زمانی که یک همهپرسی از مردم و رفراندوم سبب ترس و وحشت میشود! - سالار آشناگر
سالار آشناگر
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۴ تير ۱٣۹٣ -
۱۵ ژوئيه ۲۰۱۴
چندی پیش نیروهای تندروهای اسلامی سنی مذهب (داعش) به شهرهای موصل و استان نینوا وحومه حمله کردند . به نظر میرسد این جریان خود سعی داشت که جهت ایجاد وحشت ، خبر خشونت و جنایتشان وسیعا پخش گردد. نیروهای ارتش دولتی عراق مستقر در منطقه ، تقریبا بدون مقاومت سلاح را برزمین گذارده وفرار کردند . سلاح و مهمات پادگانها ومقادیری کلان از پول بانکها وادارات دولتی را عملا به نیروهای داعش واگذار کردند . اکنون داعش اظهار میدارد که خلافت اسلامی را در منطقه زنده خواهد کرد. خلیفه ابوبکر بغدادی بر این باور است که این عرصه ی خلافت را به همه ی ممالک اسلامی گسترش دهد!
بطبع نیروهای پیشمرگ کرد برای جلوگیری از حملهی نیروهای داعش به شهرهای کردستان که تحت کنترل نیروهای مالکی که در حال هزیمت بودند و برای پیشگیری از افتادن این مناطق بدست نیروهای داعش ، کنترل تمامی نواحی ترک شده توسط نیروهای مالکی از جمله کرکوک و شهرهای دیگر را بدست گرفتند.
اینکه چگونه داعش در عرض مدت زمانی اندک، توانست شهرهای موصل و تکریت و برخی شهرهای مهم عراق را بگیرد واکنون در صدد حمله به بغداد است، مسئله ای قابل تامل است .
این مسئله که چه نیروهایی ، علنا ویا در نهان، امکانات مالی و لجستیکی این حمله را فراهم کردهاند تا حدود زیادی برملا شده است. ولی اهمیت مسئله جایی است که مردم منطقه نیز علی الرغم وقوف برماهیت این جریان، راه را برای تسلط آنان بر این منطقه، وسیعا هموارکردند. بسیاری اشاره به این دارند که عامل مهم دیگر پیشروی سریع داعش، بازماندگان نیروهای بعثی بوده ، که این نیز، در استیلای داعش بر منطقه، نقش موثری را ایفا نموده است.
حکومت مالکی با بی توجهی به خواست مردم سنی مذهب منطقه ، توده های ناراضی را سوق داد تا این امکان را فراهم آورند که، داعش بتواند جا پای بیشتری برای خود در منطقه بازکند که با استفاده از پتانسیل موجود توانست منطقه را به اشغال خود درآورد. برای نمونه، پیروزی سریع اسلام بر ایران زمان ساسانی را میتوان بیاد آورد . در آن زمان، وجود دستگاه فاسد یزدگرد سوم و نارضایتی وسیع مردم ازمغها ودم ودستگاه آن زمان سبب شد که تقریبا اعراب بدون مقابله با مقاومتی زیاد، بر ایران چیره شوند.
نا دیده گرفتن خواست توده های مردم و تبعیض و نابرابری سبب واکنش خواهد شد .
اینکه این واکنشها بکجا ختم میشود چه نیروهایی بوجود خواهد آمد و چه روندی را طی میکند به عوامل متعددی بستگی دارد که بستر این واکنش را فراهم کردهاند. تبعا دراین میانه میتواند نیروهای آزادیخواه وسکولار و برابری طلب مسیری را به پیش برد که منجر به رهایی گردد ویا برعکس عوامل واپسگرا، آنر به قهقرا و جنگ مذهبی و قومی هدایت کند.
در این میانه عوامل خارجی نیز بدنبال منافع خویش این و یا آن نیرو را تقویت خواهند کرد . ولی باید خاطر نشان کرد که عامل اصلی وجود اجحافات و تبعیضاتی است که از جانب حاکمان اعمال میشود و مسولیت عمدهی خرابی ها و کشتار و جنایات ، در درجهی نخست بعهده این دولتهای دیکتاتور است که با اعمال تبعیض و نابرابری پایه های اصلی این واکنشها را فراهم میاورند. این در عراق نیز صادق است که وضع موجود و تقویت جریان داعش را میتوان نتیجه ی آن دانست. که تا کنون حوادث بس هولناکتری را مردم منطقه تجربه کردهاند که هزاران نفر کشته وآواره شده اند اگر روال بدین منوال پیش برود حوادث هولناکتری را میتوان انتظار داشت.
اکنون عراق عملا به سه منطقه تقسیم شده و پیامد های این تقسیم نه تنها برای کشورهای همسایه ، بلکه خاورمیانه حائز اهمیت بسیار است وبرای غرب و تمام جهان نیز مسئله ای مهم است.
در این میان از طرف غرب بویژه امریکا با احتیاط به این مسئله برخورد میشود، زیرا که غرب در جهان عرب منافعی دارد که ناچار باید دل آنها را نگهدارد. ظاهرا در تلاشند که دوباره بتوانند دولتی واحد از عراقی که چند تکه شده ،درست کنند. ولی آیا جنگ مذهبی که سبب این کشتار وسیع در چند ساله ی اخیر شده و تضاد منافع آنها و کشورهای حامی آنها از جمله ایران و عربستان و قطر از سویی و دیگر دست اندرکاران پشت صحنه ، این امکان را بوجود خواهد آورد که این وحدت مجدد عراق سرهمبندی شود؟ این وحدت مجدد، نه امری آسانی است ونه آینده ی تحقق آن امیدوار کننده وبی دردسر خواهد بود.
حتی تصوراین ازهم پاشیدگی عراق کنونی برای برخی از طرفین دعوا ، بخصوص حکومت اسلامی ایران ، بسیار تلخ خواهد بود و تمام توان خود را بکار خواهد بست که تمامیت ارضی سرهمبندی شده ی،آنرا را همچنان نگهدارد. چرا که عواقب آن، برای رژیم ایران از دو جهت بسیار دردناک خواهد بود .در درجهی نخست اگر حکومت اکثریت شیعه ی مالکی تضعیف گردد بمثابه تضعیف برتری حکومت ایران اسلامی و هلال شیعی خواهد بود. از طرفی دیگر سرنوشت کردستان و مسئله ی استقلال آن، چیزی است که آنها علنا گفته اند که برایشان قابل تحمل نخواهد بود . چراکه آنها خوب به این حقیقت واقفند که تحقق این رویا ، امید واعتماد به نفسی را در بین کردها بوجود خواهد آورد که دیگر بی توجهی به خواست این توده ی میلیونی کرد ایرانی مورد تبعیض واقع شده که در جوارش کردستانی مستقل هم بوجود آمده است، ممکن نخواهد بود!
در این میانه خواست رفراندوم هم برای الحاق رسمی مناطق کردنشین که اکنون تحت کنترل کامل نیروهای پیشمرگ کردستان است، وخواست تعیین سرنوشت خویش برای کردها به خواستی قانونی و کاملا روا تبدیل شده است. اما همین امر روا و برحق همه ی ملتها، یعنی تصمیم گیری در رابطه با سرنوشت خویش ، برای برخی امری بغایت خطرناک مینماید!
نیروهای پانعربیست از اینکه کشورعراق بهم گره زده شدهی بعد از جنگ جهانی، از هم بگسلد ناخشنودند و اگر توانش را داشتند ، مانع این تجزیه می شدند . ولی با توجه به مشکلات عدیده ی جهان عرب که هنوز در تب وتاب بهار غمزده اش در سوگ است ، چنین توان موثری را نمی توان یافت.
کشور ترکیه هم طبیعی است با توجه به واقع بینی ای که پیدا کرده ، انتظار میرود که ترجیح بدهد که از این آب گل آلود ماهی بگیرد وراه توسعه و منافع اقتصادیش را بسی ارزشمندتر بداند وبخواهد از این خوان بی بهره نباشد . با معضل کردها بشیوه ای رفتار کند ، که هم مسئله ی کردها را برای خود کم خطرتر سازد و هم دل اروپائیان را نیز بدست آورد . همچنین راه را برای ورود به جرگه ی کشورهای اروپایی برای خود هموارتر سازد و در منطقه نیز خود را محورحل مسئله ی کردها بنمایاند. همنچنانکه در جهان عرب اسلامی نیز چنان نقشی را ایفا کرد و توانست گوی سبقت را از حاکمان ایران اسلامی برباید. دیدیم که حکومت اسلامی ایران با وجود صرف مبالغ کلان و دادن کمک مالی بیشمار به حماس و حزب الله و دیگران، آخرش سرش بی کلاه ماند و ترکیه با سرو گردنی برتر، و با صرف هزینهی بسیار کمتر، جای پای خود را تحکیم کرد. حتی رژیم ایران در قضیه ی صرف ثروت مردم ایران برای انرژی هسته ای نیز به همین مصیبت دچار شد وآخر سر ناچار شد که نرمش قهرمانانه ای بکند ، که بعدها صدای موزیکش راخواهد شنید ، که بر سر آن دکان قفل در شکسته چه آمد! برخورد نابخردانه وخصمانه ی حاکمان ایران میرود که قرارداد چالدران دیگری را در خاطرها زنده کند که بخشی از ایران را به ناچار واگذار به دیگران کرد.
اما اگر حکومت اسلامی این رفراندوم را به صرف دفاع اسرائیل از آن که البته این دولت نیز بطبع منافع خود را در منطقه در مقابله با دولتهای عربی وایران دنبال میکند، طرحی صهیونستی میخواند باز دچار اشتباه محاسبه شده است . زیرا این رویای تصمیم گیری برای تعیین سرنوشت خود به هر شکلی که ملت کرد در منطقه تشخیص دهد ، تاریخچه ی کهنی دارد که هیچ هوشمندی بخود این جرائت نمی دهد که آنرا منتسب به عامل خارجی نماید. چیزی که حاکمان ایران پیوسته در همه ی موارد جنبشهای توده ای چه در داخل ایران و چه در منطقه آنرا به عامل خارجی نسبت میدهد. آنان چشم خود را بر ریشه های اصلی معضلات می بندند ومثل این است به دیگران بگویند آخر نه این است که ما تمام حقوق ملیتهای ایران را دادهایم ! و آخر نه این است که به سنی مذهبان ایران آنچنان آزادی داده ایم! که حتی در پایتخت ایران قادر نیستند که مراسم مذهبی خویش را آزادانه بجا آورند! و بهایی ها را ببیند که چطور آزادشان گزاردهایم ! که حتی نمیتوانند تحصیل هم بکنند! و بگویند از وفور دادن آزادی مردم ایران این چنین به تنگ آمدهاند!
اما عده ای نیز در خارج کاسه ی داغتر از آش جمهوری اسلامی ایران شده اند برای همه پرسی ای که در کردستان عراق قرار است اتفاق بیفتد، نگران شده اند و همانی را میگویند که حاکمان هراسان شده ی ایران بر زبان میاورند ! ولی اگر حکومت ایران با صرف این همه منابع مالی ایران و فتوای مراجع عظمایشان وفرستادن قاسم سلیمانی شان دست از پا درازتر ناچار به قبول واقعیت و تعظیم دربرابر ارده ی ملتی ستمدیده، اما مبارز میشود ، این شونیستهای عملا در خدمت رژیم اسلامی ایران، نیزچاره ای جز ندامت و کرنش در مقابل خواست بر حق مردمی بمباران شیمیایی شده وانفال شده ، اما مقاوم را نخواهند داشت.
اما کردها با برگزاری رفراندوم ورای دادن به استقلال با چه مشکلات مواجهه میشوند ،امری قابل بحث است و مسلما کسب آزادی بدون تحمل مشقات نیست و باید رهبران ومردم اندیشمند منطقه با درایت و دیپلماسی شایان، هزینهی کسب این آزادی را کمتر نمایند. کردها باید تضمینهای واقعی و کاملا انسانی به دیگر اقلیتهای ساکن کردستان بدهند که بتوانند آنان نیز با طیب خاطر یار و یاور کردها گردند که هم به زیر سلطه ی داعش و مالکی نروند وهم به ترمز و ابزار دست مخالفان آزادی ملت کرد بدل نشوند.
|