یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آن که قادر بر مرگ و زندگی ست!
چرا داعش این قدر موفق است؟
جنگجویان جوان چه انتظاراتی از خلافت دارند؟
گفتگویی با حامد عبدالصمد- روزنامه ی دیسایت
برگردان: گلناز غبرایی


• با توجه به فجایعی که روزانه برسرمان آوار می‌شود، با تمام وجود آرزو می‌کنم روشنفکران مسلمانی به میدان بیایند که حاضر باشند واقعیات را همان طور که هست بگویند. چون ما با تمام سرعت به سوی فاجعه پیش می رویم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱٨ تير ۱٣۹٣ -  ۹ ژوئيه ۲۰۱۴


دیسایت: آقای عبدالصمد در عراق اعلام خلاف کرده‌اند. این به چه معناست؟

حامد عبدالصمد: جنگجویان خود را پیرو ابوبکر خلیفه‌ی اول مسلمین، پس از محمد می‌دانند که برای نجات اسلام به جنگ‌های خونبار متوسل شد. اسلامیست‌ها خود را در شرایط همان دوره می‌بینند. اما از این بدتر رو آوردن مسلمانان معمولی به خلافت است که دین و دولت را یکی می‌داند. من انتظار دارم همه‌ی مراکز اجتهاد جهان اسلام اعلام کنند، خلافت اینزمانی نیست و موجب اعمال خشونت بر دگر اندیشان خواهد شد.

سایت: در قران اما سوره‌هایی که مسلمانان را به مدارا با «ایمان نیاورده گان» دعوت می‌کند، هم داریم.

عبدالصمد: این‌ها سوره‌های مکی و مربوط به آغاز دعوت پیامبر به اسلام است. متأسفانه بعد این سوره‌ها درسایه‌ی سوره‌های جنگ طلبانه‌ی مدنی قرار می‌گیرد. در مدینه شعار این بود:کفار را بکشید! این برنامه‌ی یک حکومت اسلامی ست. کسی که به اسلام ایمان نیاورد و یا سیادت آن را نپذیرد، باید به قتل برسد. بسیاری از نمایندگان اسلام سیاسی در اروپا خود را در فاز مکی می بییند و به دوستی سخن می‌رانند، اما هدف نهایی برقراری خلافت است.

سایت: چرا داعش چنین موفقیتی به دست آورده است؟

عبدالصمد: داعش که حالا خود را دولت اسلامی می‌خواند نماینده‌ی اتوپیای رهایی به مدد مذهب است. ایده ای که در زمان و مکان مناسب امکان رشد سریع به دست آورده. سوریه و عراق کشورهای ورشکسته‌ای هستند که در آنها دیگر ناسیونالیسم و پان عربیسم خریداری ندارد و در عین حال دمکراسی هم قادر به بازکردن جای پایی در آنها نشده است. درست همین جا این تئوری ماقبل تاریخی شانس نشو و نما بدست می‌آورد: بازگشت به دوران صدر اسلام. پس از انقلابات اخیر عربی امکان رهایی توده به دست خود ممکن شد. همان توده‌ای که از مرض مزمن تحقیرشدگی توسط غرب در عذاب بود و خود را درطول تاریخ قربانی همیشگی برخوردی ناعادلانه از سوی آنان می‌دید. حالا داعش پاسخ مناسب را در اختیارش گذاشته.

سایت: بازگشت به ریشه‌های اسلام؟

عبدالصمد: بازگشت به ابتدا. بسیاری از اعراب خود را در شرایط پیش از ظهور اسلام می بینند. پراکنده ،متفرق و اسیر در دست قدرت های بزرگ جهانی. در قرن هفتم این عوامل سرکوب قدرت‌های بیزانس و ایران بودند و حالاغرب و روسیه. خیلی از مسلمانان دولت‌هایشان را دست نشانده می‌شناسند.

سایت: وحالا داعش باید آنها را آزاد کند؟ چطور می‌شود به سپاهی چنین ناچیز ایمان آورد؟

عبدالصمد: زیرا محمد هم با سپاهش تمام عربستان را به زانو در آورد.این آرزوی کهن حالا در عراق و سوریه دوباره زنده می‌شود: سپاهی خرد که پیشرویش را می‌شود به چاقویی داغ در دل کره تشبیه کرد.

سایت: با این که داعش برخوردی خشونت بار با مسلمانان دارد، چرا از محبوبیت بیشتری نسبت به القاعده برخوردارست؟

عبدالصمد: القاعده یعنی اساس و بنیان. نامی دنیوی برای گروهی که در اصل حیطه‌ی عملش را به انتقام جویی از غرب محدود کرد. داعش در عوض پیام آور وعده‌ی مقدس است. نظم جهانی باید دوباره به دست خدا و نه انگلیسی‌ها، فرانسوی‌ها و یا امریکایی‌ها برقرارشود. جهاد ابعاد دیگری به خود گرفته است. داعش می‌خواهد از موضع تدافعی خارج شود. داعش نتیجه ی منطقی اسلام سیاسی ست. تصورش این است: اسلام جوانترین دینی است که یکتاپرستی را تبلیغ می‌کند. به بیان دیگر آخرین حرف خداست از زبان یک بشر. حال برماست که جهان را با اسلام به رستگاری و رهایی برسانیم.

سایت: رهایی با جنگ ؟

عبدالصمد: داعش گمان دارد که خدا وعده‌ی پیروزی را داده و یک کاتالوگ کامل از دلایل این پیش بینی را هم ارائه می‌کند: سوره‌هایی از قران، تجربیانی از زندگی پیامبر و فتوح تاریخی اسلام. جنگجویان داعش بشدت از سنت پیروی می‌کنند، چه آن وقت که کفار را به قتل می‌رسانند، چه وقتی شهری را به اشغال در می‌آورند و یا وقتی که در مناطق اشغالی به منبر می‌روند. این سنت نه فقط بنیادگرایان بلکه تمام مسلمین را به هم پیوند می‌زند. به همین دلیل سپاهی با ٨۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰ هزار سرباز می تواند به راه بیفتد و متحدان خود را پیدا کند. چون خیلی ها آرزوی دیرینه ای در سر دارند.

سایت: وقتی داعش شهری را به اشغال خود در می‌آورد، درجا اعلام خلافت می‌کند. چنین چیزی امکان دارد؟

عبدالصمد: بله، آن ها فورأ قوانین الهی را برقرار می کنند. سیگارها را به آتش می‌کشند، نماز نخوان هارا به شلاق می بندند، نزول خواران را مجازات می کنند و به این ترتیب مردم را در حال و هوای قیام قرار می‌دهند. این طور به نظرمی‌رسد که تا دیروز مفسده حاکم بود و حالا نظم و عدل.

سایت: برای مسلمانان چنین احکام سنگین و حتی قتل چه جاذبه ای می تواند داشته باشد؟

عبدالصمد: فراموش نکنید که باسقوط صدام و انقلابات عربی امنیت به میزان زیادی ضربه خورد. پس از دیکتاتوری هرج و مرج حاکم گشت و حتی شاهد تجاوز در ملاعام بودیم و همچنین تاخت و تاز باندهای خشمگین جانی. مردم به این جا رسیدند که شاید دیکتاتورها خیلی هم بد نبودند و دلشان برای نظم و ترتیب تنگ شد. به همین دلیل مصری‌ها به اخوان المسلمین رأی دادند و بازهم به همین دلیل بعضی پیروزی داعش را در موصل و راکا جشن می‌گیرند. آن ها ثبات می‌خواهند. اسلامیست ها می‌گویند: چرا از قانون خدا می‌ترسید؟ مگر جنایتی مرتکب شده‌اید؟ ما تا دزد نباشید، دستی را قطع نخواهیم نمود.

سایت: اما کار به قطع دست دزد خاتمه پیدا نمی‌کند؟

عبدالصمد: قانون خودسرانه عمل خواهد کرد. این منطق کشتار است که پایانی ندارد.

سایت: شما خودتان از اعضای اخوان المسلمین بودید. در آغاز انقلابات عربی هنوز به پیروزی اسلام و شریعت اعتقاد داشتید؟

عبدالصمد: نه خیر. کتاب زوال جهان اسلام سه ماه پیش از انقلاب عربی به چاپ رسید. من اخطار کردم که همان جنگ داخلی که در الجزایر و سومالی شاهدش بودیم، بزودی در سوریه، مصر و اردن آغاز خواهد گشت.اما وقتی حال و هوای انقلاب حاکم گشت، نخواستم به تئوری خود باور کنم و امید به رهایی در من هم به وجود آمد. در میدان تحریر برعلیه مبارک تظاهرات کردم و دیدم که جوانان زندگی دیگری می‌خواهند. همان ها ولی حالا یا به اسلامیستها می‌پیوندند و یا دوباره به ارتش رو می‌آورند. چون آلترناتیوی میانی وجود ندارد. دمکرات‌ها فقط حرف های گنده گنده زدند. حزبیت، آزادی و قانون اساسی برای توده‌ها مقوله‌ای انتزاعی و غیرقابل لمس باقی ماند. اسلامیست‌ها دست به عمل زدند.

سایت: اعمال خونین

عبدالصمد: در کشتار وعده ای نهفته است. در راه رضای خدا. اگر از قانونش پیروی کنیم دست او با ماست. این را فقط اسلامیست ها نمی‌گویند. حرف بسیاری از اهالی معمولی سنت است که در مدارس و مساجد تعلیم دیده اند. برای بسیاری از مردان جوان در اختیار داشتن زندگی یا مرگ دیگران بسیار جذاب و تحریک کننده است. در میان افراد داعش مسلمانانی از مصر، آلمان و دیگر کشورهای اروپایی به چشم می‌خورند که در کشور خودشان به حساب نمی‌آمدند. حالا درشهرهای کوچک عراق برای خود دولتمردانی شده‌اند و چون یک سلطان حکم می‌رانند. امیری با اختیار بخشیدن زندگی و گرفتن آن. چه قدرت بهت آوری!

سایت: اعتقاد دارید که با این ابزار داعش امکان پیروزی در کشورهای سوریه و عراق را دارد و در این صورت قادر به حفظ این مناطق خواهد بود؟

عبدالصمد: نه. اما می‌توانند کنترل بعضی مناطق سنی نشین را بدست گیرند. در بخش های شیعه نشین شانسی ندارند، حتی اگر به بغداد یا کربلا برسند، نمی‌توانند از عهده‌ی حفظش بر آیند.

سایت: تا حدی آرامش بخش است.

عبدالصمد: همین که در قرن بیست و یک، سپاهی کوچک این همه پیشروی داشته، مبهوت کننده است. ترکیه هم نقش مشکوکی بعهده گرفته. مسیر سفر بیشتر جنگجویان اروپایی از ترکیه می‌گذرد. به نظر من اسلامیست‌ها ابعادی جهانی به خود گرفته‌اند و این هم یکی از نشانه‌هایش است.

سایت: چچن ها هم در عراق دیده شده‌اند.

عبدالصمد: و بوسنی‌ها در افغانستان. داعش محل تجمع بنیادگرایان جوان است که همه به یک وعده لبیک گفته اند. حالا چه اهل قاهره باشند، چه بغداد، چه صنعا ویا دویسبورگ: باید فقط از رسول خدا پیروی کنیم تا دنیا در برابرمان به زانو در آید و کاری را که آن گروه کوچک در مدینه آغازگرش بود، به اتمام برسانیم.

سایت: شما اسلام را بعنوان آخرین اتوپیا معرفی می‌کنید. یعنی آزادی جاذبه اش را از دست داده است؟

عبدالصمد: ما درغرب شاهد سومین و بلکه چهارمین نسلی هستیم که درصلح و آزادی متولد شده ودر عین حال بسیار کم از این دوپدیده دفاع میکند. در سوی دیگر نسلی از جنگجویان مسلمان ایستاده، که چیزی برای از دست دادن ندارد. اختلاف را۶۵ در صد جمعیت پایین سی سال کشورهای مسلمان شدیدتر می‌سازد.هیچ وقت سربازگیری به این سادگی نبوده است. در جنگ افغانستان تک تک می آمدند و حالا هزار هزار.

سایت: از مرگ نمی ترسند؟

عبدالصمد: این ها جنگ را به آیینی عبادی بدل نموده‌اند. تبلیغاتچیان داعش سربازان انتحاری نمی‌خواهند، بلکه آرزوی سپاهی پیروزمند را در سر می پرورانند. این همان اصلی ست که آنها را از القاعده جدا می‌سازد. جهادی‌های جوان به قصد مردن نیامده‌اند. می‌خواهند دنیا را فتح کنند، چون گمان می‌کنند که از چنگ‌شان در آورده اند. برای آنان نتیجه برد ـ برد است. اگر در این نبرد بمیری به بهشت می‌روی و اگر پیروز شوی اجر دنیویت به جای خود محفوظ است. مخصوصأ برای بچه های مهاجر این رویای قدرت پوشیده در قالب مذهب بهترین راه علاج عقده ی خود کم بینی که بدلیل شکست در عرصه‌ی اجتماعی دچارش شده‌اند، به حساب می‌آید.

سایت: باید غربی‌ها هم به وحشت بیفتند؟

عبدالصمد: در کوتاه مدت نه. سپاه اسلام به این زودی ها به دروازه ی وین یا رم نخواهد رسید. اما باید از سرایت جهان بینی نبرد و کشورگشایی به کشورهای حوزه ی خلیج فارس نگران باشیم. آن جا دسترسی به سلاح های مدرن و منابع مالی بسیار آسان است. تشکیلات سلفی‌ها در اروپا را هم که برای بازگشتگان از عراق امکانات ایجاد می‌کند، خطرناک به نظر می‌آید. بنیاد گرایان در اروپا سال‌هاست که جوانان را جذب نموده و برعلیه جامعه‌ی خود می‌شورانند و ما سر برمی‌گردانیم و خود را به ندیدن می‌زنیم.

سایت:چرا؟

عبدالصمد: چون ظاهرأ تحلیلگران اسلام همه چیز را بی خطر جلوه می‌دهند. من بعضی از اسلام شناسان را مسئول عدم درک درست از سلفیسم می‌دانم. آن ها دارند تئوری خشونت را ترویج می‌کنند. حتی اگر هنوز اعلام جهاد ننموده باشند، اما جامعه را به دو دسته مومن و کافر تقسیم کرده اند و کافر هم طبق نصح صریح قران کسی ست که خدا را نفی نموده وریختن خونش مباح ست.

سایت: بسیاری از مسلمانان لیبرال طور دیگری فکر می‌کنند.

عبدالصمد: اما این نتیجه‌ی اسلام سیاسی ست. وقتی که قران کفار را پست تر از حیوانات می‌بیند، این سوال پیش می‌آید که ما با یک حیوان چه می‌کنیم؟ سوارش می‌شویم،به بازار می‌بریم و می‌فروشیم و یا سر می‌بریم. همین روش را باید با کفار هم پیش گرفت. و در هنگام عمل گفت «الله اکبر». به مراسم گردن زنی در عراق و سوریه نگاه کنید. تبدیل دگراندیشان به کافر راه را برای اعمال خشونت باز می‌کند.


سایت: چه چیزبیش از همه این تفکر را برّا و روئین تن می‌کند؟

عبدالصمد: این که غیرقابل دست بردن است. چون سرمنشأ آن نه بشر بلکه قادر متعال است. تفکری که نه سیاسی و نه پراگماتیستی بلکه اتوپیایی ست.باید به الله ایمان داشت و الله برای اداره ی جهان قوانینی دارد و تو هم مجری آن بر روی زمینی. و این با شیعه گری و مسیحیت در تضاد است. این همان نظریه ی اخرالزمانی عهد عتیق ( آلته تستامنت) است که قران دنباله‌اش را گرفت. برای مسیحیت قرن بیست و یک اماعهد عتیق مفهوم سیاسی کاملا متفاوتی با قران در نزد مسلمانان دارد. اگر کسی در اروپای امروز بر طبق قوانین عهد عتیق زندگی کند، براستی نام بنیاد گرا را بر او می گذاریم. اما اگر یک مسلمان همین کاررا بکند فقط مسلمانی مومن به شمار می‌رود. مسخره ست.

سایت: چطور شد که به اخوان المسلمین پیوستید؟

عبدالصمد: جاذبه ی اولیه‌اش برایم عضویت در گروهی بود که مذهب اعضایش را به هم پیوند زده است . اما فرامین بی معنی که باید اراده‌ی ما را در هم می‌شکست، مرا در موضع دفاعی قرار داد. حس می‌کردم تحقیر شده‌ام. ما درغرب باید از ترویج این عقیده که اسلامیستها اسلام را بد فهمیده‌اند، دست برداریم: القاعده، بوکو حرام، داعش،اخوان المسلیمن، آخوندها و حتی اردوغان. پس چه کسی اسلام را درست فهمیده است؟ چند تا خبرنگار خبرگزاری تاس؟

سایت: آن ها که در بی خطر نشان دادن اسلام اصرار می‌ورزند، چه هدفی را دنبال می‌کنند؟

عبدالصمد: بعضی می‌ترسند که مهر دشمنی با اسلام به پیشانی‌شان بخورد. در کنارش منافع اقتصادی هم هست. وقتی که رابطه‌ی تجاری با ایران و صادرات سلاح به عربستان سود آور است، پس باید چهره‌ی دوستانه‌ای هم از اسلام سیاسی تحویل داد. از این‌ها گذشته روشنفکران مسلمانی هم هستند که می‌خواهند تصویر خوبی از اسلام ارائه دهند. یک بار از نوید کرمانی پرسیدند: چه هدفی در زندگی دارد؟ و او پاسخ داد: خدمت به خدا. با توجه به فجایعی که روزانه برسرمان آوار می‌شود، با تمام وجود آرزو می‌کنم روشنفکران مسلمانی به میدان بیایند که حاضر باشند واقعیات را همان طور که هست بگویند. چون ما با تمام سرعت به سوی فاجعه پیش می رویم. بنابراین آقای کرمانی عزیز به جای پناه بردن به دامان شعر کمک مان کنید!

سایت: برعلیه شما فتوا داده اند. چرا با این همه این طور علنی درباره ی اسلام حرف می‌زنید؟

عبدالصمد: ترس را به عقب می‌رانم، در غیر این صورت مجبور به سکوت خواهم شد.۲۰۰ سال پس ازولتر، ۷۰ سال پس از شکست فاشیسم و ۲۵ سال پس از فرو ریختن دیوار برلین روا نیست که عقیده‌ام را در اروپا پنهان کنم. نمی‌خواهم مردم بگویند که عبدالصمد حق دارد. آزادی را این طور فهمیده‌ام که حقیقت مطلق معنی ندارد. فقط می‌خواهم نظرم را بگویم. به همین دلیل اروپا را برگزیده ام.حالا اما به ترک این جا فکر می کنم.

منبع: روزنامه ی دیسایت شماره ی ۲٨ سوم جولای ۲۰۱۴
مصاحبه گر اِوِلین فینگر

درباره ی حامد عبدالصمد
۱۹۷۲: در قاهره متولد گشت. پدرش امام جماعت اهل سنت بود. ۱۹۹۱ به اخوان المسلمین پیوست. و سپس از آنان جدا شد. امروز یکی از اعضای کنفرانس اسلام و منتقد این مذهب است.
۱۹۹۵: به آلمان آمد و در این جا به تحصیل علوم سیاسی پرداخت. در کنار فعالیت های دیگر به تدریس در رشته ی اسلام شناسی دانشگاه ارفورت مشغول شد و در دانشگاه مونیخ کرسی تاریخ یهود را آن خود ساخت. در سال ۲۰۱٣ امامان مصری فتوای قتل او را صادر نمودند و او در سال ۲۰۱۴ کتاب فاشیسم اسلامی ـ یک آنالیز را منتشر نمود که به بررسی جهان بینی جنگجویان داعش می پردازد. 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست