رنجنامه مادر عبدالرحمن سنگانی زندانی عقیدتی اهل سنت محکوم به اعدام
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۰ ارديبهشت ۱٣۹٣ -
۱۰ می ۲۰۱۴
"من مادر عبدالرحمن میخواهم رنجنامه 5 سالهام را با شرح پرونده پسرم که به اعدام محکوم شده برای تمام دنیا بیان کنم."
کبری حیدری مادر عبدالرحمن سنگانی زندانی معلول اهل سنت محکوم به اعدام رنجنامهای منتشر کرده و در آن به شرح زوایای پرونده فرزندش و همچنین به روایت رنج پنج سالهای که متحمل شده پرداخته است.
عبدالرحمن سنگانی فرزند حیدر و کبری، متولد 1357، اهل شهرستان تایباد در غرب استان خراسان رضوی، متاهل و دارای یک دختر 4 ساله است.
گفته میشود این زندانی عقیدتی اهل سنت محکوم به اعدام، از دسترسی به امکانات درمانی مناسب در زندان رجایی شهر کرج محروم است.
عبدالرحمن سنگانی این زندانی اهل سنت 36 ساله به دلیل حادثه رانندگی از قسمت چپ بدن معلول است. وی پیشتر در 5 اردیبهشتماه 1383، در شهرستان تایباد در منزل شخصی خود توسط نیروهای وزارت اطلاعات به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت و به زندان اوین در تهران منتقل شد. وی پس از تحمل 15 ماه انفرادی در بند 209 اوین، با قرار وثیقه 50 میلیون تومانی آزاد شد.
گفته شده که فشار نیروهای امنیتی پس از آزادی وی نیز ادامه داشته و هر چند وقت یکبار احضار شده و مورد تهدید قرار گرفته است.
گفتنی است این زندانی عقیدتی اهل سنت سرانجام به دنبال ناآرامیهای شهرستان چابهار، در 10 بهمنماه سال ۱۳۸۸، در پی یک درخواست از سوی دادگاه انقلاب تهران، برای ابلاغ حکم تعلیقی فراخوانده شد که در زمان حضور در دادگاه، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و در نهایت به سلول انفرادی در بند ۲09 اوین منتقل شد و تحت شکنجههای جسمی و روحی قرار گرفت. وی پس از گذشت ۱۸ ماه به زندان رجایی شهر کرج منتقل و بعدها نیز در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی محمد مقیسهای به اعدام محکوم شد.
یک نسخه کامل از رنجنامه کبری حیدری مادر عبدالرحمن سنگانی، در اختیار خبرگزاری دیدبان حقوق بشر کردستان قرار گرفته است که در پی میآید.
من مادر عبدالرحمن میخواهم رنجنامه 5 سالهام را با شرح پرونده پسرم که به اعدام محکوم شده برای تمام دنیا بیان کنم؛ عبدالرحمن با سختی و خون جگر بزرگ کردم و ما خانوادهای مذهبی هستیم. فرزندم از سال 1375 در مسجد مکی زاهدان شروع به طلب علم شرعی کرد و بعد از یک سال تحصیل برای ادامه طلبگی خود به پاکستان شهر کراچی هجرت کرد و در جامعه فاروقیه مشغول طلب علم شرعی شد و طی تحصیل چندین بار برای دیدن خانوادهاش به ایران برمیگشت و دل ما را خوشحال میکرد تا اینکه در سال 83 وقتی برای دیدن عزیزانش برگشت دستگیرش کردند و از مشهد به اطلاعات 209 تهران منتقل کردند و آنجا به شدت مورد شکنجههای جسمی، روحی و روانی قرار میگیرد و با فشارهایی که به او وارد میکنند اعترافاتی اجباری بدون هیچ مدرک و ادلهایی از پسرم میگیرند. این قربانی سیاست شوم در تاریخ 5/2/83 دستگیر شد و بعد از تحمل 15 ماه انفرادی در 209، با قرار وثیقه 50 میلیونی آزادش کردن و اطلاعات چند بار به من زنگ زد و بازجویش به من میگفت که پسرم جرمی مرتکب نشده و او نیز بعد از مدت کوتاهی بعد از آزادیش ازدواج کرد که بعد از 1 سال و چند ماه از آزادیش، در یک تصادف ساختگی که قصد جانش را کرده بودند، از قسمت چپ بدن فلج شده و به کما رفت؛ به طوری که الان هم کارهای روزمرهاش را به سختی میتواند انجام دهد و بعد از چند سال از آزادیش در تاریخ 30/10/88 از طرف دادگاه انقلاب تهران شعبه 15 قاضی صلواتی، با او تماس گرفتند و گفتند که برای دادگاهی مراجعه کنند و وقتی که به آنجا میرود در 15 دقیقه از او چند سوال میپرسد، بدون اینکه حق وکیل گرفتن داشته باشد و به او میگوید دوباره احضارت میکنیم تا اینکه در تاریخ 10/11/88 دوباره به دادگاه احضارش کردند و به قول خودشان برای ابلاغ حکم تعلیقی، غافل از اینکه چه نقشه شومی برای پسرم کشیدند.
وقتی وارد دادگاه میشود مامورین امنیتی او را بازداشت میکنند و با دستبند و چشمبند دوباره بعد از 5 سال، به بند 209 انتقالش میدهند و به مدت 18 ماه آنجا بدون هیچ توضیحی نگهداریش کردند و یک روز بازجو پرونده به 209 میرود و به او حکم اعدامش را اعلام میکنند و بعد به زندان رجایی شهر منتقل میشود، حال چند سوال مهم در پرونده پسرم مطرح میشود که میخواهم آدمهای با وجدان جواب دهند:
1- آیا اگر عبدالرحمن مرتکب جرم شده است، چرا با وثیقه 50 میلیونی آزادش کردهاند؟
2- خانه ما تا افغانستان 18 کیلومتر فاصله دارد، آیا پسرم اگر جرمی مرتکب شده بود نمیتوانست راحت فرار کند؟
3- به نظر شما کسی جرمی مرتکب شده باشد، تشکیل خانواده میدهد یا من میگذاشتم ازدواج کند؟
4- آیا جای سوال نیست که ارگانی امنیتی مثل اطلاعات، کسی که حکمش اعدام باشد با وثیقه 50 میلیونی آزاد کند و بعد از چند سال او را دستگیر و به اعدام محکوم کند؟
5- آیا کسی جرمی کرده باشد در حد اعدام، خودش با پای خودش دادگاه میرود؟
و خیلی سوالهای بی جواب دیگر... حال من به عنوان یک مادر داغدیده از سازمانهای بینالمللی و حقوق بشری خواستارم بیشتر به چنین پروندههایی رسیدگی کنند، تا نگذارند این طوری جوانان این مملکت را به دار آویزان کنند و کسی هم خبردار نشود و زیر سوال نروند. پس خطابم مستقیما به اشخاصی همچون آقای بانکی مون، رئیس سازمان ملل و احمد شهید نماینده کمیتههای حقوق بشر، خانم کاترین اشتون و کسانی که در این زمینه راجع به پرونده ایران کار میکنند است.
این فقط نمونه کوچکی از جوانان اهل سنت است که برایشان پروندهسازی شده و فردا که اعدام شود به احتمال زیاد به گروهگ جیشالعدل ربط داده میشود که در سال 89 تشکیل شده؛ همچون 16نفری که چند مدت پیش در زاهدان اعدام شدهاند. پس تمام تلاشتان را به کار گیرید تا نتوانند فرزند بیگناهم را مانند صدها بیگناهی که اعدامشان کردند اعدام کنند.
کبری حیدری مادر عبدالرحمن سنگانی اعدامی اهل سنت - مشهد
منبع: hro-kurd.net
|