یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

جمهوری اسلامی و لابیگری - عمر معروفی (هه ڵمه ت)



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۴ آبان ۱٣۹٣ -  ۲۶ اکتبر ۲۰۱۴


مقدمه:
جمهوری اسلامی در راستای پیشبرد اهداف خویش تاکنون از هر اقدامی من جمله حذف فیزیکی مخالفان (نمونه بارز قتلهای ز نجیره است)، استفاده کرده است. ترور شخصیت، پرورش گروههای تروریستی من جمله حزب الله و .... در لبنان و کشورهای مختلف اسلامی و آسیایی و حتی ترور در کشورهای اروپایی، سرکوب مخالفان بدست سران همدستانش من جمله سرکوب و قتل و عام مجاهدین خلق در عراق، نفوذ در داخل گروههای تندرو من جمله نفوذ در داخل القاعده د پاکستان و نیز داعش در عراق، قتل و عام دسته جمعی که کردستان ایران و از جمله قارنا و قلاتان و ایندرقاش و قتل و عام سنندج خونین و نیز سرکوب و قتل و عام ترکن صحرا نمونه هایی از آن است، سرکوب مخالفان داخلی و روشنفکران و دانشگاهیان نیز نمونه دیگی است که اوج ان حوادث کوه دانشگاه تهران می باشد. زندانی نمودن روشنفکران و نویسندگان و تعطیل نمودن خانه سینما و در بند کشیدن فعالان کارگری و فرهنگی نیز که همیشه معمول و مرسوم بوده و می باشد.
یکی از جدیدترین شگردهای جمهوری اسلامی لابیگری در غرب و بویژه امریکاست، که این روزها نمونه بارز آن را می توان در نحوه برخورد صدای امریکا با مسائل و ادبیات آن دانست، بی بی سی نیز که خود سالهای مدیدی است سیاستش همتراز می باشد.
جمهوری اسلامی و لابیگری
در علوم سیاسی، لابی‌گری (به انگلیسی: Lobbying) یک عمل و حرفه ویژه است که منظور آن تلاش برای گسترش نفوذ یک دیدگاه و نقطه نظر مشخص در دستگاه حکومتی یک کشور یا در افکار عمومی است.
حال می توان پرسید، مگر می شود جمهوری اسلامی در غرب و آنهم در امریکا لابیگری بنماید؟ مگر ایندو مخالف همدیگر نیستند و تاکنون افراد بیشماری را تحت عنوان جاسوسی برای طرفین دستگیر و روانه زندان ننموده اند؟ با این شرایط و وجود مشکلات بیشمار دیگر مابین ایران و امریکا و در دیگر سو مابین ایران و اروپا، جمهوری اسلامی چگونه می تواند به لابیگری در این کشورها بپردازد؟
مساله بسیار ساده است. بعد از انتخابات سال ۱٣٨٨ و برپایی جنبش سبز و شاید هم کمی قبلتر، دوم خرداد ۱٣۷۶، خاتمی مردی با چهره ای خندان و دروغهای فراوان داخلی و خارجی، امید و هیاهو، گفتگوی تمدنها، آری از همان وقت جمهوری اسلامی سیاستی نو و نرم را شروع کرد که اینک بهره و ثمره ان کاملا شکوفا شده و از آن بهره برداری می کند.
پس از جنبش سبز مرتب این اخبار در رسانه ها و در اذهان مرور می شد:
- استعفای کنسول ایران در کشور ..... و پناهنده شدن وی.
- فرار سرلشکر..... به کشور ..... و تقاضای پناهندگی
- استعای دبیر دوم سفارت جمهوری اسلامی ایران در .......
- و .....غیره
این اخبار شاید آن زمان به مثابه نشانه ای از ضعف جمهوری اسلامی و همچنین سرآغازی برای به صدا درآمدن شیپور عمر این حکومت تلقی و عنوان شده است و بسیاری از مخالفان نظام هم به ان خوشنود و امیدوار بوده باشند و حتی برخی از جریانات اپوزیسون در خارج از کشور بنای دوستی و نزدیکی با این اشخاص را نهاده باشند، کشور امریکا و کشورهای اروپایی نیز به اخذ اطلاعات تازه از کسانی که خود سردمدار و کسان دسته اول یا دوم نظام به شمار می آمدند، بر خود می بالیدند، بودجه های کلان برای این اشخاص مطرح کردند، خانه و امکانات در اختیارشان نهادند، نامبردگان نویسنده و مسئول شدند و سیاستمدار، در برنامه های مختلف تلویزیونی و رادیویی نیز مشارکت نمودند و در بسیار از مواقع مقاماتی نیز دریافت کردند. غافل انکه اینان همانهایند که بودند و قرار است لابی جمهوری اسلامی باشند، سمی که بجای شکر، نوش می شدند.
این اشخاص تاکنون کار خویش را بسیار شایسته انجام داده اند، بسیاری از نگاهها و دیدگاهها را تغییر داده و حتی تعویض نموده اند، در آغوش غرب، افکار جمهوری اسلامی را به داخل ایران و خارج ایران، تزریق کرده و خوراندند و این امر تا جایی پیشرفت که غرب و بویژه امریکا آرام آرام دارد بو می برد که در این میان صدای امریکا را می توان نام برد، تلویزیونی که مدتهای مدیدی است به عنوان هراس برای خیلیها و بویژه کردها بشمار می رود، ادبیات و لحن آن بسیار مشابه شبکه یک ایران می باشد. الفاظ سیاسی آن بسیار مشابه پرس تی وی است، بسیاری از مسائل داخل ایران را حتی خوشبینانه تر از اخبار بیست و سی نشان می دهد.
اما باز جای بسی امید است که تلاش برخی افراد بیدار در خارج، نقطه عطفی برای تضعیف این کوششهای جمهوری اسلامی باز می نماید: «تعدادی از اعضای کنگره آمریکا با ارسال نامه‌ای به جان کری وزیر امور خارجه آمریکا خواستار تحقیق درباره جریان طرفدار دولت ایران در بخش فارسی صدای آمریکا شده‌اند» (خبرنامه گویا، شنبه ۲۶ مهر ۱٣۹٣).
ادامه این خبر نیز جالب توجه است و میزان پیشرفت و نفوذ لابیهای ایران را نشان می دهد:
«نیک آهنگ کوثر، سردبیر سایت خودنویس نیز از تجربه‌ قطع مصاحبه اش در میان برنامه‌ای در باره فساد نفتی در جمهوری اسلامی گفته. به گفته کوثر، مجری برنامه صدای آمریکا (مهدی فلاحتی) زمانی که قرار بود دور جدیدی از سوال‌ها را مطرح کند به او خبر داد که به او دستور داده شده که دیگر سوالی از او نپرسد.» کوثر افزود که آقایی از استودیو میکروفون او را گرفت.
کوثر می‌افزاید: «وقتی در ایران بودم، به خاطر یک کارتون بازداشت شدم، مرا از برنامه‌های تلویزیونی حذف کردند (ممنوع‌التصویر شدم) و مرا سانسور می‌کردند. اینکه کسی در جمهوری اسلامی سانسور شود، چیز تازه‌ای نیست، اما وقتی در استودیوی صدای آمریکا در خاک ایالات متحده، سرزمین آزادی باشی و بفهمی سانسورت کرده‌اند، حتما خبری هست. همچنین در ماه سپتامبر٬ مجدی محمدی نیز به دلیل مقایسه جمهوری اسلامی با داعش در لیست سیاه صدای آمریکا قرار گرفته بود.
محمد منظرپور دبیر بخش فارسی صدای آمریکا در مرکز این انتقادات قرار دارد و متهم است که با سران ایران ارتباط دارد».
آری بجاست که اپوزیسیون و فعالان راستین و نیز روشنفکران از این پس بسیار آگاهانه تر با اشخاص و مسائل برخورد نمایند و مواظب لابیگری ها و لابیهای جمهوری اسلامی باشند، صحیح است که این امر میزان اعتماد در بین مبارزین را کاهش می دهد، اما فایده اش آن است که میزان ریسک و زمان رسیدن به نتیجه و نیز مقدار تلاش وقف شده را نیز بهبود می بخشد، افراد کثیری را با نام روشنفکر و ....مطرح ساخته ایم و حتی مقدس نموده ایم، در برابر این امر نیز مسئولیم و می بایست محتاطانه تر عمل می کردیم حال که نکردیم باید شروع کنیم.
تلاشهای جمهوری اسلامی بسیار وسیع و هوشمندانه است، پس باید مخالفان، مبارزان و روشنفکران هم هوشمندتر و باریک بین تر بیندیشند و عمل کنند. 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست