•
جنسیت در مرگ هم گریبان زنان را رها نمیکند. گونههای خاصی از مرگ بیشتر به سراغ زنان میآید یا مختص زنان است٬ قتل ناموسی٬ سنگسار٬ خودسوزی٬ مرگ سرِ زا٬ مرگ در اثر سقط جنین٬ مرگ پیش از تولد به دلیل جنسیت مونث.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۷ ارديبهشت ۱٣۹٣ -
۱۷ می ۲۰۱۴
نسبت زن با مرگ چیست؟ زنان از چه می میرند؟ چرا می میرند؟ چرا خود را می کشند؟ رسوم و قوانین مرتبط با مرگ٬ زنان را چگونه متاثر می سازد؟ در این نوشته به فرم ها و اشکال گوناگون تفاوت مرگ و مفهوم مرگ برای جنس زن اشاره می کنم تا پاسخ های کوتاه و مختصری به سوالات بالا باشد.
جنسیت در مرگ هم گریبان زنان را رها نمیکند. گونههای خاصی از مرگ بیشتر به سراغ زنان میآید یا مختص زنان است٬ قتل ناموسی٬ سنگسار٬ خودسوزی٬ مرگ سرِ زا٬ مرگ در اثر سقط جنین٬ مرگ پیش از تولد به دلیل جنسیت مونث.
از افغانستان خبر میرسد که عملیات تجسس برای یافتن افراد مفقود شده زیر گل و لای ناشی از رانش زمین متوقف شده است. این حکم مذهبی برای پیشگیری از کشف اجساد زنان بدون پوشش اسلامی داده شد.
روی سنگ قبر دختری که در ایلام خودسوزی کرده نوشته شده مرگ بر اثر سکته قلبی٬ چرا که خانوادهی او خواهان مخفی نگه داشته شدن علت خودکشی او هستند و به این ترتیب قصد دارند این آخرین اعتراضش را هم انکار و کتمان کنند. سالانه دهها زن در ایلام و مناطق غربی کشور با انتخاب خودسوزی٬ خشن ترین نوع مرگ از نوع خودکشی٬ خشم و اعتراض و استیصال خود را با نوع مرگ خود ٬ تنها ابزاری که در دست دارند٬ نشان میدهند.
قاتلان زنان معمولا نزدیکترین افراد به آنها و عضو خانوادهی آنها هستند. مطابق آمار٬تعداد زنانی که در ده سال گذشته به دست همسر و پارتنر سابق یا حاضر خود در آمریکا به قتل رسیدهاند برابر با مجموع کشته شدگان حادثهی ۱۱ سپتامبر و جنگ عراق است. فعالان حقوق زنان، این پدیده را جنگ نامرئی نام نهادهاند ٬ جنگی که کشتههای بسیار دارد ولی هیچ ارتشی برای دفاع از قربانیان تجهیز نمیشود. مرگ زنان در خانه خود٬ در میان آمار سربازان و کشته شدگان عملیات های تروریستی خبرساز٬ گم و بی اهمیت است.
سالانه هزاران زن در کشورهایی که سقط جنین در آنها ممنوع است (از جمله ایران) بر اثر سقط جنین غیربهداشتی و خطرناک، پس از درد و خونریزی فراوان میمیرند. بزرگترین کمپین برای دفاع از حق سقط جنین در امریکا زمانی تشکیل شد که تصویر زنی ۵۰ ساله و مادر سه فرزند در میان تشتی از خون منتشر شد که در اثر خونریزی ناشی از سقط جنین مرده بود. از آن هنگام کشورهای زیادی سقط جنین را آزاد کردهاند اما هنوز زنان و مادران زیادی قربانی بیولوژی و جنسیت خود میشوند و زندگی را نیمه کاره رها کرده و به زیر خاک میروند.
عصر زنده به گوری زنان به سر آمده اما به کمک تکنولوژی جدید همچنان هزاران جنین دختر پس از تشخیص جنسیت سر به نیست میشوند، جایگزینی مرگ پیش از تولد به جای زنده به گوری!.
در ایران خونبهای زن نیمی از خونبهای مرد است و همین موجب رهایی مردانِ قاتلِ زنان از قصاص شده وگاه حتی آنها را ترغیب به قتل نیز میکند. زنی کتک خورده در مراجعه به یک مرکز مشاوره گفته بود شوهرم موقع کتک زدن میگوید من تو را میکشم و خانوادهات آنقدر پول ندارند که نصف دیهی من را بدهند و مرا قصاص کنند. اگر فردی زن بارداری را که جنین پسر دارد بکشد دیهی جنین دوبرابر مادر است. در حادثهی غرق شدن دختران دانش آموز در استخر پارک ملت و آتش سوزی مدرسهی شین آباد، نصف دیهی کامل به خانوادههای کشته شدگان تعلق گرفت.
برای سالیان سال زندگی و مرگ زنان وابسته به زندگی و مرگ شوهرانشان بوده است. در رسم هندی ساتی٬ زنِ شوهرمرده داوطلبانه یا بر اثر فشار اجتماعی و خانواده٬ خود را به همراه جسد شوهرش میسوزاند. در حال حاضر رسم ساتی از میان رفته است اما هنوز زندگی زنان به شدت متاثراز مرگ شوهران است٬ ارث یک هشتمی زن از شوهر در بسیاری از موارد موجب بیخانمانی زنان در فرایند تقسیم ارث میان وراث میشود٬ زن با ازدواج مجدد حضانت فرزندانش را از دست میدهد و همین عاملی است که زنان بیوه دور ازدواج مجدد را خط بکشند٬ طبق رسم برخی مناطق٬ زن شوهرمرده باید همسر برادر شوهرش شود.
شرایط مرگ دهها و شاید صدها زندانی سیاسی تراژیکتر از آنچه بود شد، تنها به دلیل زن بودن. تجاوز به زندانیان، پیش از اعدام٬ حکم سادهای بود که به قولی بد تعبیر شد و به قولی دیگر وسیلهی توجیه قرار گرفت برای تجاوز به زنان مبارز سیاسی. بر مبنای این حکم که به اسلام نسبت داده میشد اگر زنی باکره بمیرد به بهشت میرود و پاسداران انقلاب اسلامی برای جلوگیری از بهشتی شدن زنان زندانی سیاسی٬ گاه با خواندن صیغه موقت و گاه بدون آن٬ در شب پیش از اعدام ٬ به زنان زندانی تجاوزمیکردند.
در صحبت از مرگ و زن باید سری به بند عمومی زنان و زنان اعدامی زد٬ شوهرکشهایی که از کردهی خود پشیمان نیستند چرا که با برنامه و تصمیم قبلی، اقدام به قتل همسر خود کردهاند: خیانت یا ازدواج مجدد شوهر٬ ضرب و جرح٬ سوء رفتار و شکنجهی جنسی از جمله دلایل این زنان برای شوهرکشی است. برخی از خانه فرار کردهاند و به حکم قانون بازگردانده شده اند٬ و برخی بارها تقاضای طلاق کردهاند ولی نتوانستهاند دلیل محکمه پسندی به دادگاه ارائه کنند.
تعداد زنانی که مرگشان ثبت میشود کمتر از تعداد زنانی است که میمیرند. به تفاصل این دو عدد “زنان ناپدیدشده” میگویند٬ زنانی که توسط خانواده به قتل میرسند٬ زنانی که اجسادشان توسط متجاوزان سوزانده و نابود میشود٬ و زنانی که پس از قاچاق و بردگی جنسی به دلایل مختلف به قتل میرسند، که هرساله بر تعداد آنها در نقاط مختلف دنیا افزوده میشود.
میتوان مشاهده کرد که به مجموعه علل مرگ زنان همچون زایمان و بیماری٬ مرگهای غیرطبیعی مثل قتل و خودکشی اضافه شده است. شاید بتوان گفت همانگونه که روند تغییر به سوی برابری بر عاملیت زنان در “زندگی” خود تاثیر گذاشته است٬ بر “مرگ ” آنان نیز تاثیر گذاشته است٬ چنانکه چه در قتل های ناموسی و چه خودکشی و خودسوزی زنان نشانههای اعتراض و مقاومت در برابر قدرت دیرینه نظام مردسالار نمایان است و تلاشی است دردناک برای دستیابی به فاعلیت و عاملیت گرچه در آخرین لحظات از زندگی.
منبع:مجله تابلو شماره ۱۶
|