یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ضرورت آلترناتیو چپ
در حاشیه ی آزمایش اتمی کره شمالی


مهدی گرایلو



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٣۰ مهر ۱٣٨۵ -  ۲۲ اکتبر ۲۰۰۶


جهان سرمایه داری، آزمایش اتمی کره شمالی را با وحشت تمام به عنوان «خطری عریان برای امنیت جهان» دربوق و کرنا کرد. فشار منتقدین دولت بوش به او به سبب   ناتوانی اش در «مهار ِ این خطر» و «جلوگیری از به فعلیت در آمدن تهدید بالقوه ای که سرکشی و نافرمانی دائمی دولت کره شمالی از اصول و قواعد حیات بین المللی آنرا بارها به جهانیان نشان داده بود» یک مرتبه دو چندان شد. اعلام شد که دستگاه سیاست خارجی بوش در پروژه ی کنترل محورهای شرارت - ایران، عراق، کره شمالی – هر سه مورد را با شکست پشت سر گذاشته   و اکنون می بایست پاسخگوی منتقدین داخلی و خارجی باشد .
اما این نگاه کردن از پنجره ی کاخ سفید به دنیاست. پنجره ای که می بایست از میان آن «پاسداری از منافع سرمایه» را دیدبانی کرد. برای امپریالیسم آنچه که با این واقعه به خطر افتاده – در کنار بی شمار واقعه ی ضدانسانی دیگر که در همین چند سال اخیر در نقطه به نقطه ی جهان روی داده و با همان ادبیات آمریکایی تحت نام «تروریسم» و «بر هم خوردن نظم و امنیت جهانی» بسته بندی شده است – چیزی جز«امنیت سرمایه» نیست. یاغی گری کره شمالی به آمریکا هشدار می دهد که در صورت ادامه ی فشار به دولت منحط این کشور درمانده و تهدید به نابودی آن، موجودیت سرمایه ی آژانس های سرمایه داری امپریالیسم در ژاپن یا کره جنوبی به قهرآمیزترین شکل ممکن به مخاطره خواهد افتاد .
بی شک در این میان و در خلال مقابله ی «جهانگشایی» امپریالیسم و «یاغی گری» دولت مردم ستیز کره شمالی، خطری که مدنیت و حیات اجتماعی انسانهای - از بد حادثه – زندانی شده در مرزهای کره شمالی، جنوبی و ژاپن را تهدید می کند، برای آمریکا و دولت کره در درجات بعدی اهمیت قرار خواهد گرفت (اگر اساسا بپذیریم که این مدنیت و این حیات انسانی، از منظر طرفین این مناقشه   شوم بهره ای از اهمیت برده باشد !!!)
اما لازمه ی ورود به این بحث ازموضع چپ -   بحثی که یک سوی موضوع آن دولتی قرار گرفته است که با وقاحت تمام نوانخانه ای را که در مرزهای تاریکش خلق کرده است، به نام شکوهمند   «سوسیالیزم» آراسته و لذا خود مدعی تعلق به جبهه ی چپ جهانی ست -   تعیین تکلیف با این رژیم مردم ستیز، از همان موضع سوسیالیستی ست. ما بر این باوریم که آنچه به نام سوسیالیزم در کره جریان دارد، چیزی جزمحصول ناقص الخلقه ی سیاستهای امپریالیسم افسارگسیخته ی جهان – به سیادت آمریکا – در آن منطقه از سیاره   ارض   نیست   و ذره ای شباهت از آنچه که طبق تعاریف مارکسیزم – لنینیزم، «سوسیالیزم» نامیده می شود، نبرده است. سوسیالیزم به هیچ وجه خود را مسئول پاسخگویی به سیاستهای غیرانسانی دولت کره نمی داند. بلکه به عکس، این امپریالیسم است که امروز می بایست محصول عملکرد خود در این شبه جزیره ی ستم زده را برداشت کرده و در قبال آفتی که به جان مردم این نقطه از جهان انداخته است، جوابگو باشد .
*            *            *
انفجار این بمب شاهد اطمینان بخش دیگری بود در تأیید این مدعا که امروز سرمایه داری جهانی از فراهم نمودن شرایط لازم برای ادامه ی کار سرمایه ناتوان است. گردن کشی ها و تعرضات متعدد صورت گرفته در اقصی نقاط جهان بر علیه نظم جهانی سرمایه – به ویژه در یک دهه ی اخیر – که تنها یکی از نمونه های آن آزمایش موفقیت آمیز اخیر کره شمالی بود، نشان دهنده ی آن است که لیبرالیسم دیگر از تأمین منافع سرمایه عاجز است .
سقوط شوروی و تغییر بنیادین چهره سیاسی جهان، فرصت را برای طرح این مدعا فراهم نمود که لیبرالیسم پایان تاریخ بشر را رقم خواهد زد. اگر از دوره ی کوتاه سلطنت این مدعا بگذریم، آنچه که دراسلایدهای بر گرفته از تاریخ یک دهه ی اخیر نمایان می شود، مهمل بودن این مدعاست. پس از سقوط شوروی هنوز جهان به یک ثبات و تعادل، به نظمی جهانی با اجزایی در جای جای دنیا که کارکردشان در هماهنگی کامل با یکدیگر است، - نظمی که سرمایه داری بتواند در سایه ی استقرار آن ادامه ی حیات دهد -   نرسیده است. قد برافراشتن مدعیان و رقیبان جدید در عرصه ی سرمایه داری جهان، هژمونی امریکا و متحدین اش را به زیر علامت سوال کشانده است. آقای جهان در حال از دست دادن آقایی اش است .
عروج میلیتاریزم آمریکا – به ویژه در دوره ی ریاست جمهوری بوش – عرض اندام در برابر رقبایی ست که از دل مناسبات جهان لیبرالی ِ وقت بیرون آمده اند -   پاسخ به رقبایی که آمریکا دیگر به طرق اقتصادی از پس آنها برنمی آید – بدین ترتیب «میلیتاریزم» منتج از ناتوانی لیبرالیسم در برآورده کردن خواسته ی سیادت آمریکا بر جهان و نیز به عنوان جایگزینی برای آن خواهد بود. این تناقض سرمایه داری که از طرفی چنین می پسندد که قوانین بازار آزاد به پشتوانه ی فلسفه ی سیاسی لیبرال برزندگی اقتصادی جهان حاکم باشد – تا ثبات مورد نظرش را فراهم کند – و از طرفی، از دل همین قوانین گاه نابودی و تهدید بزرگترین سرمایه داری ها بیرون می آپد، امروز به خوبی نمایان است .
این رویکرد «میلیتاریستی – شبه فاشیستی» از جانب امپریالیسم، ممکن است به خودی خود تسلیح شیمیایی، اتمی و هیدروژنی را برای هر رژیمی که در چارچوب مناسبات سرمایه داری جهانی قرار گرفته، اما به سیادت آمریکا تن نمی دهد و لذا توسط او تهدید می شود، در دستور کار قرار دهد. پیشرفت تکنولوژی دفاعی کره شمالی تا مرحله ی تجهیز به سلاح اتمی نمونه ای از همین حقیقت است .
*            *            *
بی کفایتی و ناکارآمدی ذاتی نظام سرمایه داری در طراحی شرایط   یک زندگی اجتماعی با ثبات، توسط بحرانهای متعدد آن در ادوار گوناگون تاریخی، بارها برای جهان فضای رعب انگیز جنگ های بزرگ و عالم گیر را به وجود آورده است. این درست لحظه ای ست که تضادهای حل ناشدنی کاپیتالیسم برای جهانیان عیان می شود. در چنین شرایطی امکان طرح بدیلی برای این نظام بیش از پیش مهیا ست. مردمان به چشمان خود خطر نابودی نسلهای بشری را به دلیل توحش نظام یافته ی امپریالیسم و عکس العمل نا عقلانی دشمنانی که مورد حمله   او قرار گرفته اند، می بینند. چه آلترناتیوی توان آن را دارد که به نیروی مردم در برابر تهاجم بی وقفه ی نابرابری، نا امنی، صلح ستیزی و تهدید دائمی زندگی اجتماعی مردم توسط جنگهای بزرگ جهانی و به کار گیری کشنده ترین تسلیحات تمدن (!!!!) بشر ایستادگی کند؟
*            *            *
به نظر ما اینکه رژیم روانی کره ی شمالی و امثال آن، امروز برای امنیت مردم جهان تبدیل به معضلی شده اند که حل آن حتی از عهده ی مردان سیاس ِ دستگاه سیاسی دول امپریالیستی نیز بر نمی آید، نشان دهنده ناامنی و خطر بزرگتری ست که گاه مردمان این کشور و نقاط گوناگون جهان را از ترس خود به پناه بردن به جریاناتی از قبیل «میراث کیم ایل سونگ» و خلیفه قدرت طلبش «کیم جونگ ایل» وا می دارد. آن خطر دائمی « استثمار، سرکوب و در صورت لزوم، کشتار عنان گسیخته ی مردمان جهان توسط بنگاه های سرمایه سالار بورژوازی»   ست، که امپریالیسم با قدمت صد ساله اش تصویری دقیق از این تهدید مزمن برای ما به نمایش می گذارد. فلاکت حاصل از غارتگری امپریالیسم در جوامع عقب مانده (از قبیل همین کشور کره) ساکنین آنها را برای مقابله با چنین دشمنی به پیوستن به نزدیک ترین آلترناتیو موجود وا می دارد. گسترش محبوبیت جنبشی چون «حزب الله» در لبنان و«حماس» در فلسطین دقیقا ً از چنین فرایندی حاصل می شود .
اگر این «نزدیک ترین آلترناتیو موجود» جریانی بود که رادیکالیزم آن در دفاع از آزادی و برابری   انسانها رودرروی هر گونه سیاست وحشیانه ی امپریالیسم می ایستاد و بدین طریق مردم آرمان زندگی بهتر خویش را در شمایل این جریان مشاهده می کردند، امروز ما شاهد آزمایش خطرناک ترین سلاحهای جهان توسط رژیمی انسان ستیز چونان کره شمالی - که شکنجه ی میلیونها انسان در بند خود را موذیانه با الصاق نام پر افتخار سوسیالیزم به آن تطهیرمی کند - در جهان نمی بودیم .
« به باور ما این آلترناتیو چیزی جز «سوسیالیزم» نیست: محصول انقلابی گری طبقه ای که آزادی تمام جهان را با آزادی خود از زنجیرهای نظام سرمایه داری تضمین می کند؛ طبقه ی کارگر .»
نقدی که بورژوازی به رفتار خطرناک کره ی شمالی وارد می داند به این محدود می شود که سیاست ضدامپریالیستی این رژیم موجبات خلق فضایی خفقان آور را برای مردم این کشور فراهم آورده است. لذا چاره ی کار کنار گذاشتن این رژیم متمرد و جایگزینی آن توسط رژیمی ست که با حل شدن در بازار جهانی سرمایه، این جامعه را به عضو معمولی جهان سرمایه داری تبدیل می کند .
این نقد، با ایستادن در موضع بورژوازی جهانی به مسئله وارد می شود. به باور ما اما پیوستن به بازار جهانی، نه تنها آزادی های مورد ادعای بورژوازی را برای مردم این جامعه به ارمغان نخواهد آورد، بلکه چنین امری به معنای بازگشت به دوران سیاهی ست که سیاهی آن، رژیمی چون دولت کنونی کره شمالی را در شمایل یک آلترناتیو بالای سر جامعه ترسیم می کند .
نقد سیاست کره شمالی بدون به نقد کشیدن بی رحمانه ی سیاستهای وحشیانه ی امپریالیسم در اقصی نقاط جهان غیر ممکن است. دولت کره شمالی، همچون بسیاری دیگر از دولتها و نیروهای ارتجاعی جهان، در شرایطی که آمریکا هژمونی خود را بر جهان سرمایه داری از دست داده و پیدایش رقبای جدید آمریکا، این فرصت را برای نیروهای مذکور به وجود آورده است که با تجهیز خود به سلاحهای پیشرفته، در برابر عروج نظامی گری امپریالیسم به توان بازدارندگی بزرگی مسلح شده و عمر خود را تمدید کنند، محصول ناعقلانیت های نظام اقتصادی همین امپریالیسم در جهان – در شرایط غیاب یک آلترناتیو حقیقتا ً مردمی چپ در میان نیروهای سیاسی و اجتماعی موجود - می باشند .
از منظر رادیکالیزم چپ، سیاستهای بحران آفرین دولتها و نیروهایی چون رژیم کره شمالی، می بایست به عنوان عکس العمل های خطرناک و نا به هنجار جریانات ارتجاعی موجود در جهان، در قبال توحش امپریالیسم به نقد کشیده شوند. عکس العمل هایی که در خلأ و غفلت چپ رادیکال به عنوان سیاستی ظاهرا ً ضد امپریالیستی به جهان تحمیل می گردند. چنین نقدی در مرحله ی بعد، هنگامی که می بایست به معرفی آلترناتیو وضع موجود بپردازد، کار خود را نه از «تعدیل و تلطیف سرمایه داری»، بلکه از انهدام آن آغاز می کند .
*            *            *
اکنون که بحران دیگری نظام سرمایه داری جهان را تهدید می کند این خطر وجود دارد که از خلال این بحران و به سبب ناعقلانیت و ناتوانی سیستماتیک سرمایه داری برای گذر ِ بی مخاطره از چنین بحرانهایی – که گاه تا سر حد ظهور جنگهای عظیم جهانگیر نمایان می شود -   جنگی دیگر سر برآورد. علایم چنین خطری فعلا ً با مطالعه   رفتار نظامی آمریکا و دیگر طرفین درگیر در مناقشات سیاسی روز تا حدودی مشاهده می شود. این خطر در جریان مناقشه ی هسته ای ایران، برای ما نیزچهره ی آشنایی دارد .
اگر این حقیقت را پذیرفته باشیم که به زیر کشیدن سرمایه داری در دوره های بحران آسان تر و معرفی آلترناتیو چپ به جامعه و بسیج نمودن صفوف مردم پشت سر آن، در چنین دوره هایی ممکنتر است، و نیز در خاطر داشته باشیم که در صورت عدم موفقیت چپ در این پروژه، خروجی جامعه از این بحرانها می تواند چه عقبگردهایی را به تمدن بشری تحمیل کند، وظیفه ی تاریخی «چپ رادیکال» امروز بیش از هر زمان دیگری برایمان نمایان می شود .
توهم اینکه انتخاب نوعی دیگر از سرمایه داری می تواند بروز چنین موقعیت های وحشت آفرینی را منتفی سازد ، نتیجه ی وام دادن به بورژوازی در سطح سیاسی ست . این معضل بر آمده ازقوانین ذاتی سرمایه داری و لذا در صورت پذیرفتن این نظام ، اکیدا ً اجتناب ناپذیر است . حل این معضل در گرو گذار از سرمایه داری ست .
طرح انداختن راه چاره ای برای از بین بردن این نظام ضد بشری ، هم اینک به ضرورتی تخفیف ناپذیر تبدیل شده است .. بشریت امروز بیش از هر زمان دیگری به سوسیالیزم و قاطعیت آن در مقابله با سرمایه داری و جارو کردن محصولات ناهنجار آن در سطح جهان – ازدولت کره شمالی گرفته تا طالبان !! – نیاز دارد . برابری ، آزادی و صلح جهانی در گرو سرنگونی سرمایه و طرح آلترناتیو چپ سوسیالیستی در قبال آن می باشد .
 
www.19bahman.blogfa.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست