تهمت ناروا جرم است
فرج سرکوهی دروغ میگوید
سهراب مبشری
•
به حال روشنفکری مانند سرکوهی که پس از ده سال اقامت در اروپا هنوز نمیداند تهمت ناروا جرم است و بر این گمان است که هر ادعا و لجنمالی را میتوان در قالب مقاله و تحلیل پراکند، باید گریست، به ویژه اگر نویسنده ادعای داشتن جایگاهی برجسته در میان جامعه روشنفکری کشورش را داشته باشد. سرکوهی اگر بدون ارائه شواهد محکمهپسند، ادعای همکاری «چپ سنتی هوادار شوروی» با پلیس جمهوری اسلامی را باز هم بپراکند، نباید از این گله کند اگر در دادگاههای اروپا وادار شود این ادعا را رسماً پس بگیرد. اروپای غربی «شهر هرت» نیست.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۲ مهر ۱٣٨۵ -
۱۴ اکتبر ۲۰۰۶
از فرج سرکوهی مقالهای تحت عنوان «واکنش روشنفکران داخل کشور در برابر کشتار ۶۷» در اخبار روز درج شده است. در این مقاله با کنایه به مشی حزب توده ایران و سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در اوایل دهه ۱٣۶۰ آمده است: «بدان روزگار دو سازمان بزرگ چپ سنتی هوادار شوروی با دفاع و همکاری با بنیادگرایان در استقرار استبداد اسلامی ــ که بعدتر آن ها را سرکوب کرد ــ نقشی موثر ایفاء کرده و از منظر بیش تر روشنفکران ایرانی در نتایج فاجعه شریک، سهیم و مسئول بودند. برخی تا پای همکاری با پلیس امنیتی نظام و لو دادن مخالفانی که اعدام شدند پیش رفته و نشان دادند که ذهنیت ایدئولوژیک ــ تقلیل تنوع رنگارنگ و متحول هستی به اصول و دگم های ساده، منجمد و بسته ــ می تواند آرمان های زیبای بشری و آرمان گرایانی باورمند را تا آن جا بکشاند که برای سرکوب رقبای فکری و سیاسی خود ــ آن چه ضد انقلاب ارزیابی می شد ــ با پلیس استبداد همکاری کنند.»
در اینکه سیاست سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در دفاع از جمهوری اسلامی در فاصله ۱٣۵۹ تا ۱٣۶۱، به غایت فاجعهبار و غیرقابل توجیه بود، تردیدی نیست. از این رو، نخستین کنگره این سازمان با تصویب سندی در نقد آن سیاست، از گذشته سازمان مزبور بیرحمانه فاصله گرفت. فدائیان خلق ایران (اکثریت) و تودهایها بهای دفاع خود از جمهوری اسلامی را با از دست دادن صدها تن از توانمندترین رهبران و کادرهای خود پرداختند.
اما آنجا که فرج سرکوهی در یک جمله، انتقاد بجا به سیاست حزب توده ایران و سازمان اکثریت را با نسبت دادن تهمت ناروای همکاری با پلیس امنیتی جمهوری اسلامی همراه میکند، در یک کلام و به سادگی دروغ میگوید. در همان سالهایی که تودهایها و فدائیان از جمهوری اسلامی دفاع میکردند نیز کم نبودند اعضای این دو سازمان که توسط دادگاههای حکومت به جوخههای اعدام سپرده شدند. با این حال برخی افراد مانند رهبران مجاهدین خسته نمیشوند از اینکه ادعای دروغ همکاری چپ ایرانی با پلیس جمهوری اسلامی را تکرار کنند، بدون اینکه در ۲۵ سال اخیر توانسته باشند حتی یک مدرک و شاهد برای ادعای خود ارائه دهند. این ادعاهای گوبلزوار با این حال آن قدر تکرار شدهاند که شاید شماری بیاطلاع و نامنصف، آن را طوطیوار باز میگویند.
اتهام ناروای سرکوهی، روی دیگر سکه «اقرار»ی است که جمهوری اسلامی در سال ۱٣۶۲ به زور شکنجه از برخی رهبران حزب توده ایران گرفت مبنی بر اینکه این حزب قصد کودتا داشته است. هجده سال پس از آنکه تودهایها را به همین اتهام «توطئه کودتا» اعدام کردند، هاشمی رفسنجانی اخیراً اعتراف کرد آن اتهام دروغ بوده است.
به حال روشنفکری مانند سرکوهی که پس از ده سال اقامت در اروپا هنوز نمیداند تهمت ناروا جرم است و بر این گمان است که هر ادعا و لجنمالی را میتوان در قالب مقاله و تحلیل پراکند، باید گریست، به ویژه اگر نویسنده ادعای داشتن جایگاهی برجسته در میان جامعه روشنفکری کشورش را داشته باشد.
سرکوهی اگر بدون ارائه شواهد محکمهپسند، ادعای همکاری «چپ سنتی هوادار شوروی» با پلیس جمهوری اسلامی را باز هم بپراکند، نباید از این گله کند اگر در دادگاههای اروپا وادار شود این ادعا را رسماً پس بگیرد. اروپای غربی «شهر هرت» نیست.
|