همین امروز فرا دیر خواهد شد!.اردشیر قلندری
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
٣۰ آبان ۱٣۹٣ -
۲۱ نوامبر ۲۰۱۴
هر روز وضعیت زندگی در ایران سخت تر می گردد، فشار بر گرده بخش بزرگی از جامعه به مرز غیر قابل تصوری رسیده است، جامعه در حال یک خیز بزرگ است، اگر چپ بصورت متحد عمل نکند، یک بهمن دیگر از راه خواهد رسید و ما باز در حاشیه خواهیم ماند!.
عدم برآورده شدن خواسته های مردم در تمام طول عمر رژیم، درجا زدن جامعه همراه با دور ماندن از پیشرفت های علمی- فنی، ربودن آزادی ها در همه اشکال آن، مهار مطالبات عدالت محور مردمی در راستای رشد مادی و معنوی شئون اجتماعی –سیاسی جامعه، رشد شدید و بی سابقه تورم، کاهش شدید ارزش پول با پیآمد کاهش ارزش کار، بیکاری لجام گسیخته، رشد شدید اعتیاد در بین جوانان، تبدیل اقتصاد تولید ملی به اقتصاد رانتخواری، دلالی، ویرانی کشاورزی کشور، نابودی محیط زیست و بسیاری مساله دیگر همه و همه از دستاوردهای ٣۶ سال حاکمیت ولایی –اسلامی ایران است.
جامعه نیز پس از آزمونهای بسیار و سرکوب شدید هرگونه امکان بروز اعتراضات سازنده راه مبارزه منفی [کم هزینه] در برابر شکنجه، ضرب و شتم، اعدام های بی شمار را درپیش گرفته است. به تبع آن، رژیم نیز از این شیوه عمل مردم بی خبر نیست، انتخابات ریاست جمهوری ۱٣۹۲ نیز آن را به بهترین شکل ممکن به نمایش گذاشت. با رد صلاحیت برخی ها اینک عیان است که سرمایه گذاری بر نوعی سیاست "اعتدال" بود که به ثمر نشست.
در چنین شرایطی که از یک طرف نارضایتی و رویا رویی شدید مردم از عملکردهای سیاستهای ضد مردمی دستگاه ولایی، همراه با اعتراضات کارگران، در شکل گسترش اعتصابات جهت دست یابی به امکانات حقوقی خود، مبارزه با قوانین ضد کارگری...، با نبود و ممنوع بودن اتحادیه ها و سندیکاهای مستقل و آزاد کارگری و از طرف دیگر تلاش با استفاده از همه شیوه های نواورانه و غیر انسانی رژیم جهت تداوم دستگاه ولایتی ادامه دارد. چه باید کرد؟.
نخست باید همه سازمانهای چپ، دگراندیشان مترقی و میهن پرست، در یک جبهه متحد، زیر یک پرچم با یک برنامه حداقلی، طرد دستگاه ولی فقیه، با پیامد طرد ساختارهای تابع و ضدمردمی ولایی، راه دست بابی به تشکیل مجلس موسسان در راستای تغییر قانون اساسی، گذار به یک حاکمیت ملی –دموکراتیک، جهت ایجاد شرایط دموکراسی مردمی، انتخابات آزاد، با شرایط آزاد شرکت مردم در سرنوشت کشور را فراهم ساخت. در مسیر برآورده ساختن این امور و بسیاری مساله دیگر چپ باید وارد عمل شود.
دوم، جهت دستیابی به این اهداف والا خویشکاری بزرگ چپ دست برداشتن از اختلافات حاشیه ای بمنظور هموار ساختن راه توافقات در راستای نجات کشور است. باید اختلاف نظر ها در مورد تاریخ گذشته احزاب و سازمانها را به دانشمندان در امور پژوهشی تاریخ سپرد. فردا پس از اینکه جامعه از یوغ ستم، دستگاه ولایی و غارتگران ثروت مادی و معنوی جامعه آزاد شد، میتوان و باید تاریخ گذشته خود را به دعوی کشید.
سوم، چپ باید بداند که جامعه در انتظار حل اختلافات حاشیه ای چپ و سپس رسیدن به توافق نخواهد نشست، ما همه با مبانی مارکسیزم آشنایم و عتقاد داریم، بر پایه همین بینش جامعه سیر صعودی خود در راستای دست یابی به زندگی بهتر را طی خواهد کرد، با ما و یا بدون ما، ولی آیا ما بعنوان پرچم داران مترقی ترین اندیشه می توانیم در حاشیه بمانیم؟. راستی فردا چه جوابی برای نسل بعد از تحولات بدون ما خواهیم داشت؟.
در دومین نشست کمیته مرکزی حزب تودهٔ ایران، پس از ششمین کنگره حزب، در آبان ماه ۱۳۹۳، حزب توده ایران با واشکافی معضلاتی که رژیم در پی دیکتاتوری، جهت غارت منابع ایجاد نمود، با امکان استحاله ناپذیری آن و تلاش در راستای سازماندهی اعتراضات مردمی بر صراحت وحدت تاکید نمود. در این مورد نامه مردم ارگان کمیته مرکزی حزب توده ایران در شماره ۹۵۹ می نویسد: " برای بررسیِ پدیدهٔ آشفتهاندیشیِ کنونی در طیف چشمگیری از نیروهای سیاسی کشور، که در بالا بدان اشاره کردیم، باید به بحثِ امکانِ ”استحالهٔ“ رژیمِ ولایتفقیه باز گردیم، بحثی که اکنون بیش از دو دهه است که گریبانگیر جنبشِ مردمی میهن ما شده است. اساسِ این نظریهٔ انحرافی بر این پایه استوار است که، این امکان وجود دارد که سران رژیم استبدادی، از سر خیرخواهی و برای حفظ منافع ملی، و با پذیرشِ نصیحتهای مخالفان و دگراندیشان، حاضر شوند از این شیوهٔ حکومتمداری دست بردارند و ایران را به سمت استقرارِ حکومتی مردمسالار پیش ببرند. این نظریه، در دو دههٔ گذشته، یعنی از زمان ریاستجمهوریِ رفسنجانی، در دههٔ ۷۰ شمسی، بارها با عنوانهایی گوناگون همچون: ”وفاقِ ملی“، ”انتخاباتِ آزاد“، ”حکومت در چارچوبِ قانون“، ”چانه زنی در بالا“، ”آرامشِ فعال“، ”حکومتِ اعتدالی“، ”پایین آوردنِ سطحِ توقعات مردم“، و جز اینها، مطرح شده است، و در بهانحراف و بههَرز بردن توانِ مبارزاتی تودهها برای رویارویی با حکومت استبدادیِ کنونی، اثرگذار بوده است". ..." کودتای انتخاباتی ۸۸ و انتخابات مهندسیشدهٔ سال ۹۲، نمونهٔ روشنی از عملکرد بغرنج و برنامهریزیشدهٔ مرتجعان حاکم برای طولانیتر کردنِ مدت زمان ادامهٔ ”نظام اسلامی“ است. از سرکوب خشن و خونین مردم جان بهلبرسیده در خرداد ۸۸ تا مهندسیِ افکارعمومی برای پذیرشِ دولت ”تدبیر و امید“،همگی، بهگمان ما همه برنامههاییاند با هدفی واحد، و آن هدف هم ادامهٔ رژیم ولایت فقیه است. حزب ما در دو دههٔ گذشته همواره بر این اصل مهم تأکید کرده است که، بدونِ سازمان دادن جنبش مردمی و گردانهای اجتماعیِ آن، بدونِ برنامهٔ سیاسیِ واحد و مشترک برای طردِ رژیم ولایت فقیه، و بدون فشار اجتماعیای که ادامهٔ حکومت به شکل کنونی را برای حکومت کنندگان دشوار کند، نمیتوان به تغییرهای اساسی، پایدار، و دموکراتیک در میهن ما امیدوار بود. ما در تمام این سالها هر جا روزنهیی برای بسیج اجتماعی یافتیم، مردم را به شرکت در آن تشویق کردیم و از این پس نیز چنین خواهیم کرد. هدف ما از شرکت در برخی از کارزارهای انتخاباتی، برخلافِ شماری دیگر از نیروهای سیاسی، نه دفاع از افراد و شخصیت تراشیهای کاذبِ رایج، بلکه استفاده از این فرصتها برای بسیج افکار عمومی در جهت مبارزه بر ضد رژیم ولایت فقیه بوده و خواهد بود". (تاکید از نگارنده)
چهارم، در راستای مبارزات منفی [کم هزینه] در شرایط امروزین مردم ازهر روزنه ای برای آمدن به خیابانها استفاده می کنند، این امر در برآیند بسیاری از موارد، بویژه دو مورد اخیر [اسید پاشی در اصفهان، مرگ مرتضی پاشایی خواننده راک] نشان داد که وجود یک محرک سازمان یافته حقیقتا می تواند، سرعت به خیابان آمدن را بمراتب، از طریق سایتهای اجتماعی بیشتر و اثر بخش تر نماید. اما دراین راستا، با وجود سرکوب فراگیر افکار چپ در جامعه و محدودیت های گسترده سازمانهای چپ در ایران توسط رژیم دیکتاتوری حاکم، به علاوه وجود عدم اتفاق و هماهنگی سازمان یافته در یک جبهه واحد، این امر والا در توانایی یک سازمان چپ اندیش نبوده و نخواهد بود. رسانش اندیشه های چپ جهت سازماندهی اعتراضات آتی باید و تنها در شرایط هماهنگ به شکلی واحد با یک برنامه حداقلی امکان پذیر گردد.
یافتن نقطه نظرهای واحد با وجود تفاهم بر دیکتاتور بودن رژیم ولایی، عدم امکان اصلاح آن، با طرح برنامه مشترک، در راستای سازماندهی و مدیریت جرقه نخست، جهت کشاندن مردم به خیابانها، رهبری اعتراضات کارگران در راستای مشارکت پیگیر این طبقه درهمه امور آتی اداره جامعه، مساله بسیار دشوار و ناشدنی نیست، تجربه های بسیاری از کشورها گواهی بر این ادعا است، تنها باید این میل و خواست را در گردهم نشستن برای یافتن یک زبان مشترک بنمایش گذاشت.
در صورت غفلت در این امر خطیر از سوی چپ در خلاء آلترناتیو، باز رژیم با ترفند دیگری مردم را دربازیهای مهندسی شده خود جهت تدام دستگاه ولایی وارد میدان خواهد کرد، که بی تردید، بازنده اصلی مردم ایران خواهند بود، که درگیر بیکاری، فقر، تورم ... بوده، کشور نیز، دچارخشکی رودخانه ها، دریاچه ها، ویرانی محیط زیست و ویرانی صنایع کشاورزی، ویرانی صنایع ملی، بخشیدن منابع مادی و ثروت زای کشور به شرکتهای فراملیتی جهان سرمایه، ایجاد امکانات برای این شرکت ها در غارت نیروی کار ارزان طبقه کارگر و دیگر اقشار جامعه می باشد، خواهد بود.
|