یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سراب جهان چند قطبی در عصر ما!-اردشیر قلندری



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۲ تير ۱٣۹٣ -  ٣ ژوئيه ۲۰۱۴



پوتین رئیس جمهور روسیه: حوادث اکرائین به وضع نشان داد که نظام تک قطبی جهانی پایان یافته است.
جهت شکافتن بیشتر گفته رئیس جمهور ابتداد به کلاسیک های مارکسیست رجوع می کنیم.
انگلس، برپایه اصول ماتریالیسم دیالکتیک نقش خشونت در تاریخ، طبیعت، ماهیت و دلایل جنگ را توضیح داده، رابطه مادی و معنوی فاکتورهای جنگ را که سبب آغاز و پایان آن است، مشخص کرده، نقش توده های مردم و فرماندهان نظامی را دراین رابطه خاطر نشان کرده است. انگلس "تئوری خشونت" و سایر اندیشه های ایده آلیستی جنگ را باطل میدانست؛ او اثبات کرد، که نیروی اصلی و تعیین کننده در جامعه تولیدات مادی بوده، خشونت و منجمله جنگ، درجه دوم می باشد. مطابق نظر کلاسیکهای مارکسیست، خشونت و جنگ برآیند اصلی پیدایش مالکیت خصوصی و تقسیم جامعه به طبقات آشتی ناپذیر و متعارض به یکدیگر می باشد.
در فرآیند اضمحلال نظام قبیله ای، درگیریهای مسلحانه پراکنده جوامعه بدوی، بقول انگلس، "غارت سیستماتیک در روی زمین و دریاها در راستای تصرف حیوانات اهلی، بردگان و جواهرات" به جنگ تبدیل شدند. با پیدایش طبقات و دولت، که مدافع منافع طبقه حاکم است، ارتش منظم بوجود می آید، که مجری سیاستها و حافظ منافع اقتصادی طبقه حاکم بوده، به ماشین سرکوبی خلقهای ستم دیده تبدیل گشت. انگلس تئوری، "مردمی" بودن، "خارج از سیاست" و خارج از پیکارهای طبقاتی بودن، حفاظت از"میهن" انتزاعی ارتش دول بورژوازی را افشاء می کند، که ضمنا تبلیغات رسمی امروزین نیز تلاش دارد در اذهان عمومی چنین سیمایی از نقش ارتش در جامعه بسازد.
ایدئولوگهای سرمایه داری معتقدند که جنگ فقط ادامه سیاست خارجی می باشد، انگلس و مارکس بر خلاف این نظر، پیوند پیوسته میان سیاستهای داخلی، خارجی و سیاستهای نظامی دولتها را اثبات کردند. تلاشهای لجام گسیخته سرمایه داری در کسب حداکثر سود، جهت تصرف بازار فروش و منابع طبیعی، این نظام را بیش از حد تجاوزکار ساخته و به سوی جنگ می کشاند، در دوران ما سرمایه داری زیر ماسک اقدامات "صلح جویانه" یا "مبارزه با تروریسم" پنهان گشته است. از طرفی نیز، سرمایه داری از جنگ در بیشتر اوقات همچون ابزاری در راستای حل مساله انباشته شده داخلی و در جهت برطرف کردن تضادهای مبرم اجتماعی درون جامعه و برای انحراف توجه توده های زحمتکش از پیکار طبقاتی بطریق تحریک روحیه شوونیستی بهربرداری می کند.
بطورکلی، جنگ – یک پدیده بسیار پیچیده اجتماعی –سیاسی بوده، که تابع قوانین عینی خود می باشد. آغاز و پایان جنگ به عوامل بسیار پیچیده و تنیده درهم بستگی دارد. در همین راستا باید گفت، که احزاب چپ با درک این عوامل بسیار پیچیده و تنیده درهم بر نقش، اهمیت و جایگاه ویژه پیشرفت های فنی –نظامی در جنگهای امروزین تاکید بسیار دارند. چراکه، عملا همیشه یا در بیشتر موراد، کشورهایی که دارای اقتصادی پیشرفته و توانمند، دارای سطح بالای رشد نیروهای مولده، با تکنولوژی پیشرفته بوده اند، با تامین بموقع نیروهای نظامی خود پیروز میدان گشته اند. بدین ترتیب، اقتصاد موثر، علم پیشرفته، صنعت نظامی گسترده، ... رمز پیروزی در جنگ است. در توجیه این ادعا، از جنگ دوم جهانی می توان نام برد که شوروی با اقتصاد توانمند خود، توانست ماشین پیشرفته نظامی آلمان فاشیست را درهم شکند. از سویی نیز، جنگ جهانی دوم، در واقع، رزمایش یک اقتصاد با ساختار مزایای اجتماعی مردمی، عدالت محور با صنعتی پیشرفته، در برابر ساختاری برمبنای غارت و کسب سود بود، که به پیروزی اولی انجامید. برپایه نظر مذکر، روسیه تزاری در جنگ جهانی اول، گذشته از رشادت سربازان روس و استعدادهای فوق العاده فرماندهان نظامی، بخاطر داشتن اقتصاد ضعیف درهم شکست، که حزب بلشویکها با تجزیه و تحلیل دقیق با شناخت و درک ماهیت حقیقی جنگ و تبعات آن برجامعه، افزایش آگاهی اجتماعی کارگران و سازماندهی آنان، بیان دلایل عمده کشیده شدن رژیم تزاری به جنگ، اکتبر را به نتیجه منطقی برسانند.
انگلس در کتاب "آنتی دورینگ" نوشت: "هیچکس به اندازه ارتش و نیروی دریایی به شرایط اقتصادی وابسته نیست. تسلیحات، ترکیب، سازماندهی، تاکتیک و استراتژیک قبل از هرچیز به درجه رشد تولید و امکانات ارتباطی وابسته است". انگلس اثبات می کند، که در سازماندهی و ترکیب ارتش، شیوه انجام عملیات نظامی بازتاب دهنده ماهیت نظام اجتماعی موجود است. باید گفت، که این اصل عمده ترین فرق ارتش نظامهای برده داری، فئودالی و سرمایه داری با ساختارهای سوسیالیستی می باشد.
پس از مقدمه فوق به آنچه که امروز در جامعه، در اقتصاد و صنایع نظامی روسیه می گذرد نگاهی کوتاه می اندازیم.
پس از فروریزی شوروی، جامعه و اقتصاد روسیه سیری قهقرایی در پیش گرفت، که برطرف کردن تبعات آن دهها سال دیگرطول خواهد کشد، بجرعت می توان گفت که تمامی دستاوردهای شوروی با یک برنامه ریزی دقیق و روشن با نسخه های پیشنهادی "بالاترها" عملا متلاشی شدند. اقتصاد روسیه وابستگی عمیقی به صادرات و واردات دارد. از همین روی، اگر فرض را بر این بگذاریم که در تنش میان روسیه و غرب، به سرکردگی آمریکا بر مساله اکرائین، تحریمات گسترده ای از نوع تحریمات ایران بر روسیه اعمال گردد، روسیه بی تردید شاهد یک انقلاب سوسیالیستی دیگر خواهد بود. این همان ضعفی است که آقای پوتین به خوبی بر آن آگاهی دارد، که خود یکی از دلایل اصلی شاخ و نشانه کشیدنهای الیگارشی حاکم روسیه در راستای برطرف سازی تضادهای داخلی ولو، بطور موقت می باشد.
قسمت عمده موسسات تولیدی در روسیه متلاشی گشته، دهها و صدها کارخانجات تولیدی تعطیل شده، صنعت کشاورزی کشور در آستانه فروریزی کامل قرار گرفته، صدها هزارهکتار زمین زیر گشت دوران شوروی بایر مانده است. صنایع نظامی کشور هیچ چیز جدید برای نمایش ندارد، همان تانکهای شوروی، همان هواپیماهای جنگی، همان موشکهای قاره پیما با کمی آرایش ظاهری، دستاورد روسیه پوتین می باشد. همه ساختارهای مزایای اجتماعی در کشور از بین رفته است، آموزش و پرورش و درمان رایگان، حق بیکاری مدتها است که با جامعه روسیه بیگانه شده است. روسیه از یک کشور خودکفا دیروزی به یک کشور ژرفا وابسته امروزی، به مرکز فروش منابع خام طبیعی تبدیل شده، صاحبان منابع فوق با فروش کالاهای خام در بازارهای جهان، سود حاصله را در بانکهای غربی ذخیره کرده، از برگشت آن به جامعه و به بازار روسیه، در جهت رونق کار و ایجاد امکانات تولیدی مدرن و فرصتهای شغلی ممانعت می نمایند. سالانه میلیاردها دلار از کشور چه از راه قانونی و چه از راههای غیرقانونی به خارج فرستاده میشود. باور کردنی نیست، اما واقعیتی محض است، هیچ کس به اندازه الیگارش های حاکم بر روسیه از این کشور تنفر ندارد. البته این شامل حال همه اربابان زور و زر است.
پوتین زمانی سخن از پایان تک قطبی جهان می راند، و خود را در مرکز تصمیم گیری های آتی قطب دوم می بیند، که ایشان یکی از عمده سهام داران منابع گاز، نفت و سایر صنایع کشور است. پوتین سیستم اداره کشور را برمبنای کنترل کامل جامعه گذاشته، همه سندیکاها، اتحادیه ها و سازمانهای کارگری با بودجه و زیر نظر مستقیم دفتر ریاست جمهوری و ارگانهای امنیتی مدیریت می گردند. هیچ شورای مستقلی در روسیه موجود نیست، در سرتاسر روسیه یک سندیکا، اتحادیه و سازمان مستقل کارگری نمی توان یافت، هر صدای اعتراض کارگری در نطفه خفه می گردد، کارگران معترض بصورت دسته جمعی از کار اخراج گشته و به صف بیکاران می پیوندند. نرخ بیکاری بر پایه برخی آمار رسمی در آغاز سال ۲۰۱۴ بالغ بر ۵.۶% بود. بیش از پنج میلیون مبتلا به اعتیاد در این کشور وجود دارد، تعداد زنان تن فروش سرسام آور است. در روستاها و شهر های کوچک فقر بیداد می کند. سالانه بخاطر افت تسهیلات درمانی و تصادفات رانندگی بابت نبود جاده های مناسب... بیش از یک میلیون شهروند روس جان خود را از دست می دهند. از بابت وجود مشکلات اقتصادی – اجتماعی فراوان در کشور، و لغو تدریجی همه مزایای اجتماعی در طی بیست سال گذشته توسط توسط الیگارشی حاکم، که روسیه از ساختار اقتصادی شوروی به ارث برده بود، باعث شدند که پوتین تا قبل از رخدادهای اکرائین از کمترین محبوبیت در جامعه برخوردار باشد. از این جهت، قبل از هرچیز، دلیل عمده این کارزارها را باید در تضادهای حل نشده اجتماعی توسط دولت رئیس جمهور پوتین جستجو کرد. مساله اکرائین، نوعی حس شوونیشتی در بین مردم ایجاد نموده و در شرایط فعلی، الیگارشی حاکم بر روسیه بویژه پوتین محبوبیت فوق لعاده ای نه تنها میان شهروندان روسیه، بلکه درجهان یافته اند.
با چنین وضعیت اقتصادی – اجتماعی ایجاد قطب دوم در جهان، احتمالا به مرکزیت روسیه که الیگارشی روسیه از آن دم می زند سخنی یست بسیار گزاف. از طرفی نیز، آیا ایجاد قطب دوم بمرکزیت روسیه سرمایه داری راه حلی بر عربده کشی ها و غارتگری اروپای غربی، به سرکردگی آمریکا خواهد بود؟. وجود قطبهای گوناگون در جهان غارت و چپاول از دیرباز در تمدن بشری موجود بوده است، در برابر امپراتوری هخامنشی، امپرتوران اروپایی و امپراتوران سلسله سین در چین وجود داشتند، آیا از شدت جنگهای جهانی در جهان باستان کاسته شد؟. دلیل عمده امپراتوری سلوکی که از یونان تا هند امتداد یافت، چیزی بغیر از ثروت اندوزی بود؟. خصلت و ماهیت نظامهای غارتگر تصاحب مناطق ثروتمند است، نه جلوگیری از غارت سایر کشورهای توسعه نیافته، که خود برآیند سیاستهای امپریالیستی هستند. یکی از صول اصلی سیستم های غارتگر جهان، تاکید بر نقش دولت در رویکرد جهانیگرایی امپریالیستی، بهره برداری از ساختارهای دولتی، در ایجاد شرایط ممکن جهت استفاده از ارتش این دول که با مالیات های مردم تامین می گردد، برای ورود و تصرف مناطق ثروتمند، از طریق کشتار ساکنان و ویرانی کشورها برای الیگارشی است، بطوریکه، عراق و لیبی یک نمونه غیرقابل انگاردر همین راستا می باشند.      
این فرایند در تمدن باستان نیز قابل مشاهده است. از این روی، دلیل عمده هجوم اعراب به ایران صدور دین اسلام نبود، بلکه دست یافتن به ثروت ساسانیان و مزارع قابل گشت، چراگاه ها بوده است. و همزمان که امپراتوری ساسانی در معرض خطر فروپاشی افتاد، امپراتوری رم به زدو بندهای پشت پرده در راستای حمایت از لشگر اعراب پرداختند تا رقیب تجاری خود را از میدان بدر کنند. امپراتوری عثمانی برای غارت ساکنان اروپای شرقی به مناطق فوق لشکر می کشید. جنگ جهانی اول که جان میلیونها انسان را گرفت، جنگ منافع بود. بدین ترتیب، تلاش الیگارشی روسیه جهت بدست گرفتن مرکزیت قطب دوم معنایی جز دست یافتن به یک ابزار منطقی جهانی جهت غارت دیگران ندارد. الیگارشی نوپای روسیه اینک چندین سال است که تلاش دارد در غارت ثروت ملل توسعه نیافته اقتصادی در کنار آمریکا و اروپا سهمی برای خود بگیرد. چنانکه الیگارشی رانت خوار ایران نیز بر همین مبنا به دخالت در امور کشورهای همسایه پرداخته است. این دخالتهای صرفا سود جویانه، در دنیای امروز ما، تنها از طریق جنگ، ویرانی، کشتار مردم بی گناه میسر می گردد و هیچ دستاورد دیگری نمی تواند داشته باشد.
طرف دیگر سکه تنشهای میان الیگارشی روسیه و غرب به سرکردگی آمریکا در رخدادهای اکرائین، منافع مردم اکرائین نیست، چند سال پیش در منطقه اسلاویانسک اکرائین منابع اعظیم گاز توسط کارشناسان روسیه کشف شد که در محافل عمومی بازتاب گسترده ای نیافت. تا این بازه زمانی هم آمریکا- غرب و هم روسیه از آنچه که در اکرائین می گذشت راضی بودند، ولی بعد از این کشف مهم، همه مهره های بازی شطرنج دو طرف بهم ریخت. طرفین در پی قسمت بیشتر لحاف می باشند.
از طرفی، چگونه یکی از ضد مردمی ترین دولت روسیه [کابینه دولت مدویدوف] که خود نمایند مستقیم اولیگارشی روسیه است، و لیبی را به غرب واگذاشت تا ناتو آنرا ویران سازد، می تواند در مرکزیت قطب دیگر قرار گیرد؟. جالب تر اینکه، میان اولیگارشی روسیه توافق نظر کامل موجود نیست، چندی پیش چوبایس یکی از طراحان اقتصاد نئولیبرالیستی در تیم گایدار [نخست وزیر دوره اول ریاست جمهوری یلتسین] اعلان کرد که در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری یلتسین، وی در کارزار انتخاباتی از زیوگانوف صدر حزب کمونیست روسیه شکست خورده است، از این روی، ریاست جمهوری پوتین فاقد مشروعیت است. اشخاصی از نوع چوبایس، یاولینسکی صدر حزب "یابلوکو" (سیب) و نیمسوف صدر حزب "نیروهای راست" به تحریکات در روسیه به نفع آمریکا و غرب مشغولاند، و در واقع پتر پوروشنکوی روسیه هستند، که گرفتاری عمده آقای پوتین و دولت وی در آینده نزدیک خواهند بود. بیهوده نیست که آقای پوتین حق استفاده از ارتش در مساله اکرائین که مجلس سنا با اکثریت آرا به وی داده بود، را نه در مسکو، بلکه در وین به مجلس سنا روسیه واگذار نمود، آیا انتخاب وین بمعنای عقب نشینی یا چراغ سبز به غربی ها نیست؟.
ایجاد چنین قطبی به مرکزیت روسیه پوتین و مدویدوف، برپایه تجارب تاریخ گذشته، قبل از هرچیز، آغازی برای یک جنگ جهانی خواهد شد، اگر جنگ جهانی اول، (جنگ بین کشورهای سرمایه داری) حدود پنچاه میلیون کشته و ویرانی کشورهای بسیاری در پی داشت، این بار همه تمدن بشری و همه دستاوردهای این تمدن و همه موجودات زنده، تنها بخاطر سهم خواهی یک درصد از اربابان زور و زر به تلی از خاک تبدیل می گردد. ایجاد قطب مهارکننده ضرورت دوران ماست، در بیست سال گذشته پس از فروریزی شوروی، الیگارشی حاکم بر دولتهای نظام سرمایه به گرگانی درنده تبدیل گشته اند، که به هیچ حد ومرزی قانع نیستند، به تبع آن، قطب مهار باید از سوی کشورهایی باشد که نظام آن بر اقتصاد عدالت محور استوار کشته باشد. تنها چنین ساختارهای اقتصادی –اجتماعی می توانند پیگیر بی قید و شرط منافع اکثریت زحمتکشان باشند.   
مارکس و انگلس همیشه و همه جا تاکید کردند، که جنگ تنها زمانی که استثمار انسان از انسان لغو گردد و همراه آن ستم ملی ازبین رود، پایان می یابد. این بدین معناست که تا استقرار کامل یک نظام عادلانه [کمونیستی] جنگ ادامه خواهد داشت. یکی از اهداف اصلی و مبرم برای کمونیستها تلاش برای پایان دادن جنگها و ایجاد موانع برای آغاز جنگ است. از سویی نیز، با وجود ساختارهای ناعادلانه موجود این امر میسر نمی باشد، از این جهت، اعتقاد به امکان دستبابی به صلح "ابدی و پایدار" میان خلقها در نظام سرمایه داری-امپریالیستی با اعمال سیاستهای جنگ افروزانه هارترین محافل حاکم بر جهان، آرزویی یست ناشدنی و مضر. تنها در برآیند تلاشی نظام سرمایه داری، صلح "ابدی و پایدار" میان مردم برقرار می شود.
اردشیر قلندری    ۰٣.۰۷.۲۰۱۴            


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست