جوکهای سکسیستی، واکنشی به حضور موفق زنان در جوامع مردسالار
محسن فرشیدی
•
رفتارهای جنسیت زده تنها به بازار کار محدود نمیشود و از جوک، شوخیها، کلام روزانه، و رفتارهای در خانه آغاز میشود و تا رسانه، سیاست، و دیگر عرصههای اجتماعی امتداد پیدا میکند. فعالان حقوق برابر معتقد هستند تمامی این رفتارها در ساختاری مردسالارانه برای سرکوب و پیشرفت زنان به عنوان نیمی از جامعه صورت میگیرد.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
٣۰ آذر ۱٣۹٣ -
۲۱ دسامبر ۲۰۱۴
تابلو- «شوخی است، زیادی حساس هستید، باید تفاوتی میان جوک و حرف جدی گذاشت، فمینیستهای افراطی، گشت ارشاد فمینیسم …» همگی اینها عباراتی هستند که فعالان برابریخواه در هفتههای گذشته زیاد شنیدهاند. این برخوردها زمانی بیشتر میشوند که «سکسیسم» و به عبارتی دیگر «جنسیتزدگی» در قالب طنز و جوک به کار گرفته میشود و مورد اعتراض قرار میگیرد.
اکثر افرادی که از چنین عباراتی استفاده کردهاند معتقد اند در قالب شوخی میشود از کلمات و عبارات جنسیتزده هم استفاده کرد و در مقابل برخی دیگر، از جمله نگارندهی مطلب، اعتقاد دارند که جوک و طنز چیزی خارج از واقعیتهای جاری نیست، چه بسا حتا لایههای پنهان و درونی یک جامعه را بهتر به نمایش میگذارد و در بازتولید کلیشههای جنسیتی نقش کلیدی را بازی میکند. در ماههای گذشته در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی گفتوگوهای زیادی در این باره پدید آمد. در نوشتار ذیل بیشتر به این موضوع توجه شده که چرا در پارهای مواقع تعدادی از زنان نیز همپای مردان به بازتولید کلیشههای جنسیتی دست میزنند، چرا به جوک سکسیستی میخندند، و یا این که به چه دلیل در برخی مواقع تمامقد در مقابل فعالان برابریخواه میایستند.
برای درک بهتر، ابتدا برخی مفاهیم پراهمیت در این مطلب را مورد بررسی اجمالی قرار میدهیم، و در ادامه به این موضوع میپردازیم که چرا جنسیتزدگی در قالب طنز هم دارای اهمیت است، و در انتها نگاه آماری میاندازیم به این که چرا در برخی مواقع خود زنان نیز با موج شوخیهای جنسیتزده همراه میشوند.
سکسیسم چیست و به چهچیزی میگوییم جنسیتزده؟
برای این عبارت تعاریف مشخص و البته گستردهای وجود دارد، اما به طور خلاصه میتوان گفت: اگر زن یا مرد بودنِ یک انسان را بدون در نظر گرفتن رفتار، اعمال، و تخصصهایش مبنا قرار دهیم و ملاک تصمیمگیری ما جنسیت فرد باشد و نه تواناییهای او، در واقع نگاهی از جنس سکسیسم داشتهایم. شاید آوردن یک مثال به روشنتر شدن موضوع کمک کند. دانشجوی دختر ۲۵ سالهای را در نظر بگیرید که به پایان تحصیلات خود نزدیک شده و در یک سازمان یا شرکتی تقاضای کار میدهد. چنانچه کارفرما قبل از این که به مطالعهی تخصص و تواناییهای او بپردازد، به ظاهر و موضوعات مرتبط با زن بودن او توجه کند در واقع به عملی جنسیتزده دست زده است. چرا که اگر در همین شرایط یک مرد برای این جایگاه شغلی تقاضا داده بود توانایی، تخصص، و مسائلی از این دست مورد توجه قرار میگرفت.
گستردگی رفتارهای جنسیت زده تنها به بازار کار محدود نمیشود و از جوک، شوخیها، کلام روزانه، و رفتارهای در خانه آغاز میشود و تا رسانه، سیاست، و دیگر عرصههای اجتماعی امتداد پیدا میکند. فعالان حقوق برابر معتقد هستند تمامی این رفتارها در ساختاری مردسالارانه برای سرکوب و پیشرفت زنان به عنوان نیمی از جامعه صورت میگیرد.
تفاوت بنیادین میان سکس و سکسیسم
با مورد توجه قرار گرفتن سکسیسم در هفتههای گذشته، بستر بحث و گفتوگو در این باره به شکلی گسترده در رسانهها و همچنین شبکههای اجتماعی به وجود آمد. در مواردی قابل توجه، دیده شد که ابهاماتی از سوی برخی افراد در معانی سکس و سکسیسم وجود دارد و این افراد میان این واژگان تفاوتی قائل نمیشوند. در صورتی که اگر مخالفتی با سکسیسم صورت میگیرد به معنی مخالفت با سکس نیست! سکسیسم همانطور که از «ایسم» انتهایی آن پیدا است، به روشها و سلسله رفتارهایی بر میگردد که از عوامل اصلی تبعیض جنسیتی و نابرابری هستند، و سکس یا همان رابطهی جنسی به این موضوع ارتباطی پیدا نمیکند و همپوشان کردن آنها ما را از درک درست هرکدام دور میکند.
فمینیسم و سکسیسم
با مشخصتر شدن مفهوم سکس و سکسیسم و مصداقهای جنسیتزدگی، به تعریفی هرچند کوتاه از فمینیسم میپردازیم. فمینیستها چه کسانی هستند و چه نگاهی به موضوعات دارند؟ یک زن یا مردِ فمینیست میخواهد که انسانها بر اساس تخصص و تواناییهایشان مورد نقد یا قضاوت قرار بگیرند و نه بر اساس جنسیت و دیگر تفاوتهای ظاهریشان. میشود گفت جوهرهی فمینیسم آن است که حقوق، مقام، وظایف، و مزیتها نباید از روی جنس انسانها مشخص شود و زن یا مرد بودن یک انسان نباید موضوعی برای پیشرفت یا جلوگیری از پیشرفتهای او در اجتماع باشد. همانطور که گفته شد، یکی از موارد اصلیِ دامن زدن به تبعیض و نابرابریهای جنسیتی سکسیسم است. با توجه به اهمیت این موضوع، پرواضح است که فمینیستها به آن واکنش نشان داده و خواستار مقابله با ترویج جوک، شوخیها، و رفتارهای جنسیتزدهای باشند که کلیشهها را دامن میزنند. در واقع، میشود فمینیسم و سکسیسم را دو نقطهی مقابل هم دانست. بدین معنا که اگر هنرمندی، نویسندهای، یا طنزپردازی کلام و نوشتاری سکسیستی دارد، در مقابل، فمینیستها با آگاهیرسانی به ناعادلانه بودن این گفتار اعتراض کرده و سعی در ترویج نگاه انسانی و برابر میان افراد دارند.
با این تعاریف، اکنون میتوان به اهمیت جوکها در بازتولید کلیشههای جنسیتی نیز پرداخت. جوک و شوخیهای جنسیتزده را میتوان زیرمجموعهای از سکسیسم قرار داد. اما چرا اهمیت این موضوع برای برابریخواهان اساسی است؟ شیوا، دانشآموختهی رشتهی روانشناسی، ساکن تهران، در جواب این پرسش که چرا واکنش به شوخی و جوکهای جنسیتزده مهم است، معتقد است: «این موضوع دارای اهمیت است چرا که این جوکها حتا اگر فقط جوک و شوخی باشند باز هم کلیشههای جنسیتی و تحقیر و کوچک شمردن زنان را بازتولید میکنند و خودشان هم محصول همین کلیشهها و تحقیرها هستند. در روانشناسی هم طنز و جوک یکی از راه های بیان ناخودآگاه شمرده میشود، پس نمیتوان جوک را هم به صرف جوک و شوخی بودن نادیده گرفت. فقط جوک بودن یا فقط شوخی بودن اینها چیزی از تأثیرشان کم نمیکند، چون آنها هم محصول تفکر جنسیتزده و بعضاً زنستیز سازندگاناش هستند و هم در بازتولید آنها ایفای نقش میکنند.»
اما رشد فزایندهی جوکهای سکسیستی در گروههای وایبری و فیسبوکی اهمیت ریشهیابی موضوع را بیشتر از گذشته برجسته میکند. با بررسی برخی از این گروهها مشخص میشود که در مواردی خود زنان نیز به بازتولید کلیشههای جنسیتی دست میزنند.
در بررسی آماری صورتگرفته، در آبان ماه ۱۳۹۳، از چهار صفحهی پرطرفدار فیسبوکی که بیشتر مطالب سرگرمکننده و طنز منتشر میکنند و تعداد دنبالکنندههای آنها به بیش از نیم میلیون نفر میرسد، مشخص میشود که زنان در ۳۹ درصد مواقع یک جوک سکسیستی را پسندیده یا به اصطلاح فیسبوکی آن را لایک زدهاند.
در ۳۱ درصد مواقع آن را به اشتراک گذاشتهاند
– و در ۳۷ درصد مواقع اظهار نظر حمایتی کرده و با کامنتهای طنز یا اسمایلی خنده با آن جوک همراه شدهاند
اضافه بر این، همانطور که در تصویر شمارهی چهار میبینیم، در مجموع زنان ۳۶ درصد در بازتولید این جوکها نقش داشتهاند.
اما چرا برخی از زنان نیز به جوکهای جنسیتزده میخندند؟ «س. ک.»، از فعالین حقوق زنان ساکن تهران، معتقد است که «جامعهپذیری جنسیتی زنان و مردان در یک جامعه شکل میگیرد و هردو به طور مشابه تحت تأثیر آموزههای فرهنگی در مورد دو جنس قرار میگیرند، بنابراین ممکن است زنان هم مثل مردان به جوکهای سکسیستی بخندند و احساس توهین هم نکنند. متأسفانه، آگاهی بسیاری از زنان در جامعهی ما نسبت به حقوق و حرمتشان اندک است و در نتیجه اکثراً در برابر بیحقوقیها حالت تسلیم و انفعال داشته و با نگاه مسلط در جامعه علیه خودشان همسو هستند و به اصطلاح آب به آسیاب مردسالاری میریزند.»
میتوان نتیجه گرفت که شوخیها و جوکهای جنسیتزده که عمدتاً در مورد زنان ساخته و منتشر میشوند مبتنی بر کلیشههای جنسیتی هستند که خود محصول یک فرهنگ مردسالار و ضد زن هستند. در این کلیشهها که خوارانگاری زنان ترویج و به مخاطب القا میشود، قضاوت در مورد زنان و مردان صرفاً بر اساس جنسیت آنها و بدون توجه به ویژگیهای فردی صورت میگیرد. در نگاه کلیشهای به دو جنس، زنان در مرتبهای پایینتر قرار میگیرند و با صفاتی مثل ناتوانی و جهالت تحقیر میشوند. شوخی و جوکهای جنسیتزده نیز بر همین اساس ساخته شده و فرهنگ زنستیز و مردسالار و فرودستی زنان را بازتولید، و ترویج و تبلیغ و تبعیض جنسیتی را تقویت میکنند.
در انتها، به نظر میرسد تولید و انتشار ناگهانی جوکهای سکسیستی، که این روزها در شبکههای اجتماعی و ارتباطی مبادله میشوند، واکنش فرهنگ مردسالار به حضور اجتماعی زنان است که اکنون از سرِ ناتوانی و استیصال به تخریب و تحقیر زنان متوسل شده است. در این جوکها عموماً زنان متهم به حماقت و ناتوانی میشوند که به نظر میرسد نسبت دادن این صفات به زنان واکنشی مذبوحانه به افزایش تعداد زنان تحصیلکرده و دانشگاهی و حضور زنان در بازار کار است. رواج جوکهای سکسیستی علیه زنان میخواهد اعتماد عمومی را نسبت به دانش و توانایی زنان تضعیف کند و به این ترتیب به محرومیت زنان مشروعیت ببخشد. با این اوصاف، اعتراض به این جوکها و روشنگری درباره ماهیت و دلایل تولید و انتشار آنها یک ضرورت مهم و انکارناپذیر است.
|