یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

عمران صلاحی شاعر و طنز نویس بزرگ درگذشت


• آیینه‌ی نگاهت، پیوندِ صبح و ساحل
لبخندِ گاه‌گاهت صبحِ ستاره‌باران
ای جویبارِ جاری! زین سایه‌برگ مگریز
کاین‌گونه فرصت از کف دادند بی‌شماران ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۲ مهر ۱٣٨۵ -  ۴ اکتبر ۲۰۰۶


 
عمران صلاحی" شاعر و طنزپرداز معاصر بامداد روز چهارشنبه بر اثر سکته قلبی در بیمارستان توس درگذشت.
یکی از بستگان وی به خبرگزاری «ایرنا» گفت: عمران صلاحی عصر روز سه‌شنبه با احساس درد در قفسه سینه راهی بیمارستان کسری شد و از آنجا به بیمارستان توس منتقل و در بخش سی.سی.یو بستری شد و بامداد امروز درگذشت.
مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر عمران صلاحی صبح فردا برگزار می‌شود.
 پس از نقل قول‌های متفاوت، خانواده‌ی صلاحی اعلام کردند که پیکر این شاعر و طنزپرداز، ساعت نه روز پنج‌شنبه ۱٣ مهرماه از مقابل خانه‌ی هنرمندان ایران به‌سمت قطعه‌ی هنرمندان بهشت زهرا (س) تشییع خواهد شد.
عمران صلاحی شامگاه سه‌شنبه ۱۱ مهرماه در سن ۶۰ساگی به‌علت عارضه‌ی قلبی و ریوی در یکی از بیمارستان‌های تهران درگذشت.
تعدادی از آثار منتشرشده‌ی او عبارت‌اند از: طنزآوران امروز ایران، گریه در آب، قطاری در مه، ایستگاه بین راه، پنجره‌دن داش گلیر و آینا کیمی (به زبان ترکی)، حالا حکایت ماست، رویاهای مرد نیلوفری، شاید باور نکنید، یک لب و هزار خنده، آی نسیم سحری، ناگاه یک نگاه، ملانصرالدین، باران پنهان، از گلستان من ببر ورقی، هزار و یک آیینه، گزینه اشعار و مرا به نام کوچکم صدا بزن (گزینه شعرها).
وی همچنین قرار بود ‌"تفریحات سالم"، "طنز سعدی در گلستان و بوستان" و "زبان‌بسته‌ها" (منتخبی از قصه‌های حیوانات به نظم) را منتشر کند.
عمران صلاحی متولد اسفندماه سال ۱٣۲۵ کارش را با مجله‌ی "توفیق" شروع کرد و آن‌جا با پرویز شاپور آشنا شد. او سال‌ها در مطبوعات ازجمله "گل‌آقا" طنز می‌نوشت.
صلاحی اخیرا نیز برای شرکت در گردهمایی شاعران جهان به چین رفته بود.
 
 
● شمس لنگرودی، عمران صلاحی را یکی از محبوب‌ترین شاعران نسل خودش می‌داند.

این شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با اشاره به جنبه‌های مختلف کاری صلاحی از جمله شعر، داستان، گفتارهای کوتاه طنز، رمان و تحقیق یادآور شد: او در همه‌ی عرصه‌ها کار کرد و شاید همین پراکندگی تا حدودی به کارش لطمه زده باشد، اما فکر می‌کنم یکی از شاخص‌ترین شاعران طنز‌پرداز ما پس از مشروطیت بود.
شمس لنگرودی افزود: به خودش هم می‌گفتم اگر بیش‌تر وقتش را در آن عرصه به کار می‌پرداخت، موفق‌تر بود، اما در هر حال اگر گزینه‌ای از شعرهای صلاحی منتشر شود، حتما ماندگار خواهد بود.
وی همچنین متذکر شد: عمران صلاحی در دوره‌ای بیش‌تر به اجتماعیات می‌پرداخت، اما پس از نوعی سرخوردگی عمومی که پیدا شد، به عاشقانه‌سرایی روآورد و اواخر عمر بیش‌تر شعرهای عاشقانه می‌گفت.
نکته‌ی دیگر مورد اشاره‌ی شمس لنگرودی، نو‌آوری عمران صلاحی در حوزه‌ی وزن شعر فارسی بود که در این‌باره توضیح داد: او از مدت‌ها قبل نوآوری را در این زمینه شروع کرده بود که به گمانم به نتیجه هم رسید. تحت تأثیر شعر ترکیه و شعر آذری از مدت‌ها بیش شعر هجایی می‌گفت. اوایل فکر می‌کردم شعرهایش منثور است و وزن ندارد، بعد متوجه شدم که این‌طور نیست، اما متأسفانه به این موضوع توجهی نشده است. خود عمران هم اهل خودنمایی نبود که آن را مطرح کند و پیروان و هوادارانی پیدا کند. اما اگر کسی که از زبان آذری و شعر هجایی شناخت خوبی دارد، پیدا شود و روی این شعرها کار کند، حتما تأثیر خوبی خواهد داشت.
شمس لنگرودی در توضیح دلیل محبوبیت صلاحی هم گفت: این به‌خاطر خصلت‌های انسانی و طنز حضوری بود که او داشت. کسی را ندیدم که با او خصومتی داشته باشد و این به سعه‌ی صدر و دل بازش برمی‌گردد.
وی همچنین از شعر "پرستار" صلاحی به‌عنوان یکی از درخشان‌ترین شعرهای طنز پس از مشروطیت نام برد.


● جواد مجابی، عمران صلاحی را یکی از نویسندگان تراز اول در طنز دانست.

او همچنین به خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفت: صلاحی کسی است که مسائل اجتماعی را با یک دید موشکاف بررسی کرده و هر مسأله‌ی زودگذر را در روشنای یک تجربه‌ی تاریخی دیده است و مهم‌ترین خصیصه‌ی عمران، دوست داشتن مردم و سخن گفتن به شیوه‌ی آن‌هاست؛ به این معنا که زبان مردم کوچه و بازار را در حد کمال به کار می‌برد.
به اعتقاد جواد مجابی، صلاحی از دردهای مردم جدا نبود، برای اینکه خودش از مردم جدا نبود و در تمام آثاری که خلق کرده، مسائل مشترک بین او و مردم ایران را می‌بینیم و این صفت به کار عمران ویژگی می‌دهد.
این شاعر و طنزپرداز در ادامه خاطرنشان کرد: پشت طنزهای شوخ و شاد عمران همواره یک اندوه عظیم بر سرنوشت آدمی موج می‌زند و این خصیصه‌ی یک طنزپرداز برجسته است.
مجابی همچنین معتقد است: کار عمران صلاحی به پایان نرسیده بود و در زمینه‌ی ادبیات طنز رو به شکفتگی و رسیدن به قله‌های هنرش بود که متأسفانه در این راه فروماند.
وی همچنین تاکید کرد: جامعه‌ی ایرانی احترام خود را نسبت به عمران حفظ خواهد کرد، به دلیل شادخویی و این‌که شادخویی‌اش را تقسیم می‌کرد. برای مردم می‌نوشت و خود یکی از بهترین مردمان بود.
 

● مفتون امینی: هیچ شاعری به اندازه‌ی او در معاشرت با مردم محبوبیت نداشت

به گفته‌ی مفتون امینی، شعرهای عمران صلاحی از نظر اجتماعی، عمیق و دقیق و از نظر عاطفی بسیار زیبا هستند.
این شاعر در گفت‌وگویی با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، متذکر شد: صفت عمده‌ی صلاحی، سازگار و قابل تطبیق بودن بود. هیچ شاعری به اندازه‌ی او در معاشرت با مردم محبوبیت نداشت. بسیار مردمدار بود و حالا همه در بهت‌زدگی هستند.
وی در این زمینه توضیح داد: صلاحی با گروه‌ها، قشرها و طیف‌های مختلف مردم معاشرت داشت و دایره‌ی تأثیر‌پذیری و تأثیرگذاری‌اش خیلی متفاوت بود که این تنوع لایه‌های روابط اجتماعی در شعرش اثر گذاشت، به‌طوری‌که این تنوع، خاصیت اول شعر او شد.
به اعتقاد مفتون، شعر صلاحی همیشه در آن واحد جنبه‌های متفاوت داشت و تنوع در کار او جنبه‌ی عرضی داشت.
وی همچنین خاطرنشان کرد: صلاحی علاوه بر مضامین متنوع، در آن واحد، غزل، شعر نیمایی و یا شعر سپید می‌گفت، که به قول محد حقوقی، در هیچ‌یک از جنبه‌ها تمرکز پیدا نکرد. اما کل این کارها در نوع خود، خوب و دلنشین‌اند، بخصوص کتاب "هزار و یک آیینه"ی او که متأثر از "هزار و یک شب"، شعرهای زیبای سپیدی دارد.
مفتون امینی همچنین درباره‌ی مضامین شعر صلاحی عنوان کرد: او بیش‌تر به مسائل اجتماعی می‌پرداخت و کم‌تر شعر عاشقانه می‌گفت، که البته شعرهای عاشقانه‌اش از آن نوع هستند که من می‌پسندم؛ یک‌سره نیستد و کاملا جنبه‌ی امروزی و این‌قرنی دارند؛ در آن‌ها حقارت، اسارت و فلاکت نیست و این شعرهای عاشقانه‌ی صلاحی را باارزش می‌کند.
او همچنین با اشاره به این‌که طنز‌های عمران صلاحی بی‌نظیرند و هیچ‌کس جز عبید زاکانی تاکنون نتوانسته در عرصه‌ی طنز این‌طور بدرخشد، یاد‌آور شد: اواخر بیش‌تر به مطایبه و لطیفه‌گویی متمایل شده بود و از طنز‌های اولیه‌اش فاصله گرفته بود، چرا که می‌خواست همه را راضی کند و مردم بیش‌تر مطایبه را می‌پسندند. اما کارهای اولیه‌ی طنز صلاحی قطعا در تاریخ ماندگار خواهند شد.
مفتون امینی در پایان با اشاره به آشنایی‌اش با صلاحی در سال ۵۰ در تبریز و ادامه‌ی این رابطه از سال ۶۰ در کوهنوردی‌های تهران، گفت: شهریار به من می‌گفت تو از من ۲۰ سال کوچک‌تری و پس از من ۲۰ سال فرصت داری. چند روز پیش به این موضوع فکر می‌کردم و بلافاصله به نظرم رسید، صلاحی هم ۲۰ سال از من کوچک‌تر است و ۲۰ سال بعد از من خواهد ماند که حالا او رفته است...
 


● منوچهر احترامی: از هر مسأله‌ی جاری روز، طنز ماندگاری می‌نوشت

به اعتقاد منوچهر احترامی، نوشتن یک طنز ماندنی از هر مسأله‌ی جاری روز، ویژگی منحصر به‌فرد عمران صلاحی است.
این طنزپرداز در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، عنوان کرد: شاید کم‌تر افراد دست به‌قلم به این مسأله توجه داشته باشند، اما صلاحی با بازنگری ادبیات کلاسیک، از نو نوشتن و تفسیر آن، استفاده از شعرها، قصه‌ها و ضرب‌المثل‌های معروف، در بازسازی طنز‌آمیز مسائل روز تلاش می‌کرد و آن‌ها را عمق می‌داد و به این ترتیب در خزانه‌ی فرهنگی مردم ماندگارشان کرد.
وی ادامه داد: به این ترتیب صلاحی سعی می‌کرد حتا مسائل کوچک را از دست‌برد آفت زبان دور نگه دارد و ماندی‌ترشان کنند.
احترامی با تأکید بر این‌که صلاحی شیوه‌ی خودش را داشته و کارش منحصر به‌فرد بوده، اثرگذاری او را در مقوله‌ی طنز ایران در شعر، نثر، عرصه‌ی مطبوعاتی و غیرمطبوعاتی مثل رمان، غیرقابل انکار دانست.
او در این زمینه متذکر شد: شیوه‌ای که صلاحی آورد، خاص خودش بود و به نام خودش ماندگار خواهد شد.
احترامی در ادامه یادآور شد: شناخت زبان فارسی، فرهنگ متداول جامعه و شناخت ادبیات کلاسیک ایران که این‌ها همه‌اش لازمه‌ی خوب فکر کردن و خوب نوشتن است، در کار صلاحی دیده می‌شود. او همچنین شناخت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داشت، ظرفیت‌های زبان را به‌کار می‌گرفت و ذوق و استعداد سرشارش هم باعث می‌شد کارهای ماندگاری ارایه دهد.
 

● گاهشمار زندگی و آثار عمران صلاحی

۱٣۲۵-۱۰ اسفند تولد در تهران(امیریه)
۱٣٣۲- تحصیل در دبستان صنیع الدوله(قم)
۱٣٣۵- تحصیل در دبستان قلمستان(تهران)
۱٣٣۷- تحصیل در دبستان شهریار و دبیرستان امیر خیزی(تبریز)
۱٣۴۰- چاپ اولین شعر در مجله اطلاعات کودکان – مرگ ناگهانی پدر
۱٣۴۱- تحصیل در دبستان وحید(تهران)
۱٣۴۵- همکاری با روزنامه توفیق – آشنایی با پرویز شاپور
۱٣۴۷- چاپ اولین شعر نیمایی در مجله خوشه به سردبیری احمد شاملو
۱٣۴۹- انتشار کتاب ”طنز آوران امروز ایران” با همکاری بیژن اسدی پور – فوق دیپلم مترجمی از دانشگاه تهران
۱٣۵۰- خدمت نظام وظیفه در تهران ، تبریز ، کرمانشاه ، مراغه
۱٣۵۲- همکاری با گروه ادب امروز رادیو به دعوت نادر نادرپور – استخدام در رادیو تهران
۱٣۵٣- انتشار کتاب ”گریه در آب” – ازدواج با هایده وهاب‏زاده
۱٣۵۵- انتشار متاب ”قطاری در مه”
۱٣۵۶- انتشار کتاب ”ایستگاه بین راه” – نمایشگاه مشترک کاریکاتور با پرویز شاپور و بیژن اسدی‏پور در نگارخانه تخت جمشید – شعر خوانی در ۱۰ شب کانون نویسندگان ایران
۱٣۵۷- تولد اولین فرزند (یاشار)
۱٣۵٨- انتشار کتاب ”هفدهم” – سفر به ترکیه ، یونان ، بلغارستان
۱٣۶۱- تولد دومین فرزند (بهاره) – انتشار کتاب ”پنجره دن داش گلیر” به ترکی
۱٣۶۷- گشایش صفحه ”حالا حکایت ماست”
۱٣۷۰- انتشار کتاب ” رویاهای مرد نیلوفری”
۱٣۷٣- انتشار ویژه نامه مجله ”عاشقانه”
۱٣۷۴- انتشار کتاب ”شاید باور نکنید”
۱٣۷۵ – بازنشستگی از صدا و سیما – همکاری با گل‏آقا – همکاری با شورای عالی ویرایش
۱٣۷۷- انتشار کتاب ” یک لب و هزار خنده” و ”حالا حکایت ماست”
۱٣۷٨- انتشار گزینه اشعار – سخنرانی در شش شهر سوئد
۱٣۷۹- انتشار کتاب ” آی نسیم سحری”،”ناگاه یک نگاه”،”ملا نصرالدین”، از گلستان من ببر ورقی” و ” باران پنهان”
۱٣٨۰- انتشار کتاب‏های ”هزار و یک آینه” و ”آینا کیمی” به ترکی


چند سروده از عمران صلاحی
 

● نام کوچک

درخت را به نام برگ
بهار را به نام گل
ستاره را به نام نور
کوه را به نام سنگ
دل شکفته مرا به نام عشق
عشق را به نام درد
مرا به نام کوچکم صدا بزن!
 

● خاتون

خاتون
کلام تو
سنگ را آب میکند
خواب را خواب
و ایوان را پر از مهتاب
در کلام خود شناوری
چون شکوفه سفید ماه در چشمه
بیان خویشتنی
چون فواره ای در حوض نقره
تو را در کلامت میچینم
تو را در کلامت میبویم
*
خاتون تو میدانی
میان شاخ و برگ قصه ها
پرنده وار بخوانی
تو میتوانی
آتشی را به آتشی دیگر خاموش کنی
تو میتوانی از ما بلابگردانی
مرگ چنان گوش به قصه ات میسپارد
که از کار خویش باز میماند
*
خاتون
شبی خوش است
میخواهم
گیسوانت را بشنوم
لب میگشایی
نسیم شبانگاه
سراپا گوش میشود
کلام تو سرانجام
آغوش میشود.
 

● به زبان خودشان

با درختی که زند سر به فلک
به زبان مِه و ابر
به زبان لجن و سایه و لک
به زبان شب و شک حرف مزن
با درختان برومند جوان
به زبان گل و نور
به زبان سحر و آب روان
به زبان خودشان حرف بزن
 

● دو رباعی طنز

بگذار تو را به لب تبسم برسد
راز دل ما به گوش مردم برسد
بنشین بغل آینه تا بار دگر
زیبایی تو به چاپ دوم برسد


مردیم در این زمانه از دلتنگی
اوضاع زمانه هم شده خرچنگی
خشک است و عبوس هر که بینم یا رب
قدری برسان تهاجم فرهنگی
 

● دو سروده به زبان ترکی آذربایجانی

گوندوز گونه عادتی وار٫ گئجه اولدوزلارا٫ آیا
بوداقلار باهارا
میوه لر یایا
گمیلر دنیزه٫ بالیقلار چایا
پنجره لر آچیلماغا٫ بیر آز تازا هاوایا
آچیق یئلکن عادتی وار یئللره
آراز دلی سئللره
آینا گوزه للییه٫ داراق تئللره
غریب آدام عادتی وار وطنه
داغلار دومانا٫ چنه
آیریلیق گونلری منه
من سنه!


"روز به آفتاب عادت دارد٫ شب به ستارگان و ماه
شاخساران به بهار٫ میوه ها به تابستان
کشتیها به دریا٫ ماهیها به رود
پنجره ها به باز شدن٫ به کمی هوای تازه
بادبان گشوده به بادها عادت دارد
ارس به سیلهای دیوانه
آینه به زیبایی
شانه به گیسو
انسان غریب به وطن عادت دارد
کوهها به مه
روزها به جدایی من
من به تو!"

*

داش آتانلار بیلمه دیلر
پارچالانمیش آینادا
بیر آیدان مین آی چیخار
بیر گونشدن مین گونش
بیر اولدوزدان مین اولدوز
پارچالاندیق آینا کیمی
چوخالاریق٫ چوخالداریق ایشیغی


"تکه تکه شدیم اما نشکستیم
سنگ اندازان ندانستند که در آینه شکسته
یک ماه هزار ماه می شود٫
یک خورشید هزار خورشید
یک ستاره هزار ستاره
تکه تکه شدیم چون آینه
فراوان می شویم و فراوان می سازیم روشنایی!"




اخبار روز در اندوه سنگین فقدان عمران صلاحی، ادیب ماندگار و بزرگ ایران، با همه هنرمندان و اهالی ی فرهنگ و ادب ایران شریک است.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست