کودکانه
(غزلواره)
خسرو باقرپور
•
ترا دیده بودم در روشنایی ی خواب
و بوسیده بودم در پاکی ی آب
امروز چون خونِ سرخِ انار،
در چشمم می جوشی
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۵ ارديبهشت ۱٣۹٣ -
۲۵ آوريل ۲۰۱۴
چون آبشارِ مجنونِ بید،
پریشان آمدی
بر شانه هایِ ویرانم ریختی
مات چون چشمانِ ماهی،
در دلم خوابیدی
امروز چون داغِ خونِ تمشک
بر لبانم خشکیده ای
آن شب چو آمدی،
مهتاب رنگِ از چهره ی تو می گرفت
ترا دیده بودم در روشنایی ی خواب
و بوسیده بودم در پاکی ی آب
امروز چون خونِ سرخِ انار،
در چشمم می جوشی
نشسته ام حیران
سفر می کنم در رویا
به بادبادک ها و قاصدک هایِ کودکی ام بازگشته ام
انگار از آن زمان،
دل داده ام به تو.
ای توامانِ وهم و حقیقت
دیروز در داغی ی چشم انتظاری آمدی
و به سردی ی برف،
در زمهریرِ امروز گریختی.
آهویی در من گریه می کند امشب.
٣۱ فروردین ۱٣۹٣
|