یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نقش انرژی در بحران خاورمیانه و جایگاه کردستان


هادی صوفی زاده


• بحران جاری میان روسیه و غرب، به نقش ترکیه بعنوان کریدور جنوبی انتقال انرژی به اروپا اهمیت ویژهای بخشیده است. ثروت هنگفتی که در کنار مرزهای این کشور خوابیده نیازمند تغییرات در ساختار سیاسی و دموکراتیزه کردن آن کشور است. آنچه واضح است و مقامات ترک خود دریافتهاند، بدون حل مسئله کرد در آن کشور امکان دستیابی به این منابع کلان را ندارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۷ شهريور ۱٣۹٣ -  ٨ سپتامبر ۲۰۱۴


هفته گذشته کنفرانس ستیم با ابتکار وزیر انرژی ترکیه و با حضور نمایندگانی از اتحادیه اروپا بمنظور پروژه انتقال منابع نفتی به اروپا در استانبول ترکیه برگزار گردید. نمایندگانی از جنوب کردستان منجمله وزیر منابع زیرزمینی و استاندار کرکوک به این کنفرانس دعوت و از سخنرانان جلسه بودند. گرچه جزئیات این کنفرانس بطور گسترده در رسانهها انتشار نیافت اما می توان از روی عنوان کنفرانس، محتوا، اهداف و استراتژی کنفرانس را درک نمود. کنفرانسی که بمنظور انتقال انرژی به اروپا در فضای بحرانی کنونی خاورمیانه، همچنین بحران میان روسیه و غرب بر سر اکراین که امنیت انتقال و معاملات انرژی را به مخاطره انداخته، برگزار شده است. بحرانی که امروزه در منطقه خاورمیانه جریان دارد و بدترین فجایع انسانی را بهمراه داشته، در درجه اول با هدایت قدرتهای جهانی بر سر تقسیم منابع انرژی منطقه و دیگر مطامع درازمدت آنان شعلهور و در نگاه دوم به مسائل درونی جوامع ملتهای عقب افتاده منطقه مرتبط است.
بسیاری منشاء بحران منطقه را با ظهور انقلابهای موسوم به بهار عربی نسبت میدهند، اما بنظر من نمی توان از بازخوانی رویدداهای کشورهای پسا شوروی که منجر به انقلابهای رنگی گردید، صرفنظر نمود، بویژه عواقب جنگ میان روسیه و گرجستان در سال ٢٠٠٨ و پیامدهای آن که به استقلال دو جمهوری کوچک آبخازیا و اوسیتیای جنوبی انجامید و جنگ سرد را به شکلی دیگر بمیان آورد. در این نوشته سعی بر بازخوانی تاثیرات وقایع انقلابهای رنگی در برخی از کشورهای پسا شوروی بر بحران جاری خاورمیانه، بحران معاملات گازی میان روسیه و اروپا، تلاش اروپائیان برای جایگزینی و رهایی از وابستگی گازی به روسیه است. مقاله اینجانب که در سال ٢٠١٠ تحت عنوان مهمترین تحولات جهانی سال ۲۰۱۰ در ارتباط با ایران نوشته شده پایه نوشته فعلی را تشکیل میدهد.
انقلابهای رنگی در ٣ کشور اوکراین (نارنجی ٢٠٠٤)، گرجستان (گل رز، ٢٠٠٣) و قرقیزستان (گل لاله، ٢٠٠٥) دولتهای طرفدار روسیه را ساقط و حکومتهای طرفدار غرب را روی کار آورد. نسیم غربگرایی در آن کشورها آنقدر سریع بود که برخی از آنان منجمله گرجستان خواستار پیوستن به پیمان ناتو بود و غربیها بزرگترین فرودگاه را به بزرگی فرودگاه فرانکفورت برای گرجی ها ساختند. پیشروی و نفوذ روزافزون غرب در قفقاز جنوبی بعنوان حیاط روسیه، خشم روسها را برانگیخت و نهایتا به تهاجم نظامی آن کشور به گرجستان منجر گردید، ـ البته نباید روحیه استقلال طلبی آبخازی ها و اوستیها را که از بدو استقلال گرجستان جریان داشت نادیده گرفت ـ ورود روسیه به قوه قهرآمیز در مقابل نفوذ کشورهای غربی، فضای دوقطبی نظام جهانی را بار دیگر ـ اما بنوعی دیگر ـ زنده نمود. روسها برسمیت شناختن استقلال آن دو جمهوری را در مقابل برسمیت شناختن استقلال کوسوڤو از طرف کشورهای غربی عنوان نمود. متعاقبا"، در سال ٢٠١٠ با ابتکار کشور المان دوری جدیدی از مذاکرات چند مرحلهی میان امریکا و روسیه برای غلبه بر مشکلات جاری صورت پذیرفت که به پیمان بهبود روابط "ری سیت" معروف گشت. آنچه از رسانههای مختلف در زمینه مفاد و محتوای مذاکرات انتشار یافت، این بود که روسیه از دو کشور افغانستان و عراق چشم پوشی نماید، امریکا نیز در مقابل از دخالت در کشورهای پساشوروی کوتاه آید. بدنبال این قرارداد، احزاب طرفدار روس در هر سه کشور یادشده قدرت را بدست گرفتند، و حتی خانم تیموشینکو رئیس جمهور غربگرای اکراین معروف به بانوی نارنجی به زندان افتاد.
بحران سوریه و حمایت قاطع روسیه از آن کشور و وتوی قطعنامههای سازمان ملل، به بروز شکاف جدی میان روسیه و کشورهای غربی بر سر آن کشور به عنوان آخرین پایگاه روسیه در منطقه انجامید و تمام توافقات فی مابین را تحت الشعاع قرار داد و طرفین توافقات یادشده ری ست را زیرپا نهادند. قدرتهای غربی در یک اقدام غافلگیرانه، به ایجاد بحران برای روس ها در کنار مرزهای آن کشور اقدام نمودند که متعاقب این تاکتیک در طول سه ماه تظاهرات خیابانی دولت ویکتور یانوکوویچ طرفدار روس در اکراین را ساقط نمودند. روس ها در مقابل از دست دادن حکومت متحد خود در اکراین، جزیره کریمه را ضمیمه روسیه و مرزهای شرقی اکراین را که بیشتر روس زبان هستند تشویق به جدایی از اکراین نمودند. موضوعی که اینک به بحران پیچیدهای برای کل اروپا تبدیل شده است. همچنین روسها به عرصه عراق و افغانستان بازگشتند تا چوب لای چرخ برنامههای غرب بگذارند. تا جائی که عراق تعدادی هواپیماهای جنگی از روسیه خریداری نمود.

جدال موجود بر سر منابع نفت و گاز منطقه
باید بخاطر آورد که قطع گاز هراز چند گاهی روسیه به اکراین و لهستان به بحران بزرگی برای آن کشورها تبدیل و برخی کشورهای دیگر اروپایی نیز از تهدید قطع گاز روسیه مصون نماندند.   نگرانی از سلاح نیرومند روسیه، اروپائیان را بفکر اتخاذ استراتژی جدیدی انداخت تا از وابستگی گازی روسیه درآیند. تسریع در تاسیس پروژه "نابوکو" که از سال ٢٠٠٣ طرحریزی شده بود در این راستا به جریان افتاد، پروژهای که هنوز عملی نگردیده و اما عملی شدن آن نیازمند تغییراتی در ساختار سیاسی منطقهاست. این تغییرات را میتوان بشرح زیر به تصویر کشید.
چند کشور اروپایی منجمله اتریش، بلغارستان، رومانی، مجارستان و ترکیه بطور مساوی شریک پروژه گاز نابوکو هستند و کشور ترکیه هزینه ترانزیت را دارا میباشد. این پروژه به تائید امریکا و اتحادیه اروپا رسیده و یکی از شروط پیگیری این پروژه عدم خرید گاز ایران است. ابتدا قرار بر خرید و پمپاژ گاز کشورهای ترکمنستان و آذربایجان بود اما بدلیل عدم تقسیم رژیم حقوقی دریای خزر، ترکمنستان از شرکت در این پروژه باز ایستاد، روسها نیز در یک اقدام تاکتیکی و برای شکست پروژه موجود ٥٠% گاز آذربایجان را خریداری نمودند تا آذربایجان قادر به مشارکت در پروژه موجود نباشد. البته موانع دیگری هم چون ناکامی ترکیه در بهبود روابط با ارمنستان را میتوان به زبان آورد. بعنوان آخرین گزینه جنوب کردستان (کردستان عراق) مورد توجه کشورهای اروپایی قرار گرفته است و کنفرانس ستیم هفته گذشته در استانبول برای اجرای انتقال انرژی کردستان از طریق ترکیه به اروپا میباشد.
حکومت اقلیم کردستان قرادادی پنجاه ساله با ترکیه امضاء نموده است که می توان این قرارداد وهمچنین قرارداد ٥٠ میلیارد دلاری حکومت کردستان با شرکت اکسون موبیل را گامی بسوی استقلال کردستان نام گذاشت، چرا که قراردادهای کلانی در این سطح در اختیار کشورهای مستقل میباشند. به جهات دیگر صدور نفت بطور مستقل این امکان را به کردستان داده تا در ازای فروش نفت از کشورهای غربی اسلحه بخرد. مقبولیت و همخوانی سیاست خارجی دولت اقلیم کردستان با غرب این امکان را برای کردستان فراهم آورده که همچون جمهوری آذربایجان به یکی از همکاران پیمان ناتو تبدیل شود. در واقع حمله داعش به کردستان این ایده را بنوعی عملی نموده است. همزمان با تهاجم داعش موج ارسال تسلیحات پیشرفته از طرف کشورهای غربی به کردستان سرازیر شدند. به گفته ملا بختیار از رهبران اتحادیه میهنی تنها یک کشور ٢٢ ملیون قطعه اسلحه فرستاده که کمتر از یک میلیون آن مورد استفاده قرار گرفته است. تا ده سال پیش این موضوع بر سر زبان ها بود که بدون حل مسئله فلسطین خاورمیانه آرام نخواهد بود، اما اینک می توان گفت که بدون چارهیابی دموکراتیک مسئله کرد خاورمیانه آرام نخواهد گرفت. چشم انداز آینده کوردستان بدین گونها است که در صورت پایان بحران منطقه و در صورت تجزیه عراق و سوریه می توان گفت کوردستان در یک قدمی دریای مدیترانه نیز قرار خواهد گرفت که برای صدور نفت و منابع انرژی سرشار کردستان حیاتی بنظر میرسد.

نقش کنونی ترکیه
بحران جاری میان روسیه و غرب، به نقش ترکیه بعنوان کریدور جنوبی انتقال انرژی به اروپا اهمیت ویژهای بخشیده است. ثروت هنگفتی که در کنار مرزهای این کشور خوابیده نیازمند تغییرات در ساختار سیاسی و دموکراتیزه کردن آن کشور است. آنچه واضح است و مقامات ترک خود دریافتهاند، بدون حل مسئله کرد در آن کشور امکان دستیابی به این منابع کلان را ندارد. هرچند تا این مرحله رفرم هایی که در چند سال اخیر در ترکیه بوقوع پیوسته رفرم میلیمتری بوده است، اما ترکها در تجدید نظر خود نسبت به مسئله کرد بسیاری از مسائل را که در گذشته تابو بود از میان برداشتهاند. زمینه بازگشت فعالان سیاسی کرد خارج از کشور، برای نمونه اخیرا ٢٦ نفر از کادرهای رده بالای پ.ک.ک از پیگرد قضایی معاف و برخی از آنان به ترکیه بازگشتند و مورد استقبال مقامات رسمی ترکیه قرار گرفتند و فعالیتهای سیاسی و قانونی خود را ادامه میدهند. ترکیه برای راضی کردن کردها در عرصه اقتصادی نیز اقداماتی انجام داده است. برای نمونه تلاش نموده تا شهر دیاربکر بعنوان پایتخت کردها در شمال کردستان (ترکیه) را از اربیل مدرنتر و پرجاذبه تر نماید تا کردهای خود را قانع نماید و حسرت کردستان مستقل را نداشته باشند. امروزه یک رفاه نسبی در کردستان مشاهده میشود. در ارتباط با جنوب کردستان، نگاه امنیتی خود به کردستان عراق را به نگاه اقتصادی تغییر دادهاند. ترکها بخوبی دریافتهاند که امکان تسلط بر عراق شیعی درآینده و در فردای آن کشور برایشآن ممکن نیست، اما قادرند دو منطقه سنی و کردستان را در انحصار و دایره منافع ملی خود جای دهند. تغییر نگرش مقامات ترک از این جهت حائز اهمیت است که ترکها بمدت ١٥ سال و از سال ١٩٩١ بعد از آزادسازی کردستان عراق، بطور ماهیانه با کشورهای ایران و سوریه برای از بین بردن تجربه سیاسی کردها جلسات امنیتی داشتند، اما نه اینکه فایدهای برای ترکها نداشت بلکه هر دو کشور مورد نظر به دشمن ترکیه تبدیل شدند، اما اقلیم کردستان فارغ از مناسبات سیاسی و اقتصادی کلان با آنان تنها همسایه موفق در تز «تنش صفر با همسایگان» احمد داوداوغلو، وزیر خارجه سابق ترکیه بوده است.

نقش ایران
در بررسی اوضاع منطقه نمی توان از جایگاه ایران سخن بمیان نیاورد. سیاست خارجی ترکیه و ایران همانند دو قطب مثبت و منفی هستند. یکی از اهداف کشورهای غربی علیه ایران، تنگ نمودن عرصه در انتقال منابع نفتی آن کشور است. همنچنانکه فوقا اشاره شد امکان مشارکت ایران در پمپاژ گاز به اروپا داده نشد و در مرزهای شرقی ایران نیز، توافقنامه گازی پروژه "تاپی" که برگرفته از نام کشورهای تورکمنستان، افغانستان، پاکستان و هندوستان است و گاز ترکمنستان را به کشورهای یادشده انتقال میدهد اهدافی چون بی نیاز ساختن کشورهای آسیای شرقی را دارد تا از وابستگی آنان به ایران بکاهد. در جنوب، امارات متحده عربی برای کاهش اهمیت تنگه هرمز از جهت امنیت انتقال انرژی، پروژه انتقال نفت و گاز خود را از طریق زمینی به پایانههای نفتی جنوب آن کشور انتقال داده است. عربستان سعودی نیز با انتقال نفت خود به دریای سرخ تهدیدهای ایران بر تنگه هرمز را تا اندازهای خنثی نموده است. با این وجود رژیم ایران اگرچه قادر به مقابله با تمام تحولات جاری در منطقه نیست، اما ممکن ترین توان آن ممانعت از استقلال جنوب کردستان (کردستان عراق) و نقش جدی اش در بحران جاری عراق است تا هرگونه که بوده کردستان را به زیر سلطه دولت مرکزی عراق درآورد و پروژههای کردستان با کشورهای غربی را به شکست بکشاند.
ذکر این نکته خالی از ارزش نیست که از بدو تاسیس کشور عراق، بویژه از سال ١٩٩١ کردستان عراق در زیر هیمنه و در حوزه نفوذ و اقتدار رژیم ایران بود، اما در سال ١٩٩٦ بدنبال توافقی که میان ترکیه و اسرائیل انجام گرفت و ایران این معاهده را تهدیدی علیه خود می پنداشت، در اقدامی مشابه به یک همپیمانی با کشورهای افغانستان (طالبان)، سوریه و حزب الله لبنان پرداخت. خلا موجود برای تکمیل و بهم پیوستن این چهار کشور، جنوب کردستان (کردستان عراق) بود. در آن دوران که اتحادیه میهنی کردستان برهبری آقای جلال طالبانی در جنگ شدید با حزب دموکرات برهبری آقای مسعود بارزانی بود، و متحد ایران بشمار می رفت، با کمک همه جانبه ایران در صدد نابودی کامل حزب دموکرات برآمد. حزب دموکرات که در بدترین موقعیت قرار گرفته بود در اقدامی ناباورانه از رژیم صدام تقاضای همکاری نظامی نمود و نتیجه این همکاری که به ٣١ آب معروف است، به شکست سنگین نیروهای اتحادیه میهنی و کوتاه شدن دست ایران منجر گردید. در ٣١ آب خارج از اینکه اتحادیه میهنی کوردستان متحمل شکست سختی گردید، متحد دیرین خود یعنی حزب دموکرات را که امروزه در کردستان حرف اول را می زند، از دست داد زیرا ازآن مقطع حزب دموکرات از ایران دوری جست، تاجائیکه در اینهمه سال علیرغم دعوت مکرر رژیم ایران، آقای مسعود بارزانی یکبار به ایران سفر نموده است. سیاست داخلی ایران در ارتباط با کردهای خود، نیز بازهم عکس روش ترکیه است. رژیم ایران برعکس ترکیه که تا اندازهای وضعیت اقتصادی کردستان را سامان داده است، دست بر گلوی مردم کردستان نهاده و کردستان را بجهت فراموش نمودن تمایلات ملی در فقر شدید قرار داده است. امروزه استانهای کردنشین ایران جزو فقیرترین استانهای کشور هستند. برعکس ترکیه که فعالان رانده شده را جذب کشور مینماید، رژیم ایران نه اینکه امکان بازگشت فعالان سیاسی خارج از کشور را نمیدهد، بلکه فعالان داخل کشور نیز را وادار به خروج از کشور مینماید. نگاه ایران به کردستان عراق همچنان امنیتی و توام با تحقیر و تهدید است. در کل میتوان گفت مواضع ایران در چند ماه گذشته در مورد کردستان عراق آخرین میخ تابوت را بر روابط آن دو زده است. 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست