یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پوتین بزرگ


مجید نفیسی


• بر بلندی ها شهر را می بینم
جایی که راه به پایان می رسد.
من تا کوبیدن دروازه ی آن
پوتین هایم را در نخواهم آورد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۷ آذر ۱٣۹٣ -  ۱٨ دسامبر ۲۰۱۴


 برای هادی

بر بلندی ها شهر را می بینم
جایی که راه به پایان می رسد.
من تا کوبیدن دروازه ی آن
پوتین هایم را در نخواهم آورد.

از کفشهای واکس زده بیزارم.
رویای من
لمیدن بر صندلی های چرمی نیست
پیمودن راههای بزرگ است
گذشتن از صخره ها
و رسیدن به قله ها.

شخم زارِ خانواده
پای مرا سست می کند.
راه من، شاهراهی کوبیده است:
راهِ خدا و خلق
راهِ تکامل و انقلاب.
راهیان این راه هرگز نمی میرند
و دشمنان آن در گور زاده می شوند.

از پاهای برهنه گریزانم:
ولگردانِ کوچه های پیچ در پیچ
شاعرانِ شعرهایِ دمِ غروب
شکاکانِ شبهای بی خوابی.
ای راه نشینانِ بُزروهای گمراهی!
بس کنید این شاخ زدنها را
بگذارید گله به راه آید.

من هیچم، راه همه چیز است
من هیچم، کاروان همه چیز است
من هیچم، راهبر همه چیز است.
تویی که پای مرا می بندی
منم که بندِ تو را می بندم
خاکِ راهِ توام
ای پوتینِ بزرگِ قدرت!

۱۶ نوامبر ۱۹٨۷


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست