یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

قضاوت یا قساوت - یداله بلدی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۹ تير ۱٣۹٣ -  ۱۰ ژوئيه ۲۰۱۴


* بمناسبت مرگ حاکم شرع خونریز، آیت الله محمدی گیلانی

در رمان "قربانی" که داستان آن در باره وقایع فاجعه بار جنگ جهانی دوم است گفتگوئی بین یک ژنرال ارتش فاشیستی آلمان و کودکی وجود دارد که بسیار دردناک و درعین حال آموزنده است و نشانگر تفاوت نگرش دو انسان یکی در اوج قدرت و دیگری در اسارت. هنگامیکه سپاه آلمان به یکی از روستاهای شوروی حمله میبرند تمام اهالی روستا را قتل عام می کنند و فقط کودک ۱۰ ساله ای که خود را در گوشه ای پنهان کرده است و نظاره گر قتل عام مردم روستا می باشد جان سالم بدر میبرد، یکی از سربازان پناهگاه کودک را می یابد و او را برای تعیین تکلیف به نزد ژنرال میبرد. ژنرال شرط زنده ماندن کودک را به پاسخ درست به پرسش خود تعیین میکند آنگاه به کودک میگوید یکی از چشمان من مصنوعی است اگر تشخیص دادی کدام یک از چشم هایم مصنوعی است تو را رها خواهم کرد در غیر اینصورت به سرنوشت دیگران دچار خواهی شد, کودک به چهره ژنرال خیره میشود و میگوید چشم راست شما مصنوعی است ژنرال با شگفتی به کودک مینگرد و میگوید پاسخ تو درست بود اما چگونه تشخیص دادی زیرا چشم راست من دقیقاً شبیه چشم سالم من است. کودک به ژنرال میگوید من هرچه به چهره تو خیره شدم آثاری از رحم و شفقت ندیدم فقط در چشم راست تو بود که نشانه هائی از رحم و شفقت وجود دارد و مسلماً آن نمی تواند متعلق به وجود بیرحم تو باشد.
اما دریغا هیچکدام از اندامهای آیت الله محمدی گیلانی مصنوعی نبود تا لااقل نشانه های از رحم و شفقت در آن اندام بتوان یافت. کارنامه قضائی ٣۵ ساله جمهوری اسلامی در برخورد با دگراندیشان همواره فاقد مدارا و گذشت و هر نوع گرایش انساندوستانه بوده است و در این سالیان بخاطر حفظ قدرت و ثروت قوانین اسلامی را دستاویز قرار داده و دگراندیشان را با احکام ظالمانه از دم تیغ گذرانیدند در این میان دو نفر از حاکمان شرع یعنی خلخالی و محمدی گیلانی باتفاق لاجوردی دادستان تهران بیش از همه دست اندرکاران نهادهای قضائی و امنیتی مورد نفرت و انزجار مردم بودند.
آیت الله محمدی گیلانی در سال ۱٣۰۷ در یکی از روستاهای رودسر در استان گیلان متولد شد و در سال ۱٣۲٣ وارد حوزه علمیه رشت شد و در سال ۱٣٣۵ در حوزه علمیه قم به تحصیل علوم دینی ادامه داد و در سلسله مراتب حوزه موفق به دریافت مقام آیت الهی گردید آیت الله گیلانی در سالهای قبل از انقلاب هیچگونه فعالیتی بر علیه رژیم پیشین نداشت اما پس از انقلاب مانند اکثریت حوزوی ها مشاغل مهم دولتی را کسب کرد و بدون اینکه کوچکترین سابقه مبارزاتی داشته باشد یا در امور اداری و قضائی تجربه ای داشته باشد بمقام حاکم شرع منصوب شد. در خرداد سال ۶۰ که مبارزات سازمانهای سیاسی بویژه مجاهدین خلق با رژیم بمرحله ای حاد رسید، دستگاه خونریز قضاوت این بار با قساوتی کم نظیر به کشتار دستگیرشدگان پرداخت و محمدی گیلانی که بعنوان حاکم شرع در اوین استقرار داشت در کمال خونسردی و با شقاوت هرچه تمامتر روزانه احکام اعدام را صادر میکرد و حکم تعزیر را برای توجیه شکنجه های هولناک به شکنجه گران اعطا میکرد. گیلانی از اعدام دخترکان ۱٣ ساله و پیرمردان ٨۰ ساله نیز ابائی نداشت کارنامه ظالمانه و بیرحمانه گیلانی در سال ۶۰ حکم هزاران اعدامی و حکم تعزیر دها هزار زندانی را در برمیگیرد، در آن روزهای سخت و دشوار که در اوین و دیگر زندانها هر روز جوخه های اعدام فرزندان مردم را برگبار می بست و مبارزین تحت شکنجه های وحشیانه بودند و خفقان بر جامعه حاکم شده بود برای ایجاد ارعاب بیشتر در جامعه و گسترش سیطره استبداد، محمدی گیلانی برنامه ای را در رسانه تلویزیون اجرا میکرد که در آن احکام قرون وسطائی اسلامی و قوانین قصاص را توضیح میداد و در آن برنامه های بود که مردم با واژه هائی از قبیل باغی و یاغی که بمعنای مخالفت با حکومت امام عادل است و همچنین با مفاهیم مرتد ملی و مرتد فطری آشنا شدند.
آقای گیلانی افزون برحاکمیت شرع مانند دیگر سران رژیم از چندین شغل و مقام دیگر نیز برخوردار بود که عبارتند از عضو فقهای شورای نگهبان، نماینده خمینی در دانشگاه ها عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو شورای بازنگری قانون اساسی رئیس دیوانعالی کشور و نماینده ۴ دوره مجلس شورای اسلامی. تمامی مشاغل مهم را آخوندی بعهده داشت که نه سابقه مبارزاتی داشت نه اندیشمند بود و نشانه ای از انسانیت و عواطف هم در او یافت نمیشد در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد، گیلانی موفق بدریافت نشان درجه یک عدالت گردید و نشان عدالت بوسیله نابغه هزاره سوم به جلاد اعطا گردید، همچنین در مراسمی با حضور استادان دانشگاه از مقام علمی و اخلاقی ایشان تجلیل بعمل آمد. فرزندان گیلانی که هوادار مجاهدین بودند یکی از آنان بر اثر تصادف با اتومبیل در گذشت و دو فرزند دیگر ایشان در مرز ایران و ترکیه که احتمال دستگیری میرفت با خوردن سیانور خودکشی کردند. جمله معروف گیلانی در مورد تعزیر یا همان شکنجه این بود که می گفت شلاق باید پوست را بدرد از گوشت عبور کند و استخوان را درهم شکند این جمله غیرانسانی و بیرحمانه فقط می تواند از زبان یک بیمار سادیسمی جاری شود اما جمهوری اسلامی برای بقای خود باین بیماران نیاز داشت.
از دیگر خصوصیات ایشان دشمنی و کینه ای بود که نسبت به بهائیان داشت و اعتقاد داشت که صدها هزار بهائی جاسوس و مزدور اسرائیل هستند. آقای گیلانی در آخرین مصاحبه هایش اظهار داشت که هدف او از اجرای احکام اعدام ها ایجاد عدالت در جامعه بود.
مادران خاوران و دیگر خاورانها و اعضای خانواده اعدام شدگان و زندانیان و شکنجه شدگان هیچگاه شقاوت و قساوت محمدی گیلانی را فراموش نخواهند کرد.

یداله بلدی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست