سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کتابخوان ها در ایران!


دکتر منوچهر تقوی بیات


• از پس این همه مصیبت و بلاهایی که بیش از صد سال است بر سر کتابخوان های میهن ما می آید، دوستان روشنفکر و عافیت گزیده ی ما افسوس می خورند و شرمگینند از این که آمار کتاب های منتشره در ایران و شمار کتابخوان ها در بین ایرانیان پایین است. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۹ مهر ۱٣٨۵ -  ۲۱ اکتبر ۲۰۰۶


 
آقای بهمن حمیدی پژوهشگر و نویسنده ی کتاب فرهنگ زنان شاهنامه  پنجشنبه پنجم اکتبر۲۰۰۶ بنا به دعوت اتحادیه ی سراسری ایرانیان در استکهلم  سخنرانی داشت. آقای حمیدی درباره ی کتاب خود و زنان شاهنامه از دیدگاهی بسیار عالمانه و تازه سخن گفت و بی طرفانه نشان داد که فردوسی زن ستیز نبوده و در نوشته ی خود زنان؛ به ویژه زنان پارسا و نیکو را گرامی می داشته است . وی به روشنی نشان داد که  این بیت: « زن و اژدها هردو در خاک به ـ    جهان پاک ازاین هردو ناپاک به » از آن سخن ور و اندیشمند بزرگ توس؛ فردوسی ، نیست بلکه دشمنان فرهنگ ایران و کسانی که زن را خوار و زبون می خواهند این بیت را به فردوسی نسبت داده اند. ایشان بنیاد نو بنیاد خود « بنیاد تاریخ معاصر ایران » را معرفی کرد و آدرس آن   www.btmi.ir  را در اختیار علاقه مندان گذاشت  و در سخنان خود ماجرای دردناک، پیچ در پیچ و پردست انداز و نیز بی حساب و کتاب چاپ و انتشار کتاب، در ایران امروز را برشمرد و از تیراژ کم کتاب ها و آمارکتاب خوان ها در ایران سخن گفت. دوستان حاضر در نشست نیز هر یک از گوشه ای زبان به سرزنش گشودند که ایرانیان کتاب کم می خرند و کم می خوانند.
این گلایه از کتاب خوان های ایرانی که شما هم یکی از آن ها هستید،  تنها در این نشست و از سوی دوستان حاضر درآن انجام نگرفته است بلکه من در بسیاری از نشست ها ، در نشریات ، رادیوها ، سایت ها واز زبان خیلی ها شنیده ام و البته آمار رسمی هم وجود دارد که ما ایرانیان خیلی کم تر از اروپایی ها و یا آمریکایی ها کتاب می خوانیم . یکی از نویسندگان معاصر ( یعنی کسی که خود نویسنده بود! ) می گفت در هواپیمایی که بین پاریس و استکهلم پرواز می کرد ، همه ی مسافران هر یک روزنامه و یا کتابی در دست داشتند و وی از این که کتابی همراه نداشته از خودش و یا از دیگران خجالت می کشیده است ، شاید هم خجالت می کشیده که در میان آنهمه اروپایی ( فرنگی ) ، کتاب یا روزنامه ای به فارسی بخواند؟ وی هم با آن که تارنمایش خواننده ی فراوان داشت و از آن خشنود بود می گفت که ما ایرانی ها کتاب کم می خوانیم . نتیجه این که شماری از کتاب خوانده یا نخوانده ها را رأی برآن است که  ایرانیان به کتاب خواندن خو نکرده اند.
من هربار، هنگام شنیدن این حقایق تلخ دلم پر خون می شود و بغض و خشم گلویم را می فشارد که چرا این کتاب خوان ها و این " روشنفکرهای " خودی اینقدر سطحی و یک جانبه به " کتاب " در ایران می نگرند. اما پیش از آن که به این درد سترگ ملی و چرایی آن بپردازم ، داستان پیدا شدن دو کتاب را به دوستداران کتاب مژده می دهم ، سپس به ماجرای تلخ و دردناک کتاب و کتاب خوان ها خواهم پرداخت.
این دو کتاب یکی « گل و نوروز » نوشته ی جلال طبیب شیرازی و دیگری کتابی است زیر نام « پانزده منظومه ی ادبی ـ عرفانی » که آقای علی محدث تصحیح نموده و با شرح و مقدمه هایی بسیار فاضلانه  در مجموعه ی کتاب های دانشگاهی دانشگاه اپسالا :
اَکتا اونیورسیتاتیس اوپسالی انسیس   Universitatis Upsaliensis Acta به چاپ رسانیده است.
این نوشته ها به صورت کتابهای خطی یا میکروفیلم و دست نوشته در کتابخانه ی دانشگاه اپسالا و دیگر کتابخانه های کشورهای مختلف در بایگانی بوده و آقای علی محدث با کوشش فراوان آن ها را گردآوری ، مطابقه ، تصحیح نموده و هرکجا توضیحات لازم را انجام داده است.
کتاب " گل و نوروز" مثنوی دل انگیز عاشقانه ای است با تحلیل ها ، شرح ها و توضیح های  فارسی و انگلیسی که ۱۶۹ صفحه  را در بر می گیرد. اندازه ی صفحات کتاب به قطع وزیری یا دانشگاهی یعنی برابر ( ۲/۲۴ × ۶/۱۶سانتیمتر ) است . ویژگی این کتاب آن است که در زمان خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی نوشته شده است و خواندن آن می تواند همچون گواه گویایی از دوران خواجه حافظ به پژوهش های ادبی آن دوره کمک کند. آقای علی محدث این منظومه ی زیبا را با " نوروز و گل " نوشته ی خواجو می سنجد و کار خواجو را کپی کم رنگی از گل و نوروز جلال می خواند. هنگام مقایسه ی گل و نوروز جلال طبیب شیرازی با ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی و خسرو و شیرین نظامی ، چنین می نویسد : « هنر شاعر ما در داستان پردازی سزاوار تحسین است. گل و نوروز جلال منظومه ایست از همه نظر در حد اعتدال . . . ». این کتاب در سال ۲۰۰۱ از سوی دانشگاه اپسالا انتشار یافت.
کتاب دوم « پانزده منظومه ی ادبی ـ عرفانی » از پانزده شاعر پارسی ، هندی ، رومی و تازی به فارسی و عربی است. این کتاب  رویهمرفته ۳۱۱ صفحه دارد که ۲۹۴ صفحه ی آن به فارسی و عربی است و ۱۷ صفحه ی آن گزارش و تشریح کتاب است به زبان انگلیسی . اندازه این کتاب هم برابر با استاندارد کتاب های دانشگاهی است. هریک از منظومه ها دارای یک پیشگفتار درباره ی شاعر ، منظومه ی او و دیگر ویژگی های تاریخی و ادبی درباره ی هرمنظومه است. برخی از این منظومه ها از کتابخانه های دیگر کشورها با پشتکار و تلاش فرهنگ دوستانه و حرفه ای آقای علی محدث گرد آوری و فراهم شده است. این کتاب در سال ۲۰۰۴ میلادی چاپ و انتشار یافته است.
آقای علی محدث چندسالی است که در کتابخانه ی دانشگاه اوپسالا در بخش کتاب های خطی مشغول به کار است. من با ایشان در یک جلسه ی سخنرانی آشنا شدم . درهفت یا هشت سالی که ایشان را می شناسم هر بار که فرصتی دست می دهد و من به اپسالا یا کتابخانه ی دانشگاه سرمی زنم اگر بخت یاری کند چند دقیقه ای نیز با ایشان دیدار وگفت و گو می کنم .  ایشان در ایران از کارشناسان ارزشمند کتابخانه ی ملی  در تهران بوده و شوربختانه امروز مردم و فرهنگ ایران از دانش ایشان بی بهره مانده اند. پدر ایشان نیز اهل دانش و فضل بوده و علاوه بر تسلط فراوان به ادبیات فارسی و عربی ، خط شناس و کتاب شناس و کتابدارسرشناسی نیز بوده اند.
آقای محدث که در معبد کتاب در ایران عاکف و عابد بود امروز همچنان در خدمت کتاب است اما این بار در کتابخانه ی اپسالا و به جای خدمتگذاری به ملت ایران در شمار خادمان کارل گوستا شانزدهم در سوئد است. کتاب هایی که او فراهم کرده و کاری که او انجام می دهد از عشق او به فرهنگ پدرانش حکایت می کند.   کارشناسان و کتاب شناسان هم مانند بسیاری دیگر از متخصصان ، پزشکان ، دانشمندان ، نویسندگان و کتابخوان های ما از وطن متواری شده اند.
فاجعه ی غم انگیز و دردناک کتاب و کتاب خوان ها در ایران پیشینه ای دراز دارد و از روزی آغاز می شود که گفتند برای ما مسلمانان خواندن فقط یک کتاب یعنی قران کافی است. از کتاب سوزاندن ها و کتاب شستن ها و خمیر کردن ها و به آتش کشیدن کتابخانه های ایران در درازای تاریخ ، در این نوشته چشم پوشی می کنیم. فقط نگاهی گذرا به یک صد سال گذشته در تاریخ ایران می اندازیم . در این  یک صد سال ، کتاب نویس ها ، روزنامه نویس ها ، کتابخوان ها ، روزنامه خوان ها حتا کتاب فروش ها و روزنامه فروش ها همیشه در زیر شدیدترین ضربه های پلیس حکومت های وابسته قرار داشته اند و امروزدر حکومت اسلامی که مصداق واقعی اعمال یک حکومت استعماری و استبدادی است فاجعه به اوج آن رسیده است. یادآور می شوم که واژه ی استعمار را من آگاهانه و برای نشان دادن شیوه ی دخالت های آشکار و نهانی بیگانگان در سرنوشت مردم میهنمان به کار می برم. اگر انگلیس ها خودشان و با رخت و لباس انگلیسی در ایران حکومت نکرده اند، دخالت های پرسی ساکس ، آیرون ساید ، کرزن ، اردشیر و شاپور رپرتر، سید ضیا طباطبایی ، رضا خان و پسرش ، تقی زاده ، محمدعلی فروغی ، فدائیان اسلام و دیگر نوکران انگلیس را بارها و بارها خوانده ایم . تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس نوشته ی محمود محمود( محمود پهلوی ) اسناد کشف شده از خانه ی سدان ، کتاب همه ی مردان شاه نوشته ی استفان کینزر ، بازی شیطان نوشته ی رابرت دریفوس نشان دهنده ی گوشه های کوچکی از دخالت های بیگانگان در ایران است.   
میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل را که روزنامه نگاری پیشرو و میهن دوست بود در باغشاه خفه کردند. دهخدا و بسیاری از نویسندگان را از ایران تبعید کردند. لب های فرخی یزدی را دوختند و در زندان صدایش را خاموش کردند. میرزاده ی عشقی را با گلوله کشتند و خانم پروین اعتصامی را در بستر بیماری با آمپول هوا خاموش کردند. پنجاه و سه نفر از کتابخوان ها را به نام کمونیست به زندان های بلند مدت محکوم کردند و از میان آن ها ارانی را در زندان به تیفوس آلوده کردند و کشتند. به احمد کسروی  دوبار سوء قصد کردند و قتل او در دادگستری شاه و به دست فدائیان اسلام انجام گرفت. محمد مسعود را با ضرب گلوله از پای درآوردند. کریمپور شیرازی را در زندان سراپا به آتش کشیدند. پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲هزاران هزار کتاب را سوزاندند و هزاران هزار کتابخوان را به جرم کتاب خواندن  زندانی کردند و کشتند. شگفت  آن که گاهی ناشر ، کتابفروش ، کتاب خوان و کتاب را توقیف می کردند اما نویسنده را که نظر کرده و یا قلم به مزد بود آزاد می گذاشتند. پیش از برپایی حکومت اسلامی درآن سال هایی که دکتر علی شریعتی یکی از معماران بزرگ حکومت اسلامی را برای گرمی بازار مبارزات اسلامی بازداشت کرده بودند، یکی از دانشجویان زندانی به بازجوی سازمان امنیت می گوید که دکتر شریعتی را با صدها جلد کتاب گرفتید و آزاد کردید من فقط یک کتاب داشته ام و هنوز در زندانم . آن مأمور امنیتی در پاسخ می گوید هر کسی به اندازه ی کوپن اش حق دارد حرف بزند.
پس از روی کار آمدن حکومت اسلامی همان سیاست ضد مردمی و ضد فرهنگی اما صدها برابر سخت تر به اجرا درآمد. هزاران هزار کتابخوان و نویسنده ، زندانی ، کشته و از ایران متواری شدند. گورستان خاوران و گلستان های دیگر در سراسر ایران و همه ی زندان های جمهوری اسلامی سرشار از کتاب خوان است. پس از فرار از ایران صد ها جلد کتاب را که با خون دل و با وسواس فراهم کرده بودم ، برادرانم از ترس ماموران حکومت اسلامی چال کردند و یا در بیابان ها و رودخانه ها سر به نیست کردند و از این دست چه بسیار کتاب هایی که ماموران حکومت خمیر کردند و سوزاندند و صاحبان اش را زندانی و اعدام کردند.
امروز  نوشتن و چاپ کتاب در ایران هزاران مشکل و مخاطره دارد. نویسندگان هر روز دستگیر و زندانی می شوند. کانون نویسندگان تعطیل می شود . نویسندگان و کتابخوان ها ربوده و کشته می شوند ، قتل های زنجیری کتابخوان ها همچنان ادامه دارد. روزنامه ها یکی پس از دیگری تعطیل می گردند ، خبرنگاران زندانی و در زندان کشته می شوند. از پس این همه مصیبت و بلاهایی که بیش از صد سال است بر سر کتابخوان های میهن ما می آید ، دوستان روشنفکر و عافیت گزیده ی ما افسوس می خورند و شرمگینند از این که آمار کتاب های منتشره در ایران و شمار کتابخوان ها در بین ایرانیان پایین است . شگفتا که این کتاب دوستان از خود نمی پرسند که پس از این همه  بلا و آفت چرا نسل کتابخوان ها در ایران ریشه کن نشده است. هیچ کس از آمار خسارت هایی که به کتابخوان ها وارد شده است سخنی به میان نمی آورد:
هر شب ستاره ای به زمین می کشند و باز
این آسمان غم زده غرق ستاره هاست ( سیاوش کسرایی )         
منوچهر تقوی بیات
استکهلم ـ بیست چهارم مهرماه ۱۳۸۵ خورشیدی برابر با  شانزدهم اکتبر ۲۰۰۶ میلادی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست