یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

حمام خون اوباما در اودسا
مایک ویتنی – ترجمه: هاتف رحمانی


• هیچ یک از قربانی های تراژدی مسلح نبودند. هیچ یک از آن ها ملیت روسی نداشتند. هیچ پایه واقعی برای اظهار اوباما که "اعتراض کننده ها... رزمنده های به شدت مسلحی هستند که حمایت قابل توجهی از روسیه دریافت می کنند." وجود ندارد. ادعاهای اوباما غیرقابل تایید، ساختگی و کاملا دروغند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۷ ارديبهشت ۱٣۹٣ -  ۷ می ۲۰۱۴


"به محض این که چندین طبقه ساختمان در آتش غرق شد، عکس های منتشر شده در توئیتر نشان می داد که افراد آویزان از پنجره ها و نشسته بر هره ی پنجره ها در چند طبقه، شاید آماده پریدن می شوند. عکس های دیگر نشان می داد افراد طرف دار رژیم جهنم را جشن گرفته اند. برخی در توئیتر با استفاده از لحن خفت بار برای فعال های طرف دار روسیه که روبان های سنت جرج به سر داشتند طعنه می زدند که "سوسک های کلرادو دارند در اودسا کباب می شوند،"
مایک هد، تارنگاشت سوسیالیست جهانی، واشنگتن مسئول کشتار فاشیستی در اودسا.

ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه: "من فکر می کنم آن چه اکنون رخ می دهد نشان می دهد هماهنگ کننده روند از آغاز عملا چه کسی است. در ابتدا، ایالات متحده ترجیح می داد در سایه بماند، اما اکنون آن ها خود را بعنوان رهبرهای این فرایند کاملا افشا کرده اند."


عضو های جناح راست فاشیست دفتر اتحادیه های کارگری اودسا را روز جمعه به اتش کشیدند که ۴۰ نفر [۱] فعال ضدکودتا که برای فرار از گسترش خشونت خیابانی به ساختمان اتحادیه پناه برده بودند کشته شدند. شاهدها می گویند که عضوهای نیروهای امنیتی اکرایین با عقب نشینی از صحنه اجازه دادند رادیکال های جناح راست خروجی ها را مسدود و با پرتاب بمب اتش زا به ساختمان بسیاری را ناگزیر به پریدن از پنجره های باز به پیاده رو نمایند که در اثر ضربه کشته شدند. تعداد اندکی که از سقوط نجات یافتند به شدت با چماق و زنجیر نزدیک به ٣۰۰ آدم کش افراطی که در خیابان جمع شده بودند کتک خوردند. بخش اعظم تحریک کشنده از جمله بخش پریدن ساکن های وحشت زده به مرگ خود در ویدئو ضبط شده است.   

تنها پس از چند ساعت از به راه افتادن حمام خون در اودسا، رئیس جمهور اوباما در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با صدراعظم المان انگلا مرکل سرکوب وحشیانه را مورد ستایش قرار داد. رئیس جمهور در عوض درخواست کرد که تنبیه های سنگین تری بر مسکو به خاطر "مبارزه طلبی" آن در کریمه که مردم اجازه یافتند آینده خود را از طریق رفراندوم انتخاب کنند وضع گردد. در اینجا رونوشتی از کنفرانس مطبوعاتی موجود است:

"ما در تصمیم خود برای تحمیل هزینه بر روسیه به خاطر اقدام های آن، از جمله از طریق تحریم های هماهنگ شده... متحدیم. و چون نیروهای اکرایینی به سمت اعاده نظم در اکرایین شرقی حرکت می کنند، برای جهان آشکار است که این گروه های مورد حمایت روسیه اعتراض کننده های مسالمت جو نیستند. آن ها رزمنده های به شدت مسلحی هستند که حمایت های قابل توجهی از روسیه دریافت می کنند. دولت اکرایین برای برقراری قانون و نظم در داخل خاک خود حق و مسئولیت دارد، و لازم است روسیه با استفاده از نفوذ خود بر این گروه های شبه نظامی آن ها را خلع سلاح کرده و از خشونت تحریک کننده جلوگیری نماید... اگر رهبری روسیه مسیر خود را عوض نکند، با هزینه های فزاینده و نیز انزوای رشد یابنده، دیپلماتیک واقتصادی مواجه خواهد شد." (وال استریت جورنال)

هیچ یک از قربانی های تراژدی مسلح نبودند. هیچ یک از آن ها ملیت روسی نداشتند. تمام افرادی که کشته شدند بعنوان افراد بومی شناخته شده بودند. هیچ پایه واقعی برای اظهار اوباما که "اعتراض کننده ها ... رزمنده های به شدت مسلحی هستند که حمایت قابل توجهی از روسیه دریافت می کنند." وجود ندارد. ادعاهای اوباما غیرقابل تایید، مزخرف، ساختگی و کاملا دروغند.

طبق گفته اوباما، دولت کودتا "برای برقراری قانون و نظم حق و مسئولیت دارد"، اما (ظاهرا) نه تامین امنیت برای اعتراض کننده های غیرمسلح که توسط آتش افروزی عمدی نئونازی ها که تشریفات آدمکشی خود را در روز روشن انجام می دادند زنده در آتش سوختند، در حالی که سربازهای امنیتی به صورت تاییدآمیز نظاره گر ان بودند. آیا رخنه ای در دلیل تراشی اوباما مشاهده می کنید؟   

و چه چیزی آدمکش های جناح راست را برای انجام قتل عامی که هرگز پیش از این انجام نداده بودند به فعالیت واداشت؟ آیا این به فکر خطور نمی کند که آن ها باید چراغ سبز کیف را گرفته باشند، که معنی آن عبارت از آن است که حمله باید از سوی واشنگتن نیز تایید شده باشد؟

آیا جای پاهای خونین به کجا هدایت می کند، به دفتر ریاست جمهوری امریکا؟

بیایید یک لحظه تصور کنیم، که کاخ سفید در حمام خون اودسا دست داشت. آیا (این تصور) نمی تواند توضیح دهد که چرا حادثه در هیچ یک از رسانه های بزرگ به درستی گزارش نشده بود؟ آیا توضیح نمی دهد که چرا اوباما از ذکر حادثه در کنفرانس مطبوعاتی خود خودداری کرد یا چرا کاخ سفید بیانیه ای در محکومیت مرتکب شونده ها صادر نکرد، یا تحقیق مستقلی را خواستار نشد، یا سعی نکرد با صدها شاهد عینی که شاهد بودند چه اتفاقی افتاد و واقعیت ها را در رسانه های روسی گزارش کردند مصاحبه کند؟

چه کسی اجازه حمله به دفتر اتحادیه های کارگری اودسا را صادر کرد؟ آن چیزی است که ما می خواهیم بدانیم. چرا نیروهای امنیتی اکرایین عقب نشینی کردند و اجازه دادند آدمکش های فاشیست مانند پارک زاکوتی چادرها را در برابر ساختمان به آتش بکشند، ساکن های آن ها را تا داخل ساختمان تعقیب کنند، خروجی ها را به صورت زنجیره ای مسدود سازند و سپس کوکتل مولوتف ها و نارنجک های بی حس کننده را از طریق پنجره ها تا زمانی که تمام بنا در شعله های آتش غرق شود پرتاب کنند؟

ادمکش های جنگنده خیابانی وقت خود را برای سد کردن خروجی به صورت نمونه وار هدر نمی دهند مگر این که انجام ان بخشی از برنامه باشد، برنامه ای برای ایجاد حادثه ای به اندازه کافی بزرگ برای تغییر حکایت آن چه در کشور جریان دارد.

اما واشنگتن چگونه از "تغییر حکایت" سود می برد؟

خوب، برای نمونه فقط به یازده سپتامبر فکر کنید: یک "حادثه پرل هابور مانند" که تمام قاعده ها را تغییر داد و برای محدود کردن آزادی های مدنی، حاکمیت استبدادی و جنگ ابدی توجیه عقلانی ایجاد کرد. افرادی از این تغییرها سود بردند، نبردند؟

در حقیقت. اما چه کسی تراژدی اکرایین و اودسا را اجرایی کرد؟

اجازه دهید بگویم اوباما و مشاورهای نئوکان او می خواستند آن چه را واقعا انجام می دهند پنهان نگه دارند. بگذارید بگویم آن ها احساس کردند به دست آویزی برای توجیه گسترش ناتو، برای مسدود کردن همگرایی اقتصادی اتحادیه اروپا - روسیه، و برای تبدیل اکرایین به یک هرج ومرج، عرصه ای غیرقابل اداره، و کشوری تحت کنترل قدرت های خارجی نیاز دارند. بگذارید بگویم که گذشته از هر چیز هدف های اوباما واقعا نوع دوستانه نیستند، که او واقعا اهمیتی به دموکراسی و آزادی نمی دهد، که محرک واقعی او "انتقال به آسیا"، تجزیه فدراسیون روسیه، تصرف منبع های حیاتی، و کنترل رشد چین است. آیا چگونه می توان به این هدف ها بدون فریب افکار عمومی دست یافت؟

آن ها نمی توانند. فریب افکار عمومی بخش اساسی هر راهبرد متجاوز، امپریالیستی است، وبه همین خاطر است که رسانه های غربی در ساختار فرمان امریکا جاسازی شده اند. نقش تبلیغات برای شکل دادن به افکار عمومی، فراهم کردن حمایت از جنگ ها و سیاست های منفور، پنهان کردن جنایت های سیاست مدارهای نادرست و شرکتی های خودسر، و منحرف کردن توجه از توسعه طلبی نامشروع غارتگرانه کشور امپریالیست تعیین کننده است. در این مورد اوباما می تواند داستان های ساختگی یک جنگ داخلی قریب الوقوع را گسترش دهد بعد اجازه دهد مردم بدانند هدف های واقعی او چیستند. قتل عام اودسا کاملا در داخل این راهبرد می گنجد.

واقعه نشان می دهد که تفاوت های ژرف قومی و ایدئولوژیک را تنها برای پایین آوردن سطح آماده برای انفجار در هردقیقه به یک جنگ داخلی تمام عیار پیش می کشند. اما آیا آن تفاوت ها وجود دارند؟ تعداد فاشیست ها در کشور در واقع کاملا اندک است، شاید روی هم رفته چند هزار نفر. قطعا این تعداد برای به راه انداختن جنگ داخلی کافی نیست. اما، البته، دولت کودتا می تواند اهمیت آن ها را با آزاد گذاشتن دست آن ها برای انجام وحشیگری مرگبار شان تقویت کند، همان طور که رسانه ها می توانند اهمیت آن ها را با تصویر کردن رفتار بربرمنشانه آن ها بعنوان نشانه ای از تضاد عمیق ریشه دار قومی که به جوشیدن و تکه پاره کردن جامعه اکرایین تهدید می کند تقویت کنند.

و به این خاطر است که انجام داده اند، به این خاطر نیست؟ دولت دغل باز و رسانه ها اقدام های پست گروه کوچکی تشنه خون نامتجانس را گرفته اند و داستانی از وضعیتی را که در آستانه سریع فروپاشیدگی قرار دارد وصله پینه کرده اند.

اولین بارنیست که امریکا برای جعل چیزی شبیه به این تلاش کرده است. در سال ۲۰۰۶، دولت بوش از راهکار مشابهی در عراق استفاده کرد. آن زمانی بود که مسجد گنبد طلایی سامرا در تلاشی برای تغییر درک افکار عمومی از ستیزه از یک مبارزه مسلحانه علیه اشغالگران خارجی به جنگ داخلی منفجر شد. بوش مایل به استفاده از عملیات روانی برای تغییر توجه از تلفات امریکا (ناشی از مقاومت موثر تحت هدایت سنی) به یک جنگ مذهبی ساختگی بین سنی وشیعه بود. بمب باران سه محل مقدس در اسلام، انتظار می رفت حادثه پرل هارپر مانندی را فراهم آورد که می توانست داستان جدید ظاهرا معتبری بسازد.

رسانه ها، البته، جنگ داخلی مجازی را همان گونه که انتظار می رفت به پیش بردند، ولو این که داستان چند سال بعد در یک نوشتار تحقیقی که در نیویورک تایمز منتشر شد لو رفت. این هم مختصری از نوشتار تحت عنوان "یک سال بعد، مسجد طلایی هنوز در ویرانی" نوشته مارک سانتورا:

"خادمی در حرم آن چه را روز حمله رخ داد شرح داد، با اصرار بر ناشناس ماندن چون می ترسید که گفتگو با یک امریکایی بتواند او را به کشتن دهد. خلاصه کلی گفته های او از سوی مقام های امریکایی و عراقی تایید شده بود.

او گفت، شب قبل از انفجار، درست قبل از حکومت نظامی ساعت ٨ بعد از ظهر در ۲۱ فوریه سال ۲۰۰۶ طبق تقویم غربی، مردانی پوشیده در یونیفورم های کماندویی شبیه آن چه وزارت کشور مقرر کرده بود وارد حرم شدند.

خادم گفت او را کتک زده بودند، دست و پایش را بسته و در اتاقی در بسته رها کرده بودند.

او گفت، در تمام طول شب می توانست صدای مته کاری را بشنود چون حمله کننده ها مواد منفجره را جاسازی می کردند، ظاهرا به چنین شیوه ای حداکثر آسیب را بر گنبد وارد کردند." (نیویورک تایمز)

آشکارا، اگر مردها، مردانی با یونیفورم های "کماندویی شبیه آن چه وزیر کشور مقرر کرده بود پوشیده بودند"، پس محل منطقی برای آغاز یک تحقیق می توانست وزارت کشور باشد. (که با دستانی در دست کش در حال همکاری با سرویس های جاسوسی امریکا بود.) اما هرگز تحقیقی وجود نداشته و خادم هرگز برای شهادت در باره آن چه در شب بمب گذاری دیده بود مورد پرسش قرار نگرفت. با این حال، درصورتی که او هنوز حقیقت را بگوید، اما، نمی توانیم این احتمال را که کنتراتچی های شبه نظامی (مزدورها) یا مامورهای ویژه اطلاعاتی خارج از وزارت کشور می توانستند مسجد را برای ایجاد سیمای یک جنگ داخلی قریب الوقوع نابود کنند نادیده بگیریم.

تایمز همچنین افزوده بود، "آن چه روشن است آن است که حمله با دقت برنامه ریزی و حساب شده بود."

بازهم حقیقت. ما از وسعت آسیبی که تخریب ایجاد کرده بود می توانیم کار متخصص ها ونه صرفا "شورشی ها یا تروریست ها" را با مواد منفجره مشاهده کنیم. آزمون های ساده جدلی و نمونه های خاک می توانند به سادگی ترکیب مواد منفجره را معین کنند و مرتکب های واقعی را نشان دهند.   

تایمز حتی یک انگیزه برای حمله فراهم می اورد: "افراد بد این حادثه را برای تجزیه عراق بر پایه فرقه گرایی نفرت انگیز مورد استفاده قرار دادند."

صریحا. دولت بوش حادثه را برای تغییر خط داستان از اشغال خارجی به جنگ داخلی، به معنی ایجاد عقلانیت برای اشغال جاری امریکا مورد استفاده قرار داد. بهانه جنگ داخلی برای "گزینه سالوادور" [۲]، "شورش" پاکسازی گسترده قومی، جوخه های مرگ، ابوغریب، و بیش از یک دهه ترور مورد پشتیبانی امریکا که عراق را به انبان کشتار جهان سومی ناتوان از تدارک غذا، آب یا امنیت برای مردم خود تبدیل کرد، پوششی فراهم کرد." (ماموریت کامل شد)

اکنون نوبت اکرایین است که در آن جا مجموعه دیگری از تحریف ها، جعل ها و دروغ ها برای پاشیدن خاک به چشم افکار عمومی دوباره مورد استفاده قرار گیرد. این بار پوتین "هیتلر" سرچشمه تمام بدی هاست. نقش وزارت امورخارجه در سرنگون کردن دولتی به صورت دموکراتیک انتخاب شده در کیف را فراموش کنید. تک تیراندازهایی که اعتراض کننده های مسالمت جو را در میدان میدان کشتند و آن هایی را که به دولت خوانتای واشنگتن وابسته اند فراموش کنید. دیدار جان برنان دبیر کل سیا از کیف، درست چند ساعت قبل از اولین سرکوب دولت را فراموش کنید. دیدار جو بایدن از کیف را درست چند ساعت قبل از دومین سرکوب دولت فراموش کنید. فراموش کنید که، طبق گزارش روز یکشنبه خبرگزاری فرانسه، که: "ده ها نفر از متخصص های مرکز اطلاعات جاسوسی امریکا (سیا) و هیئت تحقیق فدرال در حال مشاوره برای دولت اکرایین هستند ... به پایان دادن شورش در شرق اکرایین به کیف کمک می کنند و درحال راه اندازی ساختار امنیتی کارآمدی هستند..." (گزارش خبر گزاری فرانسه: سیا، اف بی آی، به دولت اکرایین مشاوره می دهند).   

فراموش کنید که اوباما ذره ای گواه برای تایید آن که مسکو در آشفتگی شرق دست دارد ارائه نکرده است. فراموش کنید که امریکا در مرکز هر آتش سوزی بزرگی در هر بخش از جهان در طی دو دهه گذشته قرار داشته است. ۴۰ نفری را که در ستیزه ای که ۱۰۰ درصد آن کار واشنگتن بود و برای آن باراک اوباما شخصا مسئول است خاکستر شدند، فراموش کنید. همه آن ها را فراموش کنید و تنها این یک چیز را به یاد داشته باشید: "پوتین شیطان است. پوتین هیتلر است. پوتین سرچشمه هر چیز غلطی در دنیا است." پوتین. پوتین. پوتین. بد.بد.بد

گرفتید؟

دیمتری پسکوف، سخنگوی پوتین، کوتاهی تعدادی از ناظرین را که فرایند خشم در اودسا را تعقیب می کردند بر شمرد وقتی که گفت، دولت کیف "مسئولیت مستقیم را بعهده دارد و هم دست فعال های جنایتکار است. آن ها به افراطی ها و رادیکال ها اجازه دادند تا افراد غیرمسلح را زنده بسوزانند. و من تاکید می کنم که این افراد غیر مسلح بودند... افرادی که این عملیات تنبیهی را توجیه می کنند... تا ابروی خود در خون شناورند." (روسیه امروز)

اوباما به اندازه همه در کیف گناه کار است. شاید گناهکارتر.


[۱] طبق اعلام یکی از نماینده های پارلمان اکرایین رقم درست ۱۱۶ نفر است – مترجم

[۲]- گزینه سالوادور روی کردی بود که از سوی وزارت دفاع امریکا در جنگ داخلی السالوادور بعنوان ستیزه "ضد شورش" به کار گرفته شد. این عبارت بعدا در بستر عملیات ضد شورش هماهنگ شده از سوی کلنل جیمز استیل به کار برده شد. او افسر بازنشسته ای بود که از سوی دونالد رامسفلد برای کمک به سازمان دهی شبه نظامی های شیعه برای برابری با شورش سنی در طی جنگ عراق منصوب شده بود. – مترجم


سرچشمه: کانتر پانچ 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست