یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

کاریزمای یک رهبر مرده


مهران جنگلی مقدم


• خمینی هنوز مسئله امروز جامعه سیاسی ماست. چه آنها که میراث سیاسی او را به ارث برده اند و باید ماشین مشروعیت شان را در جاده خمینی برانند، چه آنها که مورد غضب برادران قرار گرفتند و ازاین میراث جز انزوا در دورترین گوشه حاکمیت و حصر بهره نبردند و چه آنها که زنده و مرده خمینی برایشان سد بزرگ تغییر وضع موجود است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۴ خرداد ۱٣۹٣ -  ۴ ژوئن ۲۰۱۴


با آنکه بیش از دو دهه از مرگ خمینی می گذرد اما او هنوز رقیب رهبر بعد از خود تلقی می شود. گویی خمینی و خامنه ای مصداق آن عبارت معروف اند که «دو پادشاه دریک اقلیم نگنجند». برای خامنه ای، خمینی لقمه اییست که نه می توان فرو برد و نه می شود بیرون انداخت. فقدان سازوکاری مناسب دراداره کشور که بتواند خلا کاریزماتیک رهبری بعد از خمینی را جبران کند، از خامنه ای رهبری فاقد اقتدار لازم در بین برخی هواداران جمهوری اسلامی ساخته است. خامنه ای باید هر دو وجه رهبری معنوی و رهبری سیاسی را یکجا می داشت تا در قیاس با خمینی به اصطلاح کم نیاورد. ضعفی که دست کم درباره وجوه معنوی رهبری، قابل مشاهده است. بدبیاری خاص خامنه ای اینست که در نگاه بخشی از هواداران جمهوری اسلامی مدام با خمینی مقایسه می شود، قیاسی که به زیان خامنه ای تمام شده است. برای خامنه ای بهتر آن بود که خمینی یکسره فراموش می شد. عمق پیدا کردن جناح بندی های درون حکومت بعد از خمینی، مانع از چنین فراموشی شد. جسد خمینی هنوز از روی دوش مشایعت کنندگانش پایین نیامده است.
در بین همه آنچه از خمینی به جا مانده شاید بتوان گفت که کاریزمای خمینی مهمترین میراث اوست. کاریزمای یک رهبر مرده. آنچه او را به معاصرترین درگذشته روزگار ما تبدیل کرده است، وجوه کاریزماتیکی است که همه دعوای دو جناح درون حاکمیت را می توان یک بار دیگر حول محور آن صورت بندی کرد. جناحی که با عملکردش، از کاریزمای خمینی و به طریق اولی از کاریزما/ مشروعیت نظام می کاهد و جناحی دیگر که در موضع شبه اپوزیسیون، ، داعیه دارافزودن به مشروعیت نظام با بازگشت به راه امام و نمودهای کاریزماتیک آن است.
جناح بر آمده از مجمع روحانیون مبارز، در فقدان قدرت مطلوب سیاسی اش تنها می توانست به اقتدار خود در دوره خمینی تمسک بجوید و ولی نعمتی خمینی را تحت عنوان راه امام آرزو کند. بنابراین شروع کرد به افزودن به کاریزمای خمینی، تا خمینی تنها رهبر سیاسی باشد که بعد از مرگش به کاریزمایش افزوده می شود. اگر جناح بالادست در حاکمیت با عملکردش در حکومت داری و منزوی نگهداشتن بیت خمینی، درعمل کاریزمای او را تضعیف می کرد تا به اقتدار رهبری جدید بیافزاید، جناح مقابل نیاز به آن داشت تا شبح خمینی را بالای سر شهر نگهدارد. حول شخصیت او افسانه پردازی کند و با تاریخ سازی، کاراکتری جدید از خمینی معرفی کند. این جناح می خواست توان سیاسی اش را با تکرار کردن راه امام از بخش بالادست حاکمیت بازپس بگیرد و منبع اقتدار تاریخی اش را به جناح غالب یادآوری کند.
وجه دیگر باز پس گیری توان سیاسی برای این جناح عبور از مجرای صندوق رای بود. این امر ایجاب می کرد که مردم نیز منبع اقتدار تاریخی این جناح را بشناسد. به این منظور کاریزمای خمینی بازتولید شد و در هر بازتولید به رنگ زمانه در آمد تا در حقیقت غایتمند خود، خمینی را به تاویل پذیری و توانایی نو شوندگی آراسته کند. خمینی همچون منبعی پایان ناپذیر از حقیقت و فضیلت، مدام به رخ رقیب سیاسی اش آورده می شد و خطر به قدرت رسیدن ریزه خوارانش را بیخ گوش جناح بالادست، زنده نگه میداشت. تصویری که به منظور احیای کاریزمای خمینی به مردم داده می شد را امروز چنین می توان از زبان هاشمی رفسنجانی شنید: «امام حتی یک تصمیم افراطی نگرفت» و «امام از لحاظ تفکر کاملا معتدل بودند و با تعلیمات دینی این اعتدال را به دست آوردند و این اعتدال در زندگی شخصی و کاری امام راحل کاملا مشخص بود»*.
اگر امام مقوایی وجه نمادین به باد دادن کاریزمای خمینی توسط بخش غالب حاکمیت است، جناح مقابل به سودای غلبه سیاسی اش بر رقیب، در حال بتونیزه کردن خمینی است.
جناح مقابل دریافت که خمینی بعد از مرگش نیز توان دلربایی از بخشی از هوادارن جمهوری اسلامی را دارد و این توان به قدری هست که شکاف سیاسی بعد از خمینی در بدنه حاکمیت را به سود آنها پر کند و کاریزمای خمینی را در تقابل با وجوه تبلیغ شده ی شخصیت خامنه ای قرار دهد. بنابراین متد تقابلی خود را در این دید که این کاریزما را فعال نگه دارد و توسط نمایندگان سیاسی اش آن کاریزمای پدرانه را به بدنه جامعه تزریق کند. این جناح حتی در شکل غیرمصلحت جویانه اش هم نخواست و نتوانست هرگز امام را از مرکزیت توجه به حاشیه براند. تکرارعباراتی مانند "نخست وزیر امام" و جملاتی نظیر "آنها که در مقابل شما می ایستند توانایی اداره کردن یک نانوایی را هم ندارند" در رابط با میرحسین موسوی، بخش مهم تزریق کاریزمای خمینی به جامعه بود.
بنابراین با آنکه بیش از دو دهه از مرگش می گذرد، خمینی هنوز مسئله امروز جامعه سیاسی ماست. چه آنها که میراث سیاسی او را به ارث برده اند و باید ماشین مشروعیت شان را در جاده خمینی برانند، چه آنها که مورد غضب برادران قرار گرفتند و ازاین میراث جز انزوا در دورترین گوشه حاکمیت و حصر بهره نبردند و چه آنها که زنده و مرده خمینی برایشان سد بزرگ تغییر وضع موجود است. هر سه این گروه ها درگیر رازگشایی یا افزودن به رازهای خمینی اند.

*
fararu.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست