• تو و اشکی که از پندار نیک سقف های سست می ریزد
من و نفرین تنهایی
تو و خونی که بر دیوارهای خسته از تصویر می پاشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۱ آبان ۱٣۹٣ -  ۱۲ نوامبر ۲۰۱۴

 
 تو و اشکی که از پندار نیک سقف های سست می ریزد
من و نفرین تنهایی
تو و خونی که بر دیوارهای خسته از تصویر می پاشد
من و یک سنگر خالی
کسی حتی نمی داند کجای خانه ویران است
که با تحقیر می آییم، که با تحقیر می سازیم، و هر آن ذهن ما می ماند و مشق پشیمانی
تمام کوچه ها دیشب چراغانی رخوت بود
عروسی دشنه می بوسید و خون گربه ای در حجله می جوشید
تا تسلیم باشد مهرِ آن خورشید در دستِ زیر باران مانده در گود پریشانی
خیانت، شیوه ی رخ، در میان صفحه ی شطرنج
مهره های هر دو سو یکرنگ
این دوست؟
آن دشمن؟
خیانت، بهترین تفریح یک شهر است،
در رویای آزادی