چوب را بچرخان و نیش بخور!
پیونگ یانگ: ۱ - بوش: ۰
جان فـِرر
- مترجم: بینا داراب زند
•
برای عده ای در دولت بوش، این آزمایش، دلیل ِ خوبی برای جشن گرفتن است. حلقه ی هم مسلکان ِ دیک چـِنی از شکاف ِ در حال ِ گسترش ِ چین و کره، و از تهاجمی شدن ِ سیاست خارجی و نظامی ِ ژاپن و تلاش های مردٌدانه ی کره جنوبی برای درگیری با کره شمالی شادمان هستند. آزمایش هسته ای موثرترین بهانه را به دست ِ دار و دسته ی دیک چـِنی داد تا صدای ِ طرفداران ِ دیپلماسی را سرکوب کنند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۱ مهر ۱٣٨۵ -
۱٣ اکتبر ۲۰۰۶
پنج سال ِ پیش، زمانی که جورج بوش روی ِ کار آمد، کره شمالی ادعای عضویت در کلوپ هسته ای را نداشت. تأسیسات فرآوری ِ پلوتونیوم اش در حال ِ توقف ِ کامل بود و حتی آمادگی ِ مذاکره درباره ی برنامه ی موشکی ِ خود را نیز داشت. اما دولت بوش، به جای ِ گزیدن ِ راه ِ دیپلماسی، تصمیم گرفت که پیونگ یانگ را نادیده انگارد .
پس از آن، سیاست بچگانه ی یک کاسه کردن ِ کره شمالی با ایران و عراق ، زیر عنوان ِ "محور ِ شرارت" آغاز شد. بعد از آنکه سیاست ِ بی اعتنایی و توهین نتوانست این کشور ِ منزوی ِ آسیایی ِ شرقی را تکان دهد، کابینه ی بوش ، کره شمالی را به غنی سازی ِ اورانیوم متهم ساخت. و این اقدام باعث ِ گسست ِ "چارچوب توافقات ِ ۱۹۹۴" شد و به یک بحران عظیم انجامید. واشینگتن از این هم بالاتر رفت و پیونگ یانگ را زیر فشار اقتصادی و تحریم قرار داد. پیونگ یانگ حاضر به تسلیم نشد و در عوض، مقابله به مثل کرد. با شلیک موشک هایش در ژوئیه و اعلام اخیرش مبنا بر آزمایش هسته ای، پیونگ یانگ نشان داد که می تواند به اندازه ی کابینه ی بوش، یک دنده و شیفته ی اسباب بازی های نظامی باشد .
با چنین سابقه ی اسفناکی از ترغیب (طرف ِ مقابل) به تغییر رفتار، چرا ایالات متحده به پرخاشگری و چرخاندن ِ چوب بزرگی بالای ِ لانه ی ِ زنبوری چون کره شمالی ادامه می دهد؟ البته این می تواند حاصل ِ یک اشتباه ِ بزرگ و اساسی باشد، همانطور که آزمایش هسته ای کره شمالی نشان داد. بالاخره، کابینه ی بوش، نشان داده است که از یک ناتوانی ِ بیمارگونه در یادگیری از اشتباهاتش رنج می برد. شاید هم منظور ِ عمیق تر و خطرناک تری در کار باشد .
چوب را تکان دهی، زنبور نیش می زند
ابتدا کابینه ی ِ بوش از اسلافش پیروی کرد و کره شمالی را با عینک ِ اروپای ِ شرقی نگاه کرد. بر این مبنا، قرار بود با تکان ِ کوچکی، این حکومت، همچون حکومت های ورشو، بوخارست و برلین ِ شرقی، واژگون شود. اما، کره شمالی از خود قابلیت ِ بازگشت ِ قابل توجهی نشان داد و توانست پس از فروپاشی ِ شریک تجاری ِ خود، شوروی، و گذار از سال ها قحطی ِ کامل در اواسط ِ سالهای ِ ۱۹۹۰ و تاکتیک های ِ محصور کننده ی کابینه ی بوش، جان ِ سالم به در برد .
در غیبت ِ یک کودتای ِ حیرت انگیز و ضربه ی نظامی ِ داخلی، کابینه ی بوش مجبور بود که نشان دهد، در زمانیکه کره شمالی مشغول ِ بازگشایی ِ تاسیسات ِ فرآوری ِ پلوتونیوم است و در جهت ِ دستیابی به سلاح های ِ هسته ای قدم بر می دارد، بیکار ننشسته و با انگشتانش بازی نمی کند. کم رنگ ترین شواهد ِ وجود سلاح های ِ کشتار جمعی، مداخله ی نظامی ایالات متحده را در عراق توجیه کرد. پس چگونه می شد تنها کاری که در مقابل کره ی شمالی صورت می پذیرفت فحش دادن باشد؟
از اینجا بود که گفتگوهای شش جانبه تولد یافت. یک تحرک چند جانبه که هر دو کره، چین، روسیه، ژاپن و ایالات متحده را شامل می شد. یک گروه ِ قابل ِ توجه ِ دیپلماتیک آغاز ِ به صحبت کرد. اما، افسوس که هدف، مذاکره نبود. با هدایت ِ دیک چـِنی، معاون ِ رئیس جمهور ِ غیرقابل ِ انعطاف، کابینه ی بوش هیچگونه انتظار ِ رسیدن به تفاهم از طریق ِ این مذاکرات را نداشت و فقط عمر رژیم ِ کیم ایل جونگ را طولانی تر می کرد. وزارت امور ِ خارجه را نیز به زنجیر کشیده بودند. کابینه ی بوش با مذاکراتِ دو جانبه ی پیشنهادی ِ کره شمالی مخالفت می کرد. در مجموعه ی لغات بوش و چـِنی، معنای ِ "مصالحه" با "تسلیم" و "مونیخ" (محل ِ پیشنهادی برای مذاکرات- م) با "توقف ِ مذاکرات" مترادف بود.
مشکلات ِ استراتژی ِ گفتگوهای ِ بی هدف از این قرار بود :
کره شمالی با بازی ِ موش و گربه ارضاء نمی شد. اقتصادش پیچ خورده بود و مردمش دچار ِ سوء تغذیه بودند. دولت کره شمالی خواستار ِ یک معامله بود و تنها چیزی که ارزش معامله داشت، و یا جامعه ِ جهانی اینطور فکر می کرد، برنامه ی هسته ای اش بود. آزمایش ِهسته ای ِ اخیر نتیجه ی منطقی ِ سیاست های چهار سال اخیر ِ کره شمالی بود. آنها یک برنامه ی هسته ای را تکمیل کردند تا آمریکا را از یک حمله ی نظامی منصرف کنند. درعین حال نیاز به ژتونی داشتند تا از طریق ِ مذاکره بتوانند به پول نقد و احترام و چیزهای ِ دیگر تبدیل کنند. آنها برنامه ی هسته ای را در "چارچوب توافقات ۱۹۹۴" متوقف کرده بودند. اما، احتمالاً برای حصول ِ اطمینان، مقداری از پلوتونیوم ِ فرآوری شده را ذخیره نمودند تا در یک برنامه ی مخفی ِ غنی سازی، خود را بیمه کنند .
هنگامیکه "چارچوب توافقات" در سال ِ ۲۰۰۲ فرو ریخت، کره شمالی تاکتیک ِ خود را تغییر داد و اعلام داشت که دارای ِ سلاح ِ هسته ای می باشد. این اقدام موضع ِ آنها را قوی تر نموده و عامل باز دارندگی و تقاضاهایی که بر روی میز بود را افزایش داد. اما، کابینه ی بوش معامله نمی کرد. پس کره شمالی هم در آخر ژوئیه ، به تعلیق ِ خود خواسته اش پایان داد. و هنگامیکه باز هم نتوانست ایالات متحده را به مذاکرات ِ دو جانبه بکشاند، وجه المعامله را با آزمایش ِ هسته ای بالا برد .
چنین تاکتیکی نباید کسی را متعجب سازد. پیونگ یانگ عملاً دارد به جامعه ی جهانی هشدار می دهد. این عمل را روانشناسان "فریاد ِ درخواست ِ کمک" نامیده اند. کره شمالی می خواهد مذاکره کند. آنها می خواهند از گزینه ای که به وضوح حکم انتحاری دارد، بپرهیزند. اما، مرکز ِ اورژانس ِ جامعه ی جهانی که توسط ِ کارگزاران ِ بی اعتنای ِ کابینه ی بوش گردانده می شود، عکس العملی نشان نمی دهد. آزمایش هسته ای علامتی به جامعه ی جهانی است که نشان دهد کره شمالی زیر ِ بار ِ بی احترامی، نقض استقلال و تهاجم تمام عیار نظامی نمی رود .
اما، همچنین، این آزمایش ِ هسته ای ، اهداف ِ متعدد داخلی ای را نیز دنبال می کند. کارکنان و مجموعه ی دانشمندان ِ هسته ای، مقامات ِ نظامی و نمایندگان ِ دولتی نیز به تکمیل ِ برنامه شان دل بسته اند. همانطور که جورج پرکوویچ در کتاب خود، موسوم به " بمب ِ اتمی ِ هندوستان" نوشته است، تیمی که بر روی ِ اسلحه های ِ هسته ای کار می کند، یک گروه کارشناسی ِ ساده نیست که هر وقت حکومت خواست، آنرا روشن و خاموش کنند. مجموعه ی هسته ای در درون ِ یک سیستم ِ حکومتی، تبدیل به یک قدرت ِ سیاسی می شود. آنها برای نشان دادن ِ موفقیت شان باید یک بمب بسازند. در غیر اینصورت، قدرت ِ خود را از دست می دهند. آزمایش هسته ای برایشان پاداش و ترفیع و انسجام درونی ِ قدرت سیاسی می آورد .
یک دلیل ِ منطقی ِ دیگری نیز برای این آزمایش ِ هسته ای ، تاریخ وقوع آنست: نهم اکتبر! کیم جونگ ِ دوم، رهبر ِ کره شمالی، در سال ِ ۱۹۹۷، در چنین روزی، رسماً سکان ِ رهبری ِ حزب ِ کارگران کره را بدست گرفت. در طول ِ تاریخ ِ کره، تنها دو رهبر وجود داشته است. کیم ایل سونگ، بنیانگذار این کشور که علیرغم سیاست های ِ عجیب و غریبش تا پایان ِ عمر از تملق گویی عمومی بهره برد. اما، کیم ایل جونگ ِ دوم که نزدیک بود کشور را به تلاشی بکشاند و میراث پدر خود را تلف کند. از یک منطر ِ دیگر، آزمایش ِ هسته ای، برای ِ جبران ِ تلف کردن ِ این میراث بود .
باران های ِ سنگین و سیل، در تابستان ِ گذشته، توانایی کشور را برای تغذیه ی مردمش پایین آورد ، و تحریم های ِ اعمال شده از سوی ِ ایالات متحده، هرگونه اصلاحات ِ اقتصادی را به تعویق انداخته است. حتی چین که از شلیک موشک ها در ماه ژوئیه خشمگین گشته بود، فشارهای ِ ملایمی بر همسایه اش وارد می آورد .
در کره شمالی نان به اندازه ی کافی وجود ندارد. و با اینکه سیرک ِ پیونگ یانگ بسیار دیدنی است، اما، چنین نمایشی نخواهد توانست حواس مردمش را پرت کند. (از طرف ِ دیگر)، ممکن است که جذبه ی کیم جونگ ِ دوم به اندازه ی مشتی زغال باشد، اما، رهبران ِ زیادی نبوده اند که توانایی ِ آنرا داشته باشند که مملکتشان را از دروازه های به خوبی حفاظت شده ی کلوپ هسته ای بگذرانند. اما، آیا واقعاً کره شمالی بمب اش را آزمایش نموده است؟ در این مورد هنوز حکم ِ قطعی ای صادر نشده است. این آزمایش می توانست انفجار ِ مقدار ِ متنابهی تی ان تی TNT بوده باشد. و یا اینکه سلاح ِ کوچکی، بدون موفقیت، آزمایش شده باشد. هر چه که هست، از نقطه نظر ِ کره شمالی ، جنبه ی بازدارنده ی آن مهمتر از واقع است. آنها می خواهند از یک حمله ی نظامی جلو گیری کنند ....
ضربه زدن یا نزدن
آیا حمله به کره شمالی، غافلگیری ِ ماه اکتبر کابینه خواهد بود؟ احساسات ِ ملی گرایانه ی " گرد آمدن ِ پشت ِ پرچم" به دنبال ِ بمیاران ِ کره شمالی، به سرعت تحت الشعاع ِ پیش بینی های ِ عکس العمل های ِ فوری قرار خواهد گرفت. چه رسد به نتایج دراز مدت آن. با وجود اظهار نظرهای پنتاگون که روشن ساخته است هر گونه تهاجمی به کره شمالی با تهاجم متقابلی که هزاران سرباز آمریکایی و کره جنوبی و غیر نظامیان را به کشتن خواهد داد، روبرو خواهد شد، باز هم کابینه ی بوش اصرار دارد که تمام ِ گزینه ها را روی میز نگاه دارد. پنتاگون همچنین اعتراف کرده است که برای انهدام تأسیسات پراکنده ی هسته ای کره شمالی با موانع زیادی روبرو خواهد بود .
به دلایل نظامی، اقتصادی و انتخاباتی، تهاجم به هر کشوری، برای کابینه ی بوش، با عقل جور در نمی آید. اما، افسوس که این روزها، کابینه فقط ساز ِ خود را می زند. سازی که می گوید: "عاقل نباش!" . آهنگی که تنها محبوب ِ یک مشت حَـرٌاف است. کابینه توصییه ی مشاوران بلند پایه ی پنتاگون را در مورد ِ عراق نادیده گرفت. شاید بازهم، همین کار را در مورد ِ کره شمالی انجام دهد .
اما، اگر واقعاً گزینه ی نظامی بر روی میز نباشد، دولت بوش در حال از دست دادن ِ گزینه هاست. آنها از مجموعه های تحریم مالی پرده بر داشته اند و می خواهند کلیه ی ِ محموله هایی که به کره شمالی می رود و یا از آنجا بیرون می آید را بازرسی کنند. با اینکه پیونگ یانگ در مورد ِ انزوای ِ دراز مدتش سر و حال نیست، اما، به تنها ماندن نیز عادت کرده است. شاید حساب کرده باشند که دو سال ِ دیگر هم می توانند بی اعتنایی و قهر کابینه ی بوش را تحمل کنند و از آن زنده بیرون آیند .
برای عده ای در دولت بوش، این آزمایش، دلیل ِ خوبی برای جشن گرفتن است. حلقه ی هم مسلکان ِ دیک چـِنی از شکاف ِ در حال ِ گسترش ِ چین و کره، و از تهاجمی شدن ِ سیاست خارجی و نظامی ِ ژاپن و تلاش های مردٌدانه ی کره جنوبی برای درگیری با کره شمالی شادمان هستند. آزمایش هسته ای موثرترین بهانه را به دست ِ دار و دسته ی دیک چـِنی داد تا صدای ِ طرفداران ِ دیپلماسی را سرکوب کنند. برجسته ساختن ِ تهدید کره شمالی ، هم در "تپه های ِ کاپیتال" (محل ساختمان های ِ کنگره ی آمریکا- م) و هم در متحدان ِ ما، برای پیشبرد ِ برنامه ی دفاع ِ موشکی و اضافه کردن ِ هزینه های ِ نظامی و چیزهایی از این قبیل ، معجزه خواهد کرد. اما، آزمایش ِ اخیر، گزینه ی دیپلماسی را یکسره نابود نکرده است. پیونگ یانگ تمایلش را به مذاکره تکرار کرده است. آنها چاره ی دیگری ندارند. اسلحه ی هسته ای نمی تواند مردمش را سیر و کارخانه هایش را بازسازی کند. جامعه ی جهانی باید از طریق سازمان ملل، فریاد های ِ اعتراضش را به عمل ِ کره شمالی ثبت کند و آن را به قدم های ِ عملی تبدیل سازد .
سال ها تحریم، نتوانسته کره شمالی را به زانو در آورده و به میز مذاکره بر گرداند. اینک زمان ِ آن رسیده است تا کابینه ی بوش به نیم دهه سیاست شکست خورده پایان دهد و از طریق آغاز ِ گفتگوهای ِ دو جانبه و چند جانبه ، آن را جبران کند. کره شمالی می تواند متقاعد شود تا از آستانه ی دروازه های کلوپ هسته ای به عقب باز گردد .
منیع: سلام دموکرات - سایت ِ Counter Punch
|