من خیال می کنم، پس هستم!
خسرو باقرپور
•
من و مه و خستگی همراه می رویم
دهان گشوده ی پاییز،
همخوانِ بغضِ بی تحملِ من؛
تمامِ تابستانِ زخمی را گریه می کند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
٣۰ آبان ۱٣۹٣ -
۲۱ نوامبر ۲۰۱۴
بر تپه هایِ رو به رو:
من و مه و خستگی همراه می رویم
دهان گشوده ی پاییز،
همخوانِ بغضِ بی تحملِ من؛
تمامِ تابستانِ زخمی را گریه می کند.
بر تپه هایِ رو به رو:
بر درختِ انتظار آونگ مانده ام
و انبوهی از مرغانِ دریایی؛
از طوفانِ سرخِ سینه ام؛
برایِ دریای رام پیغام می برند.
بر تپه های رو به رو:
کودکی ام سوت می زند؛
موج بر می دارد دوباره گیسویت؛
تو شادمانه می خندی،
و دهانم بویِ شعر می دهد.
آبان ۱٣۹٣
تصویر متن: "پاییز" Annette Schmucker
|