یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بیانیه ی سازمان زنان هشت مارس به مناسبت سالگرد کشتار زندانیان سیاسی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲٨ مرداد ۱٣۹٣ -  ۱۹ اوت ۲۰۱۴


به مناسبت بیست و ششم امین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی
تاکید بر شعار:
"نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم" ضرورتی است برای ساختن آینده !


"کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر مواضع نفاق پا فشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام می باشند ... رحم برمحاربین ساده اندیشی است ... امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمائید. والسلام" روح الله خمینی
بیست وشش سال پیش در تابستان ۱٣۶۷ طبق این فتوا در عرض یک ماه هزاران زندانی سیاسی به دار آویخته شدند. همه آن ها به اتهام منافق ومرتد به جوخه های مرگ سپرده شدند. این قتل عام به فرمان خمینی و با توافق تمام دولت مردان جمهوری اسلامی که کماکان در قدرت هستند صورت گرفت. زندانیان در دادگاه های چند دقیقه ای با سه سوال ۱- آیا مسلمان هستی؟ ۲- آیا از پدر مسلمان زاده شده ای؟ ٣- آیا نماز میخوانی؟ مورد محاکمه قرارگرفتند و آن هایی که به هر یک از این پرسش ها جواب منفی دادند اعدام شدند.
برای جمهوری اسلامی که با توافق امپریالیست ها و اطمینان دادن به آن ها برای ادامه فروش نفت و تداوم وابستگی به اقتصاد جهانی به قدرت رسیده بود، کاملا روشن بود که بدون سرکوب جنبش عظیم مردم و قتل عام بهترین فرزندان آنها که رویای ساختن دنیائی فارغ از هرگونه ستم و استثمار را در سر داشتند و با این هدف رِژیم شاه را سرنگون کرده بودند حتی یک روز هم نمی توانند در قدرت بمانند. کلیه امپریالیست ها نیز در برابر کشتار وحشیانه زندانیان سیاسی رضایتمندانه سکوت کردند.
خمینی و کل رژیم تئوکراتیک و ارتجاعی تازه به قدرت رسیده حمله خودرا به انقلاب، از زنان و با فرمان حجاب اجباری آغاز کردند. تعداد وسیعی ای از زنان انقلابی که در ٨ مارس ۵۷ بزرگترین تظاهرات ضد رژیم بر علیه حجاب اجباری را سازمان دهی کرده بودند ودر فرموله کردن شعارهائی که در این تظاهرات هزاران زن فریاد میزدند که " ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم" "معیار آزادی جامعه ؛ آزادی زن است" نقش داشتند در ادامه مبارزات شان به زندان افتادند. بسیاری شان درون سیاه چالهای جمهوری اسلامی در زیر شدید ترین شکنجه های قرون وسطایی قرار گرفتند و با فدا کردن جان خود حاضر نشدند حجاب را برسر کنند و از خواست خود و میلیون ها زن دست کشند. زنان زندانی را در هر وعده نماز شلاق زدند تا آن ها تن به نماز خواندن بدهند ولی تمام این شکنجه ها که مافوق تصور بشری بود نا کام ماند و این زنان در سخت ترین شرایط حاضر نشدند که بر سر منافع زنان و کل توده های مردم با مرتجعین اسلامی سازش کنند. آن ها در مقابل شکنجه و شلاق و تابوت و قپانی به زانو در نیامدند. درفاصله سال های ۶۰ – ۶۷ هزاران زن زندانی سیاسی که تعداد آن در تاریخ بی سابقه است ونشان از مقاومت و رزمندگی آنان علیه مرتجعین تازه بقدرت رسیده داشت، مصمم بودند که نگذارند رژیم اسلامی بسادگی قوانین دوران بربریت را بر جامعه تحمیل کند. در اثر این مقاومت ها بود که رژیم نتوانست جامه ای با الگوی زن مطیع و گوشه نشین مسلمان که ملک شوهر خود محسوب شده و تما م موجودیتش به واژنش خلاصه میشود، به تن زن آزاده و تسلیم ناپذیر، بپوشاند. موجودیت این زنان که جسارت کرده و نه تنها با سرپیچی از احکام دینی ارکان ایدئولوژیک نظام را به لرزه درآورده بودند، بلکه مستقیما وارد مبارزه سازمان یافته شده بودند؛ برای رژیم ارتجاعی و زن ستیز جمهوری اسلامی غیر قابل تحمل بود. پس آن ها باید به شدید ترین وجهی مجازات می شدند. در سیاه چال های اوین وقزل حصار و گوهر دشت و عادل آباد و کارون ... صحنه نبردی بزرگ و بس نابرابر در جریان بود و زنان زندانی سیاسی، در این صحنه ها، مقاومت باشکوه و باورنکردنی را به نمایش درآوردند.
البته رژیم برای تثبیت حکومت لرزان و بی ثبات خود با اجرای موبه موی قانون اساسی منبعث از اسلام به سراغ همه اقشار و طبقات رفت. دستگیری و شکنجه دانشجویان و حمله به دانشگاهها، حمله به تشکلات کارگری، اعدام بهاییان، جنایت در کردستان و اعدام صدها جوان کرد، عرب و ترکمن و دستگیری و شکنجه و اعدام فعالین سیاسی احزاب و سازمان های چپ وکمونیست و مجاهد و ترور فعالین سیاسی در خارج کشور فشرده کارنامه جنایت بار رژیم برای تحکیم خود بود، ولی تابستان ۶۷ نقطه اوج درنده خوئی رژیم در دهه شصت بود.
اگرچه به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی در آن دوره به عنوان اولین حکومت تئوکراتیک که قوانین شرع را با سرمایه داری مدرن پیوند داد، حاصل شکست یک انقلاب عظیم مردمی بود ولی رشد و گسترش روابط سرمایه داری امپریالیستی در جهان و اتحاد امپریالیست ها با نیروهای مرتجع بومی در کشورها ی تحت سلطه برای غارت و سرکوب و استثمار مردم جهان به گسترش جنبش های بنیادگرایی اسلامی در خاور میانه، آسیا وآفریقا منجر شده که هیچ چشم اندازی جز تداوم روابط سرمایه داری؛ جهل؛ خرافه؛ گرسنگی و بیکاری برای مردم و زحمتکشان و به قهقرا بردن زندگی میلیون ها زن در پی نداشته است. .جمهوری اسلامی که بر دریای خون بهترین فرزندان مردم، حکومت پوسیده ی دوران عهد بربریت خود را بنا نمود توانست در شرایط فقدان یک قطب انقلابی در سطح جهان با کمک امپریالیست ها هم چون تیفوس واگیر دار در سراسرجهان بویژه درمنطقه خاورمیانه چنان بساط جهل و خرافه و زن ستیزی و وحشی گری و در یک کلام بنیادگرایی اسلامی را در قرن بیستم و یکم گسترش دهد که تاریخ چنین عقبگردی را بخود ندیده است . از دل داعش ایرانی یعنی رژیم جمهوری اسلامی بود که اکنون داعش های رنگارنگی در منطقه و جهان سر بلند کرده اند و تلاش دارند همان احکام دینی را که جمهوری اسلامی بیش از سی و پنج سال در ایران پیاده کرده است، در مناطق تحت اشغال خود به وحشیانه ترین شکل ممکن اجرا کنند. محور برنامه اجتماعی چنین حکومت هایی، زن ستیزی و پدرسالاری افسارگسیخته ی آنهاست. داعش نیز هم چون جمهوری اسلامی برنامه حکومتی خود را با فرمان " زنان باید با نقاب بیرون بیایند" اعلام کرد.و هزاران زن را بعنوان غنائم جنگی گروگان گرفته است. جمهوری اسلامی با اشک تمساح ریختن برای مردم عراق تلاش دارد خود و تمام وحشی گری خود را پشت جنایات داعش پنهان کند و برای تثبیت رژیم پاره پاره و بی اعتبار خود وجهه کسب کند . جمهوری اسلامی تلاش دارد با دخالت گری در بحران خاور میانه موقعیت خودش را بعنوان یک دولت منطقه ای متعهد و با ثبات برای نظام امپریالیستی تثبیت کند تا بتواند در سلسله مراتب دولت های ارتجاعی وابسته به امپریالیسم جای با ثباتی را برای خودش پیدا کند.
زندانیان سیاسی دهه شصت و تابستان خونین شصت و هفت در صدد خلق آلترناتیو دیگری به غیر از بنیادگرایی اسلامی و امپریالیست ها بودند .زمانی که انقلابیون در بند اعلام می کردند که مبارزه با امپریالیسم؛ جدا از مبارزه با ارتجاع داخلی نیست تلاش داشتند هر دوی این دو پوسیده را مورد آماج حملات خود قرار دهند. آنها در پی ساختن جامعه ای بودند که منافع کوتاه مدت و دراز مدت مردم را فارغ از این که متعلق به چه مذهب و قوم و نژاد وجنسیت و ملتی هستند نمایندگی کند. پیام زنان زندانیان سیاسی دهه شصت فریاد ساختن آلترناتیودیگری بود که مسئله رهایی زنان در سر لوحه آن قرار داشت .امروز ما به خوبی می دانیم مادامی که چنین آلترناتیوی شکل نگیرد، مارهای سمی هم چون جمهوری اسلامی و داعش و السیسی از دل مبارزات مردم که برای خواسته های خود مبارزه می کنند، مدام سر بلند خواهند کرد و ازجوانان ناراضی وعاصی برای گوشت دم توپ و پیاده نظام بقدرت رسیدن خود استفاده خواهند کرد. باید فداکاری های مردم نه برای بازگشت به گذشته و تکرار آن، بلکه برای رفتن به سمت فردایی روشن باشد؛ فردایی که رهایی انسان ها از هر گونه قید و بندهای طبقاتی؛ جنسیتی؛ مذهبی؛ و نژادی ازاولین اقدامات آن باشد. جامعه ای که دارای هیچ ایدئولوژی رسمی نباشد و مخالفین با آزادی کامل بتوانند ایده های خود را بیان کنند. جامعه ای که عقیده و مرام و جنسیت و ملیت و نژاد معیاری برای حقوق شهروندی نباشد.جامعه ای که زندان و اعدام و شکنجه وجود نداشته باشد.
اولین قدم برای ساختن چنین جامعه ای سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی به عنوان عامل اصلی فرودستی زنان و به بند کشیدن زندگی میلیون ها کارگر و زحمتکش می باشد. در شرایطی که بسیاری از جانیان و بازجوهای پیشین ادعای عدالت پروری و اعتدال گرایی می کنند و اپوزیسیون اصلاح طلب و راست نیز با همراهی و همدلی با آن ها مدام تلاش دارند که افق توقعات مردم برای تغییرات اساسی را محدودتر کنند، خواست به حق خانواده ی جانباختگان و جان بدربرگان و اپوزیسیون انقلابی برای بازخوانی جنایات جمهوری اسلامی و محاکمه و مجازات آمرین و عاملین این جنایت ها وتاکید برشعار " نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم " نه برای انتقام گیری و نه صرفا برای افشای جنایتی مربوط به گذشته ، بلکه برای پیشروی وساختن آینده؛ ضرورتی قطعی دارد.

سازمان زنان هشت مارس( ایران – افغانستان)
اوت ۲۰۱۴ 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست