تاملی بر سخنرانی حسن روحانی در زنجان - عمر معروفی (هه ڵمه ت)
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲ آبان ۱٣۹٣ -
۲۴ اکتبر ۲۰۱۴
مقدمه ای کوتاه:
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی شامگاه چهارشنبه در دیدار نخبگان و برگزیدگان استان زنجان با بیان اینکه جهان به سرعت در حال تغییر و تحول است، اظهار کرد: بسیار مهم است که در جامعه امروز زندگی کنیم اما نگاهمان به فردا باشد و از توشههای دیروز بهره بگیریم ولی برای فردای جامعه تلاش کنیم. رییسجمهور با تأکید بر تقویت زمینههای وحدت در جامعه و پرهیز از تفرقه و دامن زدن به اختلافات، گفت: باید فاصلهها را کم کرده و همدیگر را تحمل کنیم و تا زمانی که این اتفاق نیفتد، حرکت کشور به سمت پیشرفت و توسعه بسیار کند خواهد بود.
متن نوشتار:
روحانی که آمد، بسیاری از نگاهها به سوی خوش بینی گروید، البته تجربه ثابت نموده است که ایرانیان در هراس ازپرداخت هزینه آزادی آنهم با بالا رفتن هزینه های آن، میل عجیبی به خوش بینی و ایجاد اصلاحات در این حکومت دارند، گویا حدود سی و شش سال زیستن تحت سلطه این نظام این تجریه ناگوار را برای آنها به ارمغان آورده است.
بیشتر سخنرانیهای آقای روحانی تاکنون تنها فیلسوف وارانه و پیامبر گونه، نصیحت و ارشاد بوده است، گاهی نیز بر حریفان و مخالفان داخل سیستمی خود می تازد و زهرش را می ریزد. اینبار نیز در جمع از طرفی بیدارترین و از دیگر سو مستمندترین قشر جامعه ی ایران دم به سخن گشوده و با گفتمانی پدروارانه آنان را نصیحت می نماید، گویا ایشان یادشان رفته و نمی دانند که اینان قربانی اند نه قربانی کننده، اینان اسماعیل اند نه ابراهیم، آنهم اسماعیلی که ناپدری اش حتی با ارزانی داشتن بهترین قوچهای جهان و تمامی قوچهای بهشت نیز باز از قربانی کردن فرزندخوانده اش دست نمی کشد.
در بخشی از سخنانش روحانی تصریح کرد: باید فاصلهها را کم کرده و همدیگر را تحمل کنیم و بدانیم حذف یک فرد، جناح، فکر و اندیشه امکانناپذیر است.
اینجاست که باید پرسید اگر چنین می اندیشید، پس چرا به فکر و اندیشه ی بیش از پیش حذف دانشجویان و فعالان و دگراندیشانتان هستید، عجبا شما خود لالایی می دانید و خوابتان نمی برد؟ وگرنه چرا اینهمه حذف و فاصله در زمان اندک ریاست جمهوری شما روی داده است، اینهمه اعدام و زندان و فرار مغزها را آیا نمی بینید و یا باز در اندیشه کتمان فرو رفته اید؟
در ادامه سخنرانی خود آقای روحانی باز به شانه خالی کردن از بار مشکلات و نقاط ضعف خود برمی آید و کما فی السابق مسئولیت را از دوش خود بر می دارد و بدین نحو می کوشد خود را مبرا سازد «روحانی با تأکید بر اینکه نباید چنین تصور شود که حل تمامی معضلات کشور بر عهده دولت است، اظهار کرد: دولت نماینده مردم بوده و میتواند حل برخی از مشکلات جامعه را بر دوش بگیرد، برای رفع مشکلات در عرصه اقتصاد، فرهنگ، مسایل اجتماعی، سیاست داخلی و خارجی و امنیت، دولت به تنهایی قادر نیست مشکلات را حل کند و همه باید دست به دست هم داده و در مسیر رفع مشکلات مشارکت و همیاری داشته باشیم.»
اما باید به ایشان یادآور شویم که برخی از مشکلات، خود شخص ایشان و نحوه نگرش و اقداماتشان هستند که تنها به سیاست نرم در بعد خارجی فکر می کنند و ادامه حیات حکومت، و نه مشکلات کشور و مردم، در بعد داخلی ایشان تنها کتمان و انکار را برگزیده اند. مگر طی ریاست جمهوری ایشان در عرصه سیاست و آموزش چه اقدامی صورت گرفته است؟ امنیت را که به عینه می بینیم، پاشیدن اسید بر رخسار دختران اندیشمند و سرکوب اعتراضات مخالفان اسیدپاشی در اصفهان همین دیروز بود، کدام امنیت؟ آیا ایشان می خواهند بگویند که امنیت نیز وظیفه ایشان نیست و تامین امنیت برعهده نهاد دیگری است؟ آیا واقعا آقای روحانی اختیارات قانونی و مسئولیتهای ریاست جمهوری را مطالعه نموده اند؟
در ادامه سخنان گهربارشان، رئیسجمهور افزود: نخبگان و فرهیختگان جامعه در مسایل و مشکلات کشور باید منتقد، حامی و همراه دولت باشد.
بازی با کلمات به سبک آقای روحانی بسیار ادبی و قابل توجه است، منتقد، همراه و حامی. مگر منتقد واقعی و تمام عیار در این نظام معنا و مفهومی دارد، مگر می توان انتقاد کرد و به زندان نرفت، بله صحیح است باید روشنفکران و نخبگان همراه و حامی دولت باشند، اما از طرفی ایشان گفتند که دولت تواناییش اندک است و مسئول تمامی کارها نیز نیست. و دیگر اینکه همراهان نظام اشخاص خاص هستند و همراهی نظام نیز معنای خاص خود دارد.
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود به مسایل و مشکلات زنان و اقدامات دولت در این زمینه اشاره کرد و گفت: باید نسبت به شأن و جایگاه زن در جامعه، افکارهای موجود به هم نزدیک شوند. چرا که از دیدگاه آموزههای شرعی بین زن و مرد در فضیلت و انجام رسالتهای اجتماعی تفاوتهایی وجود ندارد.
در مورد این بخش از سخنانشان نیز تنها اشاره به اسیدپاشی و مبارزات مختلف با بدحجابی و سخنان رهبر در مورد زن کافیست که ایشان تاکنون هیچ نقطه عطفی در این رابطه و هیچ حسن نیتی در مورد زنان نشان نداده اند مگر آنکه این تعاریف نیز بر طبق فرهنگ لغات نظام باشد که آنوقت جایی برای بحث نمی ماند.
و پایان سخن آنکه امید بستن به اصلاحات و حل مشکلات و در گرو تعویض اشخاص دانستن آنان در ایران اشتباهی محض است که امید است آیندگان بر طرفداران امروز آن در ایران ببخشایند. روحانی نیز تنها صورتی متفاوت و سخنانی پیامبرگونه دارد که انگار متنهای کتاب پیامبر و دیوانه جبران خیلیل جبران را خوب حفظ نموده است و طوطی وار و با لحنی دیگر دوباره می کند، اما تاریخ این ملل ایرانی و این کشوری که در حال تنها به بیان تاریخ گذشته خویش می پردازد و افتخار می نماید، با این بیانات بویی از تغییر و حل نخواهد برد.
|