یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

کنترل و مالکیت بر بدن زن
ویدا. الف


• نیازهای رشد سرمایه‌داری، یک رابطه‌ی جنسیتی جدید، یک نظم پدرسالارانه‌ی جدید را طلب می‌‌کرد که بر اساس آن جنسیت و قدرت زایش زن به کنترل در آمده و خصوصی شود. محرک این نیاز، تأمین نیروی کار برای سرمایه‌داری بود. سرمایه‌داری سازمان کار مشخصی دارد که تولید کالا و تولید نیروی کار برای بازار دو جنبه آن هستند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۲ مهر ۱٣۹٣ -  ۴ اکتبر ۲۰۱۴



۱- جهانی سازی، تملک بدن زن و تشدید خشونت علیه زنان

در سراسر جهان بر سر بدن زن جنگ است، در هر گوشه¬ی دنیا این بدن به این یا آن شکل به تملک درآورده می‌‌شود، کالا می‌‌شود و سرکوب می‌‌شود. در سطح بین المللی با یک فرهنگ نفرت و انتقام‌گیری از زنان از طرف مردان روبرو هستیم. هم زمان اخلاق ارتجاعی دینی و تجاوز جنسی تبدیل به فرهنگ رایج شده است. پورنوگرافی و تجارت سکس در سراسر جهان و با استفاده از آخرین تکنولوژی به عنوان یک مقوله‌ی اجتماعی ایدئولوژیک گسترش یافته و به زنان پیام می‌‌دهد که دست آخر یک ابزار سکس هستند و نه بیشتر. روابط اجتماعی به ویژه نظام خانواده و رابطه‌ی مرد و زن در همه‌ی کشورها به سرعت دستخوش دگرگونی است و بر سر این که این روابط چه باید باشد تئوری بافی می‌‌شود، مجله و کتاب چاپ می‌‌شود و….
کارکرد نظام سرمایه‌داری همراه با مبارزات زنان در‌ها را به روی ورود زنان به عرصه‌ی اقتصادی باز کرده است. به ویژه در ربع قرن گذشته، جهانی سازی، اقتصاد جهان را تنگ‌تر از همیشه به هم بافته و ظرفیت تولیدی آن را به‌طور نجومی بالا برده است. نتیجه‌ی آن تغییراتی بزرگ در روابط اجتماعی است که در کانون آن موقعیت زنان قرار دارد. زنان به ویژه در کشورهای تحت سلطه در شمار میلیونی وارد نیروی کار شده‌اند که به‌طور کمی و کیفی کارشان برای تولید مافوق سود، حیاتی است. همین مسئله موجب تغییرات بزرگی در ترکیب نیروی کار شده است. بسیاری از زنان روستایی به شهرها مهاجرت کرده و در شهرهایی مانند داکا در کشور بنگلادش پرولتاریای جدید را تشکیل می‌‌دهند. نیروی کار ارزان زنان برای صنایع ساحلی چین تعیین کننده است. در نتیجه‌ی این تحولات، بافت سنتی خانواده از هم گسیخته شده است. زنان فیلیپینی در کشورهای خلیج کار می‌‌کنند و همسران¬شان در فیلیپین خانه¬داری می‌‌کنند، و در همان زمان تجارت سکس بخش مهمی برای به دست آوردن ارز خارجی برای دولت فیلیپین است. در چنین شرایطی است که خانواده و ارزش¬های سنتی به عنوان ابزاری برای حفظ انسجام اجتماعی تقویت می‌‌شود. نظام سرمایه‌داری نیازمند حفظ روابط پدرسالاری است و در میانه¬ی رشد تکنولوژیک و ورود صنایع به کشورهای موسوم به «جهان سوم» و زنانه شدن نیروی کار صنعتی، با رشد اسلام گرایی و دین‌گرایی و تقویت آن از سوی دولت‌ها مواجه هستیم. حتا در کشوری مانند آمریکا تقویت حق مردانه، حمله به حقوق زنان از جمله حق سقط جنین، گسترش پورنوگرافی همه مرتبط است با تغییرات عظیمی که در ساختار سرمایه‌داری رخ داده است. زنان هندی که در جستجوی تحصیل و کار مجبورند از روستاهای خود بیرون بیایند، در شهرها زیر کنترل و خبرچینی فرقه‌های مذهبی هستند که هر گونه دست از پا خطا کردن را به ریش سفیدان روستا اطلاع می‌‌دهند. تجاوز جوانان فقیر هندی به دختر دانشجو صرفاً شهوت جنسی نیست، بلکه نفرت از زنی است که در جامعه آزادانه کار و رفت و آمد می‌‌کند. نفرت پسری که چندی پیش در کالجی در کالیفرنیا دست به کشتار دختران زد، به این جهت بود که هیچ¬کدام حاضر به هم¬بستری با او نشده بودند. این یک عقده‌ی مردانه‌ی ضد زن است، در شرایطی که زنان«جای» مردان را گرفته‌اند.
ابعاد هولناک خشونت علیه زنان و تشدید آن در ربع قرن اخیر، ثمره‌ی کارکرد وارونه‌ی نظام سرمایه‌داری است.

۲- ریشه‌ها

پدرسالاری، زن ستیزی، مالکیت و کنترل بر بدن زن از زوایای گوناگون ایدئولوژیک، سیاسی، رابطه‌ی قدرت و... توضیح پذیر است. در این جا می‌‌خواهیم به‌طور مختصر جنبه‌ی زیربنایی آن را در چارچوب نظام سرمایه‌داری و نیازهای آن توضیح دهیم.
موقعیت فرودست زن نسبت به مرد هم¬زمان با تقسیم جامعه بشری به طبقات متمایز و شکل‌گیری سلسله مراتب اجتماعی و جنسیتی به ظهور رسید، اما بذرهای آن در تقسیم کار «طبیعیِ» قبلی که طبق آن تولید مثل بر عهده‌ی زنان قرار گرفته، وجود داشت. این وضعیت در تمام دوره‌های تاریخی پیشاسرمایه‌داری نقش مهمی در اسارت زنان ایفا کرد. اما در نظام سرمایه‌داری کیفیت جدیدی یافت. سرمایه آن را در ساز و کار خود ادغام کرد و تبدیل به یک نهاد سازمان یافته و بخشی مهم از زیربنای اقتصادی و روبنای سیاسی-ایدئولوژیک سرمایه‌داری شد. نیازهای رشد سرمایه‌داری، یک رابطه‌ی جنسیتی جدید، یک نظم پدرسالارانه‌ی جدید را طلب می‌‌کرد که بر اساس آن جنسیت و قدرت زایش زن به کنترل در آمده و خصوصی شود. محرک این نیاز، تأمین نیروی کار برای سرمایه‌داری بود. سرمایه‌داری سازمان کار مشخصی دارد که تولید کالا و تولید نیروی کار برای بازار دو جنبه آن هستند. این زنان‌اندکه تولید نیروی کار را بر عهده دارند و قدرت زایش آنان بخش تعیین کننده‌ای از فرآیند تولید است. چرا که آنان به وجود آورنده‌ی انسان‌هایی‌اند که کار خواهند کرد و اگر این تولید کننده نباشد، دیگر صحبت از تأسیسات نفت و گاز، صنایع خودروسازی، اسلحه سازی و... محال است. پس می‌‌بایست بدن زن به «ماشینی برای تولید نیروی کار" تبدیل می‌‌شد. این بدن «تحت انضباط» سرمایه‌داری قرار می‌‌گرفت و به انقیاد در می‌‌آمد. در نظام ماقبل سرمایه‌داری در اروپا که زادگاه سرمایه‌داری است، پدرسالاری فئودالی وجود داشت، اما تقسیم کار جنسیتی به صورت و کیفیتی که بعدها نیازهای سرمایه‌داری تحمیل کرد، نبود. با نابود شدن اجتماعات دهقانی و شکل‌گیری جوامع صنعتی و زمانی که تولید برای مبادله جایگزین تولید برای معیشت خانواده شد، تقسیم کار جنسیتی جدیدی شکل گرفت و در تکاملش برای نخستین بار طبقه بندی اجتماعی جدیدی به نام « زن‌خانه‌دار» به وجود آمد.
هر شیوه‌ی تولیدی قوانین جمعیتی مختص به خود را دارد. توسعه‌ی سرمایه‌داری نیاز شدیدی به افزایش نیروی کار داشت. اما جوامع اروپایی در سده‌های ۱۶ و ۱۷ در بحران نیروی کار به سرمی بردند. میزان مرگ و میر در نتیجه‌ی بیماری‌های واگیردار، کاهش جمعیت بزرگی را به وجود آورده بود. از طرف دیگر بهره کشی بی¬رحمانه از نیروی کار، موجب افزایش مرگ در بین طبقه‌ی کارگر نوپا شده بود. مارکس در جلد اول کتاب کاپیتال از یک گزارش پزشکی نقل می‌‌کند که در انگلستان در حالی که متوسط سن در میان افراد مرفه جامعه ٣۵ سال بود، این نسبت برای کارگران ۱۵ سال بود. باید به سرعت نسل جدیدی از کارگران جایگزین می‌‌شدند. سرمایه‌داری دو راه برای حل این معضل پیش رو گذاشت: استثمار کودکان، ازدواج‌های زودرس و قوانین و اجبار مربوط به آن. اینجا بود که مفهوم جدیدی از زن، وارد حوزه‌ی عمومی جامعه شد: زن یعنی «ماده‌ای خام» برای تولید نیروی کار سرمایه‌داری. در سده‌های میانی زنان از شکل‌های گوناگون برای جلوگیری از بارداری استفاده می کردند و کنترل زیادی بر تولید مثل خویش داشتند. اما با ظهور سرمایه داری رَحِم آن‌ها به قلمرو عمومیِ تحت کنترلِ دولت و مردان تبدیل شد. کارزارهای بسیار و قوانین جدید از طرف طبقات حاکم برای کنترل تولید مثل زنان به راه افتاد و نظارت دولت بر رفتار جنسی مردم و تولید مثل آغاز شد. دین و کلیسا در پیشبرد این کارزارهای ارتجاعی و پوشش ایدئولوژیک دادن به آن، نقش اساسی ایفا کردند. فرهنگی غلبه یافت که هر شکل رفتار جنسی که منجر به تولید مثل نمی‌شد را کاری شیطانی به حساب می‌‌آورد. ازدواج پاداش می‌‌گرفت، تجرد تنبیه می‌‌شد. در تمام حکومت‌های اروپایی برای پیشگیری از بارداری و سقط جنین، قانونِ اشد مجازات تعیین شد. حتا تا اواخر قرن ۱٨در اروپا زنان به اتهام «طفل کُشی» اعدام می شدند. عمل زایمان و سزارین که تا پیش از آن به وسیله‌ی زنان قابله صورت می‌‌گرفت از دست آنان خارج و به پزشکان مرد سپرده شد و یک اصل پزشکی جدید تسلط یافت: «در شرایط اضطراری، حیات طفل بر حیات مادر ارجحیت دارد». به زنانی که تن به این قوانین نمی‌‌دادند، اتهام جادوگری و هم¬خوابگی با شیطان می‌‌زدند و آنان را می‌‌سوزاندند. (۱)
در فرانسه قانونی وضع شد که هر زن حامله را موظف به نام نویسی می کرد. شبکه‌ی جاسوسی ویژه‌ی یافتن مادران مجرد و محروم کردن¬شان از هر نوع حمایت اجتماعی درست شد. حتا پناه دادن به چنین مادرانی جرم به شمار می‌‌آمد. در فرانسه و آلمان، دولت قابله‌ها را مجبور می کرد که جاسوس دولت شوند. آنان باید همه ی تولدها را گزارش داده و پدران کودکانی را که خارج از پیمان رسمی ازدواج به دنیا می آمدند، لو بدهند. اما این کافی نبود؛ رابطه‌ی جنسی هم باید به مجاری خانواده می افتاد. به کارفرمایان قدرت پلیسی داده شد که اخلاق کارگران خود را کنترل کنند و هر گونه هم خوابگی خارج از ازدواج و فرزندان«حرام¬زاده» را گزارش دهند. بر اساس سازماندهی «خانواده»، سرمایه‌داری دستمزد کارگران را نیز بر مبنای تولید و بازتولید خانواده تعیین کرد. اما زن خانواده‌ی کارگری نه حقی بر این دستمزد خانگی داشت و نه بر فرزندان خود. در قرن ۱۹ سرمایه داری نقش جدیدی را برای برده‌های زن که از آفریقا می آورد، تعریف کرد: تولید نیروی کارِ برده برای مزارع بزرگ کشاورزی جنوب آمریکا که مواد خام صنایع پارچه بافی انگلستانِ سرمایه داری را تأمین می کردند.(۲)
به این ترتیب سرمایه‌داری جهانی در خاستگاه خود یا در مستعمرات اش، بدن زن را به ابزار بازتولیدِ کارگر و گسترش نیروی کار تبدیل کرد و با آن به عنوان"ماشین جوجه‌کشی طبیعی" و خارج از کنترل زن رفتار کرد. سرمایه‌داری نظم پدرسالارانه‌ی جدیدی را تحمیل کرد که بسیار سازمان یافته‌تر از پدرسالاری دوره‌های پیشین بوده است. دیگر مانند زمان‌های گذشته با پدرسالارانِ رئیس ایل و طایفه و در محدوده‌های منفرد رو به رو نبودیم، بلکه با کلان پدرسالار در رأس هرم قدرت سیاسی- اقتصادی و در مقیاسی جهانی مواجه بودیم.

٣- نقش دین

برای مشروعیت بخشیدن، تقویت و تحکیم این روابط، دین همواره نقش مهمی بازی کرده و می¬کند. در سرشت همه‌ی ادیان، زن ستیزی وجود دارد و نیازهای سوخت و ساز سرمایه‌داری قادر است از این سرشت بیشترین بهره را ببرد. به‌طور مثال در جریان انقلاب‌های ضد فئودالی در اروپا ضربات سختی به کلیسا و روابط پدرسالاری که از ستون‌های نظام فئودالی بودند، وارد آمد. اما بورژوازی پس از به قدرت رسیدن و برای تحکیم و تکامل نظام اقتصادی و سیاسی و ایدئولوژیک اش، کلیسا و نهاد خانواده¬ی پدرسالار را احیاکرد و به خدمت گرفت. همراه با کارزارهای ارتجاعی بورژوازی علیه زنان در دوران پاگیری سرمایه‌داری، لوتر، رهبر پروتستان‌ها، اعلام کرد: « زن برای افزایش نژاد انسان لازم است. آنان هر ضعفی هم داشته باشند، دارای امتیازی هستند که ضعف‌های¬شان را باطل می¬کند: آنان َرحِم دارند که می¬تواند تولید مثل کند». از همان زمان تا به امروز دین و سرمایه دست به دست هم «خدایگان آسمان» را با خرافه، سنت، شریعت، اعمال ترس و وحشت از «آخرت» به جان مردم ‌انداخته تا حاکمیت «خدایگان» زمینی (یعنی سود و قدرت سیاسی و اقتصادی) تداوم داشته باشد. به سخنی دیگر سودآوری، خانواده، مذهب و نظم ارتباط لاینفکی با یکدیگر دارند. در جوامعی مانند ما که دین و دولت در هم ادغام شده و دولت دینی حکومت می‌‌کند، روابط طبقاتی و جنسیتیِ ارتجاعی، به وسیله‌ی طبقه‌ی حاکم، در پس پرده‌ی احکام دین و شریعت، پنهان نگه داشته می‌‌شوند و هم¬زمان به¬واسطه‌ی دین، تقویت و توجیه می‌‌گردند. دین و این حکومت دینی، با خودویژگی‌هایش، در واقع روبنای سیاسی و ایدئولوژیک ارتجاعی مناسبات متکی بر مالکیت خصوصی، کالایی شدن هر چیز از جمله بدن زن است.
وظیفه‌ی زنان آگاه و چپ است که این واقعیت را بیش از پیش به صحنه آورده، مناسبات ریشه¬ای جامعه و دین و قوانین ضد مردمی و ضد زن آن را به چالش بگیرند و پیشتاز پایه-گذاری جهانی از نوع دیگر شوند.         

۱- رجوع شود به کتاب «زن ستیزی-کهن ترین تعصب جهان»- اثر "جک هلند"– ترجمه‌ی "منیره محمدی"
۲- مستندات برگرفته از سایت ٨ مارس (سازمان زنان ایرانی – افغانستانی) است.

اخبار روز- مقاله "کنترل و مالکیت بر بدن زن"، یکی از نوشته های متعلق به مجموعه ۹ مقاله می باشد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست