پیرامون جنبش کارگری ایران و بایدها و نبایدهای تشکل یابی
آیت نیافر
•
تأسیس و نام گذاری تشکل کارگری، در شرایط موجود جنبش کارگری و شرایط سیاسی ایران را نباید محدود و منحصر به روش ها و شکل های کلاسیک و موجود دانست. باید از هر شکل گیری که کارگران را گرد هم می آورد و از بدعت و ابداعات جدید کارگری غیردولتی استقبال نمود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۴ شهريور ۱٣۹٣ -
۲۶ اوت ۲۰۱۴
بیش از یک دهه است که از تشکل های کارگری موجود می گذرد. در این دهه گذشته تحولات تشکل ها چشمگیر بود. اینک باید نگاهی به گذشته داشته باشیم. آن را نقد کنیم تجربیاتمان را پالایش نماییم. نکات و موارد بازدارنده را از موارد پیش برنده جدا کنیم. سبک کار را نه امروز بلکه همیشه مورد توجه قراردهیم. در این باره "وبلاگ نشر کارگری ما" مدتی پیش، باب نقدی بر سبک کار را آغاز نمود. اینک من هم در تائید این بحث و نظرات خودم را شرح می دهم.
۱- فعالیت قطره ای درمیان کارگران اساس یک فعالیت اجتماعی بین کارگران است. اما متأسفانه درحال حاضر با شرایط موجود، دسترس به درون کارخانه ها برای فعالین کارگری بسیار سخت و تا حدی ناممکن است. ازسوی دیگر فعالیت قطره ای امری بسیار زمان بر است. اما اصلا" مغایرتی هم با هر نوع فعالیت دیگر ندارد. بنابراین این گونه فعالیت تأمین کننده و پاسخگوی جنبش کارگری در شرایط فعلی نیست. این نوع فعالیت هرچند که روش پایه ای و اساسی کارگران است اما، در زمان طولانی ممکن می گردد.
۲- شناسایی کارگران پیشرو و رهبران عملی کارگران، از روش های زودبازده و ممکن است که به کار حرفه ای و تمام وقت نیاز دارد. این نوع کار میان طبقه کارگر و جنبش کارگری نیز از کارهای بنیادین به شمار می رود و نیاز به شاغل بودن در کارخانه ها نیست.
٣- فعالیت گسترده و وسیع میان اذهان عمومی از ضرورتهای کار در طبقه کارگر است. این فعالیت نیز نیاز به کار حرفه ای تمام وقت دارد که پاسخ بسیار خوبی هم داده است. در این مورد "نشر کارگری ما" نیز توضیحاتی داده است.
۴- تأکید و تکیه برمقاوله نامه های سازمان جهانی کار، که کف حقوق کارگران محسوب می گردد استفاده از حاصل دستاوردهای یک قرن مبارزه طبقه کارگر جهان است. دولت جمهوری اسلامی نیز، عضو این سازمان جهانی کار است و مقید به جاری ساختن این مقاوله نامه و یا دیگر مفاد آن به شمار می رود.
به نظر می آید تکلیف خود را یافته باشیم، طی یک دهه گذشته به تجربیات دست یافته ایم. باید این تجربیات را غنیمت بشماریم. طی فعالیت این دهه اخیر دریافتیم که نیاز به تأکید توصیه تشکل خاصی بین کارگران نیست. مثلا" تشکیل سندیکا، اتحادیه و یا شوراهای واقعی کارگران. کارگران جنبش خود را دارند، مجامع عمومی بین کارگران از جایگاه ویژه ای برخوردار است که هدایت کننده ی اصلی اعتراضات کارگری به شمار می رود. دست یافتن به این مجامع عمومی نیز از ضرورتهای دیگر فعالین کارگری است. ما طی این دهه اخیر دریافتیم که وقت خود را برای توصیه و تأکید بر تشکیل تشکل خاصی به هدر ندهیم. متأسفانه از مباحثی بود که دست و بال ما را بسته بود. ما را در مباحثی انتزاعی و جدا و دور از طبقه کارگر هدایت کرده بود.
۵- فعالیت آکادمی، دور از طبقه کارگر، مشکلی از کارگران و تشکل های کارگری را حل نکرده و نخواهند کرد. بلکه باید عملا" و تمام وقت حرفه ای و میدانی میان کارگران کار کرد. که این فعالیت حرفه ای و میدانی پاسخ داده و پاسخ می دهد.
۶- تشکیل تشکل کارگری بیرون از کارخانه هیچ مغایرتی با تشکیل تشکل کارگری میان کارخانه ها ندارد. بلکه امری است ممکن و واقعی، مانند احیای مجدد سندیکای کارگران اتوبوس رانی تهران و یا تشکیل سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه.
۷- هم رأی بودن در تشکل های کارگری فعالین و دیگر تشکل های کارگران، از نکات بسیار مهم است که موفقیت در کار و فعالیت را تأمین و تضمین می کند. زیرا که هم رأی بودن یک محفل کارگری بسیار موفق تر از یک تشکل کارگری است که از یک سیاهی لشکر برخوردار گردیده است. وجود آراء متفاوت، یک سهم بسیار خطرناک برای تشکل های کارگری به شمار می رود. این تهدید بزرگ هم اکنون نیز در میان تشکل های موجود، وجود دارد و جاری است که این تشکل ها را زمین گیر کرد، مانند کمیته پی گیری.
٨- طی تجربه این دهه اخیر، دریافتیم که تشکل های متعارف کلاسیک موجود در جهان، در بین کارگران ایران نیز ازاستقبال بالایی برخوردار است. مانند سندیکای اتوبوس رانی تهران و سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه.
۹- پرهیز از فردگرایی، و تبعیت خردمندانه از خرد جمعی از ضرورتهای موفقیت در تشکیل و تداوم ایجاد یک کار جمعی در تشکل یابی است که دقیقا" در تشکل های ناموفق یک دهه قبل برعکس آن مرسوم بود.
۱۰- سکتاریسم، عملا" و عینا" از دیگر عوامل عدم موفقیت در تشکل یابی است.
۱۱- عدم تأمین مالی هزینه زندگی فعالین از دیگر عوامل بازدارنده در موفقیت یک تشکل یابی و غیرحرفه ای کارکردن بین کارگران است. دغدغه نان شب بر هیچ کس پوشیده نیست و قابل سخن پراکنی نیز نیست. زیرا که یک فعال حرفه ای تمام وقت باید دغدغه نان شب را نداشته باشد. غیر از این، باید بارمالی فعالیت نیز تأمین گردد. دریافت کمک مالی از اعضاء الزامی است.
۱۲- ایجاد فراکسیون مخالف در درون یک تشکل نو پا از دیگر بازدارنده هاست که عملا" فعالیت عملی تشکل را زمین گیر می کند و یک تشکل نوپا را در درون خود، تنها به مباحث فرو می کشد. مثلا" در درون تشکلی، مخالفت آرایی از "کمپین برای لغو قرارداد موقت کارگران" را از کار عملی کارگری بازداشت چرا؟؟!! مخالفین هرگز معقولانه به آن فکر نکردند که قرارداد موقت برای کارگران یک کابوس وحشتناک است. اگر کارگران موقت تن به حداقل دستمزد ظالمانه رایج می دهند، تنها عدم امنیت شغلی است که در کنار قرارداد موقتش او را در تشکل یابی فلج کرده است.
مثلا" اگر حتی یک محفل کوچک به چنین کمپینی یا هر کمپین مطالبه ضروری کارگران دست می زدند، چرا نمی توانستند موفق شوند؟ از حداقل مزیت چنین کمپینی این بود که، کارگران در هر گوشه ایران می توانستند با این تشکل همپا شوند. امیدواری در موفقیت چنین محفلی به یک تشکل کارگری امری بدیهی بود. ممکن بود پیدایش چنین تشکل کارگری در قواعد هیچ تشکل مرسوم و رایج و کلاسیک کارگران نگنجد. اما آنچه مهم است این است که چنین کمپینی عامل مهم گردآمدن کارگران می گردد. ممکن است چنین تشکلی در قواعد تشکیل سندیکا یا اتحادیه یا شورا نگنجد، اما هرچه هست یک ماتریال غیرقابل انکار در تشکل یابی کارگران است.
۱٣- گذاشتن قرارهایی در تأسیس یک تشکل امری حیاتی است. حتی اگر آن قرارها مفهوم سلبی داشته باشد. باید تأسیس و تداوم تشکل حاوی قراری بی رحمانه از اخراج افراد را داشته باشد. از داشتن کمیت بی ارزش که حتی از رشد کیفی برخوردار نیست چه سودی می توان برد؟
مثلا" اگر یک جمع به عضوگیری بیاندیشد و پس از ماهها به آن نتیجه مطلوبش نرسد، که صدها عضو بگیرد و این تعداد زیاد تنها وقتشان را به مباحثه بپردازند و از کار عملی باز بمانند، چنین تشکل پرعضوی چه سودی برای منافع کارگران خواهد داشت؟ مثلا" اگر به مورد فوق (۱٣) بپردازیم. آنگاه که افرادی با مخالفت، کار عملی کارگری (پرداختن به کمپین لغو قرارداد موقت) نه تنها از آن کار کارگری، آن تشکل را از فعالیت مبرم بازدارند، بلکه ساعتهای متوالی و متمادی وقت جمع را به بیهودگی بگذرانند. چنین افرادی را باید با داشتن قرارهای سلبی بی رحمانه، اخراج کرد. یک غده بدخیم، اندک اندک، وجود یک تشکل را به انحراف و به اضمحلال نزدیک می کند.
باید بحث نظری که تشکل را از کار عملی باز می دارد. به بیرون از تشکل برد و آن نظرات باید در بیرون از تشکل مورد نقد قرارگیرد و یا برعکس، اعضای اخراجی باید بیرون از تشکل به بحث بپردازند.
اخراج اعضاء و افراد می تواند، تشکل را نجات دهد که متأسفانه عدم وجود قرارهایی موجب گردید با بزرگ شدن غده بدخیم، کل تشکل به کما فرو رود.
۱۴- عدم حضور فعالین در کارخانه ها از دیگر معضلات تشکل یابی کارگران شمرده می شود. پس کار از طریق همکاری فعالین با همدیگر و در سطح عام اجتماعی ممکن می گردد.
۱۵- چنین شرایط سخت و پلیسی و عدم امنیت شغلی، شاید کارگران را مجبور به تشکل یابی درون محل کار خود کرده و به کار مخفی صنفی سوق دهد. تشکل کارگری باید از کارکرد یک حزب سیاسی فاصله بگیرد. تشکل کارگری در واقع ابزار بلافعل کنونی کارگران است که در شرایط فعلی جامعه ایران پیگیر مطالبات به روز کارگران است. کارکرد دیگری نمی توان از آن انتظار داشت و دیگر آن که در شرایط فعلی سیاسی ایران وجود و تأسیس یا فعال کردن تشکل کارگری از موقعیت بسیار ترد و شکننده ای برخوردار است. تشکل کارگری باید فعالیت خود را ویژه مطالبات صنفی کارگری قرار دهد. (ممکن است طرح مطالبات از نظر دولت سیاسی قلمداد گردد. این بهانه ی ابزاری سرکوب و منع فعالیت تشکل های کارگری است). اما دنبال کردن مطالبات کارگری صرفا" صنفی است و باید از درگیرشدن با مسائل سیاسی غیرکارگری خودداری کرد.
۱۶- تشکل کارگری نه تنها یک حزب سیاسی نیست بلکه یک ان جی او نیز نیست که هر شخصی با هر ایده و افکاری و به دلخواه و داوطلبانه به عضویت آن در آید.
۱۷- طبقه کارگر تشکل کارگری را امروز با شرایط موجود نیاز دارد. ممکن است یک تشکل کارگری در شرایط دیگر، تعریف دیگری بگیرد.
۱٨- تأسیس و نام گذاری تشکل کارگری، در شرایط موجود جنبش کارگری و شرایط سیاسی ایران را نباید محدود و منحصر به روش ها و شکل های کلاسیک و موجود دانست. باید از هر شکل گیری که کارگران را گرد هم می آورد و از بدعت و ابداعات جدید کارگری غیردولتی استقبال نمود.
شرایط طبقه کارگر ایران سالهاست که تلاش برای حفظ حقوق حداقل خود است نه اینکه برای تحقق مطالبات جدیدی باشد. مانند کارگران اروپا، کارگران اروپا نیز از چنین شرایطی برخوردار بودند. یک دهه قبل سرآمد مطالبه کارگران آنجا کاهش ساعت کار بود. اما امروز برای حفظ شغل و یا عکس العمل برای دست درازی به سفره اش، در خیابان است.
انچه پیش میاید به حکم شرایط عینی است. پس ما باید با شرایط عینی کار کنیم. هر انچه خارج از شرایط عینی باشد موفق نخواهد شد.
مبحثی که من از نظر گذراندم، بیشتر استفاده از تجربه یک دهه اخیر است. امیدوارم که دیگران نیز در این بحث شرکت کنند.
* عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ایران
|