"پگیدا" یک جنبش نژادپرستانه نیست!
خسرو صدری
•
بحث در باره جنبش"پگیدا" و ارزیابی ماهیت و اهداف آن، پس ازتظاهرات پر جمعیتی که در شهرهای آلمان برگزار کرد، به داغ ترین موضوع محافل سیاسی و اجتماعی این کشور تبدیل شده است. پگیدا(PEGIDA) مخفف "اروپائیان میهن دوست مخالف اسلامی کردن غرب"، به زبان آلمانی می باشد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱ دی ۱٣۹٣ -
۲۲ دسامبر ۲۰۱۴
بحث در باره جنبش"پگیدا" و ارزیابی ماهیت و اهداف آن، پس ازتظاهرات پر جمعیتی که در شهرهای آلمان برگزار کرد، به داغ ترین موضوع محافل سیاسی و اجتماعی این کشور تبدیل شده است. پگیدا(PEGIDA) مخفف "اروپائیان میهن دوست مخالف اسلامی کردن غرب"، به زبان آلمانی می باشد. تمایل رسانه ها و محافل طرفدار آمریکا و اسرائیل به برزدن این جنبش با گرایشات خارجی ستیزی احزاب راست آلمان و ترساندن مسلمانان این کشور ازآن، یک عوامفریبی ناشیانه و بی دوام بیش نیست. روشنفکران آلمانی که به تدریج با پگیدا همصدا می شوند، هرچند ممکن است گرایشات گاه متضادی را در این گروه، بخصوص در رابطه با سیاست مهاجرپذیری کشورشان نمایندگی کنند، ولی در این مورد اشتراک نظر دارند که: سیاست های آمریکا به ضرر آنهاست و در حال حاضر اروپا و روسیه را به سمت درگیری هدایت می کند، تا هردو ضعیف شوند. آن ها بر این باورند که بسط هژمونی آمریکا، اروپا را ضعیف خواهد کرد و این کار با نابودی هویت ملی کشورهای اتحادیه، بخصوص آلمان، از طریق تزریق برنامه ریزی شده مهاجران، سالهاست که ادامه دارد.
توماس پ.م بارنت (Thomas P.M Barnett)، متولد 1962 در شیکاگو- ویسکونسین، یک محقق آمریکایی در رشته "استراتژی نظامی" است. او در سال 2000 از طرف شرکت "Cantor Fitzgerald" مامور تحقیق در مورد "استراتژی نظامی گلوبال" می شود. واین هم نقل قول هایی از او:
"هدف نهایی، همانند سازی (نژادی) همه کشورهای جهان است... از طریق مخلوط کرن نژادهای مختلف و با ایجاد یک نژاد قهوه ای روشن در اروپا که با ورود سالیانه 1.5 میلیون مهاجر جهان سومی به این قاره صورت می گیرد، جمعیتی با ضریب هوشی (آی کیو) متوسط 90، به اندزه کافی کم هوش (برای بردگی) و به مقدار لازم باهوش برای کار کردن، خواهیم داشت... من البته از استدلال غیرمنطقی مخالفان هم آگاهی دارم. ولی اگر قرار باشد که آن ها در مقابل ایجاد نظم جهانی مقاومت کنند، پیشنهاد من این است که: " We shall kill them " آن ها را نابود خواهیم کرد".
(منبع: marialourdesblog.com
پس تعجب نکنید وقتی کسانی که بیش از همه دستشان به خون مسلمانان آغشته است، یعنی آمریکا و اسراییل، ناگهان به پگیدا که می رسند، طرفدارمسلمانان می شوند. شرکت کنندگان در تظاهرات این جنبش، در مصاحبه های خود بارها خاطرنشان کرده اند که ضدمسلمان و خارجی نیستند و با نژادپرستی هم سروکاری ندارند. آن ها بسیار مراقبند که افراد مشکوک، با شعارها و پلاکات های غلط انداز، درهمایش هایشان وارد نشوند. با اینحال محافلی خاص برای بدنام کردن آن ها و کشاندن خارجی ها به صف مقابله با آنان، چنین اقداماتی را سازماندهی می کنند. به عنوان مثال اخیرا مردم خبرنگار شیکه تلویزیونیRTL را شناسایی کردند که به عنوان هواداری ازپگیدا، در مصاحبه با همکار خود، لباس راست افراطی به تن کرده بود. (اشپیگل آنلاین)
Udo Ulfcotte سردبیر سابق "فرانکفورتر آلگماینه" و مشاورهلموت کهل، صدراعظم سابق آلمان، که از چهره های اصلی سازماندهی پگیدا محسوب می شود می گوید که: تحریف اخبار در رسانه های غربی، اروپا را آن گونه که آمریکا می خواهد به سوی درگیری نظامی با روسیه می کشاند. او درمعرفی کتاب پرفروش جدیدش به نام "روزنامه نگاران فروخته شده"، می گوید: "من نویسنده این کتاب هم خود مجرمی بودم با گذشته ای آلوده به فساد که تقلب می کرد و اخبار غلط منتشر می نمود".
"...من از ۲۵ سال پیش تاکنون روزنامهنگارم و مرا اینگونه بار آوردهاند که دروغ بگویم، خیانت کنم و به مردم حقیقت را نگویم. ولی اکنون میبینم که رسانههای آلمانی و آمریکایی تا چه حد جنگ را به اروپا، به روسیه نزدیک کرده اند … این یک نقطه بیبازگشت است. من برمیخیزم و اعلام میکنم که آنچه را که در گذشته انجام دادم، درست نبوده است: مردم را بازی دادن، تبلیغات علیه روسیه کردن و آنچه که همکاران من انجام داده و می دهند. آنها نه تنها در آلمان بلکه در تمام اروپا اجیر شدهاند.
دلیل نوشتن این کتاب این است که من بسیار نگران جنگ جدیدی در اروپا هستم و مایل نیستم که چنین جنگی شعلهور شود زیرا جنگها بهخودی خود پدیدار نمیشوند و همواره کسانی هستند که برای برپایی آن فشار میآورند. نه تنها سیاستمداران بلکه همچنین روزنامهنگاران. من در کتابم توضیح میدهم که چگونه در گذشته به خوانندههایم خیانت کردم تنها برای این که آنها را بهسوی جنگ رهنمون شدم و این که دیگر چنین رویکردی را نمیپذیرم و از این تبلیغات خسته شدهام. ما در یک جمهوری شبیه کشورهای وابسته آمریکای لاتین زندگی میکنیم و نه در یک کشور دموکراتیک که در آن آزادی رسانهای و حقوق بشر وجود دارد. شما به رسانههای آلمانی و همکارانم بنگرید که هر روز علیه روسیه مقاله مینویسند و در سازمانهای وابسته به ناتو عضویت دارند. آن ها برای نوشتن این مقالهها از سوی ایالات متحده پشتیبانی میشوند... هیچکس نمیآید به شما بگوید که "ماازطرف سیا آمده ایم. آیا میخواهید برای ما کار کنید؟" نه، مسائل اینگونه رخ نمیدهد. این سازمانها اینگونه وارد عمل میشوند که از شما دعوت میکنند تا از آمریکا بازدید بهعمل آورید. آنها تمام هزینه شما را میپردازند. همه را. بدینسان شما را اجیر میکنند... بهیاد دارم که افراد بخش خارجی سازمان ضد جاسوسی آلمان، که سازمانی است مانند سیا و بنیاد آن توسط این سازمان گذاشته شده است، روزی به دفتر من در روزنامهٔ "فرانکفورتر آلگماینه" در فرانکفورت آمدند و از من خواستند مقالهای دربارهٔ لیبی و معمر قذافی بنویسم. من بههیچوجه اطلاعات بکری دربارهٔ لیبی و قذافی در اختیار نداشتم. ولی آنها کلیه مطالب پنهانی را دربارهٔ لیبی و قذافی در اختیار من گذاشتند و فقط خواستند که من مقاله را به اسم خودم امضاء کنم. و من این مقاله را تهیه کردم و به چاپ رسید. آیا واقعاً این کار را میتوان روزنامهنگاری نامید؟ سازمانهای اطلاعاتی مقالهای مینویسند و از شما میخواهند که آن را بهنام خود امضاء کنید!
از هنگامی که از همکاری با سازمان اطلاعاتی کشور سرباز زدم، از آنجایی که دادستان کل کشور مرا متهم به افشای مطالب طبقهبندی شده آلمان کرده بود، خانه من شش بار مورد تفتیش قرار گرفت. آنها انتظار داشتند که من دیگر هرگز دست به چنین کارهایی نزنم.
ولی واقعیت سرانجام روزی برملا خواهد شد. واقعیت هرگز نخواهد مرد. برای من مهم نیست چه بر سرم خواهد آمد. من تا این لحظه سه بار سکته قلبی کردهام و بچه هم ندارم. بنابراین اگر میخواهند مرا تحت پیگرد قرار دهند یا به زندانم افکنند، برای واقعیت بهتر خواهد شد." (بخش آخرمربوط به " اودو اولفکوته" ازسایت "مهر" است. منبع ترجمه: http://www.les-crises.fr).
خسرو صدری
khosro-sadri.blogspot.de
|