زنان خبرنگار گرفتار تبعیضها و برچسبها
•
آزاریهای کلامی و اجتماعی علیه زنان خبرنگار بسیار وسیع و گسترده است؛ این آزارها که از حرفها و جوکهای جنسی و شوخیهای بیربط شروع میشود، تا نگاهها و رفتارهای خارج از عرف؛ نه تنها از طرف همکاران و مدیران، بلکه از طرف بعضاً کسانی که برای تهیه گزارش و خبر و مصاحبه سراغشان میرویم، دیده میشود و به خاطر از دست ندادن شغلمان مجبوریم سکوت کنیم.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۹ مرداد ۱٣۹٣ -
۱۰ اوت ۲۰۱۴
مهرخانه-سالهاست که شاهد حضور روزافزون زنان ایرانی در سطوح مختلف شغلی و تحصیلی در جامعه هستیم. زنان حتی در برخی مناصب توانستهاند پیشرفت شغلی کسب کنند و در جایگاههای تصمیمگیری، دانش و تجربه خود را عرضه کنند؛ اما همچنان در کنار مسائل و مشکلات شغلی عمومی که مردان و زنان گرفتار آنند، زنان دارای مشکلاتی خاص خود در سطوح شغلی خود هستند؛ مسائلی مانند دستمزدهای پایینتر، بیمه فرزندان و خانواده، رتبههای شغلی پایینتر با وجود داشتن تحصیلات و سابقه شغلی یکسان با مردان و ... .
برای درک عمیقتر مسائلی که زنان روزنامهنگار با آنها درگیرند، نیاز است از طریق مصاحبههای فردی و گفتگویهای همدلانه مسائل شغلی آنها آسیبشناسی شود؛ چراکه به عنوان مثال تا وقتی زندگی معمولی یک زن خانهدار یادداشت و آسیبشناسی نشود، نمیتوان مشخص کرد زن خانهدار و یا زنی که در شالیزار کار میکند چه مشکلاتی دارد. خرد نگاهکردن به سوژههای زنان؛ چه به لحاظ ژورنالیستی آن و چه تاریخ شفاهی، به درک عمیقتر آن کمک میکند .هم از این لحاظ و هم به مناسبت روز خبرنگار، اینبار میخواهیم سراغ زنان روزنامهنگار برویم و دغدغههای شغلی و مشکلاتی را که با آن درگیرند، از زبان ایشان بشویم.
تبعیضهای جنسیتی؛ مانع از پیشرفت روزنامهنگاران زن
به باور بسیاری از روزنامهنگاران زن، یکی از اساسیترین چالشهای پیش روی زنان خبرنگار، وجود تبعیضهای جنسیتی در محیط کارشان است؛ چراکه غالباً موضوعات و موقعیتهای بهتر و جذابتر را به مردان خبرنگار پیشنهاد میکنند تا همتایان زن آنها. در واقع اصطلاح "سقف شیشهای" که اشاره به وجود موانع نامحسوس و غیررسمی و بیشتر عرفی و فرهنگی دارد که از پیشرفت زنان در زمینه شغلی آنها ممانعت بهعمل میآرود، در حوزه روزنامهنگاری و زنان خبرنگار خود را به خوبی نشان میدهد؛ درحالیکه امروزه تعداد زیادی از خبرنگاران را زنان تشکیل میدهند، اما در جایگاه مدیریت و تصمیمگیری در روزنامهها و خبرگزاریها تنها اندکی از آنها مشغول به فعالیت هستند.
"اغلب دبیران سرویسها و سردبیران مرد هستند. اگر یک حساب سرانگشتی از همه جاهایی که میشناسم داشته باشم، بیشتر دبیرها مرد هستند؛ حتی در گروه اجتماعی. معمولاً سردبیر زن یا معاون سردبیر در روزنامهها نداریم؛ یعنی اکثر زنها به فضای سایبر و مجازی و یا نشریات تخصصی و مربوط به زنان رانده شدهاند. خب همین امر باعث میشود زنان در کل در حوزه روزنامهنگاری دستمزدهای کمتری به نسبت مردان داشته باشند. البته حتی در جایگاه مساوی شغلی هم دیدهام مردانی را که از همکاران زن خود دستمزد بیشتر دریافت میکنند؛ در عین اینکه از زنان کار بیشتری توقع میرود و به واقع هم نسبت به حرفهشان متعهدانهتر عمل میکنند."
اینها را خبرنگاری میگوید که حدود ۱۰ سال در روزنامههای مختلف سابقه کار داشته و هم اکنون در سرویس اجتماعی مشغول به فعالیت است. همچنین روزنامهنگار دیگری که یکی از دلایل حضورش در عرصه خبرنگاری را علاقهمندی به ورزش و فوتبال میداند، معتقد است حتی در سرویسهای روزنامهها و خبرگزاریها عملاً حوزه مردانه یا زنانه در نظر گرفته میشود و موضوعاتی مانند سیاست و ورزش اساساً مردانه تلقی میشود. "من از ابتدا بهخاطر علاقه به فوتبال و ورزش به خبرنگاری روی آوردم و رشته تحصیلیام هم ارتباطات بود، اما پس از چند سال کار در سرویس ورزشی روزنامهها دیدم عملاً جایگاهی ندارم و اگر هم بهخاطر کیفیت کارم جایی از حضورم در این سرویس استقبال میشود، میان مردان مهجور مانده و سردبیر خیلی جدیام نمیگیرد. خودم کمکم بیخیال ورزش و فوتبال شدم و برای اینکه حداقل بتوانم در کارم پیشرفت کنم، وارد سرویس حوادث شدم. معمولاً در روزنامهها سرویس حوادث، اجتماعی و فرهنگی، ادب و هنر و ... زنانه تلقی میشود و زنها جای بیشتری برای دیدهشدن دارند. حالا هر چقدر هم که به سیاست، یا ورزش و اقتصاد علاقهمند باشند، باز هم در اصل قضیه فرقی نمیکند."
وی ادامه میدهد: "خب وقتی که خبرنگار و سردبیر زن در این بخشها وجود ندارد، غیر از آنکه امثال من نمیتوانند در راستای علائقهشان کار کنند و در نتیجه میبینیم مثلاً زنان خبرنگار به اندازه مردها به مجلس وارد نمیشوند، اتفاق دیگری که میافتد دیدهنشدن خبرهای مربوط به زنان در این حوزهها است؛ مثلاً زنان سیاستمدار در صفحه سیاسی به اندازه کافی دیده نمیشوند،. در صفحه ورزشی به اندازه مردها به زنها فضا داده نمیشود، در صفحه اقتصادی به اندازه مردها جا ندارند؛ و این میشود که در برخی روزنامهها بعضاً به فکر ایجاد یک صفحه به نام "زنان" میافتند تا این کمبود را جبران کنند. به شخصه با این کار موافق نیستم و فکر میکنم اخبار زنان باید لابهلای دیگر اخبار جامعه در صفحات تخصصی کار شود، تا همگان ببینند و مطلع شوند. در غیر این صورت، مخاطب حرفهای که به آن صفحه میرسد، اگر حساسیت جنسی نداشته باشد، صفحه را ورق میزند و برمیگردد؛ یعنی با این کار اساساً مخاطب را تفکیک کردهاید و بر همین اساس باز اخبار حوزه زنان مهجور میماند."
همچنین دبیر سرویس اجتماعی اسبق یکی از روزنامهها در رابطه با فضایی که مانع از جدی گرفتهشدن زنان روزنامهنگار و دیدهشدن آنها میشود، میگوید: "ببینید تفاوتی که من دیدم این است که مثلاً وقتی دبیر سیاسی در مورد تیتری نظری دارد، فقط اعلام میکند که این تیتر خوب است؛ اما من باید توضیح بدهم که به چه دلیل فلان تیتر را داشته باشیم. فرضاً اگر بخواهم تیتر زنانه باشد، باید توضیح بدهم؛ که شاید سردبیر قانع شود و شاید هم نه، اما در مورد تیترهای مردان سردبیر اینگونه نیست. همچنین در حوزه خبر هم ما با مشکلاتی از این دست روبهرو هستیم؛ مثلاً در حوزه نیروی انتظامی، وقتی افراد را تحت عنوان اراذل و اوباش میگرفتند، اصلاً از زنها دعوت نمیکردند که خبر تهیه کنند یا برای مانورهای جنگی به خبرنگاران زن اطلاع داده نمیشود."
وی همچنین معتقد است که "متأسفانه بعضاً میبینم حتی دبیران یا سردبیران زن تمایل بیشتر به کار با مردان خبرنگار دارند و برای آنان ارجحیت خاصی قائلاند. مانند نماینده مجلس زنی که لزوماً به مسائل زنان توجه نمیکند و یا زنی که ترجیح میدهد پیش پزشک مرد برود. به نظرم همه اینها نشان میدهد مسئله حتی فراتر از جنسیت است، بلکه نگاه و بینش افراد در کل و خصوصاً افرادی که دارای مشاغل تصمیمگیری و مدیریتی هستند، بسیار مهمتر از جنسیت آنهاست. خب همین موضوع، مسئله را پیچیدهتر میکند. اینکه همه مشکل ما برای پیشرفت زنان در شغل روزنامهنگاری و حذف سقف شیشهای، حضور زنان در مناصب دبیری و سردبیری و تصمیمگیری نیست، بلکه این فقط بخشی از مشکل است. مسئله دیگر داشتن دید عادلانه و عاری از گزارههای "مردان بیشتر بلدند یا متخصصترند یا قابل اعتمادترند" است که لازم است تمام مدیران و سردبیران داشته باشند."
در واقع به نظر میرسد زنان روزنامهنگار در ایران در بهترین شرایط تا دبیری یک سرویس پیشرفت میکنند؛ مگر آنکه خود امتیاز یک نشریه را داشته باشند که این تعداد نیز انگشتشمار است و اساساً در تقسیمبندی مدیران زن و مرد، کفه ترازو به سمت مردان میل دارد. متأسفانه در تنها موردی که تفاوتی بین زن و مرد روزنامهنگار نیست، توبیخ آنها است.
سهولت برچسبزدن به زنان روزنامهنگار
به باور خبرنگاران زن، یکی دیگر از مشکلات زنان خبرنگار، سهولت برچسبزدن به آنان، در هنگام ارتباطگیری با مدیران یا مسئولان رده بالاست. از اینرو مردان خبرنگار راحت می توانند با مسئولان که اغلب مرد هستند ارتباط بگیرند و صمیمانهتر مصاحبه کنند؛ حتی در خارج از محل کار مثلاً در یک کافیشاپ، اما زنان در اینگونه مواقع اگر به مثابه یک خبرنگار سماجت به خرج دهند یا در یک مصاحبه چالشی چیزی بنویسند که به مذاق مسئول مربوطه خوش نیاید، باید پیامدهای احتمالی آن را هم در نظر داشته باشند.
یکی از خبرنگارانی که سالهاست در سرویس سیاسی روزنامهها کار میکند، در این باره میگوید: "اینکه طی یک کار خبری مشکلی بین خبرنگار و مصاحبهشونده پیش بیاید و دلخوری ایجاد شود، خب امری رایج است، اما چیزی که این میان مسئله را برای زنان خبرنگار متفاوت و سخت میکند، این است که همواره نگاه مجرمانه نسبت به زنان وجود دارد و در پی ایجاد هر مشکلی، آنها ابتدا زیرسوال میروند. همین امر کار را برای ما خیلی سخت میکند و به راحتی نمیتوانیم با مسئولان و مدیران که اغلب هم مرد هستند، بحث و چانهزنی برای گرفتن مصاحبه کنیم؛ چون بعضاً متهم میشویم، یا برای زیر سوال بردن اخبار یک خبرنگار زن، به راحتی دیده شده است که چهره و شخصیتش را زیر سوال میبرند و جو افکار عمومی را متوجه جنسیتیش میکنند؛ بهجای آنکه به اصل کارش رسیدگی شود."
امنیت شغلی روزنامهنگاری در وجوه مختلف، برای زنان پایین است
شغل روزنامهنگاری مانند بسیاری از شغلهای دیگر، تاکنون نتوانسته است برای زنان امنیت شغلی فراهم کند. این امنیت شغلی هم به معنای امنیت مالی و کاری برای فرد و هم به معنای خاصتر آن برای زنان از لحاظ امنیت اجتماعی مدنظر است. از همینرو امنیت همواره به عنوان یکی از مهمترین خواستهها و دغدغههای خبرنگاران زن عنوان میشود.
"ممکن است به نظر بیاید بحث عدم وجود قرارداد و بیمه هم برای خبرنگاران زن و هم مرد، مسئله است؛ اما واقعیت این است که هم مردان خودشان جدیتر با این قضیه برخورد میکنند و بهخاطر داشتن اعتماد به نفس بیشتر خواستههایشان را شفاف و واضح بیان کرده و بر سر آن میایستند؛ و هم سردبیران حضور آنها را جدیتر گرفته و برای نگهداشتن خبرنگاران مرد راحتتر حاضر به نوشتن قرارداد و پرداخت بیمه میشوند؛ اما در مورد خبرنگاران زن حتی در شرایط یکسان شرایط بهگونه دیگری است؛ اتفاقی که عملاً برای خود من افتاده است. من در سرویس ادب و فرهنگ یکی از روزنامهها کار میکردم و ۲ تا از همکاران مرد دارای قرارداد و بیمه بودند و من نبودم. زنها معمولاً به سختی میتوانند خواستههایشان را عنوان کنند؛ خجالت میکشند، تعارف دارند، در آخر هم میترسند اخراج شوند. به همین دلیل کار کردن با زنها برای بسیاری از مدیران مرد آسانتر است و آنها را بیشتر به کار میگیرند، اما تنها در سطوح شغلی پایین و با دستمزدهای کمتر و بدون استانداردهای رسمی کار. خب همه اینها در کنار هم، امنیت شغلی خبرنگاری را برای زنان پایین میآورد."
اینها را خبرنگاری میگوید که سه سال است به روزنامه نگاری در سایتهای خبری و خبرگزاریها مشغول است، اما همکارش که دارای ٨ سال سابقه کار در سرویس اجتماعی است، به نکته دیگری در رابطه با امنیت شغلی زنان خبرنگار اشاره میکند: "آزاریهای کلامی و اجتماعی علیه زنان خبرنگار بسیار وسیع و گسترده است؛ موضوعی که کمتر خبرنگاران زن از آن حرف میزنند. این آزارها که از حرفها و جوکهای جنسی و شوخیهای بیربط شروع میشود، تا نگاهها و رفتارهای خارج از عرف؛ نه تنها از طرف همکاران و مدیران، بلکه از طرف بعضاً کسانی که برای تهیه گزارش و خبر و مصاحبه سراغشان میرویم، دیده میشود و به خاطر از دست ندادن شغلمان مجبوریم سکوت کنیم. چه آنکه حتی اگر حرفی هم زده شود، نوک پیکان انتقاد باز به سوی زنان است و متهم اول و آخر، خودمان هستیم."
وی همچنین از دیگر مشکلات زنان خبرنگار را حضور در مکانهایی که خیلی برای زنان امن نیست، میداند و میگوید: "بسیاری از گزارشها و خبرها را باید در محلها و زمانهایی از شبانهروز تهیه کنیم که اساساً برای زنان امن نیست و همین امر ما را در معرض خطرات و آسیبهای فراوانی قرار میدهد. همچنین انعطاف مورد نیاز برای همکاری با زنان از طرف سردبیران و مدیران مرد خصوصاً در خبرگزاریها وجود ندارد. ساعات کاری نامناسب و معمولاً عصر و نزدیک به شبهنگام، کار طی روزهای تعطیل و بهطور کلی عدم توجه به مسئولیتهای زنان در قبال خانواده و محدودیتهایشان؛ این شغل را برای زنان پرمخاطره و سرشار از دغدغه کرده است."
سخن آخر
واقعیت این است که روزنامهنگاران زن در ایران مشکلاتی فراتر از مسائل روزنامهنگاران مرد دارند؛ مشکلاتی که حتی برخی از آن با عنوان مسائلی جهانی یاد میکنند که روزنامهنگاران زن در سراسر جهان با آن دست وپنجه نرم میکنند .در واقع مشکلات حرفه روزنامهنگاری در ایران در برخی ابعاد مرد و زن نمیشناسد، اما این مشکلات برای زنان چندین برابر است.
یک زن روزنامهنگار مانند بیشتر شاغلان زن، قبل از اینکه یک کارگر، پزشک یا معلم و.. باشد، یک زن خانهدار یا یک مادر است؛ با تمام وظایف آنها، ولی مردان از این امر مستثنی هستند. از این مرحله که بگذریم به مسائل محل کار میرسیم. سالها تصور میکردیم پیشرفت زنان تنها براساس تواناییهایشان است، اما میبینیم که برخی زنان با چه مصائبی دست و پنجه نرم میکنند و برای دورماندن از دامهای برخی مسئولان مرد در نشریات با چه مشکلاتی روبهرو هستند، که البته این امر منحصر به این حرفه و ایران نیست، اما برای روزنامهنگاران زن که برای کار نیاز به آرامش ذهنی دارند، اهمیت بسیاری دارد.
دهها سال از عمر روزنامهنگاری در ایران سپری شده است، اما چه تعداد سردبیر و مدیرنشریه زن در یادمان تاریخی ما وجود دارد؟؛ تعدادشان از انگشتان دو دست فراتر نمیرود. اساساً زنان مجبورند برای تثبیت خود ابتدا خود را ثابت کنند. برای این منظور نیز باید دو برابر مردان انرژی صرف کنند و در بهترین شرایط به دبیری سرویس؛ آن هم در حد فرهنگ و ادبیات و اجتماعی رضایت دهند. به عبارت دیگر نه تنها در مورد مدیریتها باید سقف شیشهای را تحمل کنند، بلکه در مورد دبیری سرویسها نیز دیواری شیشهای در کنار دارند و در واقع در یک اتاق شیشهای به کار و حرفه خود مشغولاند.
و البته همه اینها در کنار دستمزدهای کمتر، عدم داشتن بیمه و قرارداد، آزارهای کلامی و اجتماعی، ناامنی بسیاری از محیطهایی که باید برای تهیه گزارش به آنجا بروند، عدم انعطاف شغلی و اختلال در زندگی خانوادگی آنها و ...؛ از جمله دغدغههای روزنامهنگاران زن محسوب میشود.
|