روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۶ مهر ۱٣٨۵ -
۱٨ اکتبر ۲۰۰۶
شجریان و باب دیلن کاندیداهای بهترین هنرمندان موسیقی
تعامل و رقابت درآرایش انتخاباتی جریان های اصولگرا و اصلاح طلب
تنها کسانی می توانند در چرخه گردش نخبگان حضور یابند که وجدان سیاسی آنها کاملاً دینی باشد
اگر این ماده قانونی هنوز مورد استناد باشد، باید منتظر بود…
حساسیت انتخابات شوراها درشهرهای بزرگ
نام چهارهنرمند ایرانی درمیان نامزدهای جایزه رادیویی بی.بی.سی
اورهان پاموک درمصاحبه نیوزویک چه گفت
• روزنامه کیهان در سرمقاله دیروزش: مروری بر آرایش انتخاباتی نوشته است:
کمتر از ۲ ماه تا ۲۴ آذر، موعد قانونی انتخابات خبرگان و شوراها زمان باقی است. همزمان با آغاز مراحل اجرایی و ثبت نام نامزدها، طبیعی است که جریان های سیاسی ـ اجتماعی مرجع نیز در تدارک فهرست های انتخاباتی باشند همچنان که احزاب و گروه ها به آرایش های انتخاباتی سامان می دهند.
صرف نظر از مختصات هر یک از انتخابات خبرگان و شوراها، باید توجه داشت که انتخابات ۲۴ آذر ٨۵ در حد فاصل انتخابات اخیر ریاست جمهوری (۲۷ خرداد و ٣تیر٨۴) و انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی(احتمالاً بهمن یا اسفند ٨۶) قرار گرفته و به همین اعتبار جایگاه خاصی پیدا می کند.
انتخاباتی که گذشت و با پیروزی نامزد اصولگرا پایان یافت، نشانه افت فزاینده اعتبار جبهه ائتلافی دوم خرداد (اصلاح طلبان) بود، چرا که اگرچه آنها هم در مرحله اول انتخابات مانند اصولگرایان نامزدهای متعددی داشتند اما در مرحله دوم، برای حمایت از نامزد واحد به توافق رسیده و هزینه کردند. از این جهت، جریان مذکور با نوعی تردید و نگرانی پا به عرصه رقابت می گذارد به ویژه اینکه افت اعتبار اجتماعی و تهی شدن جریان از پشتوانه مردمی نه یک بار که ٣ بار ـ در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و شوراها ـ خود را به رخ کشیده و تردیدی باقی نگذاشته است. متقابلاً جریان اصولگرا با اعتمادنفس بالا در انتخابات حضور خواهد یافت.اما انتخابات دیگری هم قرار است سال آینده برای مشخص شدن ترکیب مجلس هشتم برگزار شود. از این جهت گروه های اصلاح طلب اگرچه با نگرانی و ترس وارد گود انتخابات می شوند اما ناچار از این کارند وگرنه همان حداقل تشکیلات سیاسی باقی مانده هم تا انتخابات سال آینده به تحلیل می رود و اوضاع را از آنچه هست بدتر می کند. برای عموم جریان سیاسی انتخابات شوراها، سکوی پرش برای انتخابات مجلس است که اگر حتی نتیجه آنی هم ندهد، برای امید بستن به نتیجه آتی ، ضرورتی ناگزیر است.در این میان همزمان شدن دو انتخابات، صورت مسئله را جذاب تر و در عین حال غامض تر کرده است. مجلس خبرگان به لحاظ جایگاه تخصصی آن طبیعتاً عرصه فعالیت هر حزب و گروهی نیست الا اینکه فعالیتهای تبلیغاتی منفی و تخریبی برای ضربه به اساس این مجلس صورت گیرد. به همین دلیل به ویژه در مجموعه دوم خردادی ها، برخی احزاب افراطی مخالف روحانیت و اجتهاد و ولایت فقیه، منت سر جریان هایی نظیر مجمع روحانیون گذاشته و چنین ادعا کرده اند که از این جریان و نیز جریان موسوم به مجمع محققین حوزه علمیه قم تبعیت می کنند. طبیعتاً در مقابل توقع دارند که مجمع روحانیون هم مرجعیت سیاسی گروه های سیاسی را در انتخابات شوراها بپذیرند. با این وجود جریان موسوم به اصلاحات به دلایل مختلف، اغلب در جلب اعتماد علمای مجتهد که حائز شرایط نامزدی انتخابات خبرگان باشند، ناکام مانده از جمله به دلیل عملکرد پر ابهام و اشکالی که در حوزه عقاید و فرهنگ عمومی در دوران حاکمیت آنها از سوی دولت و مجلس و مطبوعات و احزاب وابسته به نمایش گذاشته شد. این ضعف البته ساختاری تر از انتخابات خبرگان است و یکی از دلایل مهم روگردانی مردم از مجموعه اصلاح طلبان را باید در همین عملکرد سوال برانگیز یا سکوت های معنادار در قبال آن جست وجو کرد. درست به همین دلیل ملاحظه می شود که زمزمه حمایت از برخی چهره های موج اصولگرا در انتخابات خبرگان در محافل اصلاح طلب شنیده می شود که این البته نشانه هوشیاری و پایبندی نیروهای اصولگرای درون جبهه اصلاحات نیز هست.
از جمله نکات قابل اعتنا در فضای انتخابات پیش رو این است که غیر از برخی عناصر منعزل و منزوی، دیگر کسی از تحریم انتخابات و تحریم حاکمیت و خروج از آن سخن نمی گوید در حالی که روزگاری این ادا و اطوارها میان جریان مدعی اصلاحات در حال اپیدمی شدن بود. اکنون عناصر افراطی دوباره سایه نشین شده اند حاکی از این که فضا مناسب جولان و گرد و خاک کردن و میدانداری آنها نیست. آنها البته به ناچار به پنهانکاری و ایفای نقش از طریق حرکت دادن دیگران دل بسته اند و برخلاف شعارهای داغ خروج از حاکمیت، در حسرت بازگشت، حاکمیت ـ ولو در حد شورای شهر ـ روزگار سپری می کنند. آنها اگرچه در روزگار قدرت امثال خاتمی و کروبی وهاشمی را به انواع اهانت ها و اتهام ها نواختند اما این روزها دوباره در برابر همین چهره های روحانی زانوی ادب می زنند و ابراز اطاعت و حمایت می کنند و البته منت هم می نهند که ایثار می کنند!
طبیعی است که آرایش سیاسی انتخابات آتی را نوع تعامل و رقابت جریان های اصولگرا و اصلاح طلب و البته میزان میدانداری عناصر افراطی شکل خواهد داد و تا آنجا که رقابت، در مجرای قانونی جریان دارد، نوعی مسابقه است و همه نامزدها محترمند، فارغ از اینکه برنده ها چه کسانی باشند و چه کسانی موفق به جلب اعتماد مردم نشوند. به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب ملاک، اصولگرایی اصلاح طلبانه است و هدفگذاری کشور خارج از این مجرا نبوده و نمی تواند باشد. اما نگرانی آنجاست که عناصر افراطی به خاطر ورشکستگی و بی پایگاهی خویش و به اعتبار ارتباط ارگانیک با جریان قدرت خارج از کشور که به ویژه در این چند سال اخیر در ماجراهای خاورمیانه اسلامی، چالش هسته ای و… چوب اقتدار جمهوری اسلامی را خورده است، بتوانند در جریان ها و چهره های سیاسی رخنه کنند و حرف خویش از زبان آنها بگویند و کار خویش را به کمک آنها پیش ببرند که تجربه ای دیرپاست.
نکته مهم دیگر، موضوع ائتلاف هاست. اگرچه ائتلاف ها معمولاً برای هم افزایی قدرت است اما اگر در موضعی مانند شوراها منجر به ناکارآمدی و تعارض مدیریتی شود، نقض غرض تشکیل این نهاد است. تجربه شورای شهر اول تهران نمونه ای از این دست ائتلاف های نامبارک بود که صدای مردم و حتی اصلاح طلبان را درآورد و عملاً به گروکشی و بن بست انجامید.
اکنون پرسش این است که زمزمه ائتلاف برای چیست؟ اگر قرار است دوباره گذشته تکرار شود و گروه هایی گرد هم بیایند و وسط کار همدیگر را متهم کنند که تو مرتجع و محافظه کاری یا تو بی اعتقاد به مذهب و خدمتگزاری به ملت و انحصارطلب هستی و پس از چند سال فرصت سوزی از هم جدا شوند، پس چه حاجت به ائتلاف چهره های معتدل با عناصر افراطی…
• وجدان سیاسی کاملاً دینی
روزنامه رسالت هم با عنوان: حفظ سلامت فضای انتخابات نوشته است:
بنا بر اعلام ستاد انتخابات کشور، از ساعت ٨ دیروز نام نویسی ازداوطلبان شرکت در انتخابات شوراهای شهر و روستا که قرار است در ۲۴ آذر ماه همزمان با انتخابات دور چهارم مجلس خبرگان برگزار شود، آغاز شده است.
این دو انتخابات که یکی ترسیم کننده قاعده ودیگری در ارتباط مستقیم با رأس هرم قدرت در کشور است از حساسیت دو چندانی در این عرصه تاریخی برخوردار است. مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با کارگزاران نظام ضمن مهم ارزیابی کردن هر یک از این دو انتخابات در حد وسطح خود از همه مسئولان آحاد مردم و مجموعه های سیاسی واجتماعی کشور خواستند تا نسبت به این دو انتخابات احساس تکلیف کنند. ایشان در این دیدار با تاکید مجدد بر صیانت از برگزاری سالم انتخابات خواستار توجه خاص مسئولین امر وتاثیرگذاران عرصه های سیاسی اجتماعی نسبت به حفظ سلامت فضای انتخابات شدند. حالا که به تدریج نام نویسیها شروع شده و مقدمات انتخابات فراهم شده است و تا زمان انتخابات، زمان زیادی نمانده بایستی سلامت فضا را حفظ کنید. بعضی فضای انتخابات را خراب می کنند؛ تخریب کردن، اهانت کردن و خرد کردن شخصیتهای گوناگون، همه بر خلاف اقتضای سلامت انتخابات است. هم مطبوعات، هم رادیو و تلویزیون، هم کسانی که به ابزارهای گوناگون ارتباط جمعی دیگری مجهز هستند ـ رایانه ها و شیوه های رایانه ای ـ هم کسانی که یک منبری برای سخن گفتن دارند؛ مثل خطبای جمعه و نمایندگان مجلس شورای اسلامی؛ همه توجه داشته باشند که تخریب، فضای انتخابات را خراب می کند.
بدون تردید سلامت فضای انتخابات یک پدیده عینی است که برای درک وفهم این پدیده بایستی به برخی پیش زمینه های اصلی آن مراجعه کرد. به نظر می رسد وجدان سیاسی موجود در جامعه یکی از زمینه های اصلی سالم بودن فضای انتخاباتی است. وجدان سیاسی در واقع همان تصویر کلی است که در جامعه از حاکمیت و قدر ت وجود دارد. غربی ها وجدان سیاسی را بیشتر منبعث از ایدئولوژی می دانند…
وجدان سیاسی موجود در کشور ما بدون تردید یک تصویر دینی است. وتنها تصورات صادق در این ساحت دینی می توانند سیالیت داشته باشند. یعنی در گفتمان دینی حاکم بر جامعه تنها کسانی می توانند در چرخه گردش نخبگان حضور یابند که وجدان سیاسی آنها کاملا دینی باشد. این تصور دینی مستلزم یک جوهر دینی در افراد است. یعنی این متدینین هستند که قادرند مسیر فرایند گردش نخبگان را به شکل احسن بپیمایند. البته این به این معنی نیست که برخی با ظاهرالصلاح جلوه دادن خود نتوانند به این فرایند راه پیدا کنند. این ورود ممکن است اما بدون تردید در ادامه با مشکلات جدی مواجه خواهند شد . پس تنها واجدان جوهر دینی می توانند این مسیر را با سلامت طی کنند. در این منظر سلامت فضای انتخابات به گونه ای خود به خودی تامین می شود زیرا تقوای متقین مانع تخریب، اهانت وخرد کردن شخصیت دیگران می شود. اما اگر این احساس وجود دارد که در جامعه ای با وجدان سیاسی دینی در آستانه انتخابات امکان تخریب و خراب کردن فضای انتخاباتی هست بایستی در تصویرکلی که برخی کانونهای سیاسی مخرب، از سامان حاکمیت در کشور دارند، تردید کرد. به تعبیر مقام معظم رهبری تخریب فضای انتخابات را خراب وفاسد می کند وخروج از مسیر صلاح جامعه اسلامی است. پس بایستی تمام افراد وگروه های تاثیر گذار اجتماعی ضمن مرور مجدد بر وجدان سیاسی خود مواظب باشند که مبادا در آتیه ای نه چندان دور، شاید فردای انتخابات دچار عذاب وجدان شوند.
• جابجایی نقش ملت و دولت
روزنامه آفتاب با عنوان: خودسری یا انجام وظیفه نوشته است:
یکی از موضوعاتی که در سال های گذشته، بارها مورد توجه فعالان سیاسی قرار گرفته است جایگاه مردم و حاکمیت و وظیفه هریک در پیشبرد شئون مختلف جامعه می باشد. برخی افراد با ارائه دلایل و شواهدی، از جابه جایی غیرمنطقی نقش ملت و دولت دربسیاری از امور انتقاد می کنند. مثلا ارکان حاکمیت به دنبال اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر می روند، خود را موظف به تامین مالی هیاتهای مذهبی می دانند، نقش اصلی در اقتصاد در دست گرفته و حتی برخی انحصارات را بر اقتصاد تحمیل می کنند و در مقابل، گاه بعضی از دولتمردان به گونه ای سخن می گویند که گویی برخی وظایف حاکمیتی مانند تامین امنیت و مقابله با انواع آلودگی ها به عهده مردم است. از سوی دیگر ،کسانی در سال های اخیر پیدا شده اند که عملا وارد حوزه حاکمیتی شده و به خود اجازه داده اند که نه تنها ارتکاب جرم توسط برخی آحاد ملت را تشخیص بدهند بلکه آنها را غیاباً محاکمه و نهایتاً حکم صادره را نیز اجرا کنند. متاسفانه سکوت نهادهای مسئول و گاه صدور احکام نامناسب برای مرتکبان، موجب تجری و توسعه این اقدامات شده است چند سال قبل یک جوان، تشخیص خود در مورد مجرم بودن سعید حجاریان را توجیه کافی برای تنبیه او دانست و در دادگاه علنی با لبی خندان اعلام کرد که قصد کشتن حجاریان را نداشته و تنها به دنبال تنبیه او بوده است. این اقدام با اظهارات یک روحانی سرشناس که توصیه می کرد در اجرای تکلیف نباید از زندان و شهادت ترسید فاصله زمانی زیادی نداشت.
در آن روز هیچ کس از آن روحانی سرشناس نپرسید که در نظام جمهوری اسلامی چه کسانی باید به زندان بروند؟ و آیا این سخنان، توصیه به قانون شکنی برای حاکم کردن دیدگاه ها و سلیقه های شخصی نیست؟ چند سال بعد، عده ای در کرمان کشته شدند که برای پرونده اقدامات آنها، نام قتل های محفلی انتخاب شد. براساس آنچه روزنامه ها نوشتند، یکی از قاتلان در دادگاه ادعا کرد که تحت تاثیر سخنان یک روحانی در مورد لزوم پاکسازی جامعه در مظاهر فساد دست به این کار زده است. حکم صادره برای مرتکبان این قتل ها نیز با این توجیه که آنها مقتولان را مهدورالدم می دانسته اند بسیار سبک تر از حکمی بود که برای قاتلان صادر می شود. پرونده متروی کرج نیز اگر به درستی مورد ارزیابی قرار گیرد، بی شباهت با دو پرونده فوق الذکر نیست. زیرا یک مامور انتظامی در خارج از حوزه استحفاظی و در زمانی که مشغول انجام وظیفه نبوده است، براساس تشخیص خود نسبت به ارتکاب جرم توسط یک جوان، او را تعقیب و با شلیک گلوله به قتل رسانده است. آخرین نمونه از این دست، قتل بلیت فروش یک سینما به دست کسی است که ادعا می کند در راستای نهی از منکر، مرتکب این اقدام شده است؛ موضوعی که به تعبیر معاون دادستان تهران، ناشی از تزلزل اعتقادی و موجب گسترش هرج و مرج در جامعه خواهد شد.
حقیقت آن است که اگر همین امروز فکری برای این موضوع نشود و کماکان ماده قانونی مورد استناد برخی از مرتکبان قتل ـ که اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول را از موجبات معافیت از قصاص می داند ـ بر محاکم قضایی ما حاکم باشد، باید منتظر روزی باشیم که انتقام گیری شخصی، رنگ و بوی تقدس بگیرد و عده ای با قیافه حق به جانب، خود را مجری حق و افرادی را که توسط ایشان مورد صدمه و یا حتی قتل واقع شده اند، عناصر فاسدی بنامند که مطابق با استحقاق خود، مجازات شده اند!
آیا پیگیری تاسیس وزارت امر به معروف و نهی از منکر توسط دستگاه های حاکمیتی و اجرای مجازات توسط برخی افراد، جابجایی واقعی جای دولت و مردم نیست؟ راستی مگر کشور، قوه قضائیه و نهادهای انتظامی ندارد که عده ای به خود حق می دهند که وظیفه همه نهادهای امنیتی اطلاعاتی و قضایی را به عهده بگیرند و به تنهایی کارهایی را انجام دهند که به ادعای آنها ناشی از کوتاهی همه این دستگاهها در مبارزه با فساد است؟
• حساسیت انتخابات و شوراها در شهرهای بزرگ
روزنامه جمهوری اسلامی در ستون اخبار ویژه خود نوشته است:
انتخابات شوراهای اسلامی در شهرهای بزرگ بویژه تهران در دوره جدید از حساسیت بالائی برخوردار خواهد بود. آنچه این انتخابات را مهم کرده رقابت شدید اصولگرایان و اصلاح طلبان است که هر دوی آنها پیروز در این انتخابات را برای خود حیاتی و مهم میدانند. بازتاب در این زمینه میگوید: با حضور یکی از کاندیداهای اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری گذشته در انتخابات شوراها فهرست واحد اصولگرایان به رقابت با فهرست اصلاح طلبان متشکل از برخی اعضای دولت خاتمی خواهد پرداخت. یک منبع آگاه در کمیته انتخاباتی اصولگرایان گفت: با نهایی شدن حضور یکی از کاندیداهای اصولگرای انتخابات ریاست جمهوری در لیست انتخابات شوراها رقابت جدی بین لیست اصولگرایان و اصلاح طلبان به وجود خواهد آمد. وی افزود: فهرست اصولگرایان در انتخابات سومین دوره شوراهای اسلامی متشکل از حدود نیمی از اعضای کنونی شورای شهر تهران یکی از کاندیداهای اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری و تعدادی از چهره های برجسته سیاسی انتظامی و اجتماعی است که درصورت موفقیت در انتخابات به افزایش توانایی شورای شهر تهران خواهد انجامید. این منبع افزود: بنابر اخبار رسیده فهرست انتخاباتی اطلاح طلبان نیز متشکل از تعدادی از وزرا و اعضای کابینه آقای خاتمی است و بنابر این رقابت جدی و سالمی را در این دوره انتخابات بین اصولگرایان و اصلاح طلبان شاهد خواهیم بود. وی درباره احتمال ارایه فهرست انتخاباتی از سوی برخی هواداران دولت گفت: با توجه به حضور اصلاح طلبان ارائه دو فهرست موازی از سوی اصولگرایان در انتخابات بسیار بعید بود که با تصریح رهبر انقلاب مبنی بر خوداری دخالت دولت و حتی استفاده از نفوذ چهره های دولتی در انتخابات شوراها آن احتمال ضعیف نیز منتفی شد . هر چند بازتاب نامی از کاندیدای ریاست جمهوری که قرار است در انتخابات شورای شهر تهران نامزد شود نبرده ولی منابع خبری دیگر از محسن رضائی در این زمینه نام می برند.
• چهارهنرمند ایرانی کاندیدا هستند
روزنامه اعتماد درخبری با عنوان: شجریان نامزد جایزه موسیقی بی بی سی شد نوشته است:
محمدرضا شجریان، گروه موسیقی نور و دو هنرمند ایرانی دیگرنامزد جایزه رادیو بی بی سی شدند.
هر سال شبکه سه رادیو بی بی سی مسابقه بهترین هنرمندان موسیقی را با رای گیری و نظر خواهی از دست اندرکاران موسیقی درجهان برگزارمی کند.
به گزارش میراث خبر امسال در میان نامزدهایی که برای این جایزه درنظر گرفته شده اند، نام چهارهنرمند ایرانی نیز وجود دارد. در میان نامها در بخش خاورمیانه امسال نامهای محمدرضا شجریان و هنرمندان گروه موسیقی نورکه سرپرستی آن را کریستف رضاعی به عهده دارد دیده می شود. همچنین کیوان شمیرانی نوازنده تنبک وآزیتا حمیدی نوازنده هارپ هنرمندان ایرانی مقیم اروپا نیز در بین این نامها دیده می شود. که به ترتیب در فرانسه و سویس زندگی می کنند.
نام محمدرضا شجریان بعد از نامزدی جایزه گرمی در فهرست منتخبین فستیوال بی.بی.سی قرار گرفته است.
شجریان تا به حال بارها نامزد جوایز مختلف و معتبری در جهان شده است که یکی از آنها جایزه گرمی است که در ایران بیش از جوایز دیگر شهرت دارد. اماگروه نور چند سالی است که فعالیت خود را آغاز و برای اولین بار در یک جایزه جهانی نامزد دریافت جایزه می شود. گروه موسیقی نور با ترکیب موسیقی ایرانی آواز کردی و موسیقی دوره رنسانس اروپا تجربه های تازه یی در زمینه موسیقی تلفیقی داشته اند. در دوره های گذشته این جایزه نیز موسیقیدانان ایرانی همچون کیهان کلهر و برادران شمیرانی نامزد دریافت جایزه بودند.
امسال درکنار نامهای ایرانی یاد شده موسیقیدانان بزرگ جهان همچون علی فارکاتوره ، تومانی دیابته و سلیف کیتا ، بی بی کینگ ، باب دیلن ، بروس اسپرینگ تینز ، مرسده سوسا ، بابامال و بسیاری دیگر از هنرمندان بنام موسیقی دنیا حضور دارند.
دست اندرکاران موسیقی جهان تا بیست و هشتم مهرماه فرصت دارند که هنرمندان منتخب خود را انتخاب و اعلام کنند. نتایج نهایی این آرا و اهدای جایزه نیز در بهمن ماه امسال و اوایل سال میلادی جدید اعلام می شود.
• گفتگو با اورهان پاموک
روزنامه کارگزاران گفتگوی نیوزویک با اورهان پاموک برنده جایزه نوبل امسال رابه این شرح نقل کرده است:
اول از همه به شما تبریک می گوییم برنده جایزه نوبل شدید.
اورهان پاموک؛ متشکرم.
ما هم متشکریم از اینکه این گفت وگو را پذیرفتید. امروز به احتمال زیاد برای شما روز خیلی پر تکاپویی بوده است. پس ما هم از شما زیاد سوال نمی پرسیم. سوال اول این است که مکان در کارهای شما چه اهمیتی دارد؟
اهمیت خیلی زیادی دارد، چون من آدمی هستم که در کشورم و زادگاهم ماندم و به محله و خیابان محل سکونتم وابسته بودم و هستم. ولی این قضیه از طرفی خودآگاهانه هم نبود. من به تازگی کتاب استانبول را نوشتم. غاستانبول جدیدترین کتاب پاموک است که هم بیوگرافی است و هم یک نامه عاشقانه تلخ و شیرین که برای شهر خود نوشته است.ف وقتی این کتاب را نوشتم مسئله وابستگی من به خیابان های شهر استانبول برایم به صورت خودآگاه در آمد چون افکار و احساساتم را به روی کاغذ آورده بودم.
ظاهراً در همه کتاب هایتان خیلی مهم است که آدم ساکن کجا باشد، گواینکه مکان زندگی خیلی روی شیوه زندگی ما تاثیر دارد.
بله، موافقم. شاید دلیل این قضیه تا حدودی به این خاطر باشد که بیست، سی سال پیش موقعی که می خواستم نویسنده بشوم، همیشه با خودم می گفتم چه کسی به ترکیه اهمیت می دهد؟ جدای از خوانندگان محلی که تازه تعدادشان هم خیلی کم است چه کسانی کتاب های من را خواهند خواند؟ وقتی کسی تصمیم می گیرد نویسنده شود و این تصمیم را در جایی می گیرد که به دلیل سقوط امپراتوری عثمانی اهمیت پیدا کرده و آینده یک نویسنده جویای نام، آینده چندان امیدوارکننده ای نیست، این باعث می شود که نویسنده وابستگی لجوجانه ای به شهر و محله محل سکونت خود پیدا کند. من صرفاً به این دلیل که مردم می گویند چه کسی به ترکیه اهمیت می دهد، دست از تلاش هایم بر نخواهم داشت. ۲۰ سال پیش وقتی برای نخستین بار به آمریکا رفتم همه جا صحبت از ادبیات آمریکای لاتین بود. من و دوستانم می گفتیم چه کسی به ترکیه اهمیت می دهد. علت همه اینها به نظر من این است که من وابستگی لجوجانه ای به مکان ها دارم.
چه چیزی باعث شد نویسنده بشوید؟
من در اصل دلم می خواست نقاش بشوم. من از آن جور آدم هایی هستم که نمی توانند در اداره کار کنند و به کسی دستور بدهند و یا دستور بگیرند. من دوست دارم که تک و تنها در یک اتاق بنشینم و در عالم خیال و رویا فروبروم. بنابراین وقتی از نقاشی به نویسندگی رو آوردم-البته این تغییر بزرگی بود ـ ولی در شیوه زندگی ام تغییری ایجاد نشد.
من نویسندگی را به جای نقاشی انتخاب کرده بودم ولی هنوز هم در اتاقم تنهایی مورد علاقه ام را داشتم. سال ها پیش وقتی داشتم با خودم فکر می کردم که اگر قرار باشد نقاشی نکنم می روم دنبال نویسندگی چون در آن زمان کتاب های قطور و خوبی مثل برادران کارامازوف وآنا کارنینا را می خواندم. اینها کتاب هایی بودند که بر روح من تاثیر می گذاشتند. برای من، نویسندگان بزرگ، تولستوی، داستایوفسکی، مان، پروست و نابوکوف هستند. بورخس و کالوینو درباره رمان نویسی چیزی به من یاد ندادند بلکه متافیزیک ادبیات را به من آموختند، اینکه ادبیات می تواند خیلی عمیق باشد و این عمیق بودن نه به خاطر مضمون بلکه به خاطر ساختار اثر است.
خیلی از نویسندگان برای اینکه توجهی را که شایسته آنهاست به خود جلب کنند مجبورند جلای وطن کنند. شما در این زمینه چه تجربه ای دارید؟
من ۲۰ سال پیش به خاطر همسرم که داشت دکترایش را از دانشگاه کلمبیا می گرفت به نیویورک رفتم ولی کسی من را نشناخت. ولی وقتی به ترکیه برگشتم بعد از آن کم کم شناخته شدم. من ترک بودن خودم را در آغوش گرفتم. روی آنچه داشتم متمرکز شدم.
(درباره افطار وآثار اورهان پاموک در صفحه هنر و ادبیات امروز اطلاعات بین المللی نوشته ای داریم که توجه علاقمندان به آثار این نویسنده ترک را به آن جلب می کنیم)
• بی تفاوت نیست
عطاء الله مهاجرانی در سلسله مقالات خود در پاسخ گفته های پاپ درباره اسلام نوشته است:
اسلام به دو دلیل، نمی تواند به مقوله جنگ و جهاد بی تفاوت باشد. اولا اسلام آیینی است که داعیه جهانی دارد، ثانیا دینی است که، به دلیل جامعیتی که دارد، نسبت به امر حکومت بی تفاوت نیست. رویکردی ضد ستم دارد و نمی تواند حکومت های جور و طاغوت را به رسمیت بشناسد. به عبارت دیگر اسلام صرفا عقیده قلبی نیست. این عقیده در جامعه تسری پیدا می کند و نظام تشکیل می دهد. ساده ترین دلیلش هم این است که پیامبر اسلام که اسلام را بهتر از همه می شناسد، تشکیل حکومت می دهد. حکومتی که در آغاز با پیمان های مختلف با مسیحیان و یهودیان و قبایل عرب شکل می گیرد. به شیوه بسیار دقیق و هوشمندانه ای پیامبر هم ملت سازی می کند و هم دولت سازی. بدیهی است وقتی با تعرض مشرکان مکه و پیمان شکنی یهودیان رویارو می شود، مقابله می کند. خودش شخصا در غزوات حضور پیدا می کند و می جنگد. در غزوات، بدر و احد و خندق و بنی قریظه و خیبر و فتح و حنین و طائف و تبوک پیامبر حضور داشت و در غزوه احد مجروح شد. طبیعی است که در چنین شرایطی که اساس اسلام به عنوان یک دین و نیز نظام نوپای اسلامی در معرض خطر بوده است پیامبر جهاد را انتخاب می کند و درخشان ترین سخن را در فضیلت جهاد و شمشیر می گوید. نه تنها او که به تعبیر قرآن همه پیامبران چنین جهت گیری ای داشته اند.
لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه باس شدید و منافع للناس (حدید/۵۲)
سخن پیامبر و دعوت او بر اساس بینه است. امری که متناقض با عقل نیست، بلکه آنچنان روشن که عقل آن را گواهی می کند. بینه فقط نشانه رسالت پیامبران نیست، انسان هم باید برای راهی که انتخاب می کند و سخنی که می گوید بینه داشته باشد. قرآن می گوید اگر کسی می خواهد خودش را نابود کند هم باید بینه داشته باشد. (انفال/۲۴)
ابن عربی در این مورد، هلاک و حیات بر اساس بینه، می گوید: حیات طبیعی و مادی با هلاک و حیات حقیقی متناسب با ایمان معنی پیدا می کند.
مرگ، هلاکت است و زندگی، حقیقت زندگی؛ حیات است. بر چنین بنیاد عقلانی، پیامبران کتاب و میزان می آورند. کتاب راهنمای نظری است و میزان راهنمای عملی. زندگی پیامبر اسلام میزان است. هدف جامعه ای عادلانه است. آهن هم نماد قدرت چنین جامعه ای است که شمشیر می تواند یکی از مصادیق آن باشد.
پیامبر اسلام حدیثی دارند دوکلمه ای ! درباره جنگ سخن گفته اند. نکته ای را مطرح کرده اند که هم اولین استراتژیست جنگ سان تزو و هم آخرین استراتژیست، کارل کلاویتس ، همان سخن را به تفصیل نظریه پردازی کرده اند. پیامبر گفته است: الحرب خدعه جنگ یک ترفند است. اصالت با بیشتر کشتن نیست، با پیروزی هوشمندانه است. مثل پیروزی مسلمانان در جنگ احزاب. همین تدبیر وقتی به دست نیروهای هوشمند حزب ا. . . می افتد نیروی ویژه ارتش اسرائیل را در لبنان زمینگیرمی کنند. روزنامه های اسرائیلی از تسلط حزب ا. . . بر شبکه مخابراتی ارتش اسرائیل در دوران جنگ ٣٣ روزه نوشته اند. براساس رهنمود پولس رسول که گفته است: ای غلامان! حکمروایان خود را چون مسیح با ترس و لرز با ساده دلی اطاعت کنید (رساله پولس رسول به افسسیان، باب ۶ آیه ۵. ) در ترجمه فارسی کتاب مقدس، حکمرانان آقایان بشری! ترجمه شده است که نارساست. با توجه به متن انگلیسی و اصل یونانی، تردیدی نیست که مراد فرمانروایان هستند.
The interlinerar NIV, by Alfred Marshal, Zondervan , Michigan ۱۹۷۶.P:۷۷٣
در رساله به تیطس که به صراحت تمام گفته است: به یاد ایشان بیاور که حکام و سلاطین را اطاعت کنند و فرمانبرداری نمایند (باب ٣/آیه۱. )
خیلی خوب! اسرائیل قدرت درجه اول نظامی منطقه ـ البته تا پیش از جنگ ٣٣ روزه ـ لبنانی ها را اسیر کرده است. خاک لبنان را هم اشغال کرده. لبنانی ها باید در برابر اسرائیل بلرزند و در برابر اراده آمریکا تسلیم شوند؟ یا جامه شان را بفروشند و شمشیر بخرند و در برابر ظلم و اشغال مقاومت کنند و بجنگند و با تسلط بر زبان عبری پیام های ارتش اسرائیل را رمزگشایی کنند و موجب سربلندی کشور و ملتشان بشوند و اسرائیل را در موقعیت بغرنج قرار دهند. مسیح اگر در میان لبنانی ها بود به جمعیت خواب زده ای مثل پطرس می پیوست، یا جامه اش را می فروخت و شمشیر می خرید؟
به دلیل همین آموزه های پولس است که کلیسا به عنوان پیشقراول سپاه استعمار در جهان و به ویژه در آفریقا عمل کرد. به قول اقبال لاهوری، اول میسیونرها می آمدند. دوم مدیکال ـ دارو و درمان ـ و سوم میلیتاری ـ ارتش ـ کدام رویکرد عقلانی است. در برابر قدرت حاکم لرزیدن یا فریاد زدن؟ همان که به تعبیر امام علی جهاد افضل است. کلمه حق عند امام جائر نهج البلاغه، حکمت ۴۷٣. ) پیداست امپراتور نه اسلام را می شناسد و نه پیامبر اسلام را و نه اطلاعی از کم و کیف جهاد مسلمانان و توسعه اسلام دارد. واقعا دو امپراتوری بزرگ ایران و روم در برابر مسلمانان به دلیل شمشیر مجاهدان عرب سقوط کردند یا آنکه آن امپراتوری ها از درون مضمحل شده بودند. مردم ایران و مصر و سوریه و فلسطین و… منتظر بودند که اتفاقی بیفتد و آنان از ستم رهایی پیدا کنند.
در پذیرش اسلام توسط ایرانیان نقش درجه اول را از یک سو پیام اسلام داشت و از سوی دیگر دهقانان که طبقه برگزیده فرهنگی و نخبگان آن روز ایران بودند. سلمان فارسی که پیشاهنگ اسلام ایرانیان است و به عنوان اولین حاکم مدائن پس از فتح مدائن و سقوط ساسانی انتخاب شد. به دلیل شمشیر اسلام مسلمان شده بود؟ یا پیام اسلام و جست وجوگری حقیقت او را به مدینه کشانید. سال های سال جفت بدحالان و خوشحالان شد. کتاب مقدس و مسیحیت را کاوید. سال ها سرسپرده مسیحیت بود تا به اسلام رسید. مثل همان روحانیان زردشتی ـ مغ ها ـ که پیش از میلاد مسیح، در جست وجوی مسیح بودند. (متی۲,۲)
ایرانیان در برابر سپاه اسلام نمی جنگیدند. رستم فرخزاد با سپاهش از شرق ایران ـ خراسان ـ به این دلیل به غرب آمد که ایرانیان منطقه غرب پیام اسلام را زودتر شنیده و بدان دل بسته بودند. جنگ زنجیر! ذات السلاسل، به این خاطر نامگذاری شد که ایرانیان نمی خواستند بجنگند و از جبهه می گریختند. مگر ارتش صدام جنگیدند؟ فقط وزیر تبلیغاتش بود که تا آخرین لحظه به قول خودش با علوج آمریکایی می جنگید. مانوئل دوم هم، موقعی به پیامبر اسلام ناسزا می گوید که امپراتوری اش در برابر مجاهدان مسلمان مثل توده ای برف روزبه روز آب می شد. ترفند او در سازماندهی شورش علیه سلطان عثمانی ـ سلطان مراد ـ شکست خورده بود. سلطان مراد عناصر فتنه را دستگیر کرد و از میان برد. مانوئل طعم شمشیر ترکان عثمانی را چشیده بود. پاپ چرا چنین سخنی را نقل کرد؟
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|