«چابک غزال غزل» ایران مصادره شدنی نیست! - ارژنگ بامشاد
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
٣ شهريور ۱٣۹٣ -
۲۵ اوت ۲۰۱۴
مراسم تشیع و خاکسپاری سیمین بهبهانی با شکوه برگزار شد. حاکمیت زور و تاریک اندیشی که نتوانسته بود سیمین را از مردم جدا سازد و حتی نتوانسته بود او را به تبعید بفرستد و از خاک وطنش دور سازد، اجازه نداد به وصیت او عمل شود و در امام زاده طاهر در کنار همرزمانش احمد شاملو، محمد مختاری ، محمد جعفر پوینده ، هوشنگ گلشیری، غزاله علیزاده و .... و در کنار عزیزانش، همسر و نوه اش به خاک سپرده شود. تولیت امام زاده طاهر و همه دیگر امام زاده ها زیر نظر بیت رهبری است. بیت رهبری به خیال خام خود برای اجرای فرمان ولی فقیه رژیم که نمی خواست سیمین "عاقبت به خیر" شود، از دفن پیکر سیمین در امام زاده طاهر ممانعت به عمل آورد. اقدام بیت رهبری در عدم اجازه به دفن پیکر سیمین بهبهانی در امام زاده طاهر، در محلی که زمین آن از پیش خریداری شده بود ، یک واقعیت تلخ را یک بار دیگر به عریانی نشان می دهد و آن این که در کشور اسلامی، در کشور تحت حاکمیت داعشی های مستقر، مردم ایران حتی حق انتخاب محل دفن خود را نیز ندارند. ولی فقیه، یا خلیفه مسلمین، نه تنها بر جان و مال و ناموس مردم، که حتی بر محل دفن آنها نیز حاکم است. این همان مقررات و دستوراتی است که امروز خلیفه مسلمین در عراق و شام با خشونت تمام و با بی پیرایگی تام به نمایش گذاشته است و حتی به قول محمد نوری زاد: « ناگهان جنابان داعشی ها به مددشان آمدند و بساط برده داری را مجدداً احیا کردند و چند شنبه بازارهای متعددی در موصل و در شهرهای تسخیرشده ی عراق به راه انداختند و مثل دوران کهن به خرید و فروش برده مشغول شدند و غبار از چهره ی برخی از آیات قرآن روفتند». آیا تصمیمات و اقدامات ولی فقیه در عدم اجازه به رعایت وصیت سیمین بهبهانی، چیزی جز بیان قدرقدرتی ولی فقیه و امام مسلمین و خلیفه مسلمین است؟
اما دستگاه حاکمیت تاریک اندیشی و زور به همین هم بسنده نکرد و تلاش نمود از طریق وزارات خانه های اطلاعات و ارشاد، مراسم تشییع و خاکساری بانوی غزل ایران را به مراسم عزاداری مذهبی و کنترل شده تبدیل کند. آنها با حذف کانون نویسندگان و فعالان زن از لیست سخن رانان و حتی عدم اجازه به خوانده شدن پیام امیرانتظام، در تلاش بودند که مراسم را از آن خود کنند. آنها حتی اجازه ندادند که پیکر غزال غزل ایران طبق خواسته ی خانواده اش از درب خانه اش، خانه ای که بارها و بارها محل تشکیل نشست های کانون نویسندگان بود، تشییع شود. اما حضور گسترده هنرمندان ، روشنفکران ، مبارزان زن و انبوه مردم دوستار سیمین، تلاش های پشت پرده حاکمیت را بر هم زد و فریادهای «درود بر سیمین بهبهانی» یا « «سیمین بهبهانی / در قلب ما می مانی»، و کف زدن های مستمر بجای شعارهای مذهبی این مراسم را به مراسم تجلیل از سیمین بهبهانی تبدیل کرد.
خارج شدن مراسم بزرگداشت سیمین بهبهانی از دست های پشت پرده حاکمیت نشان داد که وقتی مردم به میدان بیایند، وقتی گروه کثیری از فعالان جامعه مدنی وارد میدان شوند، می توان مسیر حرکت ها را تغییر داد. می توان از فرصت ها استفاده کرد. در چنین شرایطی است که باید به میان مردم رفت، در کنار آنها بود، با آنها همراه شد و از این طریق طرح ها و توطئه های دشمنان مردم را در هم شکست. نباید فراموش کرد که مقاومت بدون وفاداری تام به روح مقاومت و بدون سازماندهی مقاومت نمی تواند ره به جائی ببرد. نباید از خاطر دور داشت که چهره های بزرگ و ماندگار در انحصار یک جریان و یک گروه نیستند آنها متعلق به همه مردم هستند و باید متعلق به همه مردم بمانند و این شرط ماندگاری آن هاست.
این مراسم یک نکته دیگر را نیز به عیان نشان داد. این مراسم نشان داد که دولت روحانی تلاش بسیار گسترده ای را انجام می دهد تا اهل ادب و هنر کشور را به اشکال گوناگون زیر فشار قرار دهد و بویژه نویسندگان، هنرمندان و فعالان مستقل را از میدان به در کند و در میان اهل ادب وهنر کشور شکاف ایجاد کند و از این طریق سیاست های تاریک اندیشانه حاکمیت را به پیش برد. جامعه هنری و ادبی کشور که افتخارآفرینانش هم چون احمد شاملو، سیمین بهبهانی، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، و..... بر استقلال هنر و ادب کشور تاکید کرده اند ، طبعآ باید به این سنت ماندگار پایبند بمانند تا راه پرافتخار این پیشروان را ادامه دهند. جامعه هنری و ادبی کشور متعلق به مردمند و در میان مردم می مانند و رمز ماندگاری شان نیز آن است که در کنار مردم بمانند.
|