سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کدام منابع آماری برای ملتهای سرشماری نشده
معتبر و قابل استناد هستند؟


مسعود انتظار


• برای دانستن شرایط ملیتی و زبانی یک جامعه، بایستی موقعیت مناسب و مشترک برای تمامی افراد ایجاد نمود. برای مثال شما یک مدرسه ابتدایی را در نظر بگیرید. کودکان در مراحل سنی مختلف، در نژادهای گوناگون و دارای زبانهای متفاوت هستند. آیا آمار گیری از این کودکان در شهرهای تبریز و اصفهان نتیجه مشابه میدهد؟ مسلما خیر ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۹ مهر ۱٣٨۵ -  ۲۱ اکتبر ۲۰۰۶


مقاله رد کننده ای که بر علیه مقاله «هراس تهران از برملا شدن اطلاعات مربوط به ترکیب اتنیکی جمعیت ایران - نوشته یاشار تبریزلی *» منتشر شده است، مرا وادار به نوشتن این جوابیه نمود .
 
در مقاله تند و تیز موصوف، آقای علی دوستزاده بدون اندیشیدن به آنچه که اظهار میکنند و تنها با تکیه بر مستندات غیر واقعی، سعی در لوث کردن مورد معرفی شده توسط آقای تبریزی دارد. مستنداتی که خود جناب دوستزاده بارها و بارها به آنها تاخته است!   در جای جای مقاله میخوانیم و با حیرت زیادی متوجه میشویم که نویسنده گرامی به منابعی استناد کرده اند که خود از منابع مورد اشاره آقای تبریزلی بهره برده اند! در اینجاست که میتوان به نامناسب و غیر منطقی بودن نوشته آقای دوستزاده مطمئن شد .
آقای دوستزاده باید مطمئن باشند که نقص اصول سرشماری و نیز موارد اشاره شده توسط آقای یاشار تبریزلی به قوت خود باقیست و تا زمانی که رژیم شوونیستی حاکم آنرا اصلاح نکند، مطرح خواهند بود .
 
در ادامه، با اشاره به مواردی از مقاله توضیحی درباره آمارهای قومیت: در پاسخ به مقاله ی «هراس تهران از برملا شدن اطلاعات مربوط به ترکیت اتنیکی جمعیت ایران ٫ یاشار تبریزی» نوشته آقای علی دوستزاده ** و با نظر به منابع مستند! آقای نویسنده محترم، نوشته ای در توضیح موارد مشکوک خواهم نوشت .
 
منبع 1 :
" بر اساس شواهد تاریخی در طول پنج هزار سال گذشته، ایران هیچگاه مسکن قوم واحدی نبوده است. بلکه همیشه اقوام گوناگونی در کنار هم در این سرزمین زندگی میکرده اند. بررسی مشخصه های اقوام ایران نشان میدهد که تقسیم مردم ایران بر اساس زبان و دین صورت گرفته و نژاد نقش چندانی ندارد. با وجود تنوع قومی در ایران، مذهب شیعه و زبان فارسی به عنوان عامل وحدت ملی و همبستگی ملی شناخته شده اند. در واقع، این نگاه دیرینه و جا افتاده مبتنی بر شناخت مذهب و زبان به عنوان عامل وحدت ملی، مبحثی است که تاکنون به طور جدی مورد بحث قرار نگرفته است، در حالی که تحولات جهانی شدن به ویژه طی ٢٠ سال آینده، شرایطی را فراهم خواهد کرد که قطعا این دیدگاه دیرینه در ایران را زیر سوال خواهد برد ."
 
همگی میدانیم که در سیاستهای حاکمان ایرانی، استفاده از کلمه ملت منسوخ شده است. این منسوخیت نه بدلیل نبود ملتهای گوناگون در ایران که به خاطر مجازات فرد استفاده کننده اتفاق افتاده است. هنوز هیچیک از نظریه سازان حکومتهای شوویست، قادر به توضیح فرق بین قوم و ملت نشده اند. کلمه قوم در مقاله دکتر محسنیان، به معنی ملت است .
 
“ در ایران، بر خلاف بعضی از کشورهای چند قومی نمیتوان از اکثریت-اقلیت گفت و گو کرد.   آگاهی از وضعیت اقوام در ایران در هاله ای از ابهام قرار دارد. در هیچ یک از سرشماریهای کشور، تعداد اقوام و یا متکلمان به زبانهای مختلف مورد پرسش قرار نگرفت ."
 
مقاله ای که آقای علی دوستزاده به آن استناد میکند آشکار میکند که تاکنون آمارگیری دقیقی از ملتهای مختلف در ایران انجام نشده است. متن بالا برای اثبات این ادعا کافی است.   ولی طرز استفاده آقای دوستزاده از این نوشته نشان میدهد که یک فرد چگونه میتواند از بخشهای مختلف یک مقاله برای رسیدن به اهداف غیر واقعی خود بهره برد.   زمانی که آمارگیری دقیقی از ملتها و نژادها انجام نشده است! چگونه میتوان از آن دفاع نمود و یا به آن استناد کرد؟
 
آقای دوستزاده نوشته است: "یک) در سال 1370 آمارگیری بسیار مستندی در مورد جمعیت ایران انجام گرفته است که شرح آن را در مقالات زیر می توان یافت" و سپس به آن بند از مقاله   دکتر مهدی محسنیان راد اشاره میکند که نوشته شده: "در مرداد 1370، هنگام صدور شناسنامه برای نوزادان، درباره زبان ٤٩ هزار و ٥٥٨ مادر در سطح کشور سوال مطرح شد که نتیجه حاکی از سهم حضور ٥٣ ٬ ٨ درصدی زبان های غیرفارسی در ایران بود. بر اساس نمونه گیری مذکور، توزیع سهم هر یک از زبان ها (به درصد) به این شرح بود: ٤٦ ٬ ٢ فارسی؛ ٢٠ ٬ ٦ ترکی آذربایجانی؛ ١٠ کردی؛ ٨ ٬ ٩ لری؛ ٧ ٬ ٢ درصد گیلکی و شمالی؛ ٥ ٬ ٣ عربی ؛ ٢ ٬ ٧ بلوچی؛ ٠ ٬ ٦ ترکمنی؛ ٠ ٬ ١ ارمنی؛ و ٠ ٬ ٢ سایر زبان ها “. پس اگر گویش‌ها و زبان‌های هم خانواده با فارسی را با آمار فوق جمع شود ٬ زبان‌هایی که “آریایی (ایرانی)” خوانده می شوند حدود 75٪ ایران را دربرمی گیرند ."
 
به روشنی میتوان دریافت که آمارگیری دقیق مورد نظر آقای دوستزاده، بررسی پزشکی (شاید) شرایط ٤٩ هزار و ٥٥٨ مادر (1200/1) بوده است. این به معنای آمارگیری مستند از جمعیت ایران نیست. این آمار گیری مشخص نکرده است که در چه مناطقی انجام یافته است، بر روی چه افرادی و با چه مشخصاتی انجام شده است، متن   پرسشنامه و نحوه نتیجه گیریها مشخص نمیباشد، چه کسانی مامور اینکار بوده اند! حتی میتوان اینگونه بیان داشت که شاید ماموران فارس زبان (چون سطح سواد و مقامداری در بین ملت فارس بیشتر است) و مادران فارس زبان در این آمار گیری اولویت داشته اند !!
در علم جامعه شناسی، آمار گیری تنها به شمردن افراد اتلاق نمیشود .
 
برای دانستن شرایط ملیتی و زبانی یک جامعه، بایستی موقعیت مناسب و مشترک برای تمامی افراد ایجاد نمود. برای مثال شما یک مدرسه ابتدایی را در نظر بگیرید. کودکان در مراحل سنی مختلف، در نژادهای گوناگون و دارای زبانهای متفاوت هستند. آیا آمار گیری از این کودکان در شهرهای تبریز و اصفهان نتیجه مشابه میدهد؟ مسلما خیر. آیا میتوان از این آمار استفاده نمود؟ باز هم جواب نه خواهد بود. پس آمار مورد استناد نویسنده مردود اعلام میشود .
 
دکتر مهدی محسنیان راد   مینویسند: "ادبیات ارتباطات میان فرهنگی میگوید، یکی از موانع بزرگ اینگونه ارتباطات وقتی است که گروهی با قدرت بیشتر، استفاده از زبان خود را بر دیگران تحمیل کنند (" Jandt , 1995, P14 ") و این همان مشکلی است که گریبانگیر ملتهای ساکن در ایران شده است .
 
دول استعمارگر غربی (بریتانیا و آمریکا) بعد از جنگ جهانی، همان سیاست معمولی خود را در جهت کنترل دائمی ایران بکار بردند. تقسیمات جانبدارانه جغرافیایی، مثلا تقسیم آذربایجان به بخشهای کوچکتر با تغییر اسامی تاریخی و نیز وارد کردن سرزمینهای آذربایجان در منطقه نامگذاری شده برای دیگر اقوام .
سپس به کوچکترین قوم، مقامی بزرگ دادند. فردی را از مهتری برداشته و لباس امپراطوری برایش دوختند. این قدرتهای استعماری ، قوم پهله را بعنوان برترین نژاد آریایی حاکم ساختند و اسمش را سلسله پهلوی گذاشتند. سیاست کثیف استعمار اینگونه عمل میکند که قوم کوچکی در کشورهای عقب مانده به عنوان حاکم انتخاب میشود. این قوم تمامی قدرت خود را در جهت حفظ مقام بکار خواهد برد. طرحهای یکسانسازی زبانی و دینی از این اقدامات محسوب میشوند. سرکوب ملتهای دیگر (به خاطر نابرابری قدرت نظامی و نیز همکاری قدرتهای استعمارگر با قوای حاکم) در اولویت قرار دارد .
به این ترتیب کشورهای غاصب، از راه دور و بدون پرداختن هزینه انسانی و اقتصادی، کنترل کشورهای جهان سومی را بدست میگیرند. تعادل جمعیتی و نژادی در کشورهای مستعمره به هم میخورد. جنگهای قومی و نژادی مانع از پیشرفت میگردد و در واقع نطفه جنگ در دل یک یک افراد ساکن در آن منطقه کاشته میشود. نتیجه سیاست آنروز را به روشنی میتوان امروز لمس کرد. در این گونه مناطق شرایط بروز جنگ هر لحظه مهیا میباشد .
 
دکتر مهدی محسنیان راد   ادامه میدهند: "تحمیل زبان فارسی بر سایر زبان های اقوام ایرانی و یا قوم مداری زبانی در رادیو و تلویزیون ایران پیشینه ای به مراتب بیشتر از دو دهه مربوط به دوران انقلاب اسلامی دارد. در واقع منشاء آن، ترادف یکسانی زبان و مذهب با همبستگی ملی است. این امر در همه کشورهای جهان سوم رایج نیست. به عنوان مثال، هند کشوری است که مردم آن به 20 زبان اصلی سخن میگویند و از رسانه های گوناگون به زبان خود استفاده میکنند که در این میان زبان های هندی، اردو، بنگالی، ملایالامی، مراتی، گجراتی، کاندایی، تلوگو و تامیلی به عنوان زبان رسمی شناخته شده (پارتا ساراتی، 1381، ص 362و315) و طبق مقررات و قوانین رسمی کشور، هر فردی در انتخاب زبان برای فعالیتهای اداری و آموزشی خود، از میان هر یک از زبان های رسمی آزاد است . "
 
" در واقع، منبع قوم مداری منتج به استثمار درون کشوری قدرت است نه فرهنگ، و این همان نکته ای است که میگوید هر جا تفاوت باشد، قدرت وجود دارد و دارندگان قدرت هستند که درباره معنای تفاوت تصمیم میگیرند. ( گل محمدی، 1380، ص 17) از آن سو، هر گاه قدرت تنزل کند، تمایل به طرد تمایزهای نابرابرانه افزایش مییابد; و این همان سخن است که به دنبال فروپاشی هر امپراتوری قومیتها تجدید حیات کردهاند.( رکس، 1380، ص 164 )"
 
" یکی از ویژگیهای جامعه اطلاعاتی، افزایش رو به رشد هشیاری اطلاعاتی جهانیان خواهد بود. آگاهیهای قومی - فرهنگی بخشی از هشیاری اطلاعاتی خواهند بود که موجب تقویت نیروهای گریز از مرکز خواهند شد. گسترش ارتباطات سبب افزایش آگاهیهای فرهنگی گروههای قومی و آشنایی با تفاوتها و اختلافهای میان قومی میشود. هنگامی که دولت مرکزی میخواهد نفوذ فرهنگی خویش را در مناطق قومی بسط دهد، واکنش خصمانه اقلیتهای قومی شروع میشود.( سید امامی، 1376، صص 4و253 )"
 
با دقت در این بیانات میتوان دریافت که مقاله دکتر مهدی محسنیان راد   نه در جهت اثبات قانونی و عادلانه بودن برتری قوم فارس بر دیگر ملل، که دقیقا بر عکس در جهت مردود دانستن آن است. اشاره به تبعیضات و تحمیل زبانی - فرهنگی، به آسانی مشخص میکند که آقای محسنیان از آینده این سیاست کجدار بیمناک است .
 
در پایان این نوشته میخواهم بصورت خلاصه به منابع مستند!!! آقای نویسنده اشاره ای بکنم .
یکی از این منابع وب سایت جاشووا پروجکت (پروژه یوشع) میباشد. در کتاب مقدس یهودیان، یوشع از پیامبران نخستین معرفی شده است. اعتقاد این مذهبیان بر این است که: " کورش پادشاه فارس چنین میفرماید: یهوه خدای آسمانها، تمامی ممالک زمین را به من داده است و او مرا امر فرموده که خانه ای برای وی در اورشلیم که در یهودا است بنا نمایم. پس کیست از شما، از تمامی قوم او، یهوه خدایش همراه باشد و برود. ص.729 کتاب مقدس)" این گفتار به تنهایی میتوان طرفداری یکجانبه میسیونرهای مذهبی را از هخامنشیان و به اشتباه از قوم فارس مشخص نماید .
آنها منجی خود را فارس میبینند و از همانها انتظار ساختن خانه خدایشان را دارند. اگر به سیاستهای استعماری غرب، منافع مذهبی را نیز بیافزاییم و نیز اشاره مستقیم دکتر محسنیان که میگویند در ایران آمارگیری مستند در خصوص ملتها انجام نشده است، میتوانیم مطمئن شویم که آمار منتشر شده در وب سایتها، کتابها و حتی منابع دانشگاهی غربی – مذهبی دقیق نبوده و به هیچوجه نمیتوانند مورد استناد قرار گیرند .
 
منبع 2 :
این تشکیلات مذهبی هیچ گونه منیعی در ایران نداشته و در صفحه معرفی منابع خودش از سایتهای مشهوری نظیر اتنولوگ و یا انکلوپدیا نامبرده است. میسیونرهای آنها نیز حتی به نزدیکی ایران نیز نرسیده اند .
 
منبع 3 :
در معرفی این منبع نیز همان اشتباه را مرتکب شده اند. با توجه به شیعه و متعصب بودن اقوام ایرانی، بررسی ملیتها توسط میسیونرهای مسیحی قابل باور نمیباشد. این منبع نیز تکرار کننده آمار سایتهای مشهور نامبرده شده در بالا میباشد .
 
منبع 4 :
زبانهای نامبرده شده در وب سایت اتنولوگ برای محدوده ایران کنونی :
Aimaq , Alviri-Vidari , Arabic , Armenian , Ashtiani , Assyrian Neo-Aramaic , Azerbaijani , Bakhtiari , Balochi , Bashkardi , Brahui , Dari , Dezfuli , Domari , Dzhidi , Eshtehardi , Fars , Gazi , Georgian, Gilaki, Gozarkhani , Harzani , Hawrami , Hazaragi , Jadgali , Kabatei , Kajali, Karingani , Kazakh , Khalaj , Kho'ini , Khorasani Turkish , Khunsari , Koresh-e Rostam , Koroshi , Kurdish , Laki , Lari , Lasgerdi , Luri , Mandaic , Maraghei , Mazanderani , Natanzi , Nayini , Parsi-Dari , Pashto , Persian Sign Language , Qashqa'i , Razajerdi , Romani , Rudbari , Salchuq , Sangisari , Semnani , Senaya , Shahmirzadi , Shahrudi , Sivandi , Soi , Sorkhei , Takestani , Talysh , Taromi , Upper, Tat, Muslim, Turkmen , Vafsi
 
منبع 5 :
مشخصات زبان تورکی آذربایجانی (آذری) در وب سایت اتنولوگ :
 
In Iran (1997) 23,500,000
Population includes
290,000 Afshar , 5,000 Aynallu , 7,500 Baharlu , 1,000 Moqaddam , 3,500 Nafar 1,000 Pishagchi , 3,000 Qajar , 2,000 Qaragozlu , 130,000 Shahsavani (1993). Population total all countries: 24,364,000
 
Region
East and West Azerbaijan, Ardebil, Zanjan, and part of Markazi provinces. Many in a few districts of Tehran. Some Azerbaijani-speaking groups are in Fars Province and other parts of Iran. Also spoken in Afghanistan, Azerbaijan, Iraq, Jordan, Syria, Turkey (Asia), USA
 
Alternate names    Azeri, Torki
 
Dialects
Aynallu (Inallu, Inanlu), Karapapakh, Tabriz, Afshari (Afshar, Afsar), Shahsavani (Shahseven), Moqaddam, Baharlu (Kamesh), Nafar, Qaragozlu, Pishagchi, Bayat, Qajar. Distinctive linguistic differences between the Azerbaijani of the former USSR (North) and Iranian Azerbaijani (South) in phonology, lexicon, morphology, syntax, and loanwords. Teimurtash (7,000 in Mazanderan; possibly the same as Teimuri, Timuri, Taimouri) and Salchug (in Kerman Province) may be dialects. Qashqa'i may be a dialect. Part of the Qizilbash merchant group speak the Afshari dialect, which is strongly influenced by Persian. The dialect spoken in Syria is different from Kirkuk of Iraq, and may be closer to Turkish (Osmanli) than to Azerbaijani. There is a gradual transition of dialects from Turkish to Azerbaijani from central to western Turkey
 
Classification
Altaic , Turkic , Southern, Azerbaijani
 
حتی با مطالعه دقیق آمار منتشر شده در وب سایت اتنولوگ نیز میتوان به جهت گیری گردانندگان آن پی برد. در معرفی زبانهای مربوط به ایران! لهجه های زبان فارسی به عنوان زبانی مستقل معرفی میگردند اما لهجه های زبان آذری (تورکی آذربایجانی) در زیر مجموعه زبان اصلی آورده میشود .
 
با بالا بردن یا پایین آوردن آمار ساختگی نمیتوان به نتیجه عاقلانه ای رسید. تنها به گفتن این نکته بسنده خواهم کرد که امروزه همه میگویند: تورکها بدون خونریزی تهران را فتح کرده اند! یعنی تهران تورک نشین بیشتر دارد تا از ملیتهای دیگر. این مورد در جهت اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نیز مصداق خواهد داشت .
این شرایط عمومی ماست که ملت تورک مجبور به مهاجرت، تغیییر زبان و حتی انکار ملیت شده است. اما زمان تغییر یافته است.اینک حس ملیگرایی و سرزمین پرستی شعله ور میگردد. مواظب دامن خود باشید .
 
با تغییر اسامی شهرها و استانهای آذربایجانی و سپس کوچاندن چند خانواده بی ریشه به آن منطقه، نمیتوان گفت آن مناطق تورک نشین نیستند .
آن زمانی که تاریخ ثبت نشده بود گذشته است. آذربایجان شناخته شده و تثبیت شده است. شاید امروز بصورت موقت زیر سیطره حاکمان قلدر قرار دارد اما روزگار همیشه اینگونه نخواهد ماند. آذربایجان مهد استقلال و آزادی است. ولی اینبار به نفع ملت تورک آذربایجان .
 
مسعود انتظار
20/10/2006
گلاسگو
 
منابع :
 
*
www.baybak.com
 
**
www.baybak.com
 
منبع 1 :
این مقاله در همایش علمی «ایران و جامعه اطلاعاتی در سال 1400 هجری شمسی» (تهران، 25 – 28 آذر 1381) ارائه شد. و در وب سایت گویا موجود است .
khabarnameh.gooya.com
همان مقاله در وب سایت عصر نو
تاریخ بازدید: 20/10/2006
asre-nou.net
تاریخ بازدید: 20/10/2006
 
منبع 2 :
www.joshuaproject.net
تاریخ بازدید: 20/10/2006
 
Global Sources
Ethnologue
Harvest Information System
Integrated Strategic Planning Database ISPD
Operation World / Patrick Johnstone
Original Joshua Project List JPL
PeopleGroups.org
Peoples Information Network PIN
World Christian Encyclopedia


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست