یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

جیلو پونته ‌کوروو درگذشت
گردآوری و ترجمه‌ی وازریک درساهاکیان


وازریک درساهاکیان


• پونته‌کوروو در سال ۱۹۴۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و به شمال ایتالیا رفت تا به سازماندهی گروه‌های پارتیزانی کمک کند. او با نام مستعار "بارنابا" به فعالیت زیرزمینی خود ادامه داد تا اینکه در سال‌های آخر جنگ، در شمار رهبران مقاومت در منطقه‌ی میلان بود. اما او با وجود اعتقاد عمیق به آرمان‌های مارکسیسم، در سال ۱۹۵۶ پس از تهاجم نیروهای شوروی به مجارستان از عضویت حزب استعفا داد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲٨ مهر ۱٣٨۵ -  ۲۰ اکتبر ۲۰۰۶


جیلو پونته‌کوروو ( Gillo Pontecorvo ) فیلمساز بزرگ ایتالیایی، که فیلم نبرد الجزیره اش در همان دهه‌ی ۶۰ و اندک مدتی پس از نمایش عمومی در شمار آثار کلاسیک سینمای سیاسی در آمد، روز ۱۲ اکتبر ۲۰۰۶ در سن ٨۶ سالگی در بیمارستانی در رم درگذشت. علت اصلی مرگ هنوز اعلام نشده است، گرچه خبرگزاری‌ها گزارش داده‌اند که او چند ماه پیش دچار سکته‌ی قلبی شده بود. این فیلم در سال ۱۹۶۵ به نمایش در آمد و جایزه‌ی شیر طلایی جشنواره‌ی ونیز را ربود و سپس نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی گردید.
          پونته‌کوروو در ۱۹ نوامبر ۱۹۱۹ در شهر پیزا به دنیا آمد. پدر پونته‌کوروو یک بازرگان متمول یهودی بود و برادر کوچک‌ترش برونو، دانشمندی بود که در رشته‌ی فیزیک اتمی شهرت جهانی یافت. (وی در سال ۱۹۵۰ به اتحاد شوروی پناهنده شد و به سن ٨۰ سالگی، در سال ۱۹۹٣ درگذشت.)
          جیلو پونته‌کوروو نیز ابتدا به علوم علاقه‌مند بود و در رشته‌ی شیمی از دانشگاه پیزا فارغ‌التحصیل شد و همانجا بود که با جناح‌های مختلف سیاسی آشنایی یافت و برای اولین بار با دانشجویان و استادان چپ روابط نزدیک برقرار کرد. اندک مدتی پس از فراغت از تحصیل، در سال ۱۹٣٨ و پس از تصویب سیاست‌های ضد یهود دولت فاشیستی ایتالیا، به پاریس رفت و توانست به عنوان خبرنگار خارجی یکی دو روزنامه‌ی ایتالیایی، از جمله "لا رپوبلیکا" و "پائزا سرا" به کار مشغول شود. پس از اشغال فرانسه، او به سن تروپه (در جنوب فرانسه) پناه برد. نویسنده‌ی زندگینامه‌ی پونته‌کوروو گفته است که وی در کنار کار روزنامه‌نگاری، به کارهای گوناگونی از جمله آموزش تنیس و غواصی پرداخت تا اینکه سرانجام پس از سال‌های جنگ وارد عرصه‌ی سینما شد و به عنوان دستیار کارگردان با فیلمسازانی چون یوریس ایونس، مستندساز چپ هلندی، و ایو آلگره، فیلمساز نامدار فرانسوی به همکاری پرداخت. در این دوره، وی با بزرگان عالم ادب و هنر در پاریس، از جمله پیکاسو، استراوینسکی و سارتر آشنا شد. در همین سال‌ها نیز بود که دیدگاه‌های سیاسی او شکل گرفت. به ویژه، اینکه عده‌ای از دوستان نزدیکش راهی اسپانیا شدند تا در جنگ داخلی بر علیه فاشیست‌ها بجنگند.
          پونته‌کوروو در سال ۱۹۴۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و به شمال ایتالیا رفت تا به سازماندهی گروه‌های پارتیزانی کمک کند.  او با نام مستعار "بارنابا" به فعالیت زیرزمینی خود ادامه داد تا اینکه در سال‌های آخر جنگ، در شمار رهبران مقاومت در منطقه‌ی میلان بود. اما او با وجود اعتقاد عمیق به آرمان‌های مارکسیسم، در سال ۱۹۵۶ پس از تهاجم نیروهای شوروی به مجارستان از عضویت حزب استعفا داد.
          او پس از خاتمه‌ی جنگ دوم و بازگشت به ایتالیا، از روزنامه‌نگاری به سینما روی آورد و دیدن فیلم "پاییزا"ی روبرتو روسللینی نقش عمده‌ای در این تصمیم او داشت. پس ابتدا یک دوربین فیلمبرداری ۱۶ میلیمتری خرید و به ساختن فیلم‌های مستند پرداخت که نخستین آنها (در ۱۹۵٣) فیلمی بود به نام Missione Timiriazev . در این میان او با نویسنده‌ای چپگرا به نام فرانکو سولیناس آشنا شد و بر اساس یکی از رمان‌های او فیلمی در سال ۱۹۵۶ ساخت به نام "راه بزرگ آبی" درباره‌ی ماهیگیر تهیدستی که مجبور است برای امرار معاش، و برخلاف قوانین جاری، با دینامیت به ماهیگیری بپردازد. سال ۱۹۶۰ پونته‌کوروو و سالیناس با هم فیلمنامه‌ی "کاپو" را نوشتند که درباره‌ی دختری یهودی است که در اردوگاه‌های نازی به خاطر حفظ جان، به سازش با نظام حاکم بر زندان تن می‌دهد و در شمار زندانبانان در می‌آید که در اردوگاه‌های نازی  کاپو نامیده می‌شدند. اما سرانجام با اوجگیری مقاومت، به زندانیان یاغی می‌پیوندد و جان خود را در این راه از دست می‌دهد. این فیلم در ۱۹۶۱ نامزد دریافت اسکار برای بهترین فیلم خارجی سال شد، و سوزان استراسبرگ، بازیگر نقش دختر یهودی، چندین جایزه از جشنواره‌های مختلف دریافت کرد.
          سپس این دو به نوشتن فیلمنامه‌ی به نام "پارا" پرداختند اما متأسفانه، با وجود علاقه‌ای که ستاره‌ی نامداری چون پل نیومن به همکاری داشت، این فیلم هرگز ساخته نشد.
          چندی نگذشت که دولت الجزایر، که تازه از زیر یوغ استعمار فرانسه رهایی یافته بود، به پونته‌کوروو پیشنهاد کرد به ساختن فیلمی درباره‌ی مبارزه‌ی زیرزمینی مردم الجزایر بپردازد. پونته‌کوروو که سخت تحت تأثیر نوشته‌های فرانتس فانون قرار گرفته بود، به اتفاق سالیناس به الجزایر رفت و تصمیم گرفت این فیلم را به سبک فیلم‌های نئورئالیست بسازد، یعنی با بازیگران غیر حرفه‌ای و محلی ، و در مکان‌های واقعی. حاصل، فیلمی شد که امروزه از سوی دولت‌های امپریالیست در کلاس‌های نظامی نمایش داده می‌شود تا سربازان با نوع برخورد مبارزان آزادیخواه آشنا شوند، و نیز جنبش‌های آزادیخواه آن را به منظور آموزش مبارزان برای آنها نمایش می‌دهند.
          کار بعدی پونته‌کوروو نیز به مبارزه‌ی ضد استعماری می‌پردازد، اما این بار، داستان به پیکار مردم یکی از جزایر کارائیب در قرن نوزدهم می‌پردازد؛ فیلمی به نام Qeimada ! ( ۱۹۶۹)با شرکت مارلون براندو که در ایران به نام "شعله‌های آتش" به نمایش در آمد.  براندو از مأموران امپراتوری انگلیس است که به این جزیره رفته است تا آزادیخواهانی را که علیه استعمار پرتقال مبارزه می‌کنند "راهنمایی" کند.
          آخرین فیلم سینمایی پونته‌کوروو که بدون همکاری سالیناس ساخته شد، Ogro نام دارد (۱۹۷۹) و به مبارزه‌ی جنبش زیرزمینی ETA  در اسپانیا می‌پردازد. و پس از آن، تا میانه‌ی دهه‌ی ۱۹۹۰ وی عمدتاً به ساختن فیلم‌های مستند پرداخت و یکی از آخرین کارهای او در این زمینه مستندی است به نام "بازگشت به الجزیره" درباره‌ی آنچه که پس از استقلال در کشور الجزایر گذشت.
          اما آخرین فعالیت سینمایی وی مدیریت جشنواره‌ی فیلم ونیز بود در سال‌های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۴ که جان تازه‌ای به این قدیمی‌ترین جشنواره‌ی جهانی سینمایی بخشید.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست