راهپیماییهای اول ماه می (۱۹۵۳-۱۹۴۱)/ (۱۳۳۲-۱۳۲۰)
یرواند آبراهامیان - ترجمه مزدک دانشور
•
ارگان شورای متحده (ظفر) اعلام کرد که در این جشن خیابانی (اول ماه مه ۱۳۲۵) حدود ۸۰۰۰۰ نفر شرکت کرده بودند که آن را به بزرگترین اجتماع روز، اول ماه می، نه فقط در ایران که در کل خاورمیانه، بدل میکرد. خیابانها پر از مردان زنان و کودکانی بود که میخکهای سرخ به یقههایشان زده بودند و به سرودهایی که خوانده میشد گوش فرا میدادند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۰ شهريور ۱٣۹٣ -
۱ سپتامبر ۲۰۱۴
در این روزهایی که محمد قوچانی برای احسان طبری، تئوریسین فقید حزب توده ایران، ردیه نامه می نویسد و به زعم خود رقیب بی زبان و بیان را بر زمین می کوبد، در این روزهای اول شهریور که هوای تهران پر می شود از یاد رفیقان همنبرد، در این روزهایی که کارگران بی یاور و بی پشتیبان در بافق برای زندگی بهتر می جنگند و در این روزهایی که رفیق نازنینم یاشار دارالشفا در بند است، خواندن بخشهایی از کتاب خمینسیم اثر مورخ مارکسیست، یرواند آبراهامیان، شاید کمکی باشد به آنانی که در رویای جهانی بهترند.
راهپیماییهای اول ماه می (۱۹۵٣-۱۹۴۱)/ (۱٣٣۲-۱٣۲۰)
در ۱۲ سالی که از سقوط رضاشاه تا برقراری خودکامگی پسرش فاصله بود، روز اول ماه می به شکل تظاهرات تودهای در خیابان جشن گرفته میشد البته با ذکر این نکته که این تظاهرات از سوی مسئولان محلی نیز مجاز شمرده شده بود. این رویداد به شکل جشنهای تودهای برگزار میشد، تا حدی به علت آنکه روشنفکری رادیکال فربهتر شده و توان بسیج بیشتری داشت و بخشی به علت سیاست صنعتیسازی رضاشاه که میزان پرولتاریای شهری را به شدت افزایش داده بود. در سال ۱٣۲۰ کشور دارای حدود ۱۴۶ کارخانهی بزرگ بود که ٣۶ تای آن کارخانجات نساجی بودند و ٨ کارخانهی تصفیه قند و ٨ شرکت تولید فراوردههای شیمیایی در آن میان وجود داشت.
در آن سالها این راهپیماییها از سوی حزب تودهی ایران و موتلفش، شورای متحده فدراسیون کارگری CCFTU برگزار میشد. این شورا استقرار مجددش را در اول ماه می ۱۹۴۴/۱٣۲٣ اعلام کرد و مقرش را در ساختمان پیشین حزب اجتماعیون (سوسیالیست) قرار داد و اسم این ساختمان را به «باشگاه اول ماه می» تغییر داد. طی سالهای ۴۷-۱۹۴۶/ ۲۶-۱٣۲۵ این شورا به داشتن ۱٨۰ اتحادیه با ٣۰۰۰۰۰ عضو مباهات میکرد. این میزان شاید تا حدی اغراق شده باشد اما باید دانست که این شورا شاخههایی در کارخانههای بزرگ و تأسیسات مدرن، بسیاری از کارخانجات کوچک و حتی در میان کارگاههای موجود در بازار نیز داشت. با استناد به نوشتههای وابستهی (آتاشهی) کارگری سفارت انگلیس، شورا نمایندهی کارگران زیر بود: ۴۵۰۰۰ نفر کارگران صنعت نفت، ۴۵۰۰۰ نفر کارگران ساختمانی، ۴۰۰۰۰ نفر کارگر بافندگی، ۲۰۰۰۰ نفر کارگر راهآهن، ۲۰۰۰۰ نفر قالیباف، ۱۱۰۰۰ نفر کارگر بارانداز، ۹۰۰۰ کارگر کفاش، ۹۰۰۰ آشپز، ٨۰۰۰ معدنچی، ٨۰۰۰ نفر کارگر دخانیات، ۶۰۰۰ نفر راننده کامیون و تاکسی، ۵۰۰۰ نفر ماهیگیر، ٣۰۰۰ نفر مستخدم در وزارت فرهنگ، ٣۰۰۰ نفر کارگر سلاخ، ٣۰۰۰ نفر کارگر آبجوسازی، ٣۰۰۰ نفر کارگر مهماتسازی، ٣۰۰۰ نفر درشکهران، ٣۰۰۰ نفر کارگر کارخانجات تصفیه قند، ۲۷۰۰ نفر کارمندان بیمارستانی، ۲٣۰۰ نفر کارگر صنایع شیمیایی، ۲۰۰۰ نفر کارگر صنایع ابریشم سازی، ۱۵۰۰ نفر حمامی، ۱۲۰۰ نفر خشتساز، ۱۰۰۰ نفر مهندس و تکنسین، ۶۰۰ نفر کارگر الکتریکی، ۱۵۰ نفر روزنامه فروش. این شورا همچنین وابستگانی در مشاغل غیرصنعتی داشت که ارامنه و آشوریان در آن دست بالا را داشتند همچون نجارها، داروسازها، قنادها و شاگرد سینمادارها.
حزب توده ایران بزرگترین جشن اول ماه می خود را در سال ۱٣۲۵/۱۹۴۶ سازمان داد. راهپیماییهای عظیم خیابانی پایان جنگ جهانی دوم و قدرت جنبش کارگری را نشان میداد. در آستانه این روز، دولتِ ]قوام[ به تشویق حزب توده تعطیلی با حقوق روز جهانی کارگر را اعلام نمود.
هفت صبح آن روز کارگران کارخانههای بزرگ تهران، اکثراً از ناحیه نزدیک به میدان راهآهن در جنوبغرب تهران، راهپیماییشان را به سمت مقر شورای متحده در میدان فردوسی (شمال تهران آن زمان) آغاز کردند. گروههای موسیقی، سرودهای اتحادیهای را اجرا میکردند و بیرقهایی را حمل مینمودند با این مضامین: «کارخانهداران! کارگران بیدار شدهاند» و «نان، کار، بهداشت برای همه». آنها در مقر شورای متحده به دانشجویانی پیوستند که از سمت دانشگاه تهران به آن سو راهپیمایی کرده بودند. ارگان شورای متحده (ظفر) اعلام کرد که در این جشن خیابانی حدود ٨۰۰۰۰ نفر شرکت کرده بودند که آن را به بزرگترین اجتماع روز، اول ماه می، نه فقط در ایران که در کل خاورمیانه، بدل میکرد. بنا به گفتهی گزارشگر ]این روزنامه[ خیابانها پر از مردان زنان و کودکانی بود که میخکهای سرخ به یقههایشان زده بودند و به سرودهایی که خوانده میشد گوش فرا میدادند و یا مشغول تماشای نمایشهای خیابانی و رقصهای محلی بودند و در برخی از نقاط خود مشغول رقص و پایکوبی بودند.
از نظر دونالد ویلبر، مورخ معروف آمریکایی و مأمور مخفی CIA تأثیرگذارترین قسمت این تظاهرات، حضور کارگران خشکشوییها بود. او مینویسد: «من مطمئنم که آنها کت و شلوارهای مشتریهایشان را پوشیده بودند حداقل مطمئنم که یکی از این کت شلوارها متعلق به عضوی از سفارت است.
این جشنهای خیابان با شعرخوانی کارگر یک کارخانه و خواندن پیام اصلیترین سازمان دست چپی زنان از سوی نمایندهی این سازمان پایان گرفت. همچنین صدر شورای متحده از جانباختگان زندانهای رضاشاه یادی کرد و فهرستی از خواستههای اتحادیه را اعلام نمود. این فهرست شامل برابری دستمزد زنان و مردان، اشتغال برای بیکاران، سرپناه برای بیخانمانها، پشتیبانی از آرمان جمهوریخواهان در اسپانیا و از همه مهمتر تقاضای تصویب قانون کار بود. این قانون کار میبایست هشت ساعت کار در روز را تضمین کند، اتحادیههای کارگری را به رسمیت بشناسد و روز اول ماه می را به عنوان یک روز تعطیل عمومی بپذیرد. جشنهای مشابهی در مراکز شهرستانها و حتی شهرهای کوچکتری چون قم، کرمان، رفسنجان، ملایر، اردکان، اراک و نائین برگزار شد.
در برخی نقاط، اتحادیهها تجمعشان را در زمینهای فوتبال محلی برگزار کردند. در آبادان، جایی که شرکت نفت پرداخت روز تعطیل را به رسمیت شناخته بود، راهپیمایی سه کیلومتر طول داشت و احتمالاً به عظمت تظاهرات تهران بود. پلاکاردها به زبانهای فارسی، عربی، ارمنی، آشوری و هندی بود که ترکیب قومی کارگران شرکت نفت را بازتاب میداد.
سازمان دهندگان، که برخی از آنان فعالان قدیم اعتصاب شرکت نفت ۱٣۰٨/۱۹۲۹ اردیبهشت (ماه می) بودند تقاضاهای زیر را خواستار بودند:
مسکن بهتر، تعیین حداقل دستمزد، داشتن جیرهی غذایی بیشتر، به رسمیت شناختن اتحادیهها و تهیه قانون کار. براساس گزارش انگلیسیها، رهبران اتحادیهها اکثراً رانندگان، کمک رانندهها و نگهبانان تأسیسات بودند. این جشن خیابانی در آبادان و منطقهی نفتی آنقدر تأثیرگذار بود که کنسول بریتانیا در اهواز گزارش داد که «دولت حقیقی ایالت در دستهای حزب توده است». ضمناً یک سرهنگ انگلیسی که مسئول امنیت منطقهی نفتی بود یک هشدار خطر از لندن دریافت کرد که تظاهرات خیابانی روز اول ماه می این نکته را اثبات نموده که «حزب توده نیروی مسلط آن منطقه است» و امنیت منطقهی نفتی و پالایشگاه و همچنین پرسنل انگلیسی بستگی به حسن نظر و رضایت حزب توده دارد. این گردهمآییهای تودهای به صورت فزایندهای بریتانیا را هدف گرفته بود. در یکی از این میتینگها یک سخنران زن شرکت نفت را به غارت منابع کشور متهم کرده و ملی کردن فوری کل صنعت نفت را خواستار شده بود.
این احتمالاً اولین بار بود که خواست ملی شدن نفت در خیابانهای شهرهای ایران به گوش میرسید.
|