روزی باید پاسخگو باشیم که چرا اطاعت کردیم چرا حمایت کردیم؟
فرزانه کیوانی
•
نظام های توتالیتر از افراد انسانی ، ماشینی در هم کوبنده و خالی ازتعقل می سازد و به نوعی شرمطلق درسلطه انسان برانسان نمود می یابد. نمونه بسیار بارز آن در سیاستهای اینگونه حکومتها معرفی افراد مختلف به عنوان کار گزاران و بر مسند نشستگان است؛ تا بتواند در مواقع لزوم شر را از سر خود دور کرده و ایشان را به عنوان عاملان اصلی جنایتهای خود معرفی کند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٣ ارديبهشت ۱٣۹٣ -
۲٣ آوريل ۲۰۱۴
ای کاش می توانستم آنچه را بودم فراموش کنم یا آنچه را هستم به یاد نمی آوردم.( شکسپیر- ریچارد دوم)
سرآغاز کتاب تاریخی دکتر عباس میلانی با نقل قولهایی ازآیت اله خمینی آغاز می شود هنگامی که در بهمن ۵۷ در بهشت زهرای تهران داد سخن از نا هماهنگی های اقتصادی و اجتماعی زمان محمدرضای پهلوی می دهد؛ این مقدمه هر چند گذرا است و بارها شنیده شده اما بسیار تامل بر انگیز است.نقل به مضمون :این خائن خبیث رفت ،فرار کرد همه چیز ما را بر باد داد...مملکت ما را خراب کرد قبرستانهای ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد. شما را ارجاع می دهم به مقدمه کتاب شاه[نگاهی به شاه] به قلم عباس میلانی که متن فارسی آن نیز قابل دسترسی است.
انقلاب ما با فرافکنی آغاز شده و شاید این سنت از زمانهای بسیار دورتر مبتلا به فرهنگ ما بوده و هست....آقایان یکی پس از دیگری آمده و رفته اند و هر کدام مسئولیت هزاران کمبود و بدبختی ایران را به دوش دیگری گذارده اند . یک ارجاع ساده به متون سخنرانی های انتخاباتی نامزدهای ریاست های جمهوری دوران پس از بهمن ۵۷ تا به امروز همگی به سادگی این ادعا را ثابت می کند .صرف نظر از رنج تاریخی ملت ایران که به سادگی در تاریخ صد ساله اخیر از مشروطه تا کنون این گونه من نبودم ها به چشم می خورد.کوتاه سخن که بحث این مقال، این نباشد و تنها اشاره ایی کوتاه به آن کافی است.
در این دوران پراز التهاب ایران، که همیشه چون تاریخ پر فراز و نشیبش آبستن حوادث است و در حالی که خداوندان قدرت پشیزی ارزش برای اعتراضات حقوق بشری فعالان داخل و خارج قایل نیستند؛ آیا این اعتراضات می تواند تاثیری بر روند شرایط داخلی ایران داشته باشد؟یا بی تفاوتی هم می تواند راه کاری باشد برای راحت روان و شاید از منظر بی توجهان به این شرایط، کار امثال ما آب در هاون کوبیدن است.این ها همه، محل های شک افکارامثال ما است .اما در پس بسیاری از خوانش ها به جوابهایی مطلوب هم می توان رسید.
خط فاصل میان کسانی که می خواهند بیندیشند و بنابراین ناچارند خود داوری کنند و آنان که نمی خواهند چنین کنند ربطی به تفاوتهای اجتماعی و فرهنگی یا آموزشی ندارند.از این جنبه ،از هم پاشیدن کامل اخلاقی جامعه ممکن است به ما این درس را بدهد که در چنین شرایطی ،آنان که ارزش ها را پاس می دارند و به هنجارها و استانداردهای اخلاقی پایبندند قابل اعتماد نیستند ، زیرا می دانیم و تجربه و تاریخ به ما نشان داده که هنجارها واستانداردهای اخلاقی ممکن است یکشبه تغییر کنند .تجربه ما ایرانیان در طول تاریخ بار ها و بارها سندی است بر این ادعا؛ از زمان زنده بادها و مرده بادهای کودتای ۲٨ مرداد گرفته تا بی تفاوت گذشتن از جعل های تاریخی پیروزان انقلاب ایران و از همه قابل دسترس تر برای ملت و نسل من، تغییر موضع شیفتگان ولایت از مرحوم منتظری به دلیل متناسب ندانستن شیوه ایشان در بیان مطالب با استانداردهای آقای خمینی به عنوان رهبر انقلاب همگی نشان از نسبی بودن اخلاقی دارد که به زعم عده ایی از قضا همیشه ثابت است .همگی این موارد دال بر تغییر یکشبه هنجارها در این نوع حکومتها ی تمامیت خواه دارد .آنچه در بین اصحاب این حکومتها باقی می ماند صرفا پای بند بودن به چیزی خواهد بود از سر عادت.
شکاکان و اهل تردید بسیار قابل اعتمادترند نه به دلیل اینکه شکاکیت خوب است یا تردید مفید- که به زعم نگارنده بسیار هم جای تامل دارد و بهتر آنکه سراغ هر ارزش به نمایش گذاشته شده باید با شک و تردید رفت و از اهل یقین بودن دوری کرد.)بزرگترین دلیل مفید فایده بودن شکاکیت این است ک اهل شک مسائل را می سنجند و به استقلال تصمیم می گیرند. ایشان تنها از یک چیز اطمینان دارند:اینکه هر اتفاقی بیا فتد تا زنده ایم نا چاریم با خودمان زندگی کنیم.
شکسپیر در نمایشنامه ریچارد دوم دیالوگ بسیار معروفی خلق کرده آنجا که می گوید :نه شاه که صاحب انگلستانی تو...در پس خلق این دیالوگ معروف وی شاید بتوان رد پای همه حا کمان مستبدی را جست که از گذشته تا حال تحت لواهای مختلف خود را صاحب جان و مال مردم می دانسته و می دانند .زمانی در هیات پادشاهی همایونی ظاهر شده اند و زمانی چون حکومت دینی حاضر در ایران خود را نماینده نیروی برتر که ذات قدسی دارد بر روی زمین می دانند.تا بدین وسیله با ایجاد وحشت بیشتر در دل مردم مذهب زده ایشان را بیش از هر زمان دیگری در ایران وادار به اطاعت و یا بهتر است بگوییم-وادار به حمایت کنند.
حکومتهای توتا لیتر با از خود بیگانه کردن توده های مردم ،همسان سازی و وابستگی آنها به نوعی ایدئولوژی دست به بهره کشی و سرکوب آنها می زنند. نظام های توتالیتر از افراد انسانی ، ماشینی در هم کوبنده و خالی از تعقل می سازد و به نوعی شر مطلق در سلطه انسان بر انسان نمود می یابد.نمونه بسیار بارز آن در سیاستهای نه چندان انسان مدارانه اینگونه حکومتها معرفی افراد مختلف به عنوان کار گزاران و بر مسند نشستگان است؛ تا بتواند در مواقع لزوم شر را از سر خود دور کرده و ایشان را به عنوان عاملان اصلی جنایتهای خود معرفی کند. درجریان ضرب وشتم بند ٣۵۰ زندان اوین آیا می توان به سادگی به ادعاهای رئیس سازمان زندانها دل خوش داشت ؟ یا باور کرد مسئول اصلی ماجرا او است و در زمان پاسخگویی باید از او سوال و جواب کرد؟
مارتین بوبر در نظریه خود اندیشه دو تن در یک تن ،یعنی رودررویی انسان با خویشتن خود یا وجدان را مطرح می سازد.کلید جلوگیری از بروز شر در دیدگاه وی در گیر شدن پیوسته عمل انسانی با وجدان است.به گونه ای که بر اثر این درگیری جلوه ایی از خودشناسی پدیدار می شودتا مانع از بروز شر گردد.او برهمین اساس و با توجه به زمینه ایجاد شر (فقدان تعقل) نتیجه می گیرد که بزرگترین شرها از کسانی سر نمی زند که به ناچار باید با وجدان خویش روبرو شوند، بلکه بزرگترین اشرار آنانی هستند که اساسا به یاد نمی آورند زیرا هرگز به اعمال خود فکر نمی کنند.
باید اذعان کنیم که وضعیتهای فوق العاده ایی وجود دارند که در آنها نمی توان مسئولیت در قبال جهان را که عمدتا مسئولیتی سیاسی است به عهده گرفت اما با کناره گرفتن از اطاعتهای اجتماعی در نظام ها ی دیکتاتوری و در نتیجه دوری از حمایت نظام، به راحتی می توان تصور کرد که چه بر سر این نظامها خواهد آمد.مردم اگر غیر مسئولانه عمل کنند و حاضر به حمایت نباشند، حتی بی آنکه مقاومت فعالانه یا شورش کنند چه خواهد شد از قبل روشن است.این یکی از انواع اقدامها و مقاومت های غیر خشونت آمیز است که در قرن ما کشف شده است.
تاریخ بزرگترین دادگاه خواهد بود که در برابرش روزی باید پاسخگو باشیم که چرا اطاعت کردیم چرا حمایت کردیم؟ این عبارت برای حیوان ناطقی چون انسان خالی از ارزش معنایی نیست : چرا حمایت کردید ؟
|