲۰۰۶


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست