مبانی مخرب و ناعلمی سیاستهای جمعیتی
هه لمه ت معروفی
•
وجود سیاستهای جمعیتی نامناسب و حتی مخرب و در پیش گرفتن سیاستهایی جهت ترغیب و تشویق مردم به گسترش زاد و ولد مسآله ای است که می تواند محور بحثهای جمعیتی شناختی زیادی گردیده و زوایای پنهان و آتیه این سیاست مورد ارزیابی قرار گیرد، در این نوشتار سعی می شود به برخی از جوانب و زوایای ان پرداخته شود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۲ آذر ۱٣۹٣ -
۱٣ دسامبر ۲۰۱۴
* مبانی مخرب و ناعلمی سیاستهای جمعیتی مبتنی بر افزایش جمعیت جمهوری اسلامی رو به کجا؟
مقدمه:
فقر، بیکاری، افزایش اعتیاد به صورت کمی و کیفی، افزایش آمار طلاق و کاهش ازدواج، افزایش میزان کودکان کار زیر پانزده سال، تورم و گرانی کمرشکن، کمبود نیروی انسانی آموزشی به ویژه در مقطع ابتدایی، انباشت کمی دانش آموزان در کلاسهای درس، افزایش آمر و میزان ازدواجهای غیرقانونی و سفید، افزایش میزان اعدام و زندانیان، افزایش میزان بیماریهای قلبی و عروقی و میزان سکته های قلبی و مغزی، کمبود بنای مدارس و افزایش میزان مدارس تخریبی، اجبار و فشار به خانواده ها جهت اخذ کمک به مدرسه اجباری، افزایش میزان ترک تحصیل بنا به دلایل مالی و عدم وجود انگیزه، افزایش جمعیت جوان جویای کار، افزایش فرار مغزها و به طور کلی فرار از کشور و ... غیره تا بینهایت، از مشکلات کنونی مشهود در کشور می باشند اما با این وجود دولت تدبیر و امید روحانی با آن کلید طلایی مشکل گشایش، نه تنها بر سیاستهای غلط و برنامه ریزی نشده و ناعلمی دولتهای پیشین و بویژه احمدی نژاد، پافشاری می کند، بلکه گوی سبقت را نیز از آنان ربوده و پیشی گرفته است، در این میان وجود سیاستهای جمعیتی نامناسب و حتی مخرب و در پیش گرفتن سیاستهایی جهت ترغیب و تشویق مردم به گسترش زاد و ولد مسآله ای است که می تواند محور بحثهای جمعیتی شناختی زیادی گردیده و زوایای پنهان و آتیه این سیاست مورد ارزیابی قرار گیرد، در این نوشتار سعی می شود به برخی از جوانب و زوایای ان پرداخته شود، لازم به ذکر است که این نوشتار به دلیل انتشار نامه ای در سطح آموزش و پرورش مبنی بر افزایش دوره مرخصی زایمان، نگتشنه شده است که نامه مذکور در انتهای این نوشتار پیوست می گردد.
چه دلایلی دولتها را به اخذ سیاستهای افزایش جمعیت وامی دارد؟
مسلم است که روند و نرخ رشد جمعیت در تمامی کشورها مسیر یکسانی را نمی پیماید و هرم جمعیتی و سنی آنان نیز مشابه نمی باشد، این امر نیز خود معلول عوامل کثیری است که از این دلایل می توان به موارد زیر اشاره نمود:
قدمت کشورها، مهاجرگریزی و مهاجرپذیری آنان، سنن و فرهنگ و آئین رایج در این کشورها، وجود یا عدم وجود جنگ، صنعتی و یا غیرصنعتی بودن کشورها، میزان رفاه و تکنولوژی، میزان کار و خدمات عمومی و ....غیره.
در جامعه با جمعیت پیر، دولت ها و صاحبان سرمایه، احساس خطر می کنند. اساساً ناامیدی بر جامعه سایه می افکند و جامعه به سمت محو شدن کامل حرکت می کند. ژاک شیراک، نخست وزیر وقت فرانسه، درباره کشورهای مدرن اروپایی پیش بینی کرد: «اروپا در حال محو شدن است. به زودی کشورهای ما خالی می شوند.» به همین دلیل بعضی کشورهای بزرگ، از جمله کانادا به طور جدی روی برنامه مهاجرت پذیری، سرمایه گذاری کرده اند. در حال حاضر، ایالت کبک در کانادا حمایت از زادآوری را شروع کرده است. در این ایالت، برای نوزادان جدید ۷۵۰۰ دلار نقد در نظر گرفته شده است.برخی از کشورها از جمله سوئد، امروزه رشد جمعیتی آنان منفی می باشد و این امر به معنای پیر بودن جمعیت آن کشور در حال و یا آتیه می باشد که این امر می تواند در فردای پیش روی این کشور، مشکلات خاصی از جمله کمبود نیروی کار را مسبب گرد، مشکلی که جبران آن گاها ناممکن است، از این رو دولتمرادان آن ناچار به اخذ تدابیری جهت افزایش جمعبت می باشند که در صورت عدم موفقیت آن تدابیر ناچار به گشودن درهای کشورشان به روی مهاجران می باشند.
برخی از کشورها نیز نظیر آلمان از آنجا که میزان چشمگیری از جمعیت جوان خویش را در جنگ جهانی از دست داده اند و امروزه نیز به صورت بی سابقه ای صنعتی شده اند و این امر میزان نیاز به نیروی کار را در آن کشور افزایش داده است، ناچار به اتخاذ سیاستهای جمعیتی جهت افزایش جمعیت و مهاجرپذیری شده اند. در کشور استرالیا نیز بنا بر وسعت خاک ان کشور، افزایش جمعیت یکی از سیاستهای گریزناپذیر در آن کشور می باشد. اما بالعکس در کشور چین بنا به کثرت جمعیت، سیاستمداران ان کشور تدابیر جدی ای را جهت پیشگیری از رشد جمعیت در پیش گرفته اند و به صورت کامل آنرا اجرا نموده و با متخلفین نیز برخورد قانونی می نمایند.
آثار افزایش جمعیت در ایران:
ایران کشوری است که هیچ کدام از دلایل موجهه جهت افزایش جمعیت را ندارد، بلکه بالعکس به علت وجود سیاستهای غلط جمعیتی طی سی و شش سال گذشته، مبتنی بر افزایش امت اسلامی، امروزه جمعیت جوان این کشور با مشکلات وسیع و متنوعی روبرو است که مقدمه به برخی از آنان اشاره شده است، همچنین بنا به ویژگیهای جغرافیایی ایران که بخش اعظمی از ان کوهستان و کویر می باشد و نیز بنا بر آنکه ایران کشوری صنعتی و پیشرفته نمی باشد که توان جذب کامل نیروی انسانی اش را داشته باشد و دیگر اینکه جمعیت انسانی کنونی ایران نیز با معضلات زیادی از قبیل کمبود امکانات و رفاه و امید، روبروست بنابراین ترویج سیاستهای افزایش جمعیت و ممنوع کردن سیاستهای پیشگیری از بارداری و سیاستهای هدفمند برنامه ریزی نشده، می تواند در آتیه بنیانهای این کشور را فرو بپاشد و مشکلاتی را به بار بیاورد که تا مدتهای مدیدی لاینحل باقی بماند و آنگاه سیاستمداران وقت ناچار به اتخاذ تدابیر پیشگیرانه شدیدی از قبیل سیاستهای پیشگیرانه ی کشور چین، بشوند.
سیاستهای کنترل زاد و ولد:
دولتهایی که متمایل به افزایش یا کاهش جمعیت می باشند معمولا دو نوع سیاست مستقیم و غیرمسقیم را اعمال می نمایند. سیاستهای مستقیم آندسته از سیاستهایی هستند که به صورت واضح و آشکارا و مستقیم به کنترل زاد و ولد می پردازند و به صورت آشکار در برنامه کار دولت قرار می گیرند، سیاستهای غیر مستقیم نیز سیاستهایی هستند که به صورت جانبی به این امر می پردازند و عواقب ناشی از آنها به کنترل زاد و ولد منجر می شود. منظور از کنترل زاد و ولد نیز هر دو بعد کاهش و افزایش جمعیت را شامل می گردد.
در ایران، از ابتدای حاکمیت جمهوری اسلامی، از هر دو نوع سیاست مستقیم و غیر مستقیم جهت کنترل زاد و ولد استفاده شده و می شود، در طی این سی و شش سال از حاکمیت جمهوری اسلامی، مگر در دوران اندکی که خانه های بهداشت روستاها با ارائه خدمات پیشگیری به صورت رایگان (این نوع از سیاستهای غیرمستقیم محسوب می شود)، به کنترل جمعیت و کاهش زاد و ولد مشغول بودند و نیز بیمارستانها و پزشکان سعی در ترویج پیشگیری به روشهای زیر می نمودند و طی این دوره شعار (فرزند کمتر زندگی بیشتر) برای همگان شعاری شناخته شده بشمار می آمد. طی این دوره هایی که سیاستهای حکومت، در پی افزایش جمعیت بوده است، روشهای متدوال عبارت بودند از:
۱- روشهای طبیعی: منقطع، ریتم
۲- روشهای مکانیکی: کاندوم، دیافراگم، اسفنج، کلاهک، IUD
٣- روشهای طبی: قرص، آمپول
۴- روشهای جراحی: توبکتومی، وازکتومی
اما دولت جدای از این مقطع همواره در پی افزایش جمعیت بوده است و سیاستهای زیر را ترویج داده و به کار برده است که این امر در دولت تدبیر و امید روحانی شدت بیشتری را به خود گرفته است:
در ابتدای انقلاب، خمینی با شعارهای جذاب خویش و همچنین با دادن کوپنهای رایگان و وسیع، مردم را به افزایش جمعیت و گسترش امت اسلام در برابر استکبار جهانی، ترغیب نمود، چرا که خود می دانست، دوره حکومت انقلاب اسلامی وی، متراکم از جنگ و خونریزی و تاخت و تاز خواهد بود و این امر مستلزم نیروی انسانی فراوان و جوان می باشد، غافل اینکه در دوره های صلح و یا در صورت گریزان بودن مردم و روی گرداندنشان از سیاستهای آنان، همان مردمان نیازمند کار و مراکز تفریحی و نیازمندیهای اولیه و .... خواهند بود، امری که تحقق آن اینک برای هر فرد ایرانی، تا حد زیادی ناممکن و یا سخت گردیده است. در دوره های دیگر نیز کابینه های و ریاست جمهوریهای این حکومت سیاست گسترده ای را جهت افزایش جمعیتی که طی چند سال به صورت برنامه ریزی نشده سعی در کاهش آن داشتند، اتخاذ کرده اند. در این میان می توان به موارد زیر اشاره نمود:
۱- دادن یارانه های و ترغیب مردم به افزایش زاد و ولد
۲- بخشودن قسمتی از سربازی به تناسب افزایش فرزندان،که این سیاست غیر مستقیم می تواند سبب پایین آمدن سن ازدواج گردد که خود از لحاظ حقوق بشر می تواند یکی از معضلات کنونی جامعه ایرانی و نقض حقوق بشر و به ویژه حقوق زنان بشود و از لحاظ اخلاقی و روانشناسی و جامعه شناسی، مشکلات عدیده ای را در پی خواهد داشت که در این نوشتار مجال پرداختن بدان نیست.
٣- طی نامه ای که از جانب سازمانهای آموزش و پرورش استانها در مدارس و در بین همکاران فرهنگی توزیع شده است، مدت مرخصی زایمان برای خانمهای فرهنگی از شش ماه به نه ماه افزایش یافته است و در ضمن برای آقایان نیز، مدت دو هفته مرخصی تشویقی در نظر گرفته شده است که درج کلمه تشویقی خود حائز اهمیت فراوانی است. (نامه در ذیل مندرج است)
تمامی این سیاستهای غیرمستقیم، در دوره روحانی به طور چشمگیری رونق گرفته است و مدام بر میزان و نوع آنها افزوده می شود.
البته برخی از تئوریسینهای جمهوری اسلامی از جمله دکتر روح افزا دلایل عدیده ای را جهت اخذ سیاستهای افزایش جمعیت عنوان کرده و برخی از آثار و پیامدهای کاهش جمعیت را چنین برشمرده اند:
۱. عدم رشد و توسعه اقتصادی
۲. پیری و بی نشاطی جمعیت
٣. آسیب های اخلاقی و تربیتی
۴. انقطاع نسل بشر
۵. اختلال در جامعه پذیری و ارتباطات اجتماعی بچه های خانواده های کم جمعیت
۶. معضلات روحی و روانی نسل آینده به دلیل بهرهمند نبودن از موهبتهای اجتماعی خویشاوندی (شامل برادران، خواهران، عمهها، خالهها، عموها، داییها و ...)
۷. هنجار شدن فرهنگ اروپایی زندگی بدون فرزند در میان بخشی (اندک) از مردم ایران
٨. هزینهی نگهداری سالمندان
۹. مهاجرت اجباری و گسست فرهنگی کشور مقصد
اما اینک می توان تک تک این گزینه های را به چالش کشید و از ایشان و دیگر تئوریسنهای جمهوری اسلامی که با عدم آشنایی و نبود تخصص لازم در حوزه جمعیت شناختی به تقویت و اخذ چنین سیاستهای نابجا و برنامه ریزی نشده که تنها اهداف سیاسی را در پشت پرده خود، می پردازند، پرسید که این موارد تا چه حد در رابطه با ایران صدق می کند، آیا جمعیت جوان ایران، اینک نیز خانواده و فامیل گریز نشده است؟ آیا روابط اجتماعی تا کمترین میزان خود پایین نیامده است؟ آیا ایران مهاجرپذیر است یا مهاجر گریز؟ اگر مهاجرگریز است، آیا این امر به علت کمبود جمعیت است یا افزایش آن؟ آیا نسل بشر در ایران منقطع گشته و یا اینکه ازدیاد ان و معضلات اقتصادی و فقر و کمبود کار، دامنه را برای گسترش سایر معضلات و در این میانه مهاجرت، نگشوده است؟ آیا جمعیت ایران اینک پیر است یا جوان؟ آیا این جمعیت جوان ایران، بانشاط است یا اینکه سطح امید به زندگی در ایران، مقیاس بسیار پایین تر از سطح جهانی و یا حتی کشورهای همسایه را دارا می باشد یا نه؟ آیا آسیب های اخلاقی جامعه ایران و برای نمونه ازدواج سفید، به علت پیری جمعیت است یا نبود برنامه های درس جمعیتی و اقتصادی و در تنگنا و انزوا قرار دادن ایران؟
وجود سیاسیتهای برنامه روزی و نه برنامه ریزی شده در ایران، طی سی و شش سال حاکمیت جمهوری اسلامی، راه را برای وجود معضلات و مشکلات وسیعی در جامعه ایرانی باز کرده است که وجود جمعیت بیکار و ناامید و ویران شده و وجود جمعیت سالخورده ی آتیه، از عواقب آن بشمار می آید.
اما آنچه واضح و مبرهن است، عدم وجود سیاستهای صحیح و مبتنی بر اطلاعات و امار و ارقام و سرشماری و مبتنی بر فتاوی روحانیان و .... می باشد که از حوزه ای کاملا ناعلمی از لحاظ جمعیت شناختی و جامعه شناسی، نشآت می گیرد، اما آنچه که جامعه ایرانی امروز با ان دست به گریبان است و وجود مدارس مخرب و فشار بر دانش آموزان و اولیایشان جهت اخذ اجباری کمک به مدرسه و سوق دادن اموزش و پرورش کشور به سوی مدارس غیردولتی و کاستن از امکانات مدارس دولتی و نیز بیکاری و کاهش میزان امید به زندگی در ایران و وجود یک میلیون و هفتصد هزار کودک کار زیر پانزده سال در این جوامعه، مسلما ظرفیت را برای افزایش جمعیت در این کشور، نه تنها محدود نموده است بلکه به بن بست کشانیده است و اتخاذ هر گونه سیاست مبتنی بر افزایش جمعیت در شرایط گنونی تنها نابودی بیشتر نسل کنونی و اتیه را در پی خواهد داشت، هزینه های گزافی که باید تنها از سوی مردم پرداخت شود و جبران آن گاها ناممکن خواهد بود، از اینرو می طلبد در شرایطی که نیازها و استراتژیهای مردم و دولت موازی با هم نمی باشد، مردم خود به اتخاذ تدابیر درست و صحیح و مبتنی بر نیاز و آینده نگری، مبادرت نمایند.
شایسته تر است دولت مردان جمهوری اسلامی بر اجرای اصول سه و سی و پانزده قانون اساسی جمهوری اسلامی و نیز بهبود شرایط کمی و کیفی زندگی مردم و از جمله آموزش و پرورش و تعمیر مدارس تخریبی و جذب نیروی انسانی لازم و کافی و بایسته در تمامی زمینه ها و بخصوص در زمینه آموزش و پرورش و آموزش ابتدایی و رفع تبعیض جنسیتی و بهبود روابط با کشورهای همسایه و اتخاذ سیاستهای همسو با سیاستهای انسان دوستانه و پرداختن به موارد نقض حقوق بشر و حقوق اقلیتها و گوش فرا دادن به زندانیان سیاسی و نیز تعریفی انسانی از جرم و جرم سیاسی و رویه قضایی و ... بپردازند.
عمر (هه ڵمه ت) معروفی
روزنامه نگار و عضو اتحادیه صنفی معلمان کردستان ایران
|