یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

به یاد عباس پاک ایمان ( کریم)


بهروز جلیلیان


• تنفر بسیار رژیم از افرادی همچون عباس پاک ایمان که از یک گروه بشدت مذهبی همچون "حزب الله" به مارکسیست رسیده و در مقابل رژیم جمهوری اسلامی مبارزه می کردند، به حدی بود، که وی را اغلب به شکنجه گاه می بردند و همواره بدنی زخمی و بشدت شکنجه شده داشت. وی را در ۱۱ مرداد ۱۳۶۲، به همراه عده ای دیگر اعدام کردند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۰ شهريور ۱٣۹٣ -  ۱ سپتامبر ۲۰۱۴


عباس پاک ایمان، فرزند اول یک خانواده متشکل از سه پسر و سه دختر بود، که در خرداد ۱٣٣۰ در شهر همدان به دنیا آمد. پدر وی یک تراشکار مبتکر و فردی مذهبی بود. وی بشدت به روحانیون مذهبی ایران و از جمله آیت الله خمینی علاقه مند بود و یک بار عباس را به سخنرانی معروف خمینی در فیضیه قم برد. عباس در همدان به تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود ادامه داد و در سال ۴۷۱٣، برای ادامه تحصیل به مدرسه عالی بازرگانی در تهران رفت.
در تهران، علاوه بر فعالیت های دانشگاهی، عباس به محافل مذهبی وارد شد و سرانجام به گروه تازه تاسیس "حزب الله" که توسط، علیرضا سپاسی آشتیانی، عباس آقا زمانی (ابو شریف) و احمد احمد، بوجود آمده بود، پیوست. از دیگر افراد معروف، این گروه، محمد مفیدی و محمدباقر عباسی بودند. این گروه در اوخر سال ۱٣۵۰، و پس از ضربه بزرگ پلیس و ساواک به سازمان مجاهدین خلق، به این سازمان پیوستند و در اولین عملیات خود در مرداد ماه ۱٣۵۱، سرلشکر سعید طاهری، رییس شهربانی کل کشور را ترور کردند. از همین زمان عباس پاک ایمان مخفی شد و در تیم های مخفی سازمان مجاهدین خلق به فعالیت پرداخت. عباس پاک ایمان از کودکی دارای بیماری نارسایی قلب بود و بدلیل این بیماری و امکان خطرات جانی برای او و دیگر هم تیمی هایش، سازمان تصمیم به خروج وی از ایران برای معالجه و فعالیت در شاخه خارج از کشوری این سازمان در خاورمیانه گرفت. در پاییز سال ۱٣۵٣، وی به همراه رفقا پوران بازرگان و محسن فاضل از طریق افغانستان به پایگاه های سازمان مجاهدین در عراق رفت. در عراق برای مدتی وی با رادیو صدای انقلابیون همکاری می کرد. کمی بعد وی برای معالجه به انگلستان فرستاده شد. در آنجا با وجود گرفتاری در فرودگاه لندن و شک پلیس به مدارک وی، سرانجام توانست به این کشور وارد شده و به معالجه خود بپردازد. پس از معالجه موفقیت آمیز، مجددا به منطقه خاورمیانه بازگشت، و این بار به سوریه و سرانجام به ترکیه فرستاده شد. در آنجا در پایگاه سازمان برای ورود و خروج اعضا سازمان و همچنین محلی برای مبادله سریع اخبار و مدارک مورد نیاز به داخل کشور به کار مشغول شد. در این پایگاه نیز از همراهی رفقا پوران بازرگان، شاکر (اسم مستعار) و کریم ساعی برخوردار بود. یکی از مهمترین وظایف عباس پاک ایمان که مهارت و تکنیک بالایی در آن داشت، جعل اسناد و مدارک بود، که در این پایگاه به خوبی از آن استفاده می کرد. نام مستعار وی در سازمان کریم بود.
در نشست پاریس در تابستان ۱٣۵۷، که موجب اخراج تقی شهرام از سازمان مجاهدین م ل شد، عباس پاک ایمان نیز حضور داشت. عباس پاک ایمان، فرد نظریه پردازی در سازمان نبود و پس از نشست پاریس، با جمع افردی که بعدها گروه جدیدی تشکیل دادند، متحد شد، از افرد شاخص این جمع محمد یزدانیان (مسعود)، جواد قاٸدی (احمد)، مسعود فیروزکوهی (مهدی)، فتحی (اسم مستعار) و تقی (اسم مستعار) بودند. با تغییر و تحولات درونی سازمان مجاهدین م ل، عباس پاک ایمان، سرانجام در آذر ماه ۱٣۵۷، به همراه افراد نامبرده دست به تشکیل گروه، "مبارزه در راه آرمان طبقه کارگر" زدند و از اکثریت اعضای سابق سازمان که به "سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر" تغییر نام داد جدا شدند. این گروه با انتشار نشریه ای به نام "آرمان"، بیشتر به همین نام شناخته می شد. گروه آرمان به لحاظ نظری نزدیک به دیدگاه های تقی شهرام بود، اگر چه وی هیچگاه عضو این گروه نبود. از جمله نکات مهم این گروه، هواداری محفل کوچکی به نام "سهند" بود که از افراد مهمش، منصور حکمت و حمید تقوایی بودند، این گروه در انتشاراتشان، خود را "هسته سهند" هوادار گروه آرمان می نامیدند. در اواخر سال ۱٣۵٨، گروه کوچک "آرمان" به گروه "رزمندگان آزادی طبقه کارگر" پیوست. در همین زمان این گروه به انتشار پیوسته هفته نامه ای به نام "رزمندگان" دست زد و تا اواسط سال بعد به کار خود ادامه داد. پس از شروع جنگ ایران و عراق در اواخر تابستان ۱٣۵۹، گروه رزمندگان، دچار تلاطمات ایدٸولوژیک شد و در پایان همین سال عملا هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشت، در اوایل سال ۱٣۶۰، این گروه به چند شاخه تبدیل شد. بخشی از این گروه و بویژه هسته اصلی پیوسته از گروه آرمان، به گروه "سهند" که اینک خود را "اتحاد مبارزان کمونیست" می نامیدند، پیوست، که عباس پاک ایمان نیز از این جمله بود.
در اواخر سال ۱٣۵٨، عباس پاک ایمان با یکی از رفقای دختر هوادار این گروه ازدواج کرد. در بیست اسفند ۱٣۶۰، وی توسط یکی از هواداران گروه "حزب الله" در پیش از انقلاب، که در زمان دستگیری وی مسٸولیتی در آموزش و پرورش داشت در خیابان شناسایی شد، با وجود اقدام به فرار عباس از دست این فرد، به علت بیماری قلبی، نتوانست، مسافت زیادی بگریزد و دستگیر شد. کمی بعد، همسر وی که باردار بود نیز دستگیر گردیدد. تا حدود ۶ ماه، عباس و همسرش از نظر تشکیلاتی شناسایی نشده بودند. پس از شش ماه، همسر وی توسط یکی از همکلاسی های دوران دانشگاه، که مدتی در گروه رزمندگان فعالیت می کرد، به عنوان فعال این گروه شناسایی شد و به تبع آن هویت عباس پاک ایمان نیز لو رفت. در مرداد ماه ۱٣۶۱، فرزند دختر آنها در زندان بدنیا آمد.
با وجود شکنجه بسیار عباس و همچنین دستگیری افراد قدیمی بسیاری از سازمان مجاهدین م ل که اینک در گروه ها و سازمان های مختلفی فعالیت می کردند، عباس لب از لب نگشود و هیچ گونه اطلاعاتی به پلیس رژیم نداد. تنفر بسیار رژیم از افرادی همچون عباس پاک ایمان که از یک گروه بشدت مذهبی همچون "حزب الله" به مارکسیست رسیده و در مقابل رژیم جمهوری اسلامی مبارزه می کردند، به حدی بود، که وی را اغلب به شکنجه گاه می بردند و همواره بدنی زخمی و بشدت شکنجه شده داشت. سرانجام وی را در زمانی که فرزند دخترش یک سال شده بود، در ۱۱ مرداد ۱٣۶۲، به همراه عده ای دیگر اعدام کردند. پدر وی با وجودی که فردی مذهبی و بسیار پایبند به این رژیم بود، با اعدام فرزند محبوبش، دست از این جماعت شست و همواره تا اخر عمر به مقابله با آنها پرداخت.

بهروز جلیلیان
behrouzan@gmail.com 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست