انتخابات پارلمان اروپا زیر سایه ی بحران اوکراین
ع. شریف زاده
•
انتظار می رود آرایش فراکسیون ها در پارلمان آینده اروپا به واسطه بحران اوکراین و روسیه دگرگون شود. فراکسیون های راست (لیبرال دمکرات و دمکرات مسیحی ها)، به هم نزدیک تر و فاصله نیروهای چپ (سوسیال دمکرات ها، سبزها و احزاب کمونیست و سوسیالیست) کمتر شود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۹ ارديبهشت ۱٣۹٣ -
۱۹ می ۲۰۱۴
روز ٢٢ تا ٢٥ ماه مهی ٢٠١٤ میلادی دور هشتم انتخابات پارلمانی در اروپا برگزار میشود در این انتخابات ١٦٠ حزب سیاسی در ٢٨ کشور دمکرات جهت کسب ٧٥١ کرسی پارلمان با همدیگر به رقابت می پردازند. پارلمان اروپا بزرگترین پارلمان دمکراتیک دنیاست به همین دلیل ارزش و اعتبار آن تنها به جغرافیای اروپا محدود نمی شود انتخابات پارلمان اروپا هر پنج سال یکبار در حوزه کشورهای عضو اتحادیه بر گزار میشود. دور اول پارلمان در سال ١٩٧٩ برگزار شد آن زمان اتحادیه اروپا هنوز ٩ عضو داشت. حق تنظیم بودجه کشورهای عضو اتحادیه و تصویب قوانین هماهنگ با قوانین اعضای آن، در رأس وظایف پارلمان اروپا میباشند.
علاقه و رغبت مردم برای مشارکت در انتخابات پارلمان اروپا مرتب در حال کاهش است. در دور سوم پارلمان (١٩٨٩) میزان مشارکت مردم ٪٦٢ بوده که این میزان در دور هفتم (٢٠٠٩) به ٪ ٤٣ تقلیل یافته است. پیشگوئی ها از آن حکایت دارند که در انتخابات پیشرو درصد مشارکت مردم به زیر ٪٤٠ هم برسد. رشد ملی گرایی (در درون کشورها) و عدم موفقیت اتحادیه اروپا در پیشبرد پروژه های سیاسی اش، از جمله دلایل بی میلی مردم به مشارکت در انتخابات پارلمان اروپا میباشند. بنا به آخرین نظر سنجیها ٪٥٧ جوانان زیر ١٩ سال تمایل دارند در انتخابات پارلمان اروپا شرکت کنند احزاب چپ و احزاب ناتوریست را هم بعنوان حزب موردعلاقه خود، دست نشان کرده اند.
کشور آلمان از موسسین مهم اتحادیه اروپاست با ٩٩ نماینده بیشترین کرسی را در پارلمان دارد. هیچ کشور دیگری به اندازه کشور آلمان از پروژه های سیاسـی و اقتـصادی جامعه اروپا منتفع نشده است، با این وجود علاقه مردم در آلمان به مـشارکت در انتخابات پارلمان اروپا فقط ٪٤٢ است که در قیـاس با میانگین انتخابات مجلـس نمایندگان این کـشور (٪٧٦) بسیار ناچیز است.
منهای مباحث مربوط به بحران اوکراین، بیکاری، مهاجرت، شنود دزدکی دستگاهای جاسوسی امریکا در اروپا، محیط زیست و شعارهای عدالت خواهانه اقتصادی از جمله تمهای رقابت انتخاباتی این دور پارلمان اروپا می باشند. برخلاف دوره های گذشته مساله گسترش وسعت اتحادیه اروپا، اینبار مطرح نیست، در مقابل عمیقتر کردن روابط اعضای اتحادیه با همدیگر تا حدودی موضوع تبلیغاتی احزاب لیبرال دمکرات و دمکرات مسیحی ها را در بر میگرفت.
مناظره های انتخاباتی نامزدها، تحت الشعاع بحران اوکراین برگزار می شوند. از چپ ها گرفته تا نیروهای راست، از سوسیال دمکرات ها گرفته تا احزاب دیگر ... نتوانستند از وارد شدن به مباحث بحران اوکراین پرهیز کنند.
اساسا بحران اوکراین را اتحادیه اروپا به وجود آورد. این بحران زمانی آغاز گردید که در ماه نوامبر ٢٠١٣ رئیس جمهور اوکراین ویکتور یانکوویچ از امضاء قرارداد تجاری با اتحادیه اروپا سر باز زد بدنبال آن شماری از هواخواهان نزدیکی با اروپا در اعتراض به عدم امضاء قرارداد از سوی رئیس جمهور وقت به مدت چندین روز در میدان استقلال شهر کیف تظاهرات کردند. این تظاهرات با ترغیب و تشویق کشورهای اروپایی به ویژه آلمان، فرانسه و لهستان روبه رو شد بدین سان شعله بحران توسط کشورهای عضو اتحادیه اروپا شعله ور شد. فرار ناگهانی یانوکوویچ رئیس جمهور اوکراین به روسیه، اوضاع را بصورت سریع و رادیکال دگرگون و تا حدودی زیادی همه را هم غافلگیر کرد.
واقعیت امر آن است که اکثریت قاطع مردم اوکراین به ویژه در بخشهای شرقی و جنوبی کشور همسویی با روسیه را بر نزدیکی با اروپا ترجیح میدهند. علاقه مردم اوکراین به روسیه تنها ناشی از دلبستگی و همبستگی هایی نیست که در طول ده ها سال گذشته جوش خورده، بلکه بخشی زیادی از مردم اوکراین آینده خود را با روسیه بهتر ارزیابی میکنند. هنگامیکه نگارنده این سطور از همکار اوکراینی ام پرسیدم "چگونه است شما که از غرب اوکراین آمده ای هواخواه روسیه هستی؟" پاسخ داد: "مگر احمق باشم بازنشستگی در سن ٦٧ سالگی در اروپا را بر بازنشستگی در سن ٥٣ سالگی در روسیه ترجیح دهم".
هواخواهان نزدیکی با اروپا را در اوکراین قشری روشنفکر و سیاستمدار تشکیل میدهند که در قیاس با هواداران نزدیکی با روسیه بسیار ناچیزند. اروپائی ها خود به این نکته واقفند.
در تاریخ ١٦ ماه مارس ٢٠١٤ میلادی طی رفراندومی منطقه کریمه از اوکراین جدا و ضمیمه خاک روسیه شد دو ماه بعد در تاریخ ١١ ماه مه ٢٠١٤ طی رفراندوم دیگری بخش شرقی این کشور عملا از کنترل دولت مرکزی خارج شده است (خودگردانی یا استقلال). بنا به گزارش های واصله از اوکراین درصد شرکت مردم در دو رفراندوم یاد شده بیش از ٪٧٠ بوده و شمار رأی هایی که به جدایی یا استقلال از اوکراین داده شده، بالای ٪٩٠ بوده است. منطقا نمیتوان با صدای ٪٧٠ مردم شوخی کرد. بدین صورت پارلمان آینده اروپا عملا در مقابل عملی انجام شده قرار گرفته که تن دادن به آن یک اشتباه و در مقابل آن ایستادن دو بار اشتباه است.
فدرالیزم بر اساس حکومتهای منطقه ای یا تجزیه بخش های دیگر از اوکراین، دو آلترناتیو ممکن بحران جاری در این کشور میباشند. آنچه مشخص است این است که غرب (اروپا و امریکا) توان هدایت و کنترل بحران جاری را ندارند بنظر میرسد توان روسیه به مراتب بیشتر باشد.
بحران اوکراین برنامه از پیش طراحی شده روسیه نبود، اما از سفر پوتین در روز نهم ماه مه ی به کریمه، علی رغم تهدیدهای غرب، میتوان این استنباط را داشت که بحران موجود در چار چوب استراتژی جدید روسیه بوده و بحران اوکراین سر آغاز آن میباشد.
در توسعه طلبی اولترا ناسیونالیست های روسیه به رهبری پوتین تردیدی نیست، اما تردید است که با وجود جو بی اعتمادی بین اروپا و امریکا بتوان از سوژه بحران در اوکراین، جلو زیاده روی های روسیه را گرفت. اگر غرب (اروپا و امریکا) در سال ١٩٩٤ با لجاجت کشور اوکراین را خلع سلاح اتمی نمیکردند به سخن دیگر اگر غرب (اروپا و امریکا) در سال ٢٠٠٨ با قاطعیت جلو دخالت نظامی روسیه را در گرجستان گرفته بودند، محتملا امروز مشکلی به نام بحران اوکراین وجود خارجی نمیداشت. با این منطق میتوان به این نتیجه رسید که اگر غرب (اروپا و امریکا) امروز در اوکراین نتوانند جلو گستاخی روسیه را بگیرند، بعید نیست که فردا شاهد انضمام بخش هایی از کشور مولداوی (تراسن و نیستریا) به خاک روسیه باشیم، زیرا شرایط مولداوی شباهت های زیادی به کریمه در اوکراین دارد.
همزمان با انتخابات پارلمانی اروپا، در اوکراین هم انتخابات ریاست جمهوری برگزار می شود، اگر روسیه موفق شود نتیجه انتخابات را به نفع خود یا اختلالی در برگزاری آن به وجود بیاورد، روابط غرب با روسیه وارد فاز جدیدی خواهد شد. نامزدها در مناظره های انتخاباتی روی این نکته بسیار تأکید دارند.
بحران اوکراین چه منجر به مدلی دیگری از جنگ سرد شود (آنگونه که بعضی از تحلیگران غربی میگویند) و یا در راستای تداوم انقلاب نارنجی ٢٠٠٤ باشد (آنطور که سیاستمداران اوکراینی آن را تعریف می کنند)، مشخص است که نه می توان آن را به نقطه شروعش برگرداند و نه راه حلی جهت خاتمه آن حدالاقل در کوتاه مدت متصور است.
بحران جاری در اوکراین و عدم توانایی اتحادیه اروپا به اتخاذ موضع واحد در قبال روسیه نشان از اختلاف در صفوف کشورهای مهم اتحادیه اروپا دارد. بعضی از کشورهای عضو اتحادیه همچون المان و کشورهای اسکاندیناوی از تیره شدن روابط با روسیه بیم دارند، شماری از اعضای دیگر همانند اسپانیا و ایتالیا بدیل مشکلات مالی از بایکوت های اقتصادی شدید علیه روسیه استقبال نمیکنند. در این میان کشورهای فرانسه و لهستان در قیاس با کشورهای دیگر مواضع شفافتر و قاطعتری علیه روسیه داشتند. روی هم رفته بحران موجود در اوکراین و اختلافات جامعه اروپا را تشدید خواهد کرد.
انتخابات پارلمانی در اروپا در مقطعی از زمان برگزار میشود که دامنه بحران اوکراین مرتب در حال افزایش است. اروپائی ها از نظر اخلاقی موظف به خاتمه دادن به این بحران هستند و از سوی دیگر تداوم بحران موجود در راستای منافع سیاسی و اقتصادی جامعه اروپا مثبت ارزیابی نمیشود.
بحران اوکراین برای اتحادیه اروپا جدی است و نگرانی های زیادی را درست کرده است. حتی شماری از سیاستمداران اروپایی همچون هلموت اشمیت صدراعظم سابق ٩٢ ساله آلمان این بحران را با پیش زمینه های جنگ اول و دوم جهانی قابل مقایسه میداند.
نمایندگان احزاب سیاسی در پارلمان اروپا در هشت فراکسیون گرد هم میایند، فراکسیون احزاب دمکرات مسیحی با ٢٧٤ نماینده بزگترین فراکسیون میباشد. انتظار می رود آرایش فراکسیون ها در پارلمان آینده اروپا به واسطه بحران اوکراین و روسیه دگرگون شود. فراکسیون های راست (لیبرال دمکرات و دمکرات مسیحی ها)، به هم نزدیک تر و فاصله نیروهای چپ (سوسیال دمکرات ها، سبزها و احزاب کمونیست و سوسیالیست) کمتر شود.
فراکسیون چپ منهای سوسیال دمکرات و سبزها با ٣٥ عضو دومین فراکسیون کوچک پارلمان اروپا میباشد. سالهاست که مرزهای ایدولوژی چپ و راست در اروپا مخدوش شده اند. اینبار از پوستر و شعارهای تبلیغاتی چنان پیداست که نیروهای چپ تصمیم گرفته اند خط ممیزهای با چپ های محافظه کار و نیروهای راست بکشند. چاپ و پخش پوستر ارنستو چه گوارا انقلابی مشهور امریکای لاتین بر روی پلاکارت های تبلیغاتی حزب چپ آلمان و درج گفته مشهور کارل مارکس "انقلاب ها لوکوموتیو تاریخند" روی پوسترهای حزب سوسیالیست انقلابی (م.ل.پ.د) از این دگرگونی دلالت دارند.
پیش بینی می شود که بحراین اوکراین در نهایت به نفع نیروهای چپ تمام شود، زیرا نیروهای چپ بیش از سایرین حرف برای گفتن دارند.
ع ـ شریف زاده ـ ١٩ ماه مه ٢٠١٤ میلادی ـ آلمان
|