یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

معرفی کتاب
سوء قصد De Aanslag (اصل هلندی) . نویسنده: هری مولیش Harry Mulisch


آرسن نظریان


• " سوء قصد" از آثار ادبی پرارزش هلندی است که به قلم هَری مولیش، نویسنده نامدار هلندی به رشته تحریر در آمده است. کتاب از زمان انتشار در ۱۹۸۲ بیش از پنجاه بار تجدید چاپ شده و میلیونها نسخه از آن به زبانهای مختلف در سراسردنیا به فروش رفته است. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱٨ ارديبهشت ۱٣۹٣ -  ٨ می ۲۰۱۴


 " سوء قصد" از آثار ادبی پرارزش هلندی است که به قلم هَری مولیش، نویسنده نامدار هلندی به رشته تحریر در آمده است. کتاب از زمان انتشار در ١٩٨٢ بیش از پنجاه بار تجدید چاپ شده و میلیونها نسخه از آن به زبانهای مختلف در سراسردنیا به فروش رفته است. گرچه کمیت همیشه چیز زیادی راجع به کیفیت نمی گوید، اما در کیفیت عالی این اثر، تردیدی نمی توان داشت. دراین اثر وقایع جنگ دوم جهانی در هلند و آثار و عواقب آن بر زندگی مردم عادی و قربانیان ناخواسته به شیوه ای که در آن زمان معمول نبود، زیر ذره بین قرارگرفته است. کتاب به فداکاری ها و داستانهای قهرمانانه در زمان جنگ نمی پردازد، بلکه نوعی تابوشکنی در شکل رمان است راجع به پرسشهای بی پاسخ از زمان جنگ که قبلا به طور صریح و بی پرده درباره آن صحبت نمی شد.   
مقدمه کتاب با این عبارت شروع می شود:

"همه جا روز برآمده بود، اینجا اما شب بود، نی، تاریکتر از شب".

عبارت، برگرفته از نامه کایوس پلینیوس دوم (٧٩-٢٣ میلادی)، معروف به پلینی بزرگ، عالم طبیعی، به مورخ عصرخود، تاسیتوس است. عبارت به فوران آتشفشان کوه وزوزیوس در سال ٧٧ میلادی اشاره دارد که شهر پمپه را زیر خاکستر مدفون ساخت. تصویر آتشفشان و خاکستر بازمانده از آن، که سالها بر نقاط مختلف کره زمین فرود می آمد، نماد پیام مولیش است که در رمانش هم به آن برخورد می کنیم: "آغاز هرگز محو نمی شود، حتی با پایانش".

رمان با رویدادی در یکی از روزهای تیره جنگ جهانی دوم، زمانی که جنگ به پایان خود نزدیک می شد، آغاز می گردد. در شبی سرد و گورستانی در حاشیه شهر هارلم، فاکه پلوخ، رییس پلیس و"قاتل و خیانتکار بزرگ هارلم و حومه" جلوی منزل آقای کورته وخ، به ضرب گلوله کشته می شود. کورته وخ و دخترش، کارین، جسد او را کشان کشان جلوی منزل همسایه شان، خانواده استِین ویِک، قرار می دهند. موقعی که آلمانها سر می رسند، خانواده استین ویک آماج انتقام جویی وحشیانه آنها واقع می شود. والدین آنتون خردسال دستگیر و منزلشان با بمبهای آتش زا ویران می شود. آنتون که ازداخل یک کامیون نظامی شاهد ماجراست به زندان برده می شود. در گوشه ای از سلول زن مجروحی هست که در تاریکی چهره اش را نمی بیند. بعدا، عموی آنتون او را نزد خود می برد و تا پایان جنگ در منزل خود در آمستردام پیش خود نگه می دارد.

این واقعه هولناک که در یک شب برای آنتون اتفاق می افتد، پرسشهای بی پاسخی را برای آنتون در طول عمر بعدی اش مطرح می سازد. چه بر سر پدرو مادرش آمد؟ آیا برادرش جان سالم به در برد و اگر زنده است کجاست؟ چرا همسایگانشان جسد رییس پلیس را جلوی منزلشان قراردادند؟ زنی که در سلول در تاریکی بااو صحبت کرد کی بود؟ "سوء قصد" به پی آمدهای پیچیده بعدی این واقعه در زندگی آنتون می پردازد.آنتون، خود مایل است این واقعه را به فراموشی بسپارد. زندگی کاملا عادیی را برای خود انتخاب می کند، به دانشگاه می رود، کاریر شغلی موفقیت آمیزی را در رشته پزشکی شروع می کند، سپس ازدواج می کند و بچه دار می شود. زندگی ظاهرا خوشبختی دارد، اما گذشته از طریق خاطره های بی امان و رو در رویی های تصادفی با بازیگران دیگر ماجرا، همچنان خود را باز می نمایاند. مولیش ضمن شرح رویدادهای زندگی شخصی آنتون، وقایع مهم جهانی آن زمان مثل، جنگ کره، اشغال چکسلواکی توسط ارتش شوروی، جنگ ویتنام و بالاخره تظاهرات عظیم ضد سلاحهای هسته ای سال ١٩٨١ هلند، را به تصویر می کشد.

رمان به شیوه افسانه پردازی شروع می شود، اما به جای آغاز با "یکی بود یکی نبود ..."، اینطور شروع می شود: "در زمانی نسبتا دور، در جنگ جهانی دوم، پسرکی به نام آنتون استـِین وِیک با پدرو مادر و برادرش در حاشیه شهر هارلم زندگی می کرد...". این زمان نسبتا دور اما تدریجا به حال، یعنی به اوایل سال ١٩٤۵ نزدیک می شود و با ترسیم زیبای خانه ها و محیط خانوادگی آن زمان ادامه می یابد. داستان برپایه تاریخ ورویدادهای واقعی استواراست. شخصیت واقعی تروس کوستر، زن مجروحی که آنتون مدت کوتاهی همسلولی او می شود، هانی اسخافت، از نیروی مقاومت هلند است که به "دختر موقرمز" مشهوربود. اسخافت اندکی پیش از خاتمه جنگ به دستور رییس سازمان امنیت وقت تیرباران می شود. پاراللهای دیگری هم از جنگ هستند که در داستان به رشته تحریر در می آید.

سوء قصد، یعنی مهمترین رویداد رمان، در هارلم، شهری در همسایگی آمستردام، صورت می گیرد. خیابان مشرف به اسکله ای که آنتون در آن زندگی می کند در پیش درآمد به تفصیل به تصویر کشیده می شود. سالها بعد از این واقعه، در ١٩۵٢، آنتون برای اولین بار به هارلم برمی گردد. مشاهده محل خالی منزلشان که تل خاکی پوشیده ازعلف هرزه ازآن باقی مانده، همچنین برخورد با زوج همسایه ای که دیگر پیرو ازکارافتاده شده اند، هر گونه رغبت به برگشتن به هارلم را دراو زایل می کند. اما بعدها، یکبار دیگر به تقاضای دخترش به آنجا برمی گردد تاهمراه او از محل سوء قصد و بنای یادبود قربانیان هارلم، که خانواده اش هم جزو آنها هستند، دیدن کند.

زن مجروحی که در سلول تاریک در زیرزمین ساختمان پلیس هارلم مدت کوتاهی با او به سربرده بود تصویری است که آنتون هرگز نمی تواند فراموش کند. سلول نماد تاریکی و انزوایی است که پسرک دوازده ساله درپی آن فاجعه هولناک تجربه کرده. از آن تاریکی و تنهایی فقط یک نقطه روشن برایش باقی مانده، انگشتان زن مجروحی که چهره او را درتاریکی لمس کرد.

سپس، چند سال بعد، آنتون در مراسم تدفین ژورنالیستی از زمان جنگ حضور دارد. برای اعضا و فعالین قدیم نیروی مقاومت هم موقعیتی است برای تجدید دیدار. ضمن صحبتهای سر میز بعد از مراسم، آنتون با کُر- تاکه، عضو مقاومتی که رییس پلیس فاشیست را به خاک انداخته بود، آشنا می شود. موقعی که کُرمتوجه می شود آنتون کیست او را به قبرستان، محل خلوتی می برد تا راحت باهم صحبت کنند. آنتون مایل به گفتکودرباره گذشته نیست، اما تاکه به عکس، می خواهد همه چیز را بداند. نهایتا، تاکه دلیل کنجکاوی اش را فاش می کند. او در زمان جنگ ترورهای دیگری علیه نازی هاصورت داده بود، اما این یکی برایش خیلی سخت تمام شد، زیرا دوست دختر زخمی اش دستگیر و اعدام شد. آنتون متوجه می شود که زن زخمی سلول که همیشه در پی یافتن هویتش بوده، دوست دختر تاکه باید بوده باشد. دو مرد به شدت متاثرمی شوند و بی اختیار باهم اشک می ریزند. درآن لحظه، دیگر آن زن در مخیله آنتون وجود خارجی اش را از دست می دهد. هنگام خداحافظی، تاکه از آنتون می خواهد که بعدا سری به او بزند. منزل زیرزمینی تاکه در یک محله متروکه به یک مقرفرماندهی زمان جنگ شباهت دارد. تاکه هفت تیری را که دوست دخترش رییس پلیس را با آن ترور کرد نگه داشته است. ضمن بحثهایی که بین آن دو صورت می گیرد، آنتون در می یابد که برای تاکه چیز خیلی زیادی عوض نشده، فقط آلمانها شکست خورده اند، اما ذهنیت زمان جنگ و مقابله آشتی ناپذیر هنوز در او باقی است.

داستان در نوامبر١٩٨١ با شرح تظاهرات ضد سلاحهای هسته ای در هلند و آخرین رودررویی آنتون با گذشته خود پایان می پذیرد. در ازدحام بی پایانی که که سراسر خیابانهای آمستردام را پر کرده، آنتون به کارین، دختر همسایه پیشینشان، برخورد می کند. او که الآن پیردختری شده مایل است آنچه را که در شب سوءقصد جلوی منزلشان اتفاق افتاد برای آنتون بازگو کند. آنتون هم مایل است آنرا بشنود تا مگرآخرین قطعات پازلی که سالها فکرش را مشغول داشته در جای خود قرار گیرند. کارین به او می گوید که در شب فاجعه، برادر آنتون، پیتر، با اسلحه ای که از کنار جسد پلوخ برداشته بود به خانه آنها آمد و در حالی که آنها را تهدید می کرد توسط سربازان آلمانی کشته شد. اعترافات کارین راجع به این که چرا او و پدرش جسد رییس پلیس را جلوی منزل آنها گذاشتند، آنتون را به حالت سرگیجه نزدیک می کند.

در طی داستان، مولیش با استادی تمام بحثهای سیاسی- اخلاقی مربوط به جنگ را که امروزهم همچنان دنبال می شوند از زبان بازیگرهای مختلف داستان مطرح می سازد. مساله "تقصیر و مسوولیت" در رمان نقش عمده ای بازی می کند. گرچه، نهایتا آلمانها هستند که ماشه را می کشند و پدرو مادر و برادر آنتون را به قتل می رسانند، لکن، آنتون برای فاجعه خانوادگی خودش شخص یا سازمانی که رییس پلیس را جلوی منزل همسایه شان می کشد نیز بری از مسئولیت نمی داند. از طرفی عضو مقاومت کار خود را درست می داند و معتقد است او مسئول واکنش آلمانها نسبت به اقدام ترورش نمی تواند به شمارآید. بدون شک تعیین مرز بین خیر و شر و خوب و بد در جنگ کار بسیار دشواری است، به ویژه در رابطه با اثرات جنگ بر قربانیان ناخواسته. همانطور که گفته شد، بحث و جدل درباره (حد) تقصیر طرفهای درگیر در جنگها و منازعات امروز هم با حدت و شدت ادامه دارد.   

در سال ١٩٨٦ فیلمی براساس این رمان به همان نام ساخته شد. فونس راده ماکر، سازنده هلندی فیلم، جایزه اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی را دریافت نمود.   
درنظر است که کتاب به فارسی نیز ترجمه شود.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست