• بر ایوان های قلبت
به تماشای پاییز
می آیم و
دل به هوای دست های تو
می سپارم
اگر تو بخواهی ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۵ مهر ۱٣٨۵ -  ۱۷ اکتبر ۲۰۰۶

۱
 
گفتم
که آغاز پرنده باش
حتی در سه شنبه هایی که من
از یاد تو می روم
درخاطره های این پاییز و
سایه ای برای گل آفتابگردان
 
۲
 
فراموش کن
این تنها
یک اتفا ق ساده بود
به کسی بیند یش
که با حس ابدیتی تازه
به چشم های تو
سفر می کند
 
٣
 
بر ایوان های قلبت
به تماشای پاییز
می آیم و
دل به هوای دست های تو
می سپارم
اگر تو بخواهی
 
۴
 
نگاه کن
چگونه
در صدای تو پیش می رانم
من
تمام آسمان های پاییز را
از چشم های تو
باز می بینم
کافی ست
عصرها ی پنجره را
باز بگذاری
 
۵
 
این همه مرگ و
عشق
اما
به کجا   می رسند
آنگاه که همه چیز
دور از ما
تمام و
تمام می شوند
این جا
ساعت از نیمه های مرگ
گذشته است
مواظب عینک ات باش
 
۶
 
هیچ پروازی
ابلهانه نیست
ما در هوای آتش ایستا ده ایم
وطن دست هایی به سرزمین ها ی همیشه ممنوع
تو
شانه هایت را
به من بد ه
از فیلترینگ پیش آمده
متاسفم
لطفا
قصه را از سطرها ی " دوستت دارم"
دوباره شروع کنید
 
۷
 
می بینمت
با سری برهنه
میا ن چهارشنبه های پا ییزی
با حس لبانی سرخ و
چشم هایی از باران و
عسل
نگاه کن
چه کلاژ روشنی
باریک و بلند
انگار
همین تویی
 
٨
 
سطرهای سپید و
خیال ناب تو
باز هم
از سرخی گیسوان تو
سخن خواهم گفت
من
راز چشم ها ی خیس ترا
دوباره
به یاد می آورم
 
۹
 
گاه
با ادبیات مرگ
چنان نفس می کشم
که گویی همه واژه هایم
درسرزمینی دور
می گذرند
این جا
روانم چه ساده می گذرد
تنها
این اکسیژن هواست
که روح مرا
به کوچه ها ی پنجره
پرتاپ می کند
 
۱۰
 
از قلب پرچم های این خاطره
تا ضلع شرقی   خیال تو
آنجا
مگرچقدر فا صله می بود
تو
در کجای باد
ایستاده بوده ای
من
تمام یکشنبه ها ی پاییز را
دلواپس تو بوده ام
باری
تو دیگر
عاشقانه ها ی مرا
چگونه
به یاد می آوری
 
 
 
محمود معتقدی
پاییز٨۵