داعش محصول مستقیم سیاست اشغال آمریکا! - روبن مارکاریان
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۹ تير ۱٣۹٣ -
۱۰ ژوئيه ۲۰۱۴
از پی حملات برق آسای داعش و نیروهای متحد آن به مناطق شمال و غرب عراق، تصرف شهرهای موصل و تکریت و کنترل مناطق وسیعی در استان های نینوا، صلاح الدین، دیالی، انبار واز آن پس اشغال گذرگاه های مرزی میان سوریه وعراق برای اتصال مناطق تحت اشغال در سوریه وعراق، بخش وسیعی از مناطق سنی نشین عراق از کنترل دولت مرکزی خارج شد. پس از این پیشروی ها داعش با اعلام " دولت اسلامی"، ابوبکر البغدادی رهبر خود را درمنطقه ای به وسعت انگلستان کنونی برتخت خلافت مسلمانان جهان نشاند؟! تبدیل داعش، که بدون تردید خشن ترین و تاریک اندیش ترین نیروی بنیادگرا در منطقه خاورمیانه و کشورهای اسلامی می باشد، به نیروئی که این منطقه وسیع را اکنون تحت کنترل خود دارد، این سوال رامطرح می کند که پدیده داعش چگونه شکل گرفت،چه عواملی به رشد و قدرت گیری آن یاری رسانده اند و آینده آن چگونه رقم خواهد خورد؟ در این مقاله تلاش خواهم کرد به سوال اول پاسخ دهم.
اشغال عراق توسط آمریکا و شعله ورشدن جنگ های فرقه ای
جرج بوش حمله ارتش آمریکا به عراق را در 20 مارس2003 اعلام کرد. بوش مدعی بود هدف حمله آمریکا از بین بردن سلاح های کشتار جمعی عراق و از میان برداشتن خطراتی است که همکاری رژیم صدام با القاعده و تبدیل عراق به یکی از آشیانه های القاعده، برای امنیت آمریکا به وجود آورده است. در دوازدهم آوریل بغداد سقوط کرد و در اول ماه مه دولت آمریکا اعلام کرد که عملیات اشغال عراق رسماً به پایان رسیده است. والبته دولت آمریکا ناچار شد اعلام کند که نه سلاح کشتار جمعی در عراق یافت شده و نه مدارکی دال بر همکاری رژیم صدام با القاعده. پس از فرار صدام حسین به شمال کشور- که بعداً دستگیر و اعدام شد- مقامات آمریکائی دولت موقت ائئلافی متشکل از نیروهای اپوزسیون را تحت اداره نماینده آمریکا "پل برمر" تشکیل دادند.
در طول سال اول اشغال عراق، ارتش آمریکا به طور مستقیم امنیت را در سراسر کشور به عهده داشت و در همین دوره بود که ارتش، پلیس و دستگاه های امنیتی دولت مرکزی عراق که وابسته به حزب ساقط شده بعث بود، منحل و پرسنل آن ها از کار اخراج شدند. پس از آن مسئولیت اداره عراق به دولت ائئلافی منتقل شد و در همین دوره بود که اولین نشانه های شورش علیه اشغال ظاهر شد. در فلوجه شبه نظامیان سنی وابسته به القاعده عراق که رهبر آن ها "ابومصعب الزرقاوی" بود یک سلسله عملیات انتخاری علیه نظامیان آمریکائی را شروع کردند. شیعان تندور نیز به رهبری مقتدا صدر شهرک صدر در بغداد را در اختیار گرفته و با نیروی نظامی آمریکا درگیر شدند. پیدایش القاعده در مناطق سنی، اولین بازخورد اشغال نظامی عراق توسط قوای نظامی آمریکا بود. در حالی که قبل از اشغال نظامی درعراق خبری از القاعده وجود نداشت اشغال نظامی و عواقب آن بهترین شرایط را برای شکل گیری گروه های افراطی اسلامی واز جمله القاعده فراهم ساخت.
شروع جنگ داخلی خونین میان سنی ها وشیعیان از 2006 تا 2008
اولین انتخابات عراق پس از اشغال در سال 2005 در شرایط تنش بسیار حاد میان سنی و شیعیان برگزار شد و ائتلاف شیعه با حمایت علی سیستانی، پرنفوذ ترین مرجع شیعه عراق، در انتخابات برنده شد. چند ماه بعد دولت انتقالی عراق که ابراهیم جعفری در راس آن قرارداشت قدرت را در دست گرفت.
دولت آمریکا خروج اولین بخش از نیروی نظامی خود را در سال 2006 اعلام کرد در حالی که نیروهای امنیتی و نظامی عراق که توسط ناتو استخدام و آموزش دیده بودند، هنوز قادر نبودند اداره امور را در دست بگیرند. اما سال 2006، که آمریکا می خواست خروج تدریخی نیروی نظامی خود را شروع کند، به نقطه آغاز جنگ های فرقه های گسترده درعراق مبدل شد.در فوریه 2006 حمله به حرم عسکرین( مقبره امام دهم و یازدهم و محل غیبت امام دوازدهم) در سامره که یکی از اماکن مقدس شیعیان است ناقوس شروع جنگ داخلی خونینی را به صدا درآورد که دو سال تمام به درازا انجامید. حملات و سوقصدها به پدیده روزمره مبدل شد. شبه نظامیان القاعده به رهبری زرقاوی و دیگر گروه های جهادی سنی از یک سو و شبه نظامیان مسلح شیعه از سوی دیگر، جنگ برای به دست گرفتن کنترل شهرهای مهم عراق را شروع کردند. در جریان این جنگ خونین فرقه ای که با تسویه های قومی و مذهبی توام بود حدود 112 هزار نفر جان خود را از دست داده و دوونیم میلیون نفر آواره و ناچار به مهاجرت شدند.
فرماندهی نظامی آمریکا که قادر به کنترل اوضاع نبود تصمیم گرفت از طریق خرج کردن پول صلح را خریداری کند. به این ترتیب به سران عشایر مسلح سنی در ازاء حمایت آن ها از اقدامات ارتش آمریکا پول های کلان پیشنهاد شد. سران عشایر مسلح نظامیان که به آن ها " الصحوه " گفته می شد، و هشتاد درصد شان سنی بودند، در ازاء دریافت پول جبهه خود را در جنگ عوض کرده و به این ترتیب سوقصدها وعملیات نظامی شصت تا هفتاد درصد کاهش یافت. شبه نظامیان" الصحوه " نیروهای القاعده را از شهرها بیرون رانده توان نظامی و عملیاتی آن ها را کاهش دادند اما نتوانستند آن ها از بین ببرند.
به موازات عملیات خرید صلح دولت آمریکا با وارد کردن بیست هزار نیروی نظامی جدید قوای نظامی خود را در عراق را به 170 هزارنفر رساند. نیروهای آمریکائی با حمله به بصره نیروی شبه نظامی مقتدا صدر را نیز برچیدند، شهرک صدررا تحت کنترل خود درآوردند و به این ترتیب جنگ داخلی خونینی که موجب خروج دو نیم میلیون عراقی از کشور شد پایان یافت. در سال 2010 عملیات مشترک آمریکا و قوای امنیتی عراق ضربه سختی به القاعده وارد ساخت و دستگاه رهبری القاعده و از جمله "ابومصعب الزرقاوی" در این عملیات کشته شدند.
از سال 2008 قوای آمریکا به تدریج در همه استان های عراق نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی را یک به یک بازسازی کرده و اداره امور را به مقامات عراقی می سپرد. نیروی نظامی و امنیتی که آمریکا آموزش و سازمان داده و به دولت شیعی منتقل ساخته بود به تدریج به یک نهاد پوشالی و فاسد مبدل شد که به ماشین پولسازی گروه ها و باند های حاکم و یا باندهای متحد گروه مالکی مبدل شد.فرماندهان ارتش از سهمیه مقام خود برای ثروت اندوزی استفاده می کردند در حالی که رد ه های پائینی ارتش از نظر مالی و تدارکاتی در بدترین وضعیت به سر می بردند به طوری که میزان ترک خدمت در میان سربازان عادی که اکثراً از فقرای شیعه تشکیل شده بود به 25% می رسید.
در 18 دسامبر 2011 آخرین سربازان آمریکائی خاک عراق را پس از نه سال اشغال ترک کردند. در جریان اشغال عراق 4500 سرباز آمریکائی کشته شدند و این جنگ برای آمریکا سه تریلیون( سه هزار میلیارد) هزنیه در بر داشت (1).علیرغم آن که جمهوری خواهان همچنان خواهان نگهداری بخشی از نیروهای آمریکائی درعراق بودند اما اوباما هم به خاطر هزینه های عظیم اشغال که ادامه بحران اقتصادی تقبل آن را هر چه بیشتر برای دولت غیرقابل تحمل می کرد و نیز نزدیک شدن سال انتخابات و در نظرگرفتن تمایل ضد جنگ افکار عمومی با ادامه حضور بخشی از قوای نظامی موافقت نکرد. جمهوری خواهان و در راس آن ها سناتور مک کین امروز اوباما را به خاطر این غفلت و خروج کامل قوای نظامی آمریکا سرزنش می کنند.
چند روز قبل از خروج آخرین سرباز آمریکائی از عراق باراک اوباما اعلام کرد که آمریکا اکنون کشوری را ترک می کند که بر حاکمیت ملی خود مسلط بوده و کشوری با ثبات و خودکفاء می باشد؟!
نقش جنگ سوریه در تقویت داعش!
القاعده و سایر نیروهای مسلح سنی با توجه به تحولات بالا در شرایط رکود نسبی به سر می بردند که جنگ سوریه فضای جدید حیاتی برای احیاء فعالیت های آن ها باز گشود. بر افرختن جنگ سنی علیه شیعه توسط عربستان که هدف آن تضعیف نفوذ جمهوری اسلامی ایران و مقابله با هلال شیعه(عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، افعانستان) تحت رهبری حکومت اسلامی ایران بود بهترین شرایط را برای احیاء فعالیت های القاعده به وجود آورد.روان شدن پول،اسلحه و باز شدن مرزها و انواع و اقسام تسهیلات ، حمایت های دولت آمریکا، اتحادیه اروپا و به ویژه دلارهای نفتی عربستان و شیوخ خلیج فارس امکانات بی سابقه ای را برای گروه های جهادی به وجود آورد. نیروهای القاعده و گروه های مشابه که در هشت سال جنگ با نیروهای آمریکائی، دولت عراق و مخالفان فرقه ای آبدیده شده بودند وارد سوریه شدند.القاعده در سوریه جبهه النصره یا شاخه سوری خود را سازمان داد که با توجه به تجربه جنگ های چریکی در عراق( منطقه ای مشابه سوریه) توانست از"ارتش آزاد سوریه" که تحت رهبری اخوان المسلمین( و حمایت های همه جانبه ترکیه) بود سبقت گرفته و به نیروی اصلی مسلح در میدان مبارزه نظامی با رژیم بشار اسد مبدل شود. القاعده عراق که خود از نیروهای محرک جنگ فرقه ای در عراق بود با آتشی که آمریکا و متحدانش با آفروختن جنگ فرقه ای در خاورمیانه شعله ور ساختند فضای حیاتی جدیدی برای بازسازی و تقویت خود به دست آورد. در سوریه تنها یک مرکز استان در دست نیروهای مخالف قرار دارد و آن شهر رقبه است که در دست نیروهای القاعده افتاده بود و اکنون تحت اداره داعش قرار دارد.
شکل گیری داعش محصول مستقیم سیاست اشغال آمریکا!
ابوبکر البغدادی که پس از کشتار سران القاعده در عراق و از جمله "ابومصیب الزرقاوی" در راس القاعده عراق قرار گرفته بود به تدریج راه خود را از القاعده جدا کرده و داعش یا " حکومت اسلامی عراق و شام" را تاسیس کرد. اکثر نیروهای القاعده به داعش پیوستند و داعش جبهه النصره را نیز دچار انشعاب ساخته و به سایر نیروهای جهادی در سوریه اخطار کرد که از دو گزین ممکن پیوستن به داعش و یا نابودی توسط یکی را انتخاب کنند.تفاوت داعش با القاعده در این است که تاکتیک های داعش بر حملات غافلگیرانه، وارد کردن حداکثر ضربات و صدمات، ایجاد ترس در مخالفان از طریق کشتار بیرحمانه به ویژه شیعیان و مسیحیان و عقب نشینی برای تحمل حداقل تلفات استوار است.
چند روز پس از خروج کامل قوای آمریکا ، مالکی موج جدیدی از دستگیری شخصیت های سنی را به اتهام همکاری با حزب بعث شروع کرد. همین مسئله به سرآغاز جدیدی برای اعتراضات سنی ها مبدل شد که او را متهم می کردند با برخوردهای افراطی فرقه ای از موقعیت خود برای اعمال تبعیض علیه سنی ها سوء استفاده کرده و موجب حاشیه شدگی سیاسی و اقتصادی جمعیت سنی ها شده است. این اعتراضات ابتدا به صورت تظاهرات صلح آمیز چهره باز کرد و به ویژه در پایان سال 2012 به اوج خود رسید. اما سنی ها علیرغم فشارهای سیاسی قادر نشدند به حاشیه شدگی خود توسط رژیم اسلامی شیعه حاکم پایان دهند. درچنین فضائی بود که گروه های گوناگون جهادی سنی شرایط را برای گسترش فعالیت خود مساعد یافتند.
از سال گذشته داعش با انتقال نیرو و امکانات از سوریه به عراق عملیات خود را تشدید کرد. حمله به زندان ابوغریب و آزادی صدها نفر از شبه نظامیان دستگیر شده از جمله عملیات برجسته داعش بود که ناتوانی دولت مرکزی در مقابله با نیروهای جهادی را نشان می داد.از ژانویه امسال نیز داعش فلوجه را به تصرف خود درآورد و رژیم مالکی علیرغم حملات زمینی و هوائی نتوانست آن را باز پس بگیرد.عملیات دوره جدید داعش بر متن شکل گیری نارضائی عمومی در میان سنی ها از سیاست های سرکوبگرانه دولت مالکی شکل گرفت و به نوبه خود همچون جرقه ای برای شعله ور ساختن یک شورش عمومی توسط سنی ها عمل کرد. شورشی که داعش و نیروهای متحدش اکنون در راس آن قرار دارند.
داعش همه جمعیت سنی و اپوزیسیون سنی در شرایط حاضر را نمایندگی نمی کند ؛علاوه بر داعش و سایر نیروهای جهادی که اکنون با داعش همراه هستند سران عشایر و قبائل سنی و نیز نیروهای حزب بعث سابق دربرانگیختن شورش کنونی نقش مهمی دارند ودر مجموع همه این نیروها در یک ائتلاف و همراهی باهم به سر می برند.
فروریختن ارتش دولت مرکزی که سلسله مراتب آن در رده های گوناگون و نیز اکثریت قابل ملاحظه سربازان آن را شیعیان تشکیل می دهند نشان دهنده پوشالی بودن ارتشی است که آمریکا در عراق از خود بر جای گذاشته است. اکنون داعش با تصرف زنجیره ای شهرهای شمال غربی مقادیر زیادی اسلحه و پول به دست آورده و به قدرت مندترین وثرومندترین سازمان تروریستی جهادی جهان مبدل شده است. آری، شکل گیری داعش محصول مستقیم سیاست اشغال آمریکا است.
(1)THREE TRILLION DOLLAR WAR the cost of Iraq conflict ,Joseph Stiglitz and Linda Bilmes
ژوزف استگلیز و لیندا بیلمس، جنگ سه تریلیونی!
این کتاب مجموعه هزینه های جنگ و از جمله بسیار از هزینه های پنهان را که آمار رسمی منعکس نشده محاسبه کرده است. کتاب همچنین به هزینه های که در آینده از بابت جنگ، مانند نگهداری از هزاران پرسنل نظامی زخمی و آُسیب دیده نیز می پردازد.این کتاب توسط نیوریورک تایمز به عنوان پرفروش ترین کتاب در سطح بین المللی برگزیده شد که به بیست و دو زبان ترجمه شده است. هزینه سه تریلیون دلار منطبق با مطالعات دیگر ازجمله "کمیته مشترک اقتصادی" کنگره آمریکا می باشد که مجموعه هزینه های جنگ را سه و نیم تریلیون برآورد کرده است.
|