سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

حال رژیم وخیم تر شده یا حال رئیس جمهور رژیم؟


بصیر نصیبی


• بررسی و شناخت نوع بیماری معماران جمهوری اسلامی می تواند برای آیندگان عبرت آمیز باشد- همانگونه که هیتلر و گوبلز و دیگر خونخواران سوسیال ناریسم را نمی شود انسانهایی متعادل ارزیابی کرد. این وضعیت در مورد حکومتگران جمهوری اسلامی هم صدق می کند، از رهبر راحلشان گرفته تا رهبر حاضرشان از دولت اصلاح طلبش تا دولت مهر ورزش- چه اصول گرا باشند و چه تمامیت خواه و چه تندرو چه کندرو ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣ آبان ۱٣٨۵ -  ۲۵ اکتبر ۲۰۰۶


آقای دکتر مسعود نقره کار در نشریه ی شما مقاله ای دارد با عنوان ح ال آقای رِئیس جمهور وخیم تر شده است. این نوشتار جوابی است به مقاله آقای دکتر مسعود نقره کار.
  البته آقای نقره کار پزشک هستند و اطلاعاتشان در زمینه مسایل پزشگی و بیماریهای روانی با من قابل مقایسه نیست. اما آقای دکتر خوشبختانه برای همه فهم شدن نوشتارشان از طرح مباحث پیچیده پزشگی دور جسته اند و برای تشخیص بیماری احمدی نژاد از واژه های متداول در علم روانشناسی بهره گرفته اند تا آن حد که در کتابخانه کوچک من بی اطلاع هم چندین کتاب در زمینه مسایل روانشناسی یافت می شود که علایم بیماریهایی که آقای احمدی نژاد هم بدان مبتلا شده اند، شرح داده شده است. آقای دکتر نقره کار هم بعد از تشخیص بیماری احمدی نژاد شرح کوتاهی ار علایم بیماریهای روانی احمدی نژاد را هم ذکر کرده اند که راه گشای خواننده برای هم صدایی با آقای دکتر است.
اما علائمی که آقای دکتر برای بیماری احمدی نژاد ذکر کرده اند ایا در دیگر سران حکومت اسلامی مشاهده نمی شود؟ اگر ایشان با تسلطی که به حرفه پزشگی دارند آقای احمدی نژاد را سمبل و نمونه ای می آوردند از حکومتی بیمار -شاید با بسیاری از مردمی که از این حکومت و شگردهایش جانشان به لبشان رسیده با آقای دکتر همراه می شدند، اما مقاله تا آنجا که عقل ناقص من قد می دهد، چنین قصدی را نشانه نگرفته است.
احمدی نژاد می گوید مِیخواهد برگردد به ارزش های انقلاب در دوران خمینی کبیر! و در همان جهت هم میخواهد حرکت می کند. اگر ما هم ۲۷ سال به عقب برگردیم و برسیم به زمان انقلاب. باید یادمان مانده باشد که آن بخشی از روشنفکران ما که در رژیم پیشین مسایل مملکت را در بار هتل مرمر با آبجوی های بشکه ای شاغلام و پای منقل محافل تریاک کشی حل و فصل می کردند (اکثرشان هم ضدحکومت بودند و یا این چنین تظاهر می کردند) یا خود محاسن حضرت امام را لای قرآنی که قبلا هرگز نگشوده بودند یافتند و یا تصویر امام را در ماه رویت کردند! ویا مهر سکوت بر لب زدند تا چنین ادعایی جا باز کند ایا این کشف! واقعیت بود یا خرافات؟ و یا توهم و بیماری.
  آیا آقای خمینی خود از عقل کامل برخوردار بود؟ ایا کسی که فرمان می دهد برای خلوت کردن زندان ها - زندانیان را دسته دسته به جوخه اعدام بسپارند و آنان را در گورهای دسته جمعی قرار دهند- رهبری که در پشت بام خانه اش چوبه های دار و میدان تیر بر پا داشت و هر شب باشنیدن صدای تیرهایی که به گمان خودش ضدانقلابی ها را معدوم میکرد به خواب خوش و لذت بخش فرو می رفت از تعادل روانی برخوردار بود؟ امامی که برای رسیدن به قدس از راه کربلا میلیون ها انسان را کشت؛ معلول کرد، برای مردم فقر و بدبختی، آوارگی به ارمغان آورد. ایا تا کنون نوع بیماری خمینی کبیر! مشخص و اعلام شده است؟ چرا این دارودسته دوم خردادی حتا گنجی قهرمان! با احترام و افتخار از او یاد می کنند؟
اگر بپذیریم که نوع بیماری احمدی نژاد اسکیزوافکتیو و نارسیسسم پیشرفت ه است. ایا دیگر مقامات سابق و کنونی رژیم اسلامی از این بیماری رنج نمی برند؟ برای نمونه آقای خاتمی، مگر ایشان خودشان را رهبر تمدنها نمی داند؟ این ادعا واقعیت دارد یا توهم است؟ من تصور نمی کنم آقای نقره کار با چنین ادعاهایی تفاهم داشته باشند، پس آقای خاتمی هم دجار بیماری توهم هستند و آنان که هنوز هم به این توهم ایشان دخیل بسته اند نباید وضعیت روانیشان بهتر از خود ایشان باشد؟ همینطور بندهای دیگر علایم بیماری احمدی نژاد در مورد آقای خاتمی هم قابل تشخیص است.
پراهمیت پنداشتن خود, خود بزرگ انگاری و غلوکردن در توانایی خود علائمی است که دکتر نقره کار در مورد احمدی نژاد تشخیص داده است این موارد در مورد خاتمی هم قابل رویت است ، دیگر ادعاهای بیمار گونه احمدی نژاد را آقای نقره کار بدین گونه توضیح می دهد:
«آزادی حقوق شهروندی موجود در کشورما در هیچ کجای دنیا به این اندازه نیست.
"نظام جمهوری اسلامی ایران مترقی ترین نظام حکومتی در جهان است ."
  آقای دکتر اگر با کمی حوصله به بحث ها و صحبت های و اظهار نظرهای مقامات جمهوری اسلامی توجه کنند که حتما توجه نموده اند- همه ادعاهای احمدی نژاد را در بیانات دیگر ریاست جمهورهای جمهوری اسلامی از آن جمله خاتمی هم خواهند یافت، آقای خاتمی وقتی خودش را مطیع و فرمانبر رهبر می داند، نظام را مقدس، می نامد، با پوست و گوشتش پیوسته به نظام ولایت   فقیه است پس ولی فقیه را مترقی ارزیابی می کند. اصلا کدام رئیس جمهور را در نظام اسلامی سراغ دارید که به اصل ولایت فقیه معتقد نباشد؟ حالا چه مثل احمدی نژاد چهره نچسب داشته باشد یا مثل خاتمی، خوش برو رو باشد. راستی آقای دکترنقره کار- خنده های الکی خاتمی - خودش نشان نوعی بیماری روانی نیست؟
انتصابات یک سال پیش تجربه خوبی بود که نشان داد اینها همه سرو ته یک کرباسند اگر بیمارند این بیماری همه این جمع را آلوده کرده است .مگر شبه انتخابات اخیر را آقای خاتمی و کروبی و لاری برگذار نکردند؟ مگر آقای خاتمی این خیمه شب بازی رسوا را انتخابات سالم ارزیابی نکرد و دست در دست احمدی نژاد بیمار به حضور رهبر شرفیاب نشد؟ آیا خبرنگاران سی ان. ان که هر روز و هر ساعت بیانات شیوای احمدی نژاد را بارها پخش می کنند نتوانسته اند علایم نوعی شیزوفرنی را در احمدی نژاد تشخیص دهند؟ یا آقای چاوز که با اشتیاق به دیدار احمدی نژاد می شتابد واین چنین مشتاقانه وی را در آغوش می فشارد- از حرکات و رفتارهای احمدی نژاد نمی تواند پی ببرد با یک بیمار روانی طرف است؟
اما من گمان می کنم همین آقای رِئیس جمهور بیمار وقتی بقای حکومتشان مطرح باشد موقتا شفا پیدا می کند. می دانیم که در طول این سالها هر کسی که به صندلی رئیس جمهوری چسبید آنچه که برایش مهم بود بسط و گسترش صادرات فرهنگی/ هنری رژیم بود. اما در ٨ سال دوران خاتمی احزاب و جریان های همراه دوم خرداد میخواستند اینطور وانمود کنند که از برکت حضور خاتمی بود که گروه، گروه خواننده، نوازنده، شاعر و نویسنده، فیلمساز به اروپا صادر می شد تا پناهندگان ضدحکومت در غربت دلشان نگیرد! اما ما، جمعی محدود که من هم در میانشان بودم می گفتیم که این پروگرام ها جزء برنامه های تبلیغاتی سیستم است که ربطی به تعویض یا تغیر مهره هایی که زیر عنوان رئیس جمهور می آیند و میروند ندارد. اما با حضور احمدی نژاد بیمار علاوه برای اینکه صادرات فرهنگی گسترش یافت بلکه نسبت به هنرمندان مردمی! داخل هم مهربان تر از اسلاف وی رفتار شد چند نمونه را برایتان نقل می کنم.
آقای شجریان به ادعای خودش سالها بود دایما آزارش می دادند اما هم اکنون   وزیر کشور دولت احمدی نژاد ( پور محمدی ) که اصلاح طلبان و ولی فقیه شان (آقای منتظری) هم می پذیرند حرفه اصلی اش آدم کشی است، ۵ شب سالن ۴۰۰۰ نقره وزارت کشور را در اختیار گروه ایشان می گذار د و ۴۰۰ پلیس مسئول حفظ نظم کنسرتش می شوند/ مهربانی از این بیشتر؟
همینطور آقای پناهی باز هم به گفته خودش - فیلمهایش در دوران خاتمی توقیف شده بود واز فستیوال فجر هم باز مانده بود اما وزیر ارشاد آقای احمدی نژاد ( صفار هرندی) بیمار به فیلم افسایدش اجازه نمایش در فجر را داد، بعد با دعوت دولت احمدی نژاد آقای کاستریک مدیر جدید جشنواره برلین به تهران سفر کرد و مقدمات نمایش افساید در برلین (که قبلا از جانب کمیته بازبینی   فستیوال مردود شده بود) و کسب جایزه فراهم شد و یک هواپیما دربست برای تنظیم پوشش خبری   جایزه ای که اهدایش از قبل تضمین شده بود به برلین سفر کرد (هر کس به اطلاعات دقیق در این زمینه نیاز دارد به وبلوگ سینمای آزاد مراجعه کند).
فِیلم یک بوسه کوچولوی بهمن فرمان آر ا که در دوران خاتمی توقیف بود در دوران احمدی نژاد اکران شد، ایرج قادری علاوه برکارگردانی اجازه بازی را هم در همین دوران احمدی نژاد به دست آورد، ارکستر ٨۰ نفره   سنفونیک جمهوری اسلامی برای نخستین بار در آلمان و در زمان نزول پرزیدنت احمدی نژاد کنسرت موفق! اجرا کرد. محمدرضا لطفی بعد از سالها دوری از وطن به هنگام روی کار آمدن دولت بیمار ولی مهرورز! به آغوش اسلام برگشت دیگر هنرمندان سوء سابفه! داری مثل هوشنگ توزیع بازیگر فیلمها و تئاترهای ضدانقلابی
  که حتا با وحود حضور رهبر تمدنها به جمهوری اسلامی سفر نکرده بودند در دوران احمدی نژاد فضا را مناسب تر دانستند و راهی دارالخلافه شدند و بدون هیچ عارضه ای به سرزمین جهانخواران برگشتند در صورتیکه آقای خردادیان رقصنده در زمان خاتمی به جمهوری اسلامی رفت، گرفتارش کردند و به شکنجه گاه فرستادندش.
آقای نقره کار با نقل فرموده دیگری از احمدی نژاد یکی دیگر از علایم بیماری آقای رئیس جمهوری را باز گو می کند:
"این طور نیست که انقلابی کردیم و حالا به نوبت حکومت کنیم مثل حکومت های دیگر, خیر! این انقلاب می خواهد به حکومت جهانی برسد"
البته   همه سران این حکومت در طول عمر منحوس رژیم اسلامی به لطایف الحیل در کلامشان از حکومت جهانی دم زده اند حتا ۲۱۱ تا از سینماگران جمهوری اسلامی در اطلاعیه ای که در حمایت از خاتمی   در خرداد ۷۶ منتشر کردند چنین ادعاهایی را با زبان هنرمندانه! اعلام داشتند. بخشی از اطلاعیه شان را با هم بخوانیم:
 
در شرایطی که شبیخون فرهنگ غرب و غرب زدگان این پرچم برافراشته را آماج حملات سهمگین قرار داده است و در حالیکه رهبر فرزانه و معظم انقلاب اسلامی مقابله با این شبیخون   فرهنگی را در صدر حرکات ضروری انقلاب اسلامی دانسته اند .... و بعد
... در این برهه حساس شایسته است درخشش تابناک اسلامی از میان طوفان به سلامت و برافراشته عبور کند و بعد برای جهانشمول شدن پرچم اسلام میخواهند مردم به خاتمی رای دهند.
این نامه را جعفر پناهی، رخشان بنی اعتماد، تهمینه میلانی، مجید مجیدی، نوشابه امیری، قطب الدین صادقی و... امضا کرده اند، خوب همین جمع بعدا در مقابل احمدی نژاد قرار گرفتند و مردم را فراخواندند که به نفع رفسنجانی وارد صحنه شوند تا اینبار با وجود روباه مکار پرچم تابناک اسلام همچنان به حرکت سریع خود ادامه دهد. بعد ۱۵۰ تا از همان لیست ( مجید مجیدی، رخشان بنی اعتماد، تهمینه میلانی و ... در ماه گذشته به حضور رهبر معظم انقلاب شرفیاب شدند. اینها هم همان حرف های احمدی نژاد را میزنند و همان اهداف را تبلیغ می کنند و از رهبر و ولی فقیه هم با خضوع و خشوع پیروی می کنند. اینها چی؟ فرصت طلبند یا بیمار روانی؟
به رویت هاله نور ! به هنگام سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل هم در مقاله آقای دکتر نقره کار اشاره شده است. البته بسیاری از سایت ها و رادیو های فارسی زبان نیز بارها به این مسئله استناد کرده اند با این تفاوت که آقای دکتر این ادعای احمدی نژاد را ربط می دهد به علایم بیماریهای متعدد روانی وی- اما این بیماری گریبان گیر دیگر مقامات هم هست- مگر یادتان نمی آید به هنگام جنگ صدام و خمینی که آقای خاتمی هم رئیس تبلیغاتش بود بارها امام زمان با اسب سفیدش شخصا در میدان جنگ حضور یافت! و به پیشرفت شگف انگیز! امت جنگنده نظارت داشت. ما هیچ گزارشی نداریم که کسی و یا مقامی از داحل جمهوری اسلامی و وابستگان برونمرزیش این ادعای مبلغان جنگ را نشان بروز علایم بیماری در مقامات جمهوری اسلامی دانسته باشند. آقای احمدی نژاد در همان زمان که شهردار پایتخت ۱۶ ملیونی ایران بود جاده ای برای بازگشت امام زمان می ساخت اما روشنفکران ما کوچکترین اثری از بیماری روانی در او شناسایی نکردند و آقای عباس کیارستمی و محمود دولت آبادی هر چند رایشان [را] دادند به رفسنجانی اما قلبشان در گروی احمدی نژاد ماند. آیا بزرگان ادبیات وسینما از درک چند علامت شناخته شده بیماری شیزوفرنی عاجز بودند؟
اقای دکتر نقره کار می افزاید:
اما از علایمی که در این دوره از بیماری ایشان بروز چشمگیری دارد انکار ( Denial ) است. یک نمونه اش را در مصاحبه با  مایک والاس از شبکه تلویزیونی CBS  شاهد بودیم.
البته انکار به گفته آقای دکتر یکی از علایم بیماری روانی است، اما در حکومت اسلامی اسمش تقیه است و ثواب هم دارد. آقای خاتمی همه وعده های دروغین را با بهره از واژه تقیه ناانجام گذاشت، تسویه وزارت اطلاعات از افراد نامسئول، تعقیب عاملین جنایت هایی زیر نام قتل های زنجیره ای، مجازات عاملین جنایت در دانشگاها، احقاق حقوق کارمندان درمانده دولت. و... و...از آن جمله اند.
و همینطور وعده های احمدی نژاد برای به سفره آوردن پول نفت و یا وعده های کروبی برای پرداخت ۵۰ هزار تومان به هر خانواده در ماه هم می تواند با مدد واژه تقیه توجیه شوند.
در باره هولو کاست و انکار آن آقای نقره کار می نویسد:
«ـ تبلیع وخواست "محو کشور اسراییل از روی کره زمین" نیز نمونه دیگری ست. در کنار این "خودشیفتگی" و برتری طلبی مذهبی, انکار واقعیت " هولوکاست ", یعنی کشتار میلیون ها یهودی در خلال جنگ جهانی دوم, حکایتی ست!!
احمدی نژاد با این دست اظهار نظرها خود را به " سوسیال نازیست ها " نه فقط در عرصه اجتماعی و سیاسی, درعرصه خودشیفتگی نژادی نیز نزدیک کرده است»
همان زمان که آقای احمدی نژاد در داخل کشور حنجره میدرید که فاجعه هولوکاست دروغ است و اسرایل باید از نقشه دنیا حذف شود. آقای خاتمی را رهبر به امریکا فرستاد تا هم   واقعیت هولوکاست را اعلام کند هم اطمینان دهد که قصد محو اسرائیل فقط یک شعار تبلیغاتی است که مصرف داخلی دارد و نباید برای شیطان بزرگ نگرانی آفرین باشد. البته بررسی و کنکاش ریشه های مشترک سوسیال نازیست ها و جمهوری اسلامی که هر دو دوچار بیماری خود شیفتگی نژادی و بیماریهای دیگر روانی هم هستند. کار بایسته ایست و امید اینکه آقای دکتر نقره کار که در زمینه تحقیق و تفحص نیز صاحب تالیفاتی هستند در این زمینه اثری مفید فراهم کنند. بررسی و شناخت نوع بیماری معماران جمهوری اسلامی می تواند برای آیندگان عبرت آمیز باشد- همانگونه که هیتلر و گوبلز و دیگر خونخواران سوسیال ناریسم را نمی شود انسانهایی متعادل ارزیابی کرد. این وضعیت در مورد حکومتگران جمهوری اسلامی هم صدق می کند، از رهبر راحلشان گرفته تا رهبر حاضرشان   از دولت اصلاح طلبش تا دولت مهر ورزش - چه اصول گرا باشند و چه تمامیت خواه و چه تندرو چه کندرو.
ا ما این واقعیت را هم باید در یابیم که جامعه امروز ما را همین رژیم بیمار، بیمار کرده است. ۱۱ ملیون بیمار روانی در ایران ، رقمی است که خود رژیم منتشر کرده است، به این رقم بیفزائید ملیون ها جوان معتاد را و دهها هزار بیماری   که از جنگ آسِب دیده اند، که به آنها موجی می گوید و زندانیانی که زیر شکنجه تعادل روانیشان   را از دست داده اند و زنانی که در زندان ها   مورد تجاوز پاسداران قرار گرفته اند و هرگر   و در سراسر زندگیشان از درد و رنج این رفتار وحشیانه به آسودگی نخواهند زیست و... و... و.... و....
 
  بصیر نصیبی۲۴ اکتبر ۲۰۰۶. زاربروکن / آلمان
                                                    www.cinemayeazad.blogspot.com                                                                                                                                  [email protected]


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست