نغمه های کوبانی (۲)
اردلان باستانی
•
درک بهتر حوادث کوبانی و ماهیت مقاومتش تنها زمانی ممکن میشود که دشمنان منطقهای این مقاومت را شناخت. و این شناخت مستلزم خوانش همپیمانیهای این جریانات با قدرتهای منطقهای و جهانی است. سیاست احزاب کردی ایرانی و حکومت اقلیم کردستان با وجود شباهت اما باید جداگانه بررسی شوند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٣۰ مهر ۱٣۹٣ -
۲۲ اکتبر ۲۰۱۴
بخش اول نوشتار را ماهیت مقاومت کوبانی و دستاوردهای کانتونهای روژاوا تشکیل داد و سیاستهای ابرقدرتها و رسانهها را نیز دربرگرفت.
کوبانی و مقاومتش تنها در آشکار کردن سیاستهای سودمحورانهی غرب و بنگاههای خبررسانی موثر نبود. مقاومت این شهر بار دیگر ناسیونالیسم کردی و جریانات سنتی کردستان در شرق و جنوب را نیز به غرقاب سیاسی کشاند.
درک بهتر حوادث کوبانی و ماهیت مقاومتش تنها زمانی ممکن میشود که دشمنان منطقهای این مقاومت را شناخت. و این شناخت مستلزم خوانش همپیمانیهای این جریانات با قدرتهای منطقهای و جهانی است.
سیاست احزاب کردی ایرانی و حکومت اقلیم کردستان با وجود شباهت اما باید جداگانه بررسی شوند.
۱) حکومت اقلیم کردستان.
کردستان عراق که اکنون قریب ۲۰ سال است به نوعی خودمختاری رسیده است از جانب دو حزب اصلی اداره میشود.
اتحادیهی میهنی و حزب دموکرات(پارتی). اختلافات این دو حزب سالهاست ادامه دارد و جنگ داخلی هم نتوانست آن را فرونشاند. اما بعد از جنگ داخلی آنها و خصوصن با ساقط شدن رژیم بعث دور جدیدی از کشمکشها به وجود آمد.
اتحادیهی میهنی به دامنهی ارتباطاتش با جمهوری اسلامی افزود و در آن سوی میدان هم پارتی همپیمانیش با ترکیه را مستحکمتر نمود. میتوان گفت که حکومت اقلیم کردستان یک حاکمیت نیابتی دارد. اتحادیهی میهنی به نیابت از تهران و پارتی هم به نیابت از آنکارا حکومت میکنند.
با آغاز جنگ داخلی در سوریه و اعلام موجودیت کانتونها در روژاوا این دو حزب نیز موضع گیری کرده و دربرابر این رخداد واکنش نشان دادند.
حزب دموکرات(پارتی) به دو دلیل از به رسمیت شناختن کانتونها خود داری کرد.
دلیل اصلی٬ ارتباط تنگاتنگ و استراتژیک حزب دموکرات با دولت ترکیه بود. بارزانی برای ادامهی مناسبات با ترکیه لازم میدید که حتمن کانتونهای روژاوا را کتمان کند و حتی مرزها را بر آنها ببندد و در جنگی نابرابر با تروریستهای جبهه نصره و داعش آنان را تنها بگذارد.
دلیل دوم پارتی برای تقابل با روژاوا٬ سلطهگری و حس پدرخواندگی موجود در خاندان بارزانی است که همهی بخشهای کردستان را ملک خود میدانند و هر حزب یا جریان کرد نیز که نخواهد تحت تاثیر هژمونی آنان باشد را به دیدهی دشمن مینگرند.
روژاوا و حزب اتحاد دموکراتیک هم که عملن خود را وفادار به تفکر اوجالان میدانند و از قندیل و امرالی خط مشی میگیرند موجبات تقابل هرچه بیشتر پارتی با خود را فراهم کردند.
حزب دموکرات(پارتی) با بستن مرزها به روی روژاوا و حفر خندق در مرزها و ایجاد یک جنگ تبلیغاتی عملن تقابل خود را آشکار کرد.
حمایتهای پیدرپی از احزاب وابسته به خود مانند الپارتی(حزب دموکرات سوریه) یکی دیگر از اقدامات بارزانی بود.
بارزانی با تجهیز و بسیج حزبهای پاسیف و بیبنیه که بیش از ۲۰ سال است از سوریه خارج شدهاند و کمترین توان سازماندهی را دارا هستند میخواست رقیبی برای حزب اتحادیهی دموکراتیک به میدان بیاورد و به قولی میخ حاکمیت خویش را در روژاوا فروکوبد.
بارزانی از همان روزهای اول حاکمیت کردها در روژاوا به بهانهی حمایت از حاکمیت جمعی و مخالفت با تکروی حزب اتحادیهی دموکراتیک٬ برای تضعیف کانتونها از هیچ تلاشی فروگذار نکرد.
اصلیترین هدف حزب بارزانی در روژاوا ایجاد یک نیروی مسلح مجزا از واحدهای مدافع خلق بود. بارزانی با طرح این خواسته بنا داشت نیروی مسلحی برای خود ایجاد کند و هرآن منافعش به خطر افتاد از اهرم فشار جنگ داخلی استفاده کند.
حصر کوبانی و مقاومت بینظیر مردم در برابر داعش٬ حزب دموکرات کردستان را سردرگم کرد. رسانههای وابسته به این حزب همنوا با رسانههای غربی مدام بر سقوط کوبانی تاکید کردند و در اوایل هیچ سخنی از مقاومت مردم به میان نیاوردند. رسانههای این حزب در این زمینه حتی از رسانههای ترک نیز پیشی گرفتند و عملن دست به شایعه پراکنی و تضعیف روحیهی انقلابی به وجود آمده کردند.
اوج گیری درگیریها و مقاومت در کوبانی و روزافزونی حمایت سایر کردها از این مقاومت سبب شد که حزب دموکرات نیز ریاکارانه تغیر جبهه دهد و بخواهد از شرایط پیش آمده منفعت سیاسی کسب کند. در نتیجه رسانههایش کمابیش به حمایت از مقاومت پرداختند. اما همچنان مرزها بسته بود و هیچ کمکی به روژاوا نمیرسید. همچنان بارزانی میخواست از کارت کوبانی به نفع خویش و سیاستهای توسعهطلبانهی خود بهرهبرداری کند.
حزب دموکرات به این منظور فشارهایش را بر حزب اتحادیه دموکراتیک افزایش داد تا آنها را وادار به تسلیم کند و الپارتی و سایر احزاب وابسته به خود را در حاکمیت روژاوا شریک کند.
کمبود امکانات نظامی و نبود حمایتهای لجستیکی از مقاومت کوبانی زمینه ساز شد که حزب اتحادیهی دموکراتیک به واسطهی پارتی با امریکا مذاکرهی مستقیم داشته باشد. در پی این مذاکرات قرار شد که در حاکمیت روژاوا سایر احزاب نیز به صورت برابر مشارکت کنند.
مقاومت کوبانی تنها در برابر آتش نیروهای داعش نبود. این مقاومت سیاستهای پارتی را نیز به شکست واداشت.
نتیجهی مذاکرات امریکا را ملزم به حمایت و کانتونهای روژاوا را نیز ملزم به سهم دهی در حاکمیت روژاوا به احزاب وابسته به غرب و بارزانی کرد.
حزب دموکرات هم در این حین که به کمترین خواستههایش رسیده است از همپیمانش در آنکارا خواست که اجازه دهد نیروهای پیشمرگ از خاک ترکیه به کوبانی بروند و این عمل نیز همان رسیدن نوشدارو بعد از مرگ سهراب بود.
پارتی از این مذاکرات و توافقات استفاده کرد و چهرهی واقعی خود را در قبال مقاومت کوبانی پوشاند و اکنون نیز داعیهی حمایت از کوبانی و روژاوا دارد.
دایهای مهربانتر از مادر که تا چند هفتهی پیش مرزها را میبست و روژاوا را تحریم اقتصادی میکرد.
اتحادیهی میهنی کردستان.
اتحادیهی میهنی٬ وسیع ترین مناسبات را با جمهوری اسلامی دارد. رابطهی اتحادیه میهنی و جمهوری اسلامی در حدی است که حتی در شرایط بحرانی و بروز اختلافات داخلی در این حزب٬ جمهوری اسلامی نقش میانجی را برعهده میگیرد.
اتحادیهی میهنی به جز رابطه با ایران٬ با حزب کارگران کردستان هم مناسبات گستردهای دارد و حتی در جنگ بین حزب دموکرات(پارتی) و حزب کارگران کردستان٬ در مقابل پارتی صف آرایی کرد.
روابط حسنهی این دو حزب موجب شد که اتحادیه میهنی از کانتونهای روژاوا حمایت ضمنی خود را اعلام کند. اما این حمایتها هم کمتر جنبهی عملی به خود میگرفت و تنها یک حمایت دیپلماتیک و معنوی بود.
اتحادیهی میهنی از مقاومت کوبانی نهایت استفاده کرد و در افکار عمومی خود را یکی از پشتیبانان مقاومت نشان داد.
اتحادیهی میهنی در هر حال از مقاومت کوبانی حمایت کرد. اما موضع امروز اتحادیهی میهنی در قیاس با گذشته تفاوت فاحشی داشت. روزگاری بود که اتحادیهی میهنی از نیروهای نظامیش برای کمک به مبارزهی خلق کرد در ایران استفاده میکرد اما امروز تنها از لحاظ معنوی حمایت میکند.
۲) احزاب سنتی کردستان ایران
احزاب سنتی کرد ایران را میتوان به دو طیف اصلی تقسیم کرد که عبارتند از همهی جناحهایی که به اسم کومهله و حزب کمونیست ایران کار میکنند مانند حزب کومهله کردستان و کومهله (سازمان کردستانی حزب کمونیست).
طیف بعدی هم شامل حزب دموکرات است که در دو حزب ادامهی فعالیت میدهند.
جنگ کردها و نیروهای اسلامگرا با اشغال شهر شنگال تشدید شد. با اشغال این شهر و جنایاتی که رخ داد احزاب کرد ایرانی سریعن موضع گرفتند و حتی حزب دموکرات نیروی نظامی هم به منطقه اعزام کرد و حزب کومهله کردستان نیز اعلام امادگی کرد برای اعزام پیشمرگ به جبهههای علیه داعش.
پروسه اعزام پیشمرگهای کرد ایران هم با دخالت جمهوری اسلامی و فشار مستقیم تهران به حکومت اقلیم منتفی شد.
مقاومت کوبانی اما متفاوت بود و همین احزاب نیز متفاوت برخورد کردند. حضور گستردهی حزب کارگران کردستان در روژاوا و پیوند ایدولوژیک اتحادیهی دموکراتیک و حزب کارگران موجب تحریک احزاب کرد ایران شد که به جای حمایت از مقاومت به تبلیغ علیه اتحادیه دموکراتیک پرداختند و از سیاستهای آن حزب انتقاد کردند و هزاران برچسب دیکتاتور و تکرو به اتحادیهدموکراتیک زدند.
احزاب ناسیونالیست پا را از این هم فراتر گذاشتند و درست در جهت منافع بارزانی و غرب و حتی ترکیه گام نهادند.
هیچ کدام از این احزاب که خود را پیشاهنگ مبارزه و جنبش حقطلبانه میدانند حتی در خلوت خود نیز از ترکیه انتقاد نکردند که ازداعش حمایت میکند و سلاخی شدن روژاوا را به نظاره نشسته است.
حزب کومه لهی کردستان و هردو شاخهی حزب دموکرات کردستان نیز از اوایل حصر کوبانی از این مقاومت سخنی به میان نیاوردند و تنها به صدور چند اطلاعیهی چند کلمهای بسنده کردند و تنها از مردم روژاوا نام بردند و هیچ اسمی از سازماندهندگان این حرکت مقاومتی بر زبان نیاوردند.
بیشتر این حزبها از نظر سیاسی کاملن وابسته به غرب و ایدولوژی لیبرالیسم هستند و از نظر عملی هم در حالت پاسیف قرار گرفتهاند و سیاست انتظار را دنبال میکنند. در واقع این احزاب ارادهی مبارزاتی خود را از دست دادهاند و بر دیپلوماسی و رابطهی بی نتیجه با غرب استوار هستند.
حمایتهای خلق کرد در ایران احزاب سنتی را شوکه کرد. از طرفی احزاب سکوت کرده بودند و این مقاومت جانانه را سرپوش مینهادند و از طرفی مردم پیام مقاومت کوبانی را درک کرده بودند و از همهی خیابانها شعار حمایت از مقاومت را سر داده بودند.
احزاب سنتی که این شرایط را دیدند پچ پچ کنان از حرکت مردم کرد در ایران حمایت کردند! نه از مقاومت کوبانی که کردها را با خیابان کشانده بود.
دو جریان اصلی ناسونالیست کرد تنها با واسطه حاضر بودند از روژاوا اسمی ببرند و حتی خواستند حرکت کردها در ایران را نیز مصادره به نفع کنند که صداهای برخواسته از خیابان جلوی آنان را گرفت.
کوبانی سرودی برای رهایی سرود و تا پای جان از دستاوردهای نوین خلقهای خاورمیانه دفاع کرد و در این مقاومت سربلند بیرون آمد.
جریانات سنتی و ناسیونالیست نیز در شرق و جنوب کردستان پچ پچ کنان آوازهای ارتجاع جهانی را زمزمه میکردند. اما روژاوا همچنان پابرجاست هرچند که بیشتر جریانات ناسیونالیست دربرابرش صف آرایی کردهاند و در جبههای قرار گرفتند که آرزوی شکست چنین تجربهای را دارند. تجربهای نوین برای خلق کرد.
نغمهی کوبانی مبارزه و استواری بر نیروی بی پایان خلق است.
|