خطر بزرگتر از خود واقعیت
فرخ نعمت پور
•
بنابراین ما در اقلیم کردستان با دو سیاست روبرو هستیم: سیاستی که از طریق نزدیکی به ترکیه درصدد حفظ موقعیت خودش در شرایط آنارشیستی کنونی می باشد، و سیاست دیگری که از طریق نزدیکی با ایران سعی دارد در جبهه هایی موقعیت خود را حفظ کند که در مقابل سنی های تندرو و حامیانشان قرار گرفته است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۶ مرداد ۱٣۹٣ -
۷ اوت ۲۰۱۴
صحنه رویدادهای نظامی و سیاسی در عراق و به تبع آن در اقلیم کردستان بشدت متغیر و نابسامان است. اخباری متناقض از پیشروی نیروهای داعش به گوش می رسد، خبرهائی از پیشروی این نیرو می گویند و خبرهائی دیگر از پیشروی نیروهای پیشمرگ و موفقیتهای هوائی حکومت مرکزی عراق در بمباران کردن نیروهای متعرض، اما آنچه در این بلبشوی خطرناک بیشتر به واقعیت نزدیک است این می باشد که جنگ علیرغم خبرهای ضد و نقیض، بشدت ادامه دارد و داعش کماکان به یک خطر جدی و البته بسیار جدی برای حکومت مرکزی در بغداد و البته اخیرا برای حکومت اقلیم کردستان تبدیل شده است. هم اکنون جنگ و پیامدهای آن بشدت کل عراق و خود کردستان را نیز تحت تاثیر قرار داده است، و می رود نه تنها به یک واقعیت مداوم در زندگی مردم این کشور تبدیل شود، بلکه فراتر از آن، کل نقشه سیاسی موجود در عراق را یک بار دیگر بهم بریزد. جنگی که صورت موفقیت نیروهای تندرو سنی، می تواند تمام دستاوردهای اخیر عراق در سالهای گذشته را به خطر بیاندازد و بار دیگر در عراق ما شاهد روی کار آمدن نیروئی باشیم که از همان سنت کلاسیک دوران صدام در عرصه سیاسی استفاده کند.
داعش نیروئی ضد حکومت بشار اسد، ضد حکومت مرکزی عراق، ضد کانتونهای خودمختار کردهای سوریه، حکومت اقلیم کردستان و نیز جمهوری اسلامی ایران می باشد. داعش نیروئیست که در جبهه کلان منطقه در کنار آمریکا، ترکیه و کشورهای عربی مخالف بشار اسد و رقیب ایران قرار گرفته است. نیروئی که اخیرا خود خانم کلینتون طی اعترافی از اقدام آمریکا برای تشکیل آن سخن گفته و نیز کماکان بهترین کشور تامین کننده پشت جبهه آن ترکیه می باشد. در نبردی که درگرفته است و کل منطقه را وارد تحول احتمالی شگرفی قرار داده است علیرغم سایه روشنهای موجود اما باز دو جبهه اصلی ناخوانده (در برجستهترین خطوط آن) قابل رویت می باشد، جبهه اول جبههای که در آن اسد، جمهوری اسلامی و دولت عراق در سوئی قرار گرفتهاند و ترکیه و کشورهای عربی رقیب ایران و نیز خود آمریکا (البته با ملاحظاتی)١ در سوئی دیگر.
اما اگر این نیروهای ذکر شده نیروهای اصلی تشکیل دهنده جبهه ها می باشند، در زیر مجموعه می توان به نیروهائی دیگر اشاره داشت. در این زیر مجموعه، داعش، بازماندهای حزب بعث و عشایر سنی متعلق به جبهه اول، و حزب الله لبنان و گروههای شیعی موجود در عراق زیر مجموعه جبهه دوم. اما در این میان جایگاه کردهای عراق کجاست؟
در واقع ترسیم این جایگاه بسیار دشوار است. دو نیروی اصلی کردستان عراق، یعنی حزب دمکرات و اتحادیه میهنی (گوران را در این تقسیم بندی باید بنوعی در کنار اتحادیه میهنی قرار داد)، از مواضع منطبقی بهرهمند نیستند. در حالیکه اتحادیه میهنی به ایران نزدیکتر است و از انعطاف بیشتری در مقابل حکومت مرکزی عراق بهرهمند می باشد، حزب دمکرات به رهبری بارزانی به ترکیه نزدیکتر می باشد و عملا در تنظیم سیاستهای خود با مرکز از فاصله بیشتری حرکت می کند. همین امر باعث شده که در میان کردها سیاست در مصاف با رویدادهای کنونی از انسجام لازم برخوردار نباشد و همین باعث سردرگمی خاصی شود. اما این کل مسئله نیست. واقعیت این است که نزدیکی ترکیه به داعش، موقعیت تماس حزب دمکرات با ترکیه را بسیار پیچیدهتر از گذشته کرده است، از طرفی حزب دمکرات با برجسته کردن منافع ترکیه در اقلیم کردستان و ادامه ارتباطات دیپلماتیک، سعی بر آن دارد که فشار و خطر داعش بر کردستان را دور کند و به همین میمنت، حضور نسبی خود در جبهه کلان اول را علیرغم فراز و نشیبهائی حفظ کند، سیاستی که تا حالا عملا موفق نبوده و داعش با تشدید حملات خود به کردستان عملا آن را بهم ریخته است. واقعیت این است که منافع ترکیه در اقلیم کردستان از یک اهمیت استراتژیک بهرهمند نیست و ترکیه از طریق پیشبرد یک سیاست کلان ضد حکومت مرکزی در عراق، منافق خود در کردستان را تابع این سیاست کلان ضد مرکز گرائی قرار داده است. بمعنائی دیگر اگر داعش یا نیروهای سنی موفق شوند نقشه سیاسی را در عراق به نفع یک نیروی سنی موجود در قدرت عوض کنند، ترکیه بیشتر این را می پسندد تا تماس با یک حکومت اقلیمی که حضورش بنوعی در درازمدت می تواند ضررهای جدی به موقعیتش وارد آورد.
بنابراین ما در اقلیم کردستان با دو سیاست روبرو هستیم: سیاستی که از طریق نزدیکی به ترکیه درصدد حفظ موقعیت خودش در شرایط آنارشیستی کنونی می باشد، و سیاست دیگری که از طریق نزدیکی با ایران سعی دارد در جبههای موقعیت خود را حفظ کند که در مقابل سنیهای تندرو و حامیانشان قرار گرفته است.
ظاهرا چارهی جز این نیست که نیروها در این مصاف خطرناک، نهایتا یکی را انتخاب کنند، به این ترتیب یا در کنار اولی باشند و یا در کنار دومی، امری که برای کردستان بسیار دشوار است. آیا رهبران کردستان می توانند به بازی کنونی که بازی کردن در دو صحنه می باشد ادامه دهند؟ آیا ائتلاف تحمیل شدهای که هم اکنون (تحمیل شده بعلت شرایط دشوار کنونی)، در میان کردهای سوریه و اقلیم ایجاد شده می تواند به چنان عاملی فرا بروید که قدرت مانور کردها را افزایش دهد؟
ظاهرا روندها بدان سو می روند که در این بازی سیاسی کلان، بدون توجه اساسی به جبهههای اول و دوم، بازی نهائی امکان پذیر نباشد.
زیرنوشت:
١ـ بازی سیاسی آمریکا در عراق هم اکنون تابع یک بازی دوجانبه و یا بازی در دو زمینه است. شواهد نشان می دهند که این کشور خواهان اتمام قطعی برخوردها نیست و در حقیقت با حضور نسبی و کمکهای علنی و مخفی به طرفین، در حال مشاهده، تاثیرگذاری و هدایت روندها به سمت منافع خود می باشد. در چنین استراتژی ای می تواند همه احتمالات باز باشند.
|