به مناسبت روز جهانی کارگر:
نگاهی به موانع و مشکلات زنان کارگر
محمدصفوی
•
زنان مجبور به انجام کار سخت و زیان آور در سخت ترین بخش ها مانند کشاورزی و کشت و زرع، یا کارگاه تولیدی پوشاک و لباس دوزی و کارگاه گاهای خانگی و قالی بافی هستند؛ یا اینکه تنها مجازند مشاغلی را در بیرون انجام دهند که درواقع ادامه همان کارهای خانه داری است. زنان به خاطر تبعیض گسترده، جزء آخرین کسانی هستند که استخدام میشوند ولی جزء اولین کسانی هستند که اخراج میشوند!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۱ ارديبهشت ۱٣۹٣ -
۱ می ۲۰۱۴
گاه و بی گاه در رسانه های عمومی، پاره ای از مطالبات معوقه زنان کارگر منتشر می شود که بازتاب همین اندک مطالبات، به خوبی نشان می دهد که زنان کارگر تا رسیدن به ابتدای ترین مطالبات برابری خواهانه خود هنوز با موانع بسیار دشواری روبرو هستند. از جمله :
تبعیض جنسیتی و تقسیم جنستی مشاغل
در نخستین نگاه به مطبوعات کشورمان در ارتباط با مطالبات زنان ـ و بویژه زنان کارگر ـ متوجه می شویم که با وجود تلاش های صبورانه و آگاهگرانه ای که از جانب فعالان اجتماعی و زنان حق خواه کشورمان صورت گرفته، اما متأسفانه هنوز تبعیض گسترده در ساختار شغلی زنان کارگر بزرگترین مانعی است که در سر راه زنان و بهبود شرایط کار زنان وجود دارد.
کارهای سخت و طاقت فرسا و بیکاری زنان
حضور سیاست های اقتدارگرایانه تبعیض آمیز جنسیتی که در نهاد کار و در تمام سطوح جامعه ـ حتی در تشکل های کارگری ـ از دیرباز وجود داشته است، متوجه می شویم که زنان کارگر پیوسته در بخش «حاشیه ای» نهاد کار، قرار داده شده اند. آنها مجبور به انجام کار سخت و زیان آور در سخت ترین بخش ها مانند کشاورزی و کشت و زرع، یا کارگاه تولیدی پوشاک و لباس دوزی و کارگاه گاهای خانگی و قالی بافی هستند؛ یا اینکه تنها مجازند مشاغلی را در بیرون انجام دهند که در واقع ادامه همان کارهای خانه داری است. در واقع آنان به خاطر تبعیض گسترده، جزء آخرین کسانی هستند که استخدام میشوند ولی جزء اولین کسانی هستند که اخراج میشوند! و نرخ بیکاری زنان بیشتر از مردان گزارش شده است. در حالیکه اکثر زنان کارگر در کشور ما زنان سرپرست خانواده یا خود سرپرست هستند و با فقر مزمن و کمبوده دست بگریبانند. بنا به گفته معاون ریس جمهور در امور زنان، در حال حاضر «هشتاد دو درصد» از زنان سرپرست خانواده در ایران، فاقد شغل هستند.(ایلنا ۰۷،۰۲،۱٣۹٣)
دستمزد اندک
به خاطر وجود تبعیض گسترده ی جنسیتی و سیاست های پدر ـ مردسالاری که مرتباَ زنان را به خانه نشینی محکوم و ملزم می کند، طبعاَ فشار فزاینده ی اقتصادی باعث می شود که زنان با کمترین دستمزدها و بدون کوچکترین مزایایی، بدترین و سخت ترین شرایط کار را پذیرا باشند. از این رو، کارگران زن، به ارزان ترین نیروی کار کشور، تبدیل شده اند. برای نمونه بنا به یک گزارش میدانی دستمزد یک کارگر زن قالی باف معادل ققط ۱۰۰ هزار تومان در ماه است. یعنی چندین برابر پایین تر از میزان حداقل دستمزد قانونی در کشور. ( پایگاه تحلیلی خبری خانواده و زنان)
آزار جنسی و روحی در محیط کار
در جایی که بخشی وسیعی از زنان کارگر به طور غیر رسمی و بدون نظارت نهادی مدنی، در پستوها و زیر زمین ها و مراتع و حاشیه ها کار می کنند و از جانب مسئولان و نهادهای مسئول دیده نمی شوند در نتیجه این زنان می توانند به آسانی هدف هرگونه آزار و اذیت جنسی و زخم های عمیق روحی و تبعیض پنهان از جانب همکاران مرد خود (یا صاحبان کار و مدیران) قرار بگیرند. در همین رابطه یکی از فعالان زن که به خاطر «آبروداری» و سایه سنگین سنت، نمی تواند حرفش را رک و پوست کنده در مورد آزار و اذیت جنسی به زبان بیاورد. به طور مبهم و کلی، می گوید: مشکل دیگری که کارگران زن با آن روبرو هستند توقعات برخی کارفرمایان است که به دور از معیارهای اخلاقی و دینی، بسیاری از زنان کارگر را وادار به ترک شعل خود می کند. (ایلناـ ۰۵،۱۲،۱٣۹۲)
بنابراین، سلطه اقتدارگرا و مردسالارانه از بالا تا پایین جامعه، فضایی را در محیط های کار بوجود آورده است که مردان کارآفرین برای دادن شغل به زنان، خود را محق می دانند که هر گونه رفتاری را نسبت به زنان کارگر داشته باشند.
بدتر بودن شرایط ایمنی و بهداشتی کار زنان
زنان کارگری که به طور غیر رسمی ـ و قرار دادی ـ در حاشیه و فاقد پوشش حمایت های اجتماعی و قانونی هستند طبعاَ به لحاظ حوادث و بیماریهای شغلی با خطرات بیشتر و جدی تری روبرو هستند. برای نمونه در گیلان که شصت درصد از کشاورزی این استان بر دوش زنان کارگر است متأسفانه این زنان، فاقد پوشش بیمه تأمین اجتماعی هستند. این در شرایطی است که در کشاورزی مکانیزه، مردان به عنوان نیروی فنی ماهر پشت دستگاه ها حضور دارند اما در سایر کشتزارها زنان هنوز با دست، مشغول کارند.... این زنان کارگر برای حفظ درآمد خود، از حقوق قانونی خود چشم پوشی می کنند. (ایلنا ۰٨،۰۱، ۱٣۹٣)
بی قانونی و فقدان بیمه تأمین اجتماعی باعث می شود که در بخشی که زنان در بدترین شرایط سرما و گرما و با انواع مواد شیمایی سرطان زای دفع آفات، سر و کار دارند در اساس هیچگونه آمار دقیقی از حوادث کار و بیماریهای شغلی آنان موجود نباشد. نمونه حادثه ای دیگر در عرصه کار زنان (در دیماه سال ۱٣۹۲) مرگ فاجعه بار دو زن کارگر کارگاه تولیدی پوشاک در تهران بود که تصاویر مرگ دلخراش و سقوط آنان از ساختمانی که در حال آتش بود در همه رسانه منتشر شد که بیان گویای شرایط اسفناک بخش وسیعی از کارگران زن در کشورمان ایران است. نمونه ای دیگراز شرایط غیر ایمنی، غیر بهداشتی و سطح نازل رفاه زنان کارگر را می توان در بیان یکی دیگر از کارگران زن دید: در برخی کارگاهای زنان، سرویس بهداشتی (مانند مستراح مناسب)، رختکن، محل استراحت و حتی غذاخوری، در یک جا است. من موردی دیدم که در انتهای روشویی، موکت انداخته بودند تا خانم ها در آنجا استراحت کنند. (ایلنا ۰۵،۱۲، ۱٣۹۲)
بی شک کمبودها در مورد وضعیت اشتغال زنان فراوان است که می بایست همه این مشکلات، به تدریج از زبان مستقل خود زنان کارگر، بیان شود. متاسفانه از آنجا که اراده محکمی از جانب مسولان برای تغییر شرایط اسفناک کار زنان به صورت نهادی، دیده نمی شود و از آنجا که نگاه های غیر سازنده ای وجود دارد که هنوز زنان را در فرودستی و بی قدرتی می خواهد، وظیفه تغییرات بنیادی و کاهش هزینه های اجتماعی و افتصادی طبعاَ بدوش نهادهای جامعه مدنی و تشکل های زنان کارگر و جامعه علمی و تخصصی و همه ما که به کشوری آزاد و آباد و حضور قدرتمند و توانای زنان باور داریم قرار می گیرد.
منبع:مدرسه فمینیستی
|