روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱ خرداد ۱٣۹٣ -
۲۲ می ۲۰۱۴
«مرثیه ای برای پهلوان سلیمانی»عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعی است که در آن می خوانید؛ساعت ۶ صبح روز گذشته یکی از نام آوران و بزرگ مردان ایران زمین دیده از جهان خاکی فروبست و از میان ما رفت. این ضایعه نه تنها جامعه ورزشی کشورمان بلکه همه عاشقان و دوستداران مشی و مرام پهلوانی را به سوگ نشاند و گرد یتیمی و غربت بر چهره ورزش ملی اما مظلوم و به فراموشی سپرده شده باستانی و زورخانه ای نشاند.
و چه زود و ناباورانه علیرضا سلیمانی آن «یل» سروقامت مهربان و عزیز ایران و دارنده ۶ بازوبند پهلوانی و تنها مرد ایرانی که موفق به دریافت مدال طلای کشتی سنگین وزن جهان شده بود و آوازه کشتی کشورمان را به گوش جهانیان رسانیده بود از میان ما رفت.
قهرمان و پهلوان صاحب مرامی که گر چه بزرگ ترین افتخار ورزش کشتی جهان را در سال ۱۹۸۹ مارتینی سوئیس برای کشورمان به ارمغان آورد و دل همه ایرانیان را آنگاه که «بوم گارتنر» قهرمان افسانه ای و شکست ناپذیر آمریکایی را به خاک افکند و بالاتر از روسیه و آمریکا بر بام کشتی سنگین وزن جهان ایستاد و پرچم جمهوری اسلامی را در اوج قدرت و افتخار به اهتزار درآورد اما آنچه عزت و محبت او را پس از آن قهرمانی پرافتخار و بی بدیل تداوم بخشید مشی و مرام و روحیه پهلوانی او بود، مرامی که عشق به اهل بیت و امیر مومنان علی(ع) را در جان او نهادینه کرده بود مرامی که کشتی پهلوانی و ورزش باستانی را به خاطر آوای دل انگیز و روح پرور صلوات ها و مدح اهل بیت و «یاعلی»هایی که در گود زورخانه طنین انداز می شود دوست می داشت و عاشق بود، سلیمانی گود زورخانه و ورزش باستانی را به خاطر این که ورزشی با دیرینه ۷ هزار ساله در تاریخ ایران زمین است و همیشه مهد پرورش پهلوانان بوده دوست می داشت. او گود زورخانه را همچون دامن پاک مادری مهربان می دانست که در آن نوجوانان و جوانان به مشی و مرام و خصلت های پهلوانی آراسته می شوند و این آراستگی جوانان به خصلت ها و مشی پهلوانی را سپری بس قدرتمند در مقابل بداخلاقی ها و ناهنجاری ها می دانست.
عشق به مرام پهلوانی از سلیمانی این نام آور ایرانی مردی مودب، متین، باوقار، بی حاشیه و بی ادعا ساخته بود او نامهربانی اکثر مسئولان به ورزش باستانی و کشتی و پهلوانی و پیشکسوتان این عرصه را با بزرگ منشی تحمل می کرد اما هر کاری که از دستش برمی آمد برای احیا و ترویج ورزش باستانی و پهلوانی انجام می داد. او پیشکسوتان خیّر و اهل داد و دهش را به اعتبار نام و مرامش گرد هم می آورد و آنان را به ساختن و احیای زورخانه ها ترغیب می کرد و چه پول هایی که به احترام او برای نیازمندان و زندانیان و گرفتاران و دختران و پسران دم بخت و... در گود زورخانه ها جمع می شد، در همه این سال هایی که بسیاری از مسئولان خواسته یا ناخواسته به امثال سلیمانی که تعدادشان کمتر از انگشتان یک دست است پشت کرده بودند، آن جوانمرد به همراه سوخته سرایی دیگر قهرمان و پهلوان کشورمان به عشق مولای رئوفمان امام مهربانی ها حضرت رضا(ع) تیمی به نام «متوسلین به علی بن موسی الرضا(ع)» تشکیل داد و سالی چند بار با این تیم به پابوس آقا می آمدند و برای تشویق و ترغیب جوانان در زورخانه های مشهد ورزش می کردند.
مشی و مرام پهلوانی در گفتار و رفتار سلیمانی جلوه گر بود چه آنگاه که نام مولا علی(ع) برده می شد، او جمله «اول مظلوم عالم» را بر زبان می راند چه آنگاه که دوستداران و پیشکسوتان او را پهلوان خطاب می کردند و او متواضعانه می گفت من پهلوان نیستم، پهلوان آقا اباالفضل العباس(ع) است. چه آنگاه که همین چهارشنبه هفته گذشته وقتی به همراه سوخته سرایی و تنی چند از بزرگان و پیشکسوتان ورزش باستانی میهمان ما در روزنامه خراسان بودند در هنگام بازدید از چاپخانه چشمش به دنبال کسی بود و چند بار از اطرافیان پرسید که «سوخته» کجاست و سوخته همان پهلوان سوخته سرایی حریف قدیمی و همیشگی او بود که سالن های کشتی به هنگام هماوردی آنان مملو از جمعیت می شد و مردم منتظر نتیجه کشتی بودند همان سوخته سرایی قهرمانی که این روزها به خاطر آسیب دیدگی های پی در پی دوران ورزشی اش و از بین رفتن بخش اعظمی از مفاصل و استخوان های زانوهایش چند قدم بیشتر نمی تواند راه برود و باید روی صندلی بنشیند سوخته سرایی در هنگام بازدید بیشتر مواقع دستش در دست پهلوان سلیمانی بود تا مددکارش باشد و سلیمانی چه مردانه و ملیح و باورمندانه در پاسخ سوال خبرنگارانی که پرسید آن زمان که حریف همدیگر بودید چه احساسی داشتید، گفت: کشتی ۵ دقیقه است اما دوستی یک عمر! و چه دوست جوانمرد و وفاداری بود پهلوان سلیمانی برای سوخته سرایی و همه مردم وخصوصا جوانان ایران.
محبت و دوستی او به جوانان ایران هم از تلاش هایش برای احیا و ترویج مشی و مرام پهلوانی و ورزش باستانی و هزینه کردن جایگاه و آبرویش در این راه به خوبی روشن بود هم از این که در اوج پهلوانی و پیشکسوتی و در حالی که به قول یکی از پیشکسوتان ورزش باستانی در خراسان او به درجه ارتشبدی در این ورزش رسیده بود به جوانان و نوجوانان بسیار میدان می داد و هم آن گاه که به نیت کسب ثواب همین چهارشنبه گذشته در جریان سفر به مشهد مقدس با همراهان و تنی چند از پیشکسوتان در زورخانه آستان قدس ورزش کرد و آن هنگام که دو نوجوان حدود ۱۰ساله به تشویق او وارد گود شدند بعد از تماشای انجام حرکات ورزشی آنان، سلیمانی پهلوان با آن قد و قامت رشید و چهره دوست داشتنی و مردانه اش زانوی پهلوانی بر گود زورخانه زد و «پهلوان باشی» ایران در عین فروتنی برای تشویق جوانان به این ورزش و ترویج مرام پهلوانی دست این دو نوجوان را بوسید و خدا می داند که در آن هنگام چه شور و هنگامه و هیجانی در دل حاضران پدید آمد.
علیرضا سلیمانی مثل خیلی دیگر از دلسوزان این کشور خوب می دانست که روحیه جوانمردی و مشی و مرام پهلوانی در جامعه امروز نه تنها در جامعه و خیلی از مردم و مسئولان بلکه حتی در بین بسیاری از ورزشکاران رنگ باخته است و از همین رو برای احیا و ترویج روحیه جوانمردی واخلاق و منش پهلوانی در قالب پرداختن به ورزش باستانی و رفتارهای انسان دوستانه تلاش می کرد.
به هر صورت هزاران دریغ و افسوس که پهلوان سلیمانی که یکی از نام آوران ایران بود در سن ۵۹سالگی چشم از جهان فروبست و دل های همه دوستداران و عاشقان ورزش و مرام پهلوانی را ابری و چشم هایشان را بارانی کرد و همه آنانی که او را می شناختند به سوگ نشاند اما او گرچه عمری طولانی نداشت اما زندگی آبرومندانه، پرافتخار و باعزتی داشت هم آبرو و عزت قهرمانی جهان و پهلوانی ایران، هم آبرو و عزت دستگیری از نیازمندان هم آبروداری آبروداران هم عزت و خاطره خوش دیدار با امام سفر کرده، و هم دیدار با رهبر فرزانه و هم عزت و آبروی تواضع و فروتنی و اخلاق شایسته و از همه مهمتر عزتمندی به خاطر داشتن محبت اهل بیت در دل پاکش و چه بسا همین محبت و عشق او به اهل بیت و امام رضا(ع) باعث شد که آخرین سفر زندگی او سفر به مشهد و زیارت مولای رئوف مان و خوشه چینی او از این زیارت برای سفر آخرت باشد. خدایش رحمت کند و سرش را به دامان مولایش که یک عمر با محبت او زندگی کرد بگذارد.
اما حالا که پهلوان سلیمانی از میان ما رفته و بسیاری از مسئولان در زمان حیات این قهرمان بلندآوازه چندان از او یاد نکردند و قدرش را ندانستند و بسیاری از رسانه ها و خصوصاً رسانه ملی از پرداختن به سلیمانی و ورزش پهلوانی غفلت جدی کردند و به جای الگوسازی از سلیمانی ها برای جوانان به بزرگ کردن چهره های خیالی مانند «رامبو» و «جومونگ» پرداختند امیدواریم لااقل پس از این کاری شایسته برای احیا و ترویج مرام پهلوانی و ورزش باستانی و کشتی و پهلوانی و بزرگداشت نام پوریای ولی، جهان پهلوان تختی، سلیمانی و ... و رسیدگی به قهرمانان و پهلوانانی که در بین ما هستند مانند سوخته سرایی انجام دهند و اجازه ندهند یاد و نامشان فراموش شود هرچند نیک می دانیم و بر این باوریم که «پهلوانان نمی میرند».
کیهان:جمعیت و خطری که در پیش بود
«جمعیت و خطری که در پیش بود»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد صرفی است که در آن می خوانید؛دو روز پیش، رهبر معظم انقلاب اسلامی سیاست های کلی جمعیت را ابلاغ کرده و در نامه خود تاکید فرمودند این سیاست ها با توجه به «اهمیت مقوله جمعیت در اقتدار ملّی؛ و با توجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیت کنونی کشور به عنوان یک فرصت و امتیاز؛ و در جهت جبران کاهش نرخ رشد جمعیت و نرخ باروری در سال های گذشته» ابلاغ شده و در خصوص اجرا و پیگیری آن بر سه عنصر «دقّت، سرعت و قوّت» تاکید فرمودند.
جمعیت شناسی را به جرات می توان یکی از پیچیده ترین موضوعات امروزی دانست که عوامل بسیاری بر آن تاثیرگذارند و متقابلاً خود نیز تاثیری گسترده بر حوزه های مختلف از جمله سیاست، اقتصاد، فرهنگ و... دارد.
اواسط سال ۱٣۹۰ رهبر معظم انقلاب اسلامی طی بیاناتی در جمع مسئولان، جمعیت مطلوب کشور را ۱۵۰ میلیون نفر ذکر کرده و تاکید کردند اگر قرار است سیاستی برای کنترل جمعیت در پیش گرفته شود، باید پس از این میزان جمعیت باشد. حدود یک سال بعد معظم له، در سفر به بجنورد، قطع نشدن سیاست کنترل جمعیت در اواسط دهه ۷۰ را اشتباه توصیف کرده و بر لزوم جبران آن تاکید کردند. از آن پس، ایشان به مناسبت های مختلف و با جدیت تمام به این موضوع پرداخته و درباره آن تذکر، هشدار و راهکار ارائه کردند. نکته قابل توجه آن که، رسانه های بیگانه و ضدانقلاب نیز با انواع و اقسام روش ها طی مدت یاد شده، سعی در تخریب و تخطئه این سیاست داشته و گویا مقابله با سیاست افزایش جمعیت ایران را به عنوان یکی از سرفصل های ثابت، در لیست برنامه ها و اقدامات خود قرار داده اند. لازم نیست جمعیت شناسی برجسته باشیم! مروری بر نحوه، کمیت و کیفیت ورود و پرداختن رهبر معظم انقلاب اسلامی به بحث جمعیت و واکنش دشمنان جمهوری اسلامی به این قضیه، به روشنی بیانگر اهمیت ویژه این موضوع و لزوم توجه به ابعاد آن است.
در اولین بند از سیاست های ۱۴ بندی جمعیت، بر «ارتقاء پویایی، بالندگی و جوانی جمعیت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی» تاکید شده است. نرخ باروری یکی از مفاهیم و محورهای اصلی در موضوع جمعیت هر کشور است. اگر از مفاهیم آکادمیک نرخ باروری بگذریم و به زبانی ساده بخواهیم آن را تعریف کنیم، به میانگین تعداد فرزندانی که یک زن در طول عمر خود به دنیا می آورد، نرخ باروری گفته می شود. در مباحث مربوط به جمعیت، نرخ باروری برای سطح جانشینی ۱/۲ فرزند برای هر زن در نظر گرفته می شود. چرا که هر خانواده از دو نفر (پدر و مادر) تشکیل شده و اگر آن ها ۲ بچه داشته باشند، در آینده جانشین والدین خود می شوند. یک دهم اضافه در نرخ باروری برای تلفات احتمالی و مواردی از این دست است. تنها نگاهی به همین یک شاخص – نرخ باروری- و تغییرات آن طی سه دهه اخیر در ایران، مسائل قابل تامل و البته نگران کننده ای را پیش روی هر ناظری قرار می دهد.
در سال های ابتدایی دهه ۶۰ جمعیت ایران با رشدی بالا (حدود ۴ درصد) مواجه بود و تصور می شد این میزان از رشد جمعیت در صورت تداوم، با توجه به شرایط خاص آن دوره، می تواند کشور را با معضلات خاصی در آینده مواجه کند. لذا سیاست کنترل جمعیت در دستور کار مسئولان کشور قرار گرفت. سازمان ملل که در اجرای این سیاست با وزارت بهداشت و درمان کشورمان همراهی و همکاری می کرد، اعلام کرده بود مناسب است ایران طی ۲۶ سال – از سال ۶۴ تا ۹۰- نرخ باروری خود را به سطح متوسط، یعنی همان سطح جانشینی که ۱/۲ است برساند. سرعت کاهشی ایران در این مسیر چنان سرسام آور بود که ایران در سال ۱٣۷۹ یعنی ۱۱ سال زودتر به این نرخ رسید! امروزه نرخ رشد جمعیت کشورمان به کمتر از ٣/۱ رسیده است.
نیکولاس اِبِرشتات، از محققان انستیتو اینترپرایز آمریکا، جمعیت شناس برجسته ای است که پژوهش های گسترده ای را در خصوص روند تغییرات جمعیتی در جهان، بخصوص در کشورهای اسلامی دارد. به گفته وی، کاهش نرخ باروری در ایران طی ٣۰ سال گذشته حیرت انگیز و معادل ۷۰ درصد و «یکی از سریع ترین و چشمگیرترین آمارهای کاهش باروری در تاریخ بشر» بوده است! دقت داشته باشید؛ نه در جهان کنونی، بلکه در تاریخ بشر!
برای آنکه درک صحیح تری از این روند مهلک داشته باشیم، بد نیست نگاهی به گزارش گروه اجتماعی سازمان ملل درباره جمعیت ایران و آینده آن بیندازیم. این گزارش با در نظر گرفتن نرخ باروری ٨/۱ و جمعیتی حدود ۷۴ میلیون، سه سناریو برای آینده جمعیت ایران تا سال ۱۴٨۰ پیش بینی می کند؛
۱- سناریوی رشد بالا: در این سناریو نرخ باروری در سال ۱۴٨۰ به ۵/۲ و میزان جمعیت ۱۰۹ میلیون نفر خواهد شد. در این سناریو ۴۰ درصد جمعیت کشور جوان، ٣۰ درصد میانسال و ۱۰ درصد پیر (بالای ۶۵ سال) خواهند بود. (۲۰ درصد باقیمانده کودک هستند.)
۲- سناریوی رشد متوسط: در این سناریو نرخ باروری در سال ۱۴٨۰ به ۵/۱ کاهش یافته و جمعیت کشور در آن سال ٨۶ میلیون نفر خواهد بود. نیمی از این جمعیت در سن میانسالی، ۲۰ درصد در سن جوانی و همین میزان در سن پیری و ۱۰ درصد نیز کودک هستند.
٣- سناریوی رشد پایین: طبق این سناریو نرخ باروری در سال ۱۴٨۰ به عدد یک و جمعیت کشور تنها ٣۱ میلیون نفر خواهد بود! درضمن نیمی از این جمعیت ٣۱ میلیونی نیز در دوره کهن سالی هستند و کشور تنها ۱۰ درصد جوان خواهد داشت.
یک بار دیگر تاکید می شود که این گزارش توسط نهادهای حاکمیتی و دولتی کشورمان تهیه نشده که برخی از مخالفان رشد جمعیت آن را با انگ هدفدار بودن و غیره مواجه کنند! نکته قابل توجه این است که این گزارش در سال ۲۰۱۰ تهیه و منتشر شده است. یعنی چهار سال پیش. نگاهی به روند جمعیتی و تغییرات نرخ باروری طی ۴ سال اخیر، نتایج خوبی به بارنمی آورد. خوش بینانه ترین آمار ها درباره نرخ باروری کنونی کشور ۶/۱ است و برخی کارشناسان جمعیت معتقدند، این نرخ حتی کمتر از این و ٣/۱ است. حتی اگر با آمار خوشبین ها نیز به سراغ سناریوهای فوق برویم، متاسفانه باید گفت ما در حال حرکت به سمت سناریوی سوم جمعیتی هستیم. اگر بگویند فردا جمعیت کشور اینچنین کاهش می یابد، همه به تکاپو می افتند اما روندهای جمعیتی طولانی مدت هستند. قورباغه ای را اگر در آب جوش بیندازند، به سرعت می جهد و خود را نجات می دهد اما اگر دمای آب معمولی باشد و اندک اندک و به تدریج بالا رود، قورباغه احساس می کند این روند طبیعی است. روندی به ظاهر طبیعی که در نهایت به آب پز شدن قورباغه می انجامد!
حال می توانیم خود را به خواب زده، جلوتر از بینی مان را نبینیم و با بهانه هایی مانند کمبود منابع آبی، اهمیت کیفیت جمعیت نه کمیت آن، رفاه اقتصادی و... بی محابا به سوی کشوری کم جمعیت و فرتوت بتازیم و یا آنکه از امروز به فکر چاره باشیم. البته همانگونه که مولای متقیان حضرت علی(ع) نیز می فرمایند؛ خواب بودن ما باعث به خواب رفتن دشمن نمی شود و دشمن بیدار است. اینگونه است که ارتش آمریکا تغییرات جمعیتی ایران را به دقت رصد و دنبال کرده و زبیگنیو برژینسکی در مصاحبه با وال استریت ژورنال، به سران کاخ سفید توصیه می کند در مسائل سیاسی با ایران بازی طولانی مدتی را انجام دهند تا تغییر شکل جمعیتی در ایران به نفع آن ها رقم زده شود.
بدون شک بلایی که در صورت عدم ورود حکیمانه رهبر معظم انقلاب، چند دهه دیگر در انتظار جمعیت ایران بود، امروز بر سر بسیاری کشور ها بخصوص کشورهای صنعتی آمده است و طرح های بسیاری را برای مقابله با آن تدارک دیده اند. از طرح های حمایتی پس از تولد نوزاد گرفته تا مرخصی های بلندمدت به والدین و کمک های نقدی و ... که البته به اعتراف خودشان تاثیری بسیار اندک داشته و نتوانسته است آنان را از بحران جمعیتی نجات دهد.
بدون شک یکی از ملزومات تحقق سیاست افزایش جمعیت، توجه به مسائل اقتصادی است اما همانگونه که در بند پنجم این سیاست ها نیز آمده، «سبک زندگی غربی» در برابر «سبک زندگی اسلامی- ایرانی» یکی از محوری ترین عوامل و موضوعات در بحث جمعیت و تغییرات آن است که خود موضوعی جدا و البته بسیار مهم و قابل تامل است.
یادمان نرود، مسئله جمعیت اینگونه نیست که با یک بخش نامه و چند طرح سطحی و طی دوره ای کوتاه تغییری آنچنانی در آن رخ دهد. ما باید به سوی قله ای می رفتیم اما امروز با سرعتی عجیب در حال غلطیدن به یک پرتگاه جمعیتی هستیم. اگر با برنامه ریزی و سعی بسیار، جلوی این سیر نزولی را بگیریم، تازه به سر خط می رسیم. یعنی احتمالاً سناریوی رشد متوسط که شاید به اندازه سناریوی دوم خطرناک نباشد اما بدون شک سناریوی مطلوبی نیز محسوب نمی شود، پس به قول سعدی؛
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد
دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز
وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛ماه پر خیر و برکت رجب با موالید پررحمتش که از نیمه می گذرد، نوید رستخیزی را می دهد که جهان به نور آن منور گردید. بعثت نبی خاتم و پیامبر مکرم، بشریت را از ضلالت و گمراهی رهاند و نور هدایت بر جوارح تاریخ تاباند؛ رسول عظیم الشانی که هدف رسالت خویش را، احیای مکارم اخلاق وتکمیل انوار هدایت نامید.
قطعا امروز بهترین معیار سنجش برای شناخت پیروان واقعی پیامبر اسلام، عمل به برادری دینی، رفتارهای شایسته انسانی و رعایت حرمت های الهی است که متاسفانه این روزها به شدت در میان مسلمانان لگدکوب شده و امت اسلامی نه تنها از جبهه خارجی مورد تهاجم اسلام ستیزان قرار گرفته بلکه در داخل نیز گرفتار کج فهمی ها، انحرافات، تندروی ها و دو دستگی هایی شده که خون مسلمانان را مباح دانسته و در جهت تحقق اهداف دشمنان عمل می کند.
سفر رئیس جمهور اسلامی ایران به چین برای شرکت در چهارمین اجلاس سران سازمان موسوم به تعامل و اقدامات اعتمادساز در آسیا (سیکا) از رویدادهای هفته جاری بود. نشست سران سیکا که هر ۴ سال یکبار برگزار می شود ۲۲ عضو دارد که دربرگیرنده ۱۰ عضو دائم و ۱۲ عضو ناظر است. چین، روسیه، ایران و کشورهای همجوار از جمله اعضای این سازمان هستند. آقای روحانی در جریان این سفر علاوه بر سخنرانی در اجلاس سران این سازمان، دیدارهای مهمی با همتایان چینی و روسی خود پیرامون مهمترین مسائل و موضوعات منطقه ای و بین المللی و همچنین گسترش روابط دو جانبه انجام داد.
در این هفته رهبر معظم انقلاب سیاستهای کلی جمعیت را که پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین شده است، ابلاغ کردند. ایشان در این ابلاغیه ۱۴ ماده ای، موارد مهمی را برای خروج از چالش جمعیتی به دستگاههای ذیربط ابلاغ کرده و با عنایت به اهمیت مقوله جمعیت در اقتدار ملی و باتوجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیت کنونی کشور به عنوان یک فرصت و امتیاز و در جهت جبران کاهش نرخ رشد جمعیت و نرخ باروری در سال های گذشته تاکید کردند: "برنامه ریزی های جامع برای رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور متناسب با سیاست های جمعیتی انجام گیرد. همچنین ضروری است با هماهنگی و تقسیم کار بین ارکان نظام و دستگاه های ذیربط در این زمینه، اقدامات لازم با دقت، سرعت و قوت صورت گیرد و نتایج رصد مستمر اجرای سیاست ها گزارش شود."
واقعیت اینست که در دو سال اخیر بعد از آنکه رهبر معظم انقلاب، اشتباه بودن سیاست کنترل جمعیت را اعلام کردند، اقداماتی برای بازگشت به مسیر صحیح در مورد سیاست جمعیتی کشور صورت گرفته و کارهائی نیز در حال انجام است ولی تاکنون تغییر اساسی در روند خطرناکی که در اثر سیاست غلط کنترل جمعیت در جامعه پدید آمده مشاهده نشده است.
بی پرده باید پذیرفت از همان آغاز اجرای سیاست کنترل جمعیت در سه دهه قبل، نادرست بودن آن مشخص بود لکن نه تنها گوش مسئولان بدهکار هشدارها نبود بلکه به نحوی مخالفین را به جمود و عدم درک واقعیت ها متهم می کردند؛ لذا اکنون که انحرافی بودن سیاست کنترل جمعیت بر مسئولان آشکار شده باید در جهت جبران خسارت های ناشی از این سیاست، تلاش ها کرده و سرمایه گذاری فرهنگی لازم را انجام دهند، زیرا برای جا انداختن سیاست کنترل جمعیت و تبدیل کردن آن به یک فرهنگ، امکانات زیادی صرف شد، صداوسیما با تمام توان و ظرفیت خود عمل کردند، عناصر ویژه ای برای فرهنگ سازی در این زمینه به صحنه آمدند، قوای مقننه و مجریه بی دریغ برای هر چه قوی تر اجرائی شدن این سیاست عمل کردند... و سرانجام جامعه ما به وضعیتی مبتلا شد که امروز به عنوان یک تهدید از آن یاد می شود.
راه چاره، تغییر فرهنگ غلط موجود به فرهنگ "فرزند بیشتر به تناسب مقدورات خانواده " است. سیاست صحیح اینست که هر خانواده ای به تناسب مقدوراتی که برای تامین نیازهای تغذیه سالم و تربیت فرزندان دارد، صاحب فرزندانی شود که بتواند آنها را با کارآمدی لازم به جامعه تحویل دهد. رسیدن به این هدف، نیازمند "فرهنگ سازی" است. تنها در این صورت است که تهدید کنونی را می توان خنثی کرد.
روز گذشته در آستانه سوم خرداد، سالروز عملیات غرورآفرین بیت المقدس و فتح خرمشهر، رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان افسری دانشگاه امام حسین(ع) با اشاره به چالش هایی که نظام اسلامی درگیر آنهاست فرمودند: "وجود چالش، انسان های بصیر، آگاه و شجاع را هیچگاه نگران نمی کند بلکه نگاه آنها را به ظرفیت های موجود و احیانا ظرفیت های معطل مانده داخلی معطوف می کند."
حضرت آیت الله خامنه ای علت اصلی این چالش ها را توان پیشرفت و استحکام و اقتدار روزافزون در نظام اسلامی دانستند و تاکید کردند: "ملت ایران بواسطه پیروزی انقلاب اسلامی، ٣۵ سال است که در مقابل عادت نفرت انگیز و زشت نظام سلطه برای تقسیم دنیا به سلطه گر و سلطه پذیر ایستاده و به همین علت، قدرت های زورگو و باج گیر بین المللی و در رأس آنها آمریکا برآشفته و خشمگین شده اند."
ایشان افزودند: "البته همین ایستادگی، موجب شیفتگی ملت های دنیا بسوی ملت ایران شده است و حتی بسیاری از دولت هایی هم که جسارت ایستادگی در مقابل قدرت های زورگو را ندارند، از ایستادگی نظام جمهوری اسلامی خرسند هستند و آن را تمجید می کنند."
رهبر معظم انقلاب اسلامی طرح موضوعاتی همچون هسته ای حقوق بشر و برخی موضوعات دیگر از طرف قدرت های زورگو را بر ضد ملت ایران، صرفا بهانه دانستند و خاطر نشان کردند: "تلاش آنها این است که با این بهانه ها و فشارها، ملت ایران را از ایستادگی در مقابل زورگویی ها و قلدری های خود، منصرف کنند اما این اتفاق هیچگاه نخواهد افتاد، زیرا ملت ایران توانایی های خود را در میدان های مختلف اثبات کرده و نشان داده است که بدون تکیه بر آمریکا هم می توان به پیشرفت های علمی و اجتماعی و نفوذ بین المللی و عزت سیاسی دست پیدا کرد."
در این هفته خوشحالی جناح هایی در داخل و خارج کشور از عدم موفقیت گفتگوهای ایران و ۱+۵ در وین همچنان ادامه داشت. عده ای در داخل که نام خود را "دلواپس" گذاشته و بنظر می رسد از به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای لطمه دیده و منافع شان در ادامه تحریم هاست، با ابراز خوشحالی از عدم موفقیت این گفتگوها، همصدا با مقامات رژیم صهیونیستی آنرا به عنوان شکست معرفی کرده و ابراز خوشحالی کردند. این افراد که باید در سلامت روحی آنان و قوه تشخیص منافع ملی شان تردید کرد، در رسانه هایشان که بعضا از بیت المال نیز تغذیه می شود، به جوسازی مشغولند و همچنان بر طبل منافع شخصی می کوبند.
صحنه بین المللی نیز در هفته ای که گذشت شاهد رویدادهای متعددی بود که چند مورد آن را به نسبت اهمیت، مرور می کنیم.
اعلام نتایج انتخابات مجلس عراق و مشخص شدن پیشتازی "دولت قانون"، وابسته به نوری مالکی، رخداد مهمی در صحنه سیاسی عراق بود. گروه نوری مالکی، در شرایطی توانست اکثریت را کسب کند که تبلیغات شدیدی علیه این گروه و شخص نوری مالکی طی ماههای اخیر جریان داشت و تلاش این بود که ابتکار عمل از جریان سیاسی شیعه گرفته شود که با اعلام نتایج، مشخص شد این تلاش ها بی ثمر بوده است.
حضور ۶۰ درصدی مردم در پای صندوق ها از یکسو و کسب اکثریت توسط جناح حاکم، نشان داد که برای مردم عراق، ثبات، یکپارچگی و امنیت کشور اهمیت اصلی را دارد و همچنین، آنها به دولت نوری مالکی اعتماد و امید دارند.
با اینحال، چندگانگی در میان گروههای سیاسی شیعه عراق در انتخابات اخیر، ادامه راه و تشکیل دولت را دشوارتر ساخته است. "دولت قانون" با اینکه با کسب ۹۶ کرسی، اکثریت را در میان سایر گروههای سیاسی به دست آورده است ولی این تعداد کرسی برای تشکیل دولت کافی نیست و به ائتلاف با دیگر گروهها نیاز دارد. با توجه به اختلاف نظرهایی که میان "دولت قانون" با دیگر گروههای مطرح شیعه وجود دارد ایجاد ائتلاف چندان ساده نخواهد بود. با این حال، این نکته که شیعیان برای حفظ موقعیت خود در معادله سیاسی عراق چاره ای جز اتحاد ندارند، انگیزه گروه های شیعی را برای تفاهم تقویت می کند.
این هفته، اولین مرحله از انتخابات نمایشی ریاست جمهوری مصر برگزار شد. در این مرحله بنا بود که اتباع مصری ساکن خارج پای صندوق بروند. دولت مصر ادعا کرده است حدود ۹۰ درصد رأی دهندگان در این مرحله به ژنرال سیسی رأی داده اند. انتخابات ریاست جمهوری مصر درحالی برگزار می شود که این کشور زیر سایه سرنیزه نظامیان قرار دارد، بزرگترین گروه سیاسی مصر یعنی اخوان المسلمین ممنوع الفعالیت شده است و رئیس جمهور منتخب این کشور نیز زندانی است.
تنها کسی که حاضر شد در کنار ژنرال سیسی که با کودتا بر سر کار آمده است، در نمایش انتخابات شرکت کند "حمدین صباحی" است که بدیهی است حضور وی صوری است. از اینرو از هم اکنون مشخص است که ژنرال سیسی رئیس جمهور مصر خواهد بود. با اینحال بسیار بعید است که مردم مصر زیر ننگ این انتخابات نمایشی بروند و احتمال اینکه آینده صحنه سیاسی مصر همچنان بحرانی باشد زیاد است.
درحالی که دولت سوریه مقدمات برگزاری انتخابات هفته آینده ریاست جمهوری را فراهم می کند، تحرکات دشمنان حکومت سوریه برای بی اعتبار کردن این انتخابات شدت گرفته است. در این باره دولت عربستان در اقدامی مداخله جویانه و با گستاخی، انتخابات سوریه را "غیرقانونی" خواند و دولت های غربی با تحریک فرانسوی ها خواستار ارجاع پرونده سوریه به دادگاه لاهه شدند. مسلم است این دولتها برای کارشکنی در مسیر سیاست های حکومت سوریه به هر اقدامی دست بزنند چرا که آنها از روند تحولات خشمگین هستند و برنامه ها و طرح های خود علیه حکومت سوریه را نقش بر آب می بینند. حکومت سوریه علیرغم سه سال دست و پنجه نرم کردن با بحران، توان خود را بازیافته است و برگزاری انتخابات، دلیل روشنی بر بازگشت ثبات و اقتدار دولت می باشد.
این هفته اوضاع اوکراین همچنان بحرانی بود و درگیری های خشونت بار بیشتری در شرق اوکراین رخ داد که منجر به کشته شدن شمار دیگری گردید.
قرار است هفته آینده انتخابات ریاست جمهوری اوکراین برگزار شود. این درحالی است که چند منطقه در شرق اوکراین اعلام کرده اند این انتخابات و نتیجه آنرا به رسمیت نخواهند شناخت. انتخابات اوکراین، از جمله امیدهای غرب برای نجات خود و حامیانش در اوکراین، از وضعیت بغرنجی است که در آن گرفتار شده اند.
غرب، روسیه را به کارشکنی در راه برگزاری انتخابات مذکور متهم کرده و تهدیدهای جدیدی را علیه مسکو مطرح نموده است. در این راستا غربی ها تهدید کرده اند تحریم های بیشتری را علیه روسیه اعمال خواهند کرد. در مقابل مسکو این اتهامات را رد کرده و اعلام نموده بسته های جدید برای خنثی کردن تحریم های غرب آماده کرده است.
این هفته در لیبی، اقدامات یک سرلشکر بازنشسته ارتش در حمله به مراکز دولتی، تحولات این کشور را در مرحله جدیدی قرار داد. "خلیفه حفتر" سرلشکر بازنشسته ارتش مدعی شده، موفق گردیده است که ابتکار عمل را دردست بگیرد. وی مدعی است بسیاری از ارکان ارتش با وی اعلام همبستگی کرده اند.
خلیفه حفتر در تازه ترین اظهاراتش، اعلام کرده است قصد دارد لیبی را از تندروها و اخوانی ها پاکسازی کند. دولت در واکنش به حوادث اخیر، یک طرح سیاسی ارائه کرده است که براساس آن فعالیت مجلس تعلیق و تشکیل دولت لغو می شود. درگیری های جدید در لیبی تاکنون ۷۵ کشته در پی داشته است. سرلشکر حفتر به دنبال الگوگیری از کودتای ژنرال سیسی در مصر است. اوضاع لیبی از زمان سقوط قذافی، دیکتاتور سابق متشنج است و با تحولات اخیر، باید انتظار تشدید بحران در این کشور را داشت.
رسالت:از حماسه خرمشهر بیاموزیم
«از حماسه خرمشهر بیاموزیم»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم سید مسعود علوی است که در آن می خوانید؛عرفا و دانشوران علم اخلاق برآنند که؛ نخستین مرحله از سیر در صراط مستقیم و وصول به حقیقت، «یقظه» و بیداری است همانند کودکی که در میان انبوهی از جمعیت، گم شده و تا زمانی که متوجه نشده دست او دیگر در دست پدرش نیست، به گم شدن خویش واقف نمی شود. ناگهان به خود می آید و آنگاه است که به فکر چاره جویی می افتد.
نظام نوپای اسلامی پس از پیروزی انقلاب، زمانی به حالت «یقظه» رسید که سوزش نیشتر فرو رفته استکبار در قلب میهن عزیزمان را حس کرد. وقتی در سال ۵۹ مزدوران عراقی از زمین و هوا و دریا به ایران اسلامی یورش آوردند و بخش هایی از خاک مقدسمان را اشغال نمودند، ملت مقاوم ایران دریافت که دشمنان بسیاری در کمین به یغما بردن تمامی دستاوردهای شیرین شهد شهادت و شرافت و ایثار شهیدانند و پیوسته مترصد آنند که برگ و بار نهال نورسته انقلاب را بخشکانند. امروز در آستانه سالروز آزادسازی خونین شهر به دست توانای رزمندگان اسلام هستیم. حماسه عظیم خرمشهر، نماد نورآگین این «یقظه» و بیداری خدایی بود؛ حماسه ای که حاصل همگرایی نیروهای مردمی و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و ایستادگی فوق تصور در برابر مهاجمان به آیین و میهن بود.
گستردگی این بیداری و خیزش فراگیر، با نگاه به شمه ای از آمار و ارقام عملیات پیروزمندانه بیت المقدس که منجر به فتح خرمشهر عزیز گردید، روشن تر خواهد شد؛ استعداد و توانایی دشمن در این عملیات شامل لشکرهای زرهی ٣ و ۶ و ۹ و ۱۰ و لشکرهای پیاده ۱۰ و ۱۱ و لشکر ۵ مکانیزه و حدود ۴٨ تیپ پیاده مکانیزه (جمعاً ۱۴ لشکر) بوده و وسعت منطقه عملیاتی چهل برابر عملیات ثامن الائمه (ع) بوده است.
گزارش ها و اعترافات خبرگزاری های جهانی و منطقه ای در آن زمان حکایت از هراس مستکبران از این پیروزی درخشان دارد. از جمله آسوشیتدپرس مخابره نمود: «بیرون راندن عراقی ها از خرمشهر به این معناست که عراقی ها عملاً مناطق استراتژیک جنگ را از دست داده اند.» الثوره بغداد نوشت: «ما هرگز قصد تصرف اراضی ایران را نداشته ایم!» هفته نامه نیوزویک نیز نگاشت:«عراق می خواست شاهد سقوط جمهوری اسلامی باشد اما این آرزو با برتری نیروهای ایرانی اتفاق نیفتاد.»فتح غرورآفرین خرمشهر، در واقع حاصل خرد جمعی مردم و قوای مسلح و بسیج امکانات معنوی و مادی پس از «یقظه» ای بود که به «یقین» انجامید؛ یقین بر اینکه دشمنان ما از تمام موقعیت ها برای ضربه وارد ساختن به دین واستقلال و آزادی ملت ایران بهره سوء می برند و کوچکترین غفلت و نسیان، به جری سازی و گستاخگری آنان می افزاید.
هر توطئه ای که تا کنون برای هدم اساس و کیان میهن اسلامی ما صورت گرفته، ریشه هایی هرچند کوچک در عدم آمادگی فکری و فیزیکی فرزندان برومند انقلاب داشته و اینکه برای خبث طینت دشمنان، حسابی باز نکرده ایم؛ و هر گشایشی که در برهه های بحرانی نصیبمان شده، محصول «یقظه» ای الهی است که به برکت راهبردها و رهنمون های ولی فقیه و همدلی و همگرایی مردم خداخواهمان به دست آمده و باعث تموج دریای حماسه و حریت و غرق فراعنه اریکه دسیسه و سلطه گردیده است.بحمدالله اکنون ایران، استراتژی خود را بر پایه دفاع همه جانبه بنا کرده و سیاست بازدارندگی، اصل اولیه بسیج مردمی و نیروهای مسلح کشورمان است.
باید به سمتی برویم که در شرایط خطیر کنونی، روز به روز بر حجم این آمادگی همه سویه بیفزاییم. لشکرکشی آمریکا به منطقه، رجز خوانی های هماره ساکنان کاخ سفید، نشانگر آن است که دشمنان دیرین ما هرگز از سیاست ها و دسیسه های براندازانه عیان و نهان خشونت آمیز خود دست نمی کشند و مفاهیمی چون «دموکراسی» و «حقوق بشر» و «عشق به صلح»، ابزاری است که برای فریب دل های لرزان و اندیشه های مرعوب، مطرح می کنند و برآنند هر کجا که قدم نهند، تمامت آن را به زندان «ابو غریب» بدل سازند و آزادگی را به مسلخ آز بی نهایت خویش کشانند؛ «الملوک اذا دخلوا قریه افسدوها».ان شاء الله مردم و مقامات و مسئولین ما تحت هیچ شرایطی در خصوص آمادگی عمومی و دفاع فراگیر از انقلاب مقدسی که نقطه امید آفرین تمام آزاداندیشان دنیاست کمترین تردیدی به خود راه نخواهند داد و بیداری و هوشیاری آنان مانع هرگونه تحمیل خواسته های مستکبران - خصوصاً در زمینه فناوری صلح آمیز هسته ای -، نفود فرهنگی، سیاسی و نظامی کینه ورزان و متخاصمین بوده و این فرمان فروزنده وحیانی، سرلوحه سیاستگذاری ها و تصمیم سازی هایشان خواهد بود؛ «و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه».امروز در آسمان، زمین و دریا، رزمندگان اسلام و دیدگان بیدار سپاه و ارتش، آماده اند تا هر توطئه ای را در نطفه خفه کنند.
بازدید دو ساعته مقام معظم رهبری از نمایشگاه دستاوردهای هوافضای سپاه، نشان داد سپاه اسلام، راه بسیاری را در استطاعت دفاعی طی کرده است. این پیام فرمانده کل قوا به مسئولین نظام که فرمودند«باید بدانیم که می توانیم» را باید با عمق جان، درک کرد. اگر دشمن هوس کند جنگی راه بیندازد، آب های نیلگون خلیج فارس و مرزهای مستحکم جمهوری اسلامی در چهارگوشه کشور، عرصه نمایش توانمندی های دفاعی کشور و شکست خفت بار دشمنان اسلام و قرآن خواهد بود.چینش دستاوردهای دفاعی سپاه در نمایشگاه هوافضا، نشان داد نسل جدید در این نهاد مقدس، درس خوبی از حماسه رزمندگان اسلام در آزادسازی خرمشهر عزیز، آموخته است.
سیاست روز:کاش وزیر ارشاد خود سوژه حاشیه ای جدیدتر نشود
«کاش وزیر ارشاد خود سوژه حاشیه ای جدیدتر نشود»عنوان یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم ایرج فتح الهی است که در آن می خوانید؛وقتی حاشیه ای گریبان بخشی از بدنه یک نهاد و وزارتخانه را می چسبد، اغلب این اتفاق می افتد که مدیر آن نهاد و سازمان به لحاظ تعلق خاطر به سازمان زیر اختیار خود، در مواجهه با دیگران و به خصوص اهالی رسانه تلاش نماید قدری از وخامت اوضاع بکاهد و از حاشیه ایجاد شده به قدر بضاعت و ادراک خود کم کند.
رفتار غیراسلامی اخیر یک بانوی سینماگر ایرانی در جشنواره سینمایی کن از همین دست حاشیه های اخیر سینمای ایران است که روز گذشته وزیر ارشاد در جمع خبرنگاران حاضر در مجلس شورای اسلامی در مقام پاسخگویی به سوالاتی در این خصوص قرار گرفت.
علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاسخ به سوالی درخصوص نظر وی درباره رفتار این بانوی سینماگر در جشنواره کن گفته است: «رفتار خانم حاتمی قابل قبول نبود؛ البته احساسم این بود که غافلگیر شد.» آقای وزیر افزوده است: «در مجموع خانم حاتمی تلاشش بر این بود که نوع پوشش او به گونه ای متین و حضورش مطابق با معیارهای ارزشی ما باشد.»
راستش اساسا درک این موضوع که آقای وزیر چرا درخصوص موضوعی شخصی برای یک بانوی سینماگر و از سوی دیگر تعیین کننده برای تحلیل داشته های معرفتی سینمای ایران و سنجش سینمای انقلابی و دینی ایران، اینقدر ساده انگارانه پاسخ داده است، برای حداقل راقم این سطور همراه با دشواری هایی است.
آقای وزیر که بر مسند برترین مقام حوزه فرهنگی کشور تکیه دارد بی شک بر این مطلب وقوف کامل دارد که در قضاوت رفتارها و کنش های افراد، آنچه دخلی بر موضوع ندارد سخنان غیرمتقن و بی سند است. اینکه آقای وزیر تلاش دارد اتفاقی را که با دیدن فیلم این رخداد به راحتی می توان به نحوه وقوع آن پی برد با احساسات خود گره زند، موردی قابل تامل است. آقای وزیر حتما وقت نکرده این فیلم را ببیند و کارشناسان و مشاوران و مدیران مربوطه که اغلب پرتعداد هستند هم لابد این فیلم را نتوانسته اند ببینند که اطلاعات وزیر به حدی کامل باشد که بداند این بار واژه «غافلگیری» درخصوص مواجهه غیراسلامی مذکور «واژه ای بی ربط» است.
کاش آقای وزیر برخی تاکیدات دینی را سرلوحه رفتارها و گفتارهای خود قرار دهد و بر این آیه از قرآن توجه بیشتری داشته باشد «چیزی را که علم به آن نداری، دنبال نکن» تا خود حاشیه ای بر حاشیه های دیگر نیفزاید و پیش از آنکه درخصوص موضوعی در مقام پاسخ گویی برآید سنجیده تر و متقن تر پاسخ گوید و در صورت عدم اطلاع کامل و صحیح از مطلبی پاسخ را تا بررسی دقیق به تعویق اندازد.
وطن امروز:تثبیت نظام سازی
«تثبیت نظام سازی»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم محمد منتظر المهدی است که در آن می خوانید؛ برخلاف آنچه این روزها از معدود تریبون های وابسته به جریان منکوب در غرب شنیده می شود، حرکت کلی نظام به سمت دروازه های تمدن غرب نیست! ما دوران طلوع و رونمایی از یک نظام متخاصم با سبک سرمایه داری در جهان را با موفقیت پشت سر گذاشتیم. از سر و صدای زیاد به راه افتاده در جهان به جهت وقوع یک انقلاب ضدآمریکایی در ایران بگیرید تا هیاهو بر سر ماجرای فتح لانه جاسوسی و هشت سال مقاومت جانانه ملت ایران در جنگ تحمیلی! همه این مانور های جهانی در فضای بین الملل را مدیون مدیریت بی نظیر امام خمینی(ره) هستیم که با پیش بردن یک جنگ اطلاعاتی– عملیاتی- رسانه ای بی نظیر به بی رقیبی دو نظام ظالمانه کمونیسم و سرمایه داری در جهان پایان دادند. اکنون از شرق تا غرب همه آنها که باید بدانند از این حقیقت مطلع هستند که جمهوری اسلامی ایران برای آینده جهان همچون سرنوشت ملت خود برنامه های گوناگونی دارد. برخی از این برنامه ها تاکنون اجرایی شده و بسیاری نیز در صف انتظار است.
دوره زعامت امام خامنه ای را حقیقتا می توان عصر نظام سازی انقلاب اسلامی در منظر جهانیان خواند. در این دوره بود که با تمسک به شعارهای دوران سخت مبارزه با دست خالی، شعار «ما می توانیم» را باور کردیم و تا به آنجا پیش رفتیم که سرعت پیشرفت مان با این همه کارشکنی داخلی و خارجی، قابل مقایسه با همترازان گذشته و حتی پیشکسوتان جهان اولی نیست.
خطر تثبیت جمهوری اسلامی در دوره نظام سازی از خود وقوع انقلاب اسلامی نیز بیشتر است چرا که وقتی کشور ثروتمندی چون ایران با تکیه بر نیروی بومی و توان درونی مسیرهای ابداعی پیشرفت را بسان قانونی امتحان پس داده به ثبت جهانی برساند، دیگر ضربه زدن به آن به واسطه تحریم و تهدید امکانپذیر نخواهد بود. حجیم شدن قطر کمربند امنیتی کشوری که مرحله نظام سازی را به پایان می برد، تازه اولین مزیت ثبت جهانی قدرت آن است.
مزایای دیگری همچون ابراز علاقه سایر کشورها به حضور در سایه سار امنیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بلوک جدید، حلقه آزادی عمل را برای تخریب کنندگان چنین حریف قدری تنگ تر خواهد کرد. با این مقدمه به پیشواز مفهوم «نظام سازی» در عصر جدید حیات جمهوری اسلامی ایران می رویم.
۱- اولین مرحله بدون شک وضع قوانین مترقی در حوزه های مختلف است. وقتی چراغ قانون در اولین طبقه حاکمیت روشن شود دیگر بسیار کمتر از وضعیت فعلی شاهد بروز و ظهور سلایق گوناگون در فضای مدیریتی کشور خواهیم بود. دایره ایجاد تغییرات حزبی– سلیقه ای به واسطه روی کار آمدن مدیران اجرایی جدید کوچک خواهد شد و مثل امروز بحث های مقدماتی ریشه ای بر سر اصول لایتغیر نظام را از تریبون های ملی شاهد نخواهیم بود.
اگر امروز گروهی اندک و حل در سیستم سرمایه داری، به خود اجازه می دهند سیاست خارجی کشوری که نظام آن برآمده از اصول و ارزش های اسلامی است را با انگ «ایدئولوژیک» مورد حمله قرار دهند یعنی هنوز کلیات وضع قوانین در این حوزه به اکمال نرسیده است. مثال دیگر بروز مناقشات بیهوده فرهنگی در فضای عمومی کشور است که پایه و اساس اغلب آنها «انگیزه های حقیر حزبی و گروهی» است.
۲- مرحله دوم تثبیت نظام نامه های تهیه شده توسط قانونگذار با رفع اشکالات بروز یافته در مرحله اجراست. مثال بزرگ این بخش سیاست های ابلاغی طرح ملی اقتصاد مقاومتی است. این نمی شود که از یک طرف نظام نامه ای قانونی به تصویب مراجع قانونگذار کشور برسد و سپس در مرحله اجرا به طور عمدی با مقاومت مقامات اجرایی کشور روبه رو شود.
هرقدر دیرکرد در اجرای جزء به جزء قوانین داشته باشیم، دیرتر به مرحله تثبیت ورود خواهیم یافت. دلبستگی به اجرای نسخه های اقتصادی دیکته شده توسط سازمان ها و نهادهای وابسته به نظام سرمایه داری همچون بانک جهانی و WTO سرعت حل مشکلات پیرامونی بروزیافته به دنبال اجرای نسخه اول نظام نامه های تبیین شده توسط عقلا و قانونگذاران نظام را به تاخیر خواهد انداخت.
٣- مرحله سوم بازنگری کلی در دوره های زمانی است. بهترین قوانین تثبیت شده در یک نظام پویا در دوره های زمانی متنوع به علت تغییرات شکلی و ماهوی نظام ملی یا بین المللی نیازمند بازنگری خواهند بود.
هوشمندی ناظم بزرگ سیستم در این حوزه را می توان در فرمان تشکیل «شورایعالی فضای مجازی» مشاهده کرد. تا پیش از مطرح شدن فضای مجازی به عنوان بخشی غیرقابل چشم پوشی از زیرساخت آینده به واسطه عدم ثبت «نیازی ملی- فراملی» انگیزه ای برای ورود سیستم به نظام سازی در حوزه سایبر وجود نداشت اما اکنون به دوره ای قدم گذاشته ایم که از امنیت ملی گرفته تا اقتصاد و فرهنگ مدخلی مجزا در زیربنای فناوری اطلاعات کشور دارند. پس ورود به این حوزه برای قانونگذاری در حال حاضر اولویت ویژه دارد.
با ظهور حوزه های جدید قدرت در فضای بین الملل، موفقیت از آن نظامی خواهد بود که جلوتر از زمان حرکت کند. آنچه از درگیری سیاسی و تحریم اقتصادی و تهدید به کارزار نظامی، امروز در حوزه انرژی اتمی شاهد هستیم حاصل دیرکرد ۶۰ ساله ایران در ورود به فضای علمی و صنعتی عصر اتم است. زمانی که عضوگیری در باشگاه قدرت جهان به پایان رسید، هزینه ثبت نظام نامه و تثبیت در فضای جهانی بالا خواهد رفت.
امروز در حوزه سایبر یک قدم از دیروز جلوتر هستیم. با این وجود توجه به این نکته ضروری است، در شرایطی که رئیس جمهور کشور ما به تبلیغ مجانی و به دور از شأنیت نظام جمهوری اسلامی ایران برای زیرساخت های سایبری دشمن مشغول است، دیگران به تثبیت نظام نامه های سایبری و شبکه های ملی– خصوصی خود اشتغال دارند.
از چین گرفته تا روسیه و حتی ترکیه! خیلی ها در دهه ۹۰ میلادی شعار «بیایید درها را به سمت دهکده جهانی بگشاییم» سر دادند اما آنها که از بهره هوشی متوسطی نیز برخوردار بودند زیرساخت های پیشرفت خود را به «دوستان و متحدان جهانی» نیز اجاره ندادند چه برسد به سوار شدن بر پشت دشمن و دعا خواندن برای رم نکردن اسب کدخدا! به واسطه عدم تثبیت نظام نامه قانونی ایرانی در حوزه سایبر هنوز بخش زیادی از اطلاعات بانکی– اقتصادی ملت ایران در سرورهای دشمن ذخیره می شود! تنها یک حمله آمریکا یا اسرائیل به شبکه شتاب کشور می تواند پایه های قدرت دولت حسن روحانی را متزلزل سازد به نحوی که از ثبت تاریخی تبلیغات مجانی برای مظاهر قدرت سایبری غرب دچار پشیمانی ابدی شود. حوزه بعدی تسلط بر «آب و هوا» است! موضوعی که ما حتی از چند و چون تکنولوژیک آن نیز مطلع نیستیم اما در گزارش شورای شوراهای ۲۰۱٣ آمریکا تسلط بر این حوزه «نزدیک» خوانده شده است. حتی تاریخ تسلط نهایی نیز به وضوح ذکر شده: ۲۰۲۵!
جوان:واقع بینی در میانه چالش ها
«واقع بینی در میانه چالش ها»عنوان سرمقاله روزنامه جوان به قلم محمد اسکندری است که در آن می خوانید؛رشد و انحطاط، حیات و ممات و تندروی و کندروی جوامع از جمله مولفه هایی است که برای بررسی دقیق و واقعی آنها باید در محیط های آزمایشی متناسب اقدام کرد. تنها بوته های آزمایشی که هم بعد زمانی گسترده ای را در نظر بگیرند و هم تمام دستاوردها و ضعف های جوامع را مورد کنکاش قرار دهند، می توانند تصویری روشن از حرکت رو به جلو یا عقب جوامع را به ترسیم بکشانند.
در مورد نظام جمهوری اسلامی ایران نیز که تقریباً یک مدل منحصر به فرد از نظر شکل و محتوا در سده های اخیر است تنها با در نظر گرفتن برش های بزرگی از زمان می توان اظهار نظر کرد. شاید در بدایت امر اندکی اغراق باشد اما تنها با گذشت قرن هاست که می توان به طور قطع و یقین گفت یک جامعه پیشرفت کرده یا اینکه دچار ضعف ها و آسیب ها شده و در نهایت نیز یا ایستا بوده یا حرکتی معکوس داشته است.
اما عمر نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک دستاورد نخبگان دینی و مورد حمایت مردم هنوز حتی به نیم قرن هم نرسیده است و مطمئناً نمی توان به طور دقیق و واضح و ملموسانه حرکت رو به جلو ایران اسلامی را در همه ابعاد بررسی کرد اما واقعیت هایی در مورد نظام جمهوری اسلامی ایران وجود دارد که موید رشد چشمگیر نهال نوپای جمهوری اسلامی ایران است. چه در عرصه های داخلی و چه در عرصه های جهانی همه متغیرها نشان می دهد که ایران امروز با ایران دهه ۴۰ و ۵۰ تفاوت های بسیاری دارد.
البته رقبا، دوستان و دشمنان نظام جمهوری اسلامی نیز در این سه دهه تغییر کرده و دچار فراز و فرود شده اند اما جایگاهی که امروز ایران اسلامی بدان دست یافته، یک جایگاه ویژه است. به تعبیری امروز ایران تبدیل به ام القرای جهان اسلام شده است و از سوی دیگر چشم بسیاری از آزادیخواهان و حقیقت پرستان دنیا نیز به نظام توحیدی ایران است. دامنه تصمیمات ایران امروز نه تنها در منطقه بلکه حتی در بعد جهانی تأثیر گذار است و وزنه ایران در معادلات جهانی یک وزنه متناسب است.
البته یقیناً ایران اسلامی امروز از نظر اقتصادی در قیاس با کشورهایی مانند امریکا، چین، اتحادیه اروپا و. . . حرف زیادی برای گفتن ندارد اما ایران اسلامی بذر اندیشه ای را در ذهن جهانیان کاشته است که غرب تمام داشته هایش را برای از بین بردن این نظام بسیج کرده است.
«مقاومت» و« دگرزیستن از غرب » مفاهیمی است که امروز از کشوری به نام ایران در جهان ساطع می شود و همین مفاهیم نیز منجر به آن شده است که استراتژیست های غربی به این نکته برسند که با این روند فعلی دیگر قرون آینده از آن غرب و سبک زندگی امریکایی نخواهد بود. طنین الله اکبر مردم ایران پایه های استکبار و تقسیم جهانیان به شهروندان درجه یک، ۲ و ٣ را به لرزه درآورده است و هیبت مادی غرب را به سخره گرفته است. رهبر معظم انقلاب اسلامی دیروز در جمع سبزپوشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توصیف جامعی از جایگاه ایران و میدان مقابله با دشمنان ترسیم فرمودند که بن مایه اصلی آن واقع نگری بود. ایشان می فرمایند: دولت های غربی و در برهه چند ده سال اخیر در رأس آنها دولت امریکا، به این پدیده نفرت انگیز عادت کرده اند؛ به اینکه زور بگویند، به اینکه اقتصاد دنیا در دست آنها، فرهنگ ملت ها در اختیار آنها و خلاصه اختیار کشورهای دیگر در دست آنها باشد؛ به این عادت کرده اند.
وقتی یک ملت و یک کشور، در مقابل این عادت زشت می ایستد، آنها برآشفته می شوند. انقلاب اسلامی موجب شد یک کشور بزرگ، یک کشور واقع در منطقه حساس جغرافیا، یک کشور دارای منابع و معادن سرشار یعنی ایران عزیز، با ملتی مقاوم و شجاع و پراستعداد، در مقابل این روند زشت و نفرت انگیز بِایستد؛ آنچه آنها را خشمگین می کند این است.
آنچه استکبار جهانی را آشفته کرده است، این است که یک ملت در یک کشور مهم، با یک سابقه تاریخی بسیار غنی، با دارا بودن خصوصیات منحصربه فرد، در مقابل این عادت زشت سلطه گری و سلطه پذیری ایستاده است؛ این است که امریکا را عصبانی می کند؛ این است که جبهه متحدی از مستکبران را در مقابل جمهوری اسلامی قرار می دهد؛ و باز اتفاقاً همین است که دل ملت های دنیا را به سوی ملت ایران جذب می کند؛ و همین است که اتفاقاً بسیاری از دولت هایی هم که خودشان جرأت نمی کنند در مقابل نظام سلطه بایستند، از اینکه نظام جمهوری اسلامی ایستاده است، لذت می برند؛ اگرچه این گستاخی و دلیری را ندارند که آن را اظهار کنند؛ این را ما در مبادلات بین المللی بوضوح می بینیم.
امروز نیز رمز ادامه این موفقیت ها واقع نگری در ضمن توجه به آرمان هاست. متأسفانه برخی در داخل جاهلانه یا عامدانه سعی در کتمان موفقیت های کشور دارند و از چالش های امروز نظام تعبیر به نقص و ضعف می کنند در حالی که هر آشنای به سیاست خوب می داند نظامی که دارای چالش نباشد اصلا یک موجود زنده سیاسی نیست. مهم آن است که بتوان با این چالش ها به درستی مواجه شده و اسیر واقع نمایی های دشمنان نشد. ما امروز نیازمند توصیف واقع هستیم.
ما باید بدانیم که امروز به چه جایگاه بزرگی دست پیدا کرده ایم. جایگاهی که بسیاری از ملت ها تنها رویای آن را در خواب می پرورانند.
حمایت:رجوع به ظرفیت داخل؛ رمز عبور از چالش ها
«رجوع به ظرفیت داخل؛ رمز عبور از چالش ها»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن می خوانید؛روز گذشته و در آستانه سوم خرداد، سالروز عملیات غرورآفرین بیت المقدس و فتح خرمشهر، مراسم دانش آموختگی دانشجویان افسری و تربیت پاسداری دانشگاه امام حسین (ع) سپاه با حضور رهبر معظم انقلاب در این دانشگاه برگزار شد. مقام معظم رهبری طی سخنانی در این مراسم با اشاره به چالش هایی که نظام اسلامی درگیر آنها است، ابراز داشتند:« وجود چالش، انسان های بصیر، آگاه و شجاع را هیچگاه نگران نمی کند بلکه نگاه آنها را به ظرفیت های موجود و احیاناً ظرفیت های معطل مانده داخلی معطوف می کند.»
آنچه سکاندار حکیم و بیدار انقلاب در این دیدار بیان داشتند، در واقع تکیه بر همان اصل "تقویت اُمید و اتکال به توان داخلی پس از توکل به خالق متعال" است؛ اصلی که حقیقتاً وجه ممیز انقلاب اسلامی ایران از سایر انقلاب های مشابه در دنیای امروز به شمار می رود و از این پس نیز، بی شک الهام بخش و عامل حرکت صعودی ملت ظلم ستیز ایران است.
تاکید معظمٌ له بر لزوم بهره گیری از ظرفیت های داخلی و بازنگاهی به ظرفیت های بعضاً مغفول و معطل مانده در این خصوص نیز اشاره ی مصرحی است به این نکته تاسف آور که هنوز هم از تمامی پتانسیل های موجود در کشور در مسیر حل مشکلات و چالش ها و تحقق شکوفایی اقتصادی، فرهنگی و اجتماع بهره برداری لازم و مورد انتظار صورت نگرفته است. نمونه بارز این مدعا، مقوله ی راهبردی اقتصاد است که رهبری با طرح چندین و چندباره اقتصاد مقاومتی و الزامات و بایسته های آن در سال های اخیر، اذهان عمومی به خصوص طیف تصمیم ساز و تصمیم گیر نظام را متوجه ضرورت آن نموده اند.
به دیگر سخن، تکیه بر توان داخلی به منظور پیشرفت و گذر از چالش ها و موانع به ویژه در زمانه ی بغرنج کنونی که دشمن همه توان خود را برای زمین زدن نظام اسلامی بکار گرفته، اساساً یک ضرورت عقلانی و حتی امنیتی به شمار می رود، چه آن که راز و رمز تحکیم موقعیت کشور و استقلال و رهایی از وابستگی همین است و جز این نیست. از سویی اینکه ایران اسلامی امروز با وجود همه تحریم ها و غرض ورزی ها، در عرصه های غرورآمیزی چون فناوری هسته ای و نانو تکنولوژی، در شمار ده کشور برتر دنیا می باشد، به جهت تقویت خودباوری ملی و استفاده از همه ظرفیت های ممکن در جبهه داخلی است و این که فشارهای گوناگون و پیچیده دشمنان در این حوزه ها، مانع از تولید علم از سوی جوانان متخصص و متعهد این مرز و بوم نشده است.
به لطف الهی در بُرهه کنونی با وجود مشکلات و چالش هایی که کشور به خصوص در ابعاد اقتصادی و فرهنگی با آن روبروست، اما با وجود مزیت های بی مثالی در داخل همچون بهره مندی از گنیجینه بی پایان اندیشه و تفکر اسلامی، فرهنگ عزت بخش و اقتدارآفرین، گستردگی سرزمینی، تنوع آب و هوایی و مواهب خدادادی، همچنین ظرفیت بالای نیروی انسانی تحصیل کرده و ماهر ، خواهیم توانست بر هر مشکلی هر قدر هم بزرگ و به ظاهر لاینحل فائق آییم. انشاالله.
آفرینش:ماندن یا رفتن؟
«ماندن یا رفتن؟»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم زهرا کیان بخت است که در آن می خوانید؛یکی از بحث های داغ یک دهه پیش که در مطبوعات و رسانه ها هم تا مدت ها بحث انگیز بود و بسیار به آن پرداخته می شد بحث خروج نخبگان و دانشجویان از کشور و مهاجرت به دیگر کشورها برای ادامه تحصیل و کار بود که در آن سال ها با عنوان آشنای فرار مغزها بر سر زبان ها بود. چند سالی است که این اصطلاح را به نسبت آن سال ها کم تر می شنویم اما اصل مساله همچنان به قوت خود باقی است. در دو سه سال اخیر مجددا مساله خروج دانشجویان از کشور برای مقاطع تحصیلات تکمیلی به نحو پررنگی مطرح گردید.
مدتی پیش سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس دلیل اصلی ترک کشور از سوی ده هزار و ۵۰۰ دانشجو برای ادامه تحصیل در سال گذشته را سختگیری های زیاد برای ورود دانشجویان به مقاطع تحصیلات تکمیلی عنوان کرده بود. آزمون ورودی دکتری و چگونگی آن و محدودیت های ورود به این مقطع که موجب می شود اغلب بین دوره کارشناسی ارشد و دکتری برای داوطلبان داخل، شکاف و فاصله چندساله بیفتد، یک سوی قضیه مهاجرت دانشجویان است. اخیرا برای این موضوع راهکارهایی اندیشیده شد. یکی از این راهکارها افزایش ظرفیت دانشجو در دانشگاهها و همچنین تاسیس و راه اندازی پردیسهای دانشگاهی بود که ایجاد آن ها، در فضای آکادمیک کشور، اتفاق جدیدی بود.
یکی از صحبت هایی که در همین ارتباط مطرح می شد این بود که پردیس های مزبور با هدف جلوگیری از خروج دانشجو و ارز از کشور به وجود آمده اند تا دانشجویان خواستار ادامه تحصیل، به جای این که در فکر ادامه دادن تحصیلات خود در دانشگاههای خارجی باشند، این واحدهای تازه به وجود آمده و وابسته به دانشگاه های مادر کشور را برای تکمیل تحصیلات خود برگزینند. باید گفت ایجاد این پردیس ها و ظرفیت های جدید، با توجه به افزایش شمار داوطلبان دکترا و فشارهای ناشی از کمبود ظرفیت ها در سالیان قبل، از آن جا که فرصت تازه ای را در اختیار داوطلبان قرار می داد تا به پذیرش خود در مقطع دکترا امیدوارتر باشند، به نوبه خود اتفاق خوبی بود.
اما یکی از نخستین نکاتی که در همین راستا می توان به آن اشاره نمود بحث هزینه های میلیونی بود که دانشجویان با برگزیدن این واحدهای جدید، باید برای ادامه تحصیل خود بپردازند. هزینه های کلان این واحدها، که قطعا فشار زیادی را بر روی دانشجویان آن وارد می آورد، این سوال را ایجاد می کند که آیا با گران کردن تحصیل در داخل، می توان آن را جایگزین تحصیلات در خارج نمود؟ نکته مهم دیگر هم این که اگر بخواهیم واقع بینانه به این موضوع نگاه کنیم بسیاری از افراد عازم به خارج از کشور برای ادامه تحصیل، بیش از هر دغدغه دیگر، به این مساله تصریح می کنند که در بسیاری از دانشگاه های خارجی، شرایط آموختن و رشد علمی بیش تری برای شان وجود دارد. این موضوع که فرد در حال تحصیل در یک سیستم آموزشی، احساس درک شدن و حمایت شدن را از سوی آن سیستم داشته باشد بحث مهمی است که درنظرگرفتن آن در سیستم آموزشی و دانشگاهی ما هم به صورت یک نیاز جدی، لازم و تغییر دهنده شرایط است.
درواقع نمی توان انتظار داشت تنها با افزایش ظرفیت در داخل، متقاضیان ادامه تحصیل در خارج، عطای خارج از کشور را به لقای آن ببخشند و به واسطه وجود ظرفیت های داخلی، از مهاجرت، صرفنظر کنند. این جایگزینی، در کنار افزایش ظرفیت ها، عزمی جدی را برای ارتقای امکانات و بهبود وضعیت کیفی آموزش در دانشگاه ها می طلبد تا دانشگاه های داخل بتوانند به مرحله رقابت با دانشگاه های خارجی راه پیدا کنند. البته منظور از دانشگاه های خارجی- این نیست که الزاما هر دانشگاهی در خارج از ایران وجود دارد- دارای سطح علمی و امکانات تحصیل خوبی است.
بحث بر سر دانشگاه هایی است که از لحاظ علمی در عرصه جهانی در جایگاه بالایی قرار دارند و از نظر به روز بودن امکانات و موقعیت ها، شناخته شده هستند. در بسیاری از این دانشگاه ها، فرد در حال تحصیل، از لحاظ استفاده از امکانات و محیط های پژوهشی، آزمایشگاهی و مطالعاتی دانشگاه احساس محدودیت خاصی نمی کند و همین طور این احساس وجود دارد که فرد، در مقابل زمان، هزینه و انرژی ای که در آن سیستم صرف می کند، بازخوردهای خوبی را دریافت می کند. این احساس رضایت، مقوله ای است که یک فرد مایل به تحصیل، به شدت به آن نیاز دارد و به وجود آمدن آن در گرو رفع موانع و تحول کیفی در سیستم دانشگاهی ما است.
شرق:طلای تاریخی سلیمانی
«طلای تاریخی سلیمانی»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم امیررضا خادم است که در آن می خوانید؛ورزش ایران تا بعد از انقلاب و در دوران دفاع مقدس به عللی که به نظر می آمده کاملا منطقی و موجه هم بود به حاشیه رانده شده بود. البته از کشوری که هشت سال درگیر جنگ تحمیلی بود، همین اندازه که در مسابقات مهم در گوشه و کنار دنیا حضور پیدا می کرد و کم وبیش افتخارات هم می آورد، بیش از این انتظار نمی رفت. تا اینکه سال ۱٣۶٨ (۱۹٨۹ میلادی) در کوران مسابقات کشتی قهرمانی جهان در «مارتینی» سوییس یک قهرمان بزرگ ایرانی به نام پهلوان علیرضا سلیمانی برای اولین بار در تاریخ کشتی آزاد کشورمان در عین ناباوری موفق شد با شکست قهرمان بزرگ آمریکایی «بومگاتنر» که صاحب چندین مدال جهانی بود مدال طلای سنگین وزن دنیا را به دست بیاورد.
این افتخار آن قدر مهم بود که بسیاری از روزنامه های معتبر دنیا تیتر اول خود را به نتیجه این مسابقات اختصاص دادند. حتی خاطرم هست یکی از روزنامه های سوییسی آن موقع خیلی بزرگ در صفحه اول روزنامه نوشته بود: «علی شیطان بزرگ را شکست داد.» بعد از کسب مدال طلای علیرضا سلیمانی بود که به ورزش در دوران ریاست آقای هاشمی رفسنجانی نگاه ویژه ای شد.
البته ایشان هم با درایت و اشرافی که در مباحث مختلف داشتند فضای مثبتی را در ورزش به وجود آوردند و از آن زمان به بعد ورزش هم مثل سایر بخش های مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در نظام اجرایی کشور مورد اعتنا قرار گرفت. خبر فوت علیرضا سلیمانی را که شنیدم بسیار متاثر شدم اما تصور می کنم حرکت و کار بزرگی که این پهلوان ایرانی بعد از جنگ، درست در دورانی که مردم نیاز به شور و نشاط و تزریق انگیزه مثبت داشتند، انجام داد آنقدر نقش تعیین کننده ای داشته که هنوز در یاد تک تک ایرانی ها مانده و از یادشان نخواهد رفت. روحش شاد و یادش گرامی.
مردم سالاری:نگاه بازار مسکن به فاز دوم هدفمندی یارانه ها
«نگاه بازار مسکن به فاز دوم هدفمندی یارانه ها»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم مجید سلیمی بروجنی است که در آن می خوانید؛تجربه نشان داده که اردیبهشت ماه هر سال اغلب برای بازار مسکن فصل خوبی بوده است. حتی در سال گذشته که رکودی سنگین بر پیکر بازار مسکن نشسته بود، میزان معاملات مربوط به خرید و فروش خانه در اردیبهشت ماه به اوج رسید. برخی کارشناسان، املاک را به سپری در برابر تورم، در اقتصاد ایران تشبیه می کنند. در اقتصاد ما، خانه ملکی به خانواده ها نوعی امنیت می بخشد و اینگونه تلقی می شود که گویی سپری برای مقابله با تورم در دست دارند و می توانند ارزش پول خود را حفظ کنند. بنابراین خانه در ایران فراتر از یک سرپناه است. همزمان با اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها، بحث چگونگی اجرای این قانون بر بازار مسکن پررنگ تر از گذشته شده است.
برخی تحلیلگران جدا از تاثیرگذاری روانی صعود قیمت ها بر تغییر جهت بازار مسکن، جهش قیمت در این بخش به واسطه رشد قیمت حامل های انرژی را متحمل می دانند. اما رونق و رکود بازار مسکن به گفته فعالان این بخش به شرایط جذب نقدینگی، رونق و رکود سایر بازارهای سرمایه ای در ماه های آتی بستگی دارد. این روزها بازار مسکن سرد و کم مشتری است و رکود سال قبل دامنه خود را به سال جاری نیز کشاند. این شرایط سایر بازارهای سرمایه ای همچون بورس، طلا و... است که می تواند نرخ مسکن یا رونق و رکود این بازار را در ماه های آتی رقم بزند.
حال این پرسش اساسی برای خریداران مسکن مطرح است که با توجه به افزایش نرخ حامل های انرژی برخی بازارهای سرمایه ای از جمله مسکن چه سرنوشتی را در سال جاری تجربه می کنند. آنچه مسلم است قیمت مصالح ساختمانی تحت تاثیر اجرای فاز دوم قانون هدفمندی افزایش خواهد یافت که می تواند قیمت تمام شده ساخت را افزایش دهد اما مشخص نیست این تورم تولید با رکود دنباله دار سال گذشته همراه خواهد بود یا شرایط هدایت نقدینگی می تواند آمار ساخت و معاملات مسکن را در سال جاری افزایش دهد.
همزمان با طرح ثبت نام مرحله دوم هدفمندی و مطرح شدن امکان سرکشی دولت به حسا ب های بانکی افراد و دارایی های آنها، بار دیگر موضوع پول های به اصطلاح «توبالشتی» به میان آمده در فرم ثبت نام یارانه ها دارا بودن مسکن به عنوان معیاری برای شناسایی خانواده های پردرآمد در نظر گرفته شده، اما در هیچ کجای این فرم به وزن طلاها و تعداد دلارهای ذخیره شده در خانه ها اشاره ای نشده است.
از آنجا که برخی از افراد گمان می کنند اعلام رقم صحیح دارایی هایشان علاوه بر محروم شدن خانواده از دریافت یارانه ، می تواند در آینده نزدیک برای آنها دردسرهای مالیاتی درست کند یا مانع دریافت تسهیلات بانکی و دیگر کمک های دولتی شود، ترجیح می دهند که بخشی از دارایی های خود را به سرمایه های «توبالشتی» و غیر قابل پیگیری تبدیل کنند.
این مساله ممکن است به کاهش تقاضا برای خرید مسکن و تداوم رکود این بازار منجر شده و سرمایه ها را از این بخش فراری دهد. باید در نظر داشت که پیش بینی وضعیت آینده بازار مسکن در شرایط فعلی کار آسانی نیست. بررسی ها از وضعیت کنونی بازار مسکن در مقایسه با مرحله اول هدفمندی یارانه ها نشان می دهد: بخش مسکن در مقطع حاضر به لحاظ قیمتی و رکود موجود در بخش معاملات خرید و فروش تقریبا مشابه زمان اجرای فاز اول هدفمندسازی یارانه هاست.
مشاهدات بازار مسکن در طول دو سال گذشته حاکی از این است که قیمت مسکن پس از یک دوره افزایش نسبتا شدید، از خرداد ۹۲ تا حدودی با کاهش قیمتی مواجه شد و مجددا از بهمن ماه سال گذشته قیمتها با ثبات یا حد بسیار کمی از افزایش مواجه شد. به نظر می رسد قیمت مسکن در حال حاضر با قیمت مسکن در خرداد ماه سال گذشته برابر باشد. به نظر می رسد بخش قابل توجهی ازمعاملات به منظور تقاضای مصرفی صورت پذیرفته است چرا که خانوارهایی که در انتظار کاهش قیمت مسکن بودند با مشاهده ثبات قیمتی و پایان روند نزولی قیمت در بازار مسکن، اقدام به خرید واحدهای مسکونی مد نظر خود کردند.
پیش بینی ها حاکی از آن است که با عنایت به تجارب فاز اول هدفمندی یارانه ها، اجرایی شدن دور دوم هدفمندی یارانه ها نقدینگی را چندان افزایش نخواهد داد. با این حال، به دلیل تورمی که در نهاده های تولید مسکن پدید می آید، مرحله دوم هدفمندی همانند مرحله اول، قیمت ساخت مسکن را افزایش خواهد داد که در میان مدت می تواند موجبات افزایش قیمت مسکن را فراهم کند.
دنیای اقتصاد:ریشه یابی صف طولانی وام
«ریشه یابی صف طولانی وام»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر حجت قندی است که در آن می خوانید؛نرخ سود بانکی یکی از ابزارهای مهم کنترل پایه پولی و نقدینگی در اقتصادی است که در شرایط عادی قرار دارد و در عین حال سیستم بانکی آن درست کار می کند. اگر به شرایط کنونی اقتصادی آمریکا و اروپا نگاه کنید می بینید که ابزار اصلی «فدرال رزرو» یا بانک مرکزی اروپا، برای کنترل و دستکاری در بازار پول این دو منطقه پولی، دیگر تغییر نرخ سود بانکی نیست. دلیلش این است که نرخ سود معیار (در آمریکا این نرخ معیار، نرخ بهره شبانه است) در این بازارها عملا صفر است که کاهش بیشتر آن ممکن نیست.
به عبارتی، اقتصادهای آمریکا و اروپا در شرایط تعادل عادی قرار ندارند و تهدید در این بازارها، تورم بسیار پایین، درست کار نکردن بازار اعتبارها مخصوصا در اروپا و کمبود تقاضای کل است. این نکته را ذکر کردم که بگویم تغییر نرخ سود بانکی، تنها ابزار کنترلی نیست که گاهی غیرموثر است و گاهی هم بهترین ابزار نیست[۱].
اگر به شرایط حال حاضر اقتصادی ایران هم نگاه کنید، آنچه به نظر من می رسد این است که گر چه تعیین نرخ سود بانکی مهم است؛ اما مسائل مهم تری در پیش روی اقتصاد و سیستم پولی بانکی قرار دارند که از اهمیت بیشتری نسبت به تعیین نرخ سود برخوردارند. مساله مهم اول تورم بسیار بالاست که لزوما با بالا بردن نرخ سود بانکی کاهش نمی یابد (گر چه این ابزار اگر همراه با سیاست های انقباضی پولی استفاده شود می تواند موثر باشد) دلیلش هم این است که حتی در شرایط نرخ سود بالا هم، بانک مرکزی می تواند سیاست های انبساطی پولی داشته باشد که تورم زا هستند.
مساله مهم دیگر اینکه: سیستم بانکی که نمی تواند طلب های خود را وصول کند سیستم درهم شکسته ای است. چه نرخ سود پایین و چه نرخ سود بالاتر از نرخ تورم، اگر بانک ها نتوانند مطالبات خود را پس بگیرند، صف تقاضا برای دریافت وام بانکی بی نهایت بلند خواهد ماند. به این معنی که همه متقاضی وام خواهند ماند. البته نرخ سود بانکی که کمتر از تورم هم باشد صف بی نهایت طولانی تری برای تقاضای وام ایجاد خواهد کرد که پایانی برای آن نیست. در جمع بندی این مطالب می توان سه راهکار زیر را برای شرایط فعلی کشور و در ارتباط با نرخ سود بانکی پیشنهاد کرد:
۱- سیستم بانکی را اصلاح و تورم را کنترل کنیم.
۲- برای کنترل تورم، سیاست های انقباض پولی ضروری است. در صورت اتخاذ این سیاست ها، افزایش نرخ سود بانکی به بالاتر از نرخ تورم به عنوان یک ابزار ضروری است.
٣- حتی اگر تورم هم کنترل شود، نرخ سود کمتر از نرخ تورم به معنای وجود صف تقاضای وامی است که بر آن پایانی نیست.
[۱]: منظور این است که تفاهم کاملی بین اقتصاددانان درباره علت و معلول مشکلات اقتصادی در اروپا و آمریکا وجود ندارد؛ مثلا کمبود تقاضای کل مورد تاکید اقتصاددانان برجسته ای مثل سامرز و کروگمن است، اما در طرف مقابل اقتصاددانان بزرگی مثل من کیو یا لوکاس از کلمه «کمبود تقاضای کل» خوش شان نمی آید و مشکلات را بیشتر ساختاری می دانند که این بحثی اقتصادی و همزمان ایدئولوژیک است.
منبع خبر :جام جم آنلاین
|