یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نقدی کوتاه بر فیلم مستند حراج کلیه


شیوا سدی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۹ مهر ۱٣٨۵ -  ۱۱ اکتبر ۲۰۰۶


نمایش فیلم مستند " حراج کلیه "   به کاگردانی نیما سروستانی در روز 8 اکتبر 2006   دریچه دیگری را به سیاه ترین و اندوهبارترین مصائب اجتمایی کشور ایران باز کرد.
در این فیلم بیننده شاهد تصاویری از فقر و درماندگی اقتصادی جوانانی است که به سبب نداشتن هیچگونه راه حلی، دست به فروش کلیه خود در برابر مبلغی ناچیز میزنند.
 
حمایت دولت با پرداخت مبلغی در جهت خرید کلیه ی این افراد، مسئله دیگری است که بزرگترین سئوال را در طی این فیلم مطرح میکند.
 
چگونه ممکن است که در کشوری چون کشور ایران که جزء ثروتمندترین کشورهای جهان   از لحاظ منابع طبیعی و انسانی است، گروهی از جوانان دست به چنین اقدامی بزنند؟
 
بطور مسلم، بیکاری، تورم، نابرابری های اجتماعی و عدم توجه مسئولان دولت به شرایط مردم، مهمترین عوامل برای ایجاد چنین وضعیتی در یک جامعه می باشد.
 
فیلم حراج کلیه نگاهی مستقیم، ساده و صادقانه به محیطی است که در آن افراد به گونه یک بازار به تبادل و خرید و فروش اعضای بدن خود میزنند.
 
در این فیلم فضای محدود یکی از انجمن های حمایت از بیماران کلیوی، بستری میگردد برای بررسی معضلات افرادی که قربانی نابسامانی ها و نابرابری های جامعه خود هستند.
نگاه انسانیی که در این فیلم   وجود دارد در جستجوی قربانی نشان دادن، ایجاد ترحم و یا محکوم کردن مستقیم عاملی نمی باشد.
تصویر مستقیمی که رودرروی بیننده قرار می گیرد، بدون هیچ نظر و ایده ای شرایط دشوار این محیط را به تصویر میکشد.
این فیلم از لحاظ نشانه های تصویری به قدری تاثیرگذار می باشد که نیازمند هیچگونه تفسیری از جانب کارگردان نمی گردد و این خصلت واقعی یک فیلم مستند اجتماعی است.
تعدد افراد در راهروهای تنگ ساختمان های انجمن، چهره های مضطرب فروشندگان کلیه، کندی زمان، برخورد سخت و گاه تحقیرآمیز کارکنان بیمارستان و در آخر کارد جراحی بر روی بدن یکی از فروشندگان، تصویری تمام و کمال از تاریکی و قهقرایی است که مردم این جامعه را در خود گرفته است.
 
مردی که در اتاق کوچکی نشسته و به تلفن های گوناگون از طرف متقاضیان فروش کلیه پاسخ می دهد، برخوردهای نامتعارفی را در فیلم از خود نشان می دهد. حالت طنزآلود و در عین حال طعنه آمیز او در پاسخ به افراد، می تواند در صحنه های متفاوتی بیننده را به این فکر فرو برد که تا چه حد کارکنان این انجمن ها فضایی بازارگونه از این محیط به وجود آورده اند، هرچند که جواب های طنزآلود او تا حدی بار غم را در این فیلم می کاهد.
 
سهیلا و مهرداد، دو شخصیتی که در این فیلم دست به فروش کلیه خود می زنند، جوانانی هستند که با مشکلات بسیار اقتصادی روبرو می باشند. آنها که از هیچ حمایت اجتماعی برخوردار نیستند، در شرایطی دست به این کار می زنند که حاظر به انجام جرم و یا اعمل غیر اخلاقی نمی باشند.
این دو شخص، تنها دو نمونه از هزاران جوانی هستند که روزانه به سراغ این انجمن ها می آیند.
این دو شخصیت در درلحظات متفاوتی از فیلم به بینندگان نشان میدهند که تنها به سبب نیاز مالی دست به چنین اقدامی می زنند.
در صحنه ای از فیلم خانم خرم، یکی از زنان نیکوکاری که برای سعید، شخص گیرنده کلیه، پول جمع آوری میکند از سهیلا به سبب عمل انسان دوستانه اش تشکر می کند و سهیلا در جواب به او میگوید که عمل او انسان دوستانه یا فداکارانه نیست زیرا که او تنها به سبب قرض هایش و خرج دو خواهر کوچکترش دست به چنین کاری می زند.
در یکی از صحنه های قیلم، حالت اضطراب و عرقی که بر چهره سعادتی، یکی دیگر از فروشندگان کلیه نشسته است، نشانی از ترس و شک را در او به تصویر می کشد. شاید هیچ صحنه ای به اندازه    حزن و اندوه مهرداد در لحظاتی پیش از عمل در این   این فیلم تکان دهنده نباشد.
 
صحنه ای که پدر شیوا یکی از خریداران کلیه، پول را در کیسه ای پلاستیکی به مهرداد که بر روی تخت خوابیده است تقدیم می کند، تائید بیشتری بر این فضای بازارگونه   دارد.
تاثیرگذارترین پیام در این فیلم، در صحنه آخر به بیننده منتقل می گردد و آن زمانی است که تصویر ثابت مهرداد و سهیلا که استوار رو در روی دوربین و بیننده ایستاده اند نقل کننده سرنوشتی هستند که آنها پس از فروش کلیه خود به آن رسیده اند.
سهیلا که تنها توانسته است بدهی خود را بپردازد به سبب غیبت از کارش در دوران جراحی و پس از آن، کارش را از دست می دهد و مهرداد که با قرض توانسته است اتومبیلی جهت کار به عنوان راننده تاکسی تهیه کند، اتومبیلش را در یک تصادف   از دست می دهد. این در حالی است که مهرداد در صحنه ای از فیلم به همسرش اشاره می کند که کلیه او اخرین چیزی بود که آنها برای فروش داشته اند.
 
با دیدن این فیلم می توان گفت که کارگردان به ظریف ترین و حساس ترین لحظات زندگی این افراد نزدیک شده است. او توانسته است صحنه هائی تفکر برانگیز و هنرمندانه را به بیننده نشان دهد.
 
شیوا سدی
10 اکتبر 2006
shiva2004asadi@yahoo.se
 
برای دیدن فیلم مستند حراج کلیه   بر روی این آدرس کلیک کنید
svt.se


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست