یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

«اسرائیل برابر حماس»
فرمول جریان غالب رسانه، نه روشنفکر چپ!


سهیل آصفی


• برابر نهادن اسرائیل و حماس در این متن مشخص و نامی نبردن از عنصر مقاومت تاریخی یک ملت در همین وقایع جاری در برابر خشونت و اشغال سیستماتیک تنها میزان شناخت پیرامون صورت مساله از سوی روشنفکران چپی که خود را رو در رو با اسلام سیاسی و امپریالیسم می بینند را می تواند هویدا کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ٣ مرداد ۱٣۹٣ -  ۲۵ ژوئيه ۲۰۱۴


در آشفته بازاری روز را به شب می بریم؛ و انبوه منتظران محافظه کار و به رنگ نظم جهانی موجود در آمده برای سوار شدن بر امواج تحولات با استفاده از برند «چپ» تا این و آن دیگری که زیر عنوان «حقوق بشر» دور از مفهوم واقعی آن در نظام مبتنی بر انباشت خیمه زده اند و همه در «جنبش» که شاید یک درصد فرصتی نیز به دست آنان افتد.هر یک در سوداهای گوناگون و مشغول رفت و آمد و سرگرم کردن خود و دیگری با مزایای «مادی و معنوی»، غالبا نیز در مجاز با سوژه ایی بنام «ایران»؛ تحولات هستی اجتماعی اما بی اعتنا، در جریان و پویا، راه خود می رود. آنها را سالهای مدید است که از منظر ایدئولوژیک،ایدئولوژی به مثابه متدولوژی و شناخت و تحلیل سامانمند و علمی ریشه های تحولات جاری و پیچدگی هایش، هیچ حرجی دیگر نیست؛ اما دیدن نام برخی رفقا و دوستانم در بیانیه ایی با عنوان «نامه ی جمعی ده ها روشنفکران[روشنفکر] ایرانی» پیرامون غزه در یک دیروقت پس از ساعت ها کار و نوشتن و امضای آن توسط کسی که هر چیزی را هرگز امضا نکرده و «لایک» نزده بیش از هر چیز تاسف از خود را بر انگیخت و حیرت را از فاصله ها عدم اطمینان. هرچند که تنها با خواندن خطوطی دیگر از این «بیانیه روشنفکران...» به سرعت امضای خود را پس گرفتم اما همچنان در چرایی انتشار چنین خروجی از سوی جمعی از نزدیک ترین دوستان و رفقای خود و شناختی که از آنها دارم در عجبم. و این البته ضرورتا و در مورد همه ی امضا کنندگان این بیانیه صدق نمی کند، بسیارانی می توانند راهنمای «چپ» زده و عموما به رنگ جریان غالب رسانه،آن طرف که باد بوزد و امواج یاری کنند عملا به راست بپیچند، که این داستانی است قدیمی و تکراری؛اما نام عزیزانی در این میانه است که بگمان باید نسبت به چنین خروجی هایی و سطح شناخت از لحظه ی حاضر پاسخگو باشند. از همین رو، سیاه کردن چند خط را در این باره پر بی راه ندیدم. این بیانیه با تصریح اینکه:
«این دولت ارتجاعی و کینه توزیِ بربرمنشانه و شرارت آمیزش - نه فقط با مردم فلسطین بلکه با مردم خودِ اسرائیل - شناخته شده تر از آن است که به افشاگری نیاز داشته باشد. همچنین، حمایت ننگین دولت آمریکا از آدم کشی اسرائیل رسواتر از آن است که از چشم مردم آزاده ی جهان پنهان بماند...» از محور هایی اساسی بسرعت عبور کرده و وارد فاز«نوآوری» شده و در «کشف» خود می گوید:«آن چه در بیشتر واکنش ها به کشتار مردم فلسطین مغفول مانده نقش ارتجاعی دولت حماس در شعله ور ساختن آتش این جنگ خانمان سوز است. جنگ حماس با اسرائیل هیچ چیز نیست جز جنگ قدرت برای سلطه بر منطقه ای که هم اکنون در اختیار دولت اسرائیل است.» و بدین ترتیب با قرار دادن فرمول حماس در برابر اسرائیل و فاجعه بار تر از آن طرف فلسطینی به عنوان مسئول«شعله ور ساختن آتش» و سپردن نقش بزرگ به دولت شوربختانه برگزیده ی مردم فلسطین یعنی «حماس»( با اطلاع کامل از اینکه نمایندگان حماس اکثریت کرسی های پارلمانی را در انتخابات حکومت خودگردان فلسطینی که در سال 2006 در کرانه ی غربی، غزه، و بیت المقدس شرقی برگزار شد به دست آوردند و تحولات سال 2007 و توسل به زور این سازمان سیاسی اسلامگرا در غزه و تحولات تا به امروز این جنبش فلسطینی به عنوان بخشی از جنبش مقاومت مردم فلسطین)، «بدعتی» بزرگ از سوی برخی از روشنفکران چپ و رادیکال ایران زیر مهمیز اسلام سیاسی نئولیبرال بر جای می گذارد. تو گویی اگر عهدشکنی های پی در پی اسرائیل و نادیده انگاشتن پیمان های سازمان ملل متحد، که خود جوک بزرگ دیگریست، و فریب در کمدی بی پایان «گفتگوهای صلح» واشینگتن نبود و اگر نبود همین «موشک پراکنی ها»،کسی برای مرگ آرام غزه تره ایی هم خرد می کرد یا اصلا گاه و بی گاه از تراژدی جاری این بزرگترین زندان رو باز جهان خبردار می شد؛ تراژدی آنجاست که صورت مساله انحصارات رسانه ایی غرب (کورپورت مدیا) چون سی.ان.ان و بی .بی.سی و کارتون های فارسی آنها که می خواهند به طور «بی طرفانه» پیرامون غزه خبررسانی کنند، به وادی روشنفکر رادیکال و چپ ایران نیز نفوذ می کند و بیانیه ی او می شود نسخه ی «رادیکال» بیانیه ی رسمی «کاخ سفید» در این باره؛ و تو گویی او با منابع خبری مستقل و چپ در جهان و همتایان مترقی خود در غرب و بویژه در خود اسرائیل بطور کامل بیگانه است. تنها امکان واکنش در برابر اشغال و خشونت سیستماتیک و بربریت اسرائیل از سوی ملتی در محاصره ی هوایی، دریایی و زمینی،در حدت نفرت از جنازه ایی بر دست کریستین لاگارد در تهران به فحاشی به یک جنبش فلسطینی می رسد(جدا کردن مطلق «مردم فلسطین و حماس» در خیالات این بیانیه و تو گویی حماس از آسمان نازل شده است و اکثریت مردم فلسطین نیز قطعا علیه آن هستند!) و در ابعاد فانتزی این بیانیه ما شاهد تصویر آشنایی هستیم که با نبض تحولات و فضای همتایان خود در جهان گام نمی زند، راست می زند تا انتها و گم می شود و از همه بدتر ناخواسته پازل جریان غالب رسانه در غرب را تکمیل می کند. بیانیه نویس، با بازی های آشنا با کلمات، هر جا کم می آورد واژه «ارتجاع» را به وفور مصرف می کند؛ حال در این متن مشخص و رویارویی تاریخی فلسطین و اسرائیل و نسل کشی ادامه دار اسرائیل، که چه بشود؟
بیانیه ادامه می دهد:«کشتاری که این روزها در فلسطین جریان دارد ناشی از جنگ بین دو دولت جنایتکار و ضدمردمی است و هیچ ربطی به منافع مردم محروم و ستمدیده ی فلسطین ندارد.» و در اوج «رادیکالیسم» و انشاهایی که بسیاری از ما در تحریر آنها استادیم که نه این شاخت بزند و نه آن، بر صورت مساله ی بیست و چهار ساعته ی جریان غالب رسانه مهر «سرخ» خود را می زند که آن چیزی نیست جز «اسرائیل کنار حماس!». تنها دمی چشم ها را می توان فرو بست و تصور کرد که حماسی وجود ندارد و «موشک پرانی بی هدف آن به سوی اسرائیل». آیا اسرائیل از اراضی اشغالی عقب نشینی خواهد کرد و مردمی فراموش شده در پروسه ی «صلح» واشینگتن صاحب سرزمین های خود خواهند شد؟ چگونه می توان ادعا کرد که آنچه امروز در فلسطین جریان دارد «هیچ» ربطی به مردم محروم و ستمدیده فلسطین که در نبود آلترناتیو واقعی و دلائل گوناگون آن به «حماس» رای داده اند،ندارد؟ آیا برابر نهادن ماهیت نئولیبرالی ائتلاف حاکم دولت خودگردان فلسطینی و نسخه ی نئولیبرال و ارتجاعی اخوان المسلمین در فلسطین بنام «حرکت مقاومت اسلامی» با نام اختصاری «حماس» و روند نئولیبرالیسم در اسرائیل امروز،می تواند که در متن مقاومت جنبش در برابر اشغال نیز حرفی به میان آورد؟ و یا فرو کاستن فلسطین به حماس و مقاومتی که در برابر خشونت و اشغال اسرائیل سالیان سال از سازمان آزادیبخش،مارکسیست و سکولار تا امروز حماس اسلامگرای نئولیبرال و فردا جریانی دیگر ادامه داشته و خواهد داشت، اشغال را در ژست «رادیکال» آن مشاطه گری کند و مقاومت و دفاع از خود مردم فلسطین را لوث؟ گفتن بارهای بار «مردم اسرائیل و مردم غزه» گره ایی را باز نخواهد کرد و صورت واقعی صدای سوم در این ماجرای عینی و پیش روی ما، که داستان یکی آب چشم است، نخواهد بود؛فرمول بندی صورت مساله که «در عمل، این دو نیروی ارتجاعی آب به آسیاب یکدیگر می ریزند.» در لحظه ی حاضر بیش از همیشه ارتجاعی است! پر رنگ کردن نقش جنبش فلسطینی «حماس» و همسنگ قرار دادن آن با اسرائیل در این نبرد نابرابر تنها کم رنگ کردن ماجرا در متن تاریخی و گسترده ی آن است و وظیفه ی «حرفه ایی» و «بی طرف» جریان غالب رسانه در غرب و کارتون های فارسیش و نه «روشنفکر»،چه رسد به «روشنفکر چپ»... داستان، بر خلاف بوق و کرناهای امپریالیستی یک سو بیشتر ندارد و آن ماهیت دولت آپارتاید و کلونیالی اسرائیل،بزرگترین مرکز صنایع امنیتی و نظامی سرکوب در جهان است.
آشنایی نزدیک با بسیاری از دوستان و رفقایی که این بیانیه را امضا کرده اند،موجبات تاسف و بیش از آن حیرت مرا بر انگیخته است و شاید دال دیگری بر دامنه ی نابینا کردن افراد توسط ارتجاع حاکم بر ایران و رقبای آن در بوق های فارسی پروغرب است.
خرج کردن مرتب واژه ی «ارتجاع» و ملق زدن های آشنا با واژه ها و فحش های مستقیم و غیرمستقیم به جنازه ی روی دست لاگارد را که از سوی فسیل های متحرک «چپ» و راست و دلال های سیاسی حرفه ایی در خارج از ایران همواره مشتری داشته است بهتر نیست به خود آنها بسپاریم و صدایی که از قلب ایران از حنجره ی روشنفکران متعهد ایران برای غزه می رسد را با اعوجاج هایی از این دست آلوده نکنیم؟ می توان و باید با سیاست های اقتصادی و اجتماعی نئولیبرال فتح و حماس در فلسطین مخالف بود اما برابر نهادن اسرائیل و حماس در این متن مشخص و نامی نبردن از عنصر مقاومت تاریخی یک ملت در همین وقایع جاری در برابر خشونت و اشغال سیستماتیک تنها میزان شناخت پیرامون صورت مساله از سوی روشنفکران چپی که خود را رو در رو با اسلام سیاسی و امپریالیسم می بینند را می تواند هویدا کند. جریان حماس،چگونگی شکل گیری آن و سیر و تطور آن تا اکنون که خوش و یا ناخوش ما با أکثریت آرا ی مردم به قدرت رسیده است موضوع صورت مساله ی جاری نیست که تنها بهانه ایی است برای ادامه ی کسب سود از سوی «صنعت اشغال» که بیش از شش دهه ی متمادی است مردمان فلسطین و روشنفکران چپ را هدف گرفته است. برابر گذاشتن این بیانیه در کنار خروجی های اتاق های فکر غرب، همچون پژواک تحلیل «فارن افرز» که در بوق های فارسی زبان غرب نیز منعکس شده تاسف را از عدم پیوند عمیق با نبض اتفاقات جاری توسط برخی رفقای ما دو چندان می کند. بجای چنین «بدعت» گذاری هایی بی هنگام به رنگ بازار روز،کاش متن بیانیه «صدها روشنفکر ایرانی...» در حکومت دینی ایران به بیانیه ی جمع بزرگی از همفکران خود در حکومت دینی اسرائیل و حزب کمونیست اسرائیل و جبهه دمکراتیک برای صلح و مساوات می برد و بی اعتنا به جار و جنجال ملاحظات حاکمیت ایران و جدی گرفتن تبلیغات دفتر حماس در تهران و فرصت طلبی اپوزیسیون نئولیبرال جمهوری اسلامی و چپ شرمنده «واقع بین» از این همه، با اشاره ایی بسیار گذرا به ماهیت حماس و اسلام سیاسی در منطقه، تمام قد تنها و تنها تجاوز و کشتار اسرائیل و حامیان «دموکرات» و «جمهوری خواه» آن در واشینگتن و اتحادیه ی اروپایی را محکوم می کرد و همچون بیانیه ایی دیگر از ایران که نام خسرو پارسا را بر پبشانی نشانده با صدایی رساتر تصریح می کرد:«ما دولت امریکا و اتحادیه اروپا را شریک جنایات دولت اسراییل می‌دانیم؛ آنان در نظر به نعل و به میخ می‌کوبند اما در عمل نه‌فقط از هیچ‌ کمکی به دولت‌ جنایت‌کار اسراییل کوتاهی نمی‌کنند بلکه سعی می‌کنند از یک‌دیگر پیشی گیرند تا به دولت اسراییل کمک کنند تا بزرگ‌ترین، دهشتناک‌ترین و پلشت‌ترین گتوی جهان را بسازد...» فرصت برای پرداختن به سیاست های ارتجاعی حماس و باقی داستان ها همچنان فراهم می بود. آنگونه که در بیانیه ایی با نام «برای صلح برای فلسطین» در پاسخ به جار و جنجال «کمپین دوستی مردم ایران با مردم اسرائیل» یک به یک آن نمودار شده بود در جای درست و لحظه ی به هنگام. تنها چند مطلب پایین تر از این مطلب در همین تارنما، موضع گیری روزنامه اسرائیلی هاآرتض در مورد آغاز جنگ اخیر نمودار میزان پرت افتادگی و گفتار دو پهلوی بیانیه ی جاری است که نام عزیزانی را بر پیشانی نشانده است که تازه بر مزار «بامداد» برای زندگی و تاکید دیگر بار بر سوسیالیسم گرد هم آمده بودند و امید که رفقای ما موضع شفاف خود را برای روشن تر شدن افکار عمومی و مخاطبان خود در داخل و برون مرز پیرامون این بیانیه با شهامت و باور همیشگی خود، تصحیح و شفاف کنند. آنگونه که محمدعلی عمویی قدیمی ترین زندانی سیاسی ایران با رد محتوای نامه و تصریح این واقعیت بدیهی تاکید کرده که «همسنگ قراردادن رژیم وحشی اسرائیل با جنبش فلسطینی حماس خطایی است فاحش.»(اخبار روز) امید که دیگران نیز پا پیش بگذارند. گیدوین لوی عضو شورای نویسندگان روزنامه اسرائیلی هاآرتض می نویسد:«جنگ جاری انتخابی بود، انتخابی که ما کردیم. درست است که پس از آنکه حماس راکت‌پراکنی را شروع کرد اسرائیل می‌بایست پاسخ می‌داد. اما برخلاف پروپاگاندایی که اسرائیل می‌خواهد به فروشش برساند، راکت‌ها بی‌جهت از آسمان نباریدند. چند ماه به عقب برویم: بی‌نتیجه ماندن مذاکرات که مقصر آن اسرائیل بود، جنگ علیه حماس پس از قتل سه نوجوان در کرانه باختری، که هنوز در مورد آنکه حماس در آن دست داشته تردید وجود دارد، نیز دستگیری نسنجیده پانصد نفر از اعضای حماس، ممانعت از پرداخت حقوق کارگران حماس که در غزه کار می‌کنند، و مخالفت اسرائیل با تشکیل حکومت واحد که می‌توانست این سازمان را وارد عرصه سیاست کند. هر کس که فکر می‌کند می‌شد حماس در برابر همه این‌ها سر تسلیم فرود آورد دچار کبر و نخوت و نابینایی است...»(«فرانکفورتر روندشاو»،ترجمه در «اخبار روز»)
سر آخر و سخن کوتاه،چنین تکلمه ایی تنها واکنش به دیدن چنین بیانیه ایی بود با امضای برخی از عزیزانم در ایران و اتهام هر نوع حمایت از «حماس» یا کلیشه هایی از این دست که از سوی تن دادگان به نظم جهانی موجود در مواجهه با نقدهایی از این دست به طور معمول برای ارعاب منتقدین از خورجین در می آید و بیش از هر چیز بیاد فرمول «واقع بینانه» دیگر آنها «جمهوری اسلامی یا ناتو» و از این قبیل می اندازد، ره به جایی نخواهد برد.

لینک های مرتبط برای کسب آگاهی:
یاناتان شپیرا،خلبان سابق نیروی هوایی اسرائیل در تل آویو که در سال 2003 از امضا کنندگان نامه ایی مبنی بر سر باز زدن از خدمت در جریان حمله های اسرائیل علیه فلسطینی ها بود، با اشاره به سیستم های پیشرفته ی ردگیری اسرائیل در تل آویو که هر جنبنده ایی را در دریا زمین و هوای غزه و کرانه ی باختری هر لحظه زیر نظر دارد، با اشاره به آمار کشته شدگان فلسطینی شامل بیش از صد و شصت کودک و بیش از هفتصد غیر نظامی تا اکنون، ادعای «توپ دم گوشت کردن» بچه ها و غیر نظامیان را توسط حماس بیش از هر چیز پروپاگاندای رژیم اسرائیل می خواند که همه ی اذهان عمومی را پر کرده است. وی می گوید خجل است که ناچار باید از این زبان استفاده کند. اما زمانی که یک تجاوز گروهی به یک نفر صورت می گیرد و تنها واکنش امکان پذیر خراش انداختن است، اولین چیزی که شما برای جلوگیری از خراش انداختن باید انجام دهید،جلوگیری از ادامه ی تجاوز است؛ و آنچه اسرائیل مشغول آن است،ادامه ی تجاوز است و رو در رو شدن با این خراش انداختن ها. تعدادی از افرادی که از همراهی با ارتش اسرائیل در عملیات علیه فلسطینی ها سر باز زده اند،اکنون در بند به سر می برند.«دماکراسی ناو»:
www.democracynow.org

اسرائیل، پایتخت صنایع نظامی و امنیتی جهان، از خاورمیانه تا ایتالیای برلوسکونی و نیاز وافر روند نئولیبرالی در اسرائیل و ماشین جنگی آن به ادامه ی اشغال که از آن صنعت اشغال برای کسب سود ساخته است،گفتگو با شیر هور نویسنده و پژوهشگر اسرائیلی اقتصاد سیاسی در «ری.ال.نیوز.نتورک»: therealnews.com
بیشترین خط فقر در اسرائیل نسبت به بقیه کشورهای «توسعه یافته»،شیر هور در «ری.ال.نیوز»:
therealnews.com
مبارزه ی طبقاتی در فلسطین،سردبیر «انتفاضه الکترونیکی» پیرامون خط فقر،اشغال،فساد دولتی و سیاست های نئولیبرالی حماس و دولت خودگردان در کرانه ی باختری و غزه در «ری.ال.نیوز»:
therealnews.com

«برای صلح، برای فلسطین» بیانیه‌ی جمعی از فعالین چپ در ایران و برون مرز در دفاع از مردم در «اخبار روز»:

www.akhbar-rooz.com
بازتاب گزارش اخیر «فارن افرز» در بی بی سی فارسی:
www.bbc.co.uk
حماس واقعا چه می خواهد؟ گیدیون لوی، عضو شورای سردبیری روزنامه اسرائیلی هاآرتص در «دماکراسی ناو»: www.democracynow.org


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۵)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست