یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بالاتر از سیاهی، جمهوری اسلامی


م. چشمه


• راه نجات از شر رژیمی با مشخصات فوق البته آسان نیست. تا کنون علیرغم تلاشها و قربانیهای زیاد در عرض این ۳۵ سال گذشته، رژیم و طرفداران آن موفق شده اند تا به امر اجماع جامعه در مورد تغییر رژیم و یا حتی لزوم مبارزه مسالمت آمیز با آن خدشه وارد کنند. آخرین مورد آن پشت کردن بسیاری از اصلاح طلبان حکومتی به دست آوردهای جنبش سبز است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹٣ -  ۱۱ می ۲۰۱۴


مقدمه
هنوز مدت کمی از انقلاب ۵۷ نگذشته بود که خمینی با چرخش حیرت آوری به شعار ها و قول و قرار های خود در نوفل لوشاتو پشت کرد. از همان زمان اقلیتی از ژورنالیستها و روشنفکران با دیدن حمله به مطبوعات ("بشکنید این قلمها را")، حمله به تجمعات آرام و شنیدن شعار "یا روسری یا تو سری" در یورش اوباش حزب اللهی نسبت به "صدای پای فاشیزم " هشدار دادند. در این زمان اما کمتر کسی باور داشت که بجای استبداد شاهی هیولائی دهشتناک از رحم جامعه بیرون آمده است. با مرور زمان اما حقایق برای تعداد بیشتری روشن شد. مشاهده کارنامه رژیم در طی ٣۵ سال گذشته تعدادی از روشنفکران و تحلیلگران سیاسی را بدین نتیجه رسانده است که ساختار رژیم جمهوری اسلامی در سرزمین ایران نه یک نظام دیکتاتوری و مستبد معمولی، بلکه به جهاتی از نقطه نظر ماهیت، اهداف و سیاستهای داخلی و خارجی یک رژیم "استثنائی"، "عجیب الخلقه"، ویا "معجون" بینظیری است که از نقطه نظر تفکر غالب رهبران آن متعلق به فرهنگ رایج در عربستان ۱۴۰۰ پیش است، اما از کلیه ابزارها و تکنولوژی مدرن در جهت سرکوب مردم، ایجاد اختناق و استمرار سلطه خود استفاده میکند. در ظاهر شاید تشریح تفاوتهای بین یک رژیم دیکتاتوری عادی و یک رژیم ارتجاعی استثنائی چندان مهم بنظر نرسد، اما تبیین مشخصات ویژه جمهوری اسلامی و مکانیزمهائی که این رژیم و طرفداران رنگارنگ اش (مذهبی و سکولار) در جهت "حفظ نظام" بکار میگیرند، بدون شک راه آزادی ایران را هموار تر خواهد کرد. همین ویژگیهای استثنائی و غیر عادی رژیم و استمرار تبهکاریهای آنست که جامعه را حیرت زده و اکثر روشنفکران را تا حدودی بی حس کرده است.
در این مختصر نگارنده سعی خواهد کرد به برخی از مشخصات استثنائی رژیم اشاره کند. تلاشگران و مفسرین سیاسی دیگر از جمله آقایان امیر حسین گنج بخش و حسین باقرزاده به پاره ای از این مشخصات ویژه اشاره کرده اند که در زیر بدان اشاره خواهد شد. به باور من این موضوع از آنچنان اهمیتی برخوردار است که سایر فعالان و پژوهشگران امور ایران میبایست بدان توجه بیشتری مبذول کرده و جوانب و ابعاد آنرا در زیر ذره بین قرار دهند.

۱. رژیم و هویت ملی ایرانیان
جمهوری اسلامی شاید تنها رژیمی در تاریخ جهان است که مانند بسیاری از رژیمهای اشغالگر وجه اصلی هویت ملی مردم ایران یعنی ایرانی بودن را نسبت به وجه دیگری از هویت ایرانیان یعنی هویت دینی آنان خوار و خفیف و در مواردی با برنامه سرکوب میکند. کافیست رویکرد رژیم را نسبت به چهار شنبه سوری، نوروز، سیزده بدر و سایر اعیاد و سنتهای غیر مذهبی مد نظر قرار دهیم. احمدی نژاد در زمان تشدید اختلافات خود با آخوندهای حاکم مدتی سعی کرد با تأکید فرصت طلبانه بر هویت ملی ایرانیان مردم را به حمایت از خود بر انگیزد.

۲. ولایت و جمهوریت
در ساختار جمهوری اسلامی تضاد میان حکومت و دولت و یا تضاد میان ولایت و جمهوریت یک مشکل استثنائی است که با سایر رژیمها تفاوت دارد. واقعیت اینستکه در بسیاری از حکومتها جناحهائی از سرمایه داری و یا نظامیان چه بصورت مستقیم و چه غیر مستقیم در قوای مجریه، مقننه و قضائیه اعمال نفوذ میکنند. در ایران اما کانون اصلی قدرت از همان ابتدای ظهور جمهوری اسلامی در یک دوگانگی عجیب با دولت قرار داشته است. از یک طرف ولایت فقیه رئیس جمهور، نمایندگان مجلس و کادرهای اصلی رژیم را از فیلتر های مختلف از جمله نظارت استصوابی شورای نگهبان رد میکند، و از طرف دیگر، بمحض سر کار آمدن دولت و مواجهه با واقعیتهای داخلی و بین المللی، در تضاد و کشمکش دائمی با آن قرار میگیرد. در این زمینه مقاله آقای گنج بخش آموزنده است: "تز‌ اصلی‌ این نوشته استثنایی بودن سیستم جمهوری اسلامی است. به این معنا که شبیه آن در جایی‌ دیده نشده است و فرایند‌های درون آن از مدل‌های کلاسیک تجربه شده پیروی نمیکند. ما با فرایند‌های پیچیده در سیستمی در هم تنیده غیر انطباقی روبرو هستیم. چنین سیستم‌های پیچیده ای در تعادل به سر نمیبرند یعنی از یک نظم معینی پیروی نمیکنند، زیرا حاصل همزیستی ‌نظم‌هایی‌ هستند که در تعارض دائمی با یکدیگرند (دشواری در پیش دیدن رفتارها از همین ناشی می شود). در چنین حالتی کارکرد یک نظم برای نظم دیگر بی‌نظمی می آفریند. جمهوری اسلامی در شمار این سیستم هاست . از اینرو رژیم سیاسی جمهوری اسلامی را در تداخل دو نظم میتوان بازشناخت. این دو نظم، نظم جمهوریت و نظم ولایت هستند که هر کدام ساختار و کارکرد ویژه‌‌ خود را در سه عرصه کشورمندی، حکومت مندی و شهروندی دارند. اصلاح جمهوری اسلامی با حفظ ولایت فقیه، توهم کسانی است که فکر میکنند این دو نظم میتوانند با یکدیگر به همزیستی و تعادلی پایدار برسند‌." (۱) شایان ذکر است که بسیاری از آخوندهای درون حاکمیت اصولاً جنبه جمهوریت نظام یعنی رأی و نظر مردم را قبول ندارند و بمردم بمثابه گله گوسفند نگاه میکنند. در عین حال دستگاه خلیفه گری ولی فقیه از رئیس جمهور و دولت بعنوان سپر بلا استفاده میکند. بدین معنی که کلیه شکستها در سیاست خارجی و داخلی از طرف طرفداران ولایت فقیه به پای دولت بی اختیار نوشته میشود. در چنین شرایطی که دستگاه ولایت از سایه خود نیز میترسد، پیدایش باند ها و کانونهای موازی نظامی- امنیتی غیر قابل اجتناب است.

٣. حکومت قانون
حاکمیت جمهوری اسلامی اساساً به هیچ قانونی حتی قوانین خود ساخته از جمله قانون اساسی خود پایبند نیست. بعنوان مثال آن بخش از قانون اساسی رژیم که به حقوق مردم اشاره دارد، تماماً نادیده گرفته میشود. تنها در مواردی که از قوانین میتوان در جهت اعمال و تحکیم سلطه رژیم بهره برد، قضات مزدور از این قوانین بصورت انتخابی استفاده میکنند. این حکومت که خود را دینی، تابع قوانین اسلام و نماینده الله روی زمین میداند، آنجا که پای "حفظ نظام" یعنی حاکمیت آخوندها در میان می آید، بنا به توصیه خود شخص خمینی، به قوانین اسلام نیز پایبند نیست. قوه قضائیه رژیم، بگفته خانم شیرین عبادی، ابزار سرکوب در دست کانونهای امنیتی است. رژیم جمهوری اسلامی به قوانین بین المللی که خود آنرا تأیید و یا امضاء کرده است نیز پایبند نیست. بعنوان مثال میتوان به گروگان گیری دیپلماتهای آمریکائی، فتوای قتل سلمان رشدی، ترور مخالفان در خارج کشور، اقدام به ساخت بمب هسته ای و اعزام عمال و تروریستهای خود به کشورهای منطقه و جهان (سوریه، لبنان، عراق، آرژانتین ....) اشاره کرد.

۴. حکومت نابهنگام
جمهوری اسلامی یک حکومت نابهنگام است. بدین معنی که رژیمی با تفکر و اندیشه های قرون وسطائی در کشوری مانند ایران که انقلاب مشروطه را پشت سر گذاشته و بیش از نیم قرن حد اقل در جامعه شهری جوانبی از مدرنیته و آزادیهای فردی و اجتماعی (و نه سیاسی) را تجربه کرده بود، ناگهان همه آزادیها و از جمله آزادی نوع پوشش، موسیقی، سینما و بعداً اینترنت را از مردم سلب کرد. این رژیم تمامیت خواه حتی اجازه نمیدهد مردم نام دلخواه برای فرزندان خود انتخاب کنند. این رژیم سعی میکند در تمام ارکان زندگی خصوصی مردم دخالت کند. همین دیروز آخوند محمد حسین مصباح یزدی بخود جرأت داد که علناً اعلام کند که "با آزادی باید مقابله کرد." سوای باندهائی مانند طالبان در افغانستان و یا آدمکشان و آدم ربایانی مانند گروه بوکو حرام در آفریقا، آیا در کدام گوشه جهان زمامداران اینگونه سخن میگویند!؟

۵. رژیم تبعیض
رزیم جمهوری اسلامی در زمینه اعمال تبعیض های رنگارنگ و چند لایه بر مردم خود در دنیا کم نظیر است. آقای باقرزاده در مقاله ای مهم از لایه های تبعیض های گوناگون در ایران پرده برداشته است. وی مینویسد:
"اکنون ببینیم عوامل فوق چه تأثیری در دسته‌بندی شهروندان ایرانی دارد و جایگاه هر ایرانی به لحاظ درجه شهروندی او کجا است. ابتدا به درجه‌بندی شهروندان به اساس تعلق آنان به گروه‌های مختلف اجتماعی که تفاوت حقوقی آنان در قانون اساسی و یا قوانین موضوعه مشخص شده می‌پردازیم. در قانون اساسی جمهوری اسلامی، پنج تمایز حقوقی برای شهروندان به چشم می‌خورد که عبارتند از:
۱. روحانی و غیر روحانی (اصول ۵، ۱۰۷ تا ۱۱۲، ۱۶۲ و ...)
۲. شیعه و سنی (ترکیب دو اصل ۱۲ و ۱۱۵)
۳. مرد و زن (سکوت اصل ۱۹ در مورد تفاوت جنسیت، همراه با خیل عظیم قوانین موضوعه در باره تفاوت‌های حقوقی زن و مرد، از آزادی پوشش گرفته تا نابرابری‌ها در ازدواج و دیه و ارث و شهادت و غیر آن‌ها)
۴. مسلمان و نامسلمان (سکوت اصل ۱۹ در مورد تفاوت مذهبی، اصول یاد شده در موارد ۱ و ۲ بالا به اضافه اصول ۴ و ۱۰ و قوانین موضوعه در باره ازدواج و دیه و ارث و مانند این‌ها)
۵. اهل کتاب و غیر اهل کتاب (اصل ۱۳ و قوانین و سیاست‌های خشن در مورد بهاییان)
از موارد مربوط به درجه‌بندی شهروندان بر اساس جرم‌شناسی هویت یا رفتار خصوصی آنان و یا سرکوب و برخورد امنیتی حکومت با آنان نیز، می‌توان دست کم از چهار ملاک ممیزه نام برد:
۶. فارس زبان و غیر فارس زبان (تعلق قومی)
۷. دین‌باور و بی‌دین
۸. ناهم‌جنس‌گرا و هم‌جنس‌گرا
۹. عامل به قوانین شرعی مربوط به حریم خصوصی و ناعامل به آن
مورد اول (شماره ۶) به سیاست‌های سازمان یافته و مستمر حکومتی در مورد اقوام و شهروندان غیر فارس‌زبان مربوط می‌شود که عملا آنان را برای سالیانی دراز از حقوق و امکانات معادل شهروندان فارسی‌زبان محروم کرده است. سه مورد دیگر، از جرم‌شناسی عقاید، خصوصیات هویتی (دگرباشی) یا رفتاری مربوط به حریم خصوصی افراد ناشی می‌شود. بسیاری از قوانین موضوعه، شهروندانی را که دارای خصوصیات عقیدتی، هویتی یا رفتاری دگرگونه باشند به درجات مختلف از یک سلسله حقوق و آزادی‌ها محروم می‌کنند. مثلا در مورد تفاوت آخر، در قوانین موضوعه جمهوری اسلامی، رابطه عشقی خارج از ازدواج جرمی بزرگ تلقی شده و مرتکبان آن ممکن است به مرگ محکوم شوند."(۲)

۶. رژیم غیر پاسخگو و مسئولیت ناپذیر
رژیم جمهوری اسلامی از نقطه نظر مسئولیت ناپذیری، عدم پاسخگوئی به مردم و تحقیر و دهن کجی به آنها در دنیا بینظیر است. اشاره به چند مورد شایان توجه است:
آیا رژیم در مورد جزئیات قرداد اسارتبار الجزایر در پایان بحران گروگانگیری به مردم ایران هیچ گونه توضیحی داد!؟
آیا رژیم در مورد ادامه جنگ با عراق و سپس نوشیدن "جام زهر" علیرغم ٨ سال شعار "جنگ جنگ تا پیروزی"، و یا "راه قدس از کربلاست" هیچ گونه توضیحی داد!؟
هم اکنون آیا رژیم تا چه حد در مورد عقب نشینی های خود ("نرمش قهرمانانه") در مذاکرات هسته ای بمردم ایران توضیح داده است!؟
در مورد فساد و چپاول نجومی آخوندها، آقازاده ها، پاسدارها و فکلی های مزدور چه توضیحی بمردم داده شده است!؟
آیا تا کنون رژیم از قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ رژیم کلامی بر زبان آورده است!؟ سپردن وزارت دادگستری کابینه آقای روحانی به مصطفی پورمحمدی یکی از عاملان این قتل عام چه معنی دارد!؟
در جریان حمله اخیر نیروهای نظامی- امنیتی به بند ٣۵۰ اوین و سپس ارتقاء مقام رئیس زندان چه توضیحی به مردم داده شد!؟
در جریان حمله به کوی دانشگاه در سال ۷٨ چه عقوبتی شامل حال مهاجمین گردید!؟
ضاربان و قاتلان سعید حجاریان، ندا آقاسلطان و هزاران شهروند دیگر ایرانی اکنون کجا هستند!؟
عقوبت متجاوزین به دختران و پسران در زندانهای ایران و از جمله کهریزک چه بوده است!؟

۷. نفت
جامعه ایران بعنوان یک کشور با موقعیت جغرافیائی بسیار مهم در عین حال دارای ذخائر و ثروت غظیم نفت و گاز نیز میباشد. دستیابی آخوندهای مرتجع بر این ثروت افسانه ای (٨۰۰ میلیارد دلار در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد) یک واقعیت کم نظیر بحساب می آید. در این زمینه شاید رژیم مرتجع عربستان سعودی با رژیم جمهوری اسلامی پهلو میزند. رژیم توانسته است از این ثروت عظیم برای تطمیع دول خارجی، خرید تکنولوژی سرکوبگرانه مدرن و مزدور کردن عوامل داخلی و خارجی در جهت تثبیت سلطه خود بنحو احسن استفاده کند. طرفه اینکه در کشوری با چنین ثروت طبیعی و انسانی، در صد بزرگی از مردم در فقر و فلاکت بسر میبرند، و روز به روز اوضاع آنها بدتر میشود.

نتیجه
راه نجات از شر رژیمی با مشخصات فوق البته آسان نیست. تا کنون علیرغم تلاشها و قربانیهای زیاد در عرض این ٣۵ سال گذشته، رژیم و طرفداران آن موفق شده اند تا به امر اجماع جامعه در مورد تغییر رژیم و یا حتی لزوم مبارزه مسالمت آمیز با آن خدشه وارد کنند. آخرین مورد آن پشت کردن بسیاری از اصلاح طلبان حکومتی به دست آوردهای جنبش سبز است. نجات جامعه زمانی میسر خواهد شد که در صد قابل توجهی از مردم در مورد ماهیت واقعی جمهوری اسلامی و لزوم تغییر آن به تفاهم برسند و در یک جنبش ملی به اشکال گوناگون و در سطوح مختلف با آن مبارزه کنند.

م. چشمه، ۲۰ اردیبهشت ۱٣۹٣

زیر نویس:
۱. "جمهوری اسلامی: تعارض دو نظم ولایت و جمهوریت"، امیر حسین گنج بخش، گویا نیوز، ۲۷ آبان ۹۲.
۲. "آقای روحانی، ما شهروند درجه چندم هستیم؟"، حسین باقرزاده، ایران امروز، ۴ اردیبهشت ۹٣. 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست