کل کشیدن زنان و دختران کرد ، راهی برای مبارزه علیه تصلب داعشی ها- سردار شمس آوری
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۹ دی ۱٣۹٣ -
٣۰ دسامبر ۲۰۱۴
زنان کرد در عروسی ها ، در شادی و کیفور شدن های شان ، در تهنیت و همدلی با خوشی های همدیگر ، لحظه ای ساده اما به شدت معنی دار دارند ، آنها کل می کشند ( ته لیله کیشان) ، دسته جمعی کل می کشند ، صدایی که تا آن ته ِ مغاک ِ فرسوده گی و غم را می درد ، هلهله ای برای جمع شدن شان به خودآیینی و سرورِ دورِ هم . صوتی جمعی و ساده و تا ابد تکرار شونده ، گویای حضور یک تنه ی جمعِ بزرگ شان .
در تاریخ اجتماعی و فرهنگی کردها (مخصوصن کردهای ترکیه و سوریه) که به طبیعی ترین شکل ممکن به امر سیاسی و پراکسیس انقلابی پیوند خورده این "ته لیله کیشان " ، این صوتِ ساده ی جمعی ، این کل کشیدن از سر شادی و طرب انگیزی ، این کیفور شدن از زندگی ، اول که هنگام بدرقه ی شهدای راه آزادی و رهایی شان و دو دیگر هنگام نبرد با هیولاهای قرن بیستمی ِ تحجر و بربریت دقیقه ای درخشان و آیینی از موقعیت فکری و عاطفی کرد ها می شود .
مادران شهدا ، زنان و خواهران و بستگان و آشنایان شهیدان (خصوصن پ ک ک و ...) هنگام بدرقه و تشییع پیکر فرزند ، برادر ، خواهر یا هه وال(رفیق) و آشنای شهیدشان ته لیله می کشند (کل می کشند) هلهله ی کیف و طرب سر می دهند . گونه ای آواز بی کلام ِتا ابد تکرار شونده ی فرح بخش ِ جمعی و به غایت ساده ، صدایی که قبل از هُبوط ِ اشک (که نشانه ی افسرده گی و غم است) با عروج اصوات شادی_طورِ خویش می خواهد ترجمان معنایی از این جمله باشد که : " شه هید نامره" (شهید نمی میرد) و " مردن ژیانه " (مرگ آغازی برای زندگی دوباره است) . اطرافیانِ دور و نزدیکِ شهدا با سر دادن هلهله ی شادی شان در قالبِ کل کشیدن هایی طولانی و یکسره و دسته جمعی ، بر این عقیده پای می فشارند که دشمن نباید با دیدنِ گریستنِ ما از مرگِ عزیزانمان خوشحال شود . اشک های ما دشمن شاد کن خواهد بود و ما باید یکسره تاکیید کنیم که هر مرگی ، تولدی است برای راهی که به رهایی و خرسندیِ جمعی می انجامد . شهید شدنِ فرزندانِ راه آزادی برای مادرانی که هلهله می کشند شلیک دوباره ی گلوله های جهانِ فکریِ کرد هاست بر تارکِ تاریکِ دشمن که بگویند : ما در یک بازگشت ابدیِ همان ایده ها و شادی ها و طرب و رهایی و خودآیینی باز زاده می شویم و کل می کشیم و صداهای هم دیگر را دوباره و صد باره در صدای هم می اندازیم و دست های مان تا آخر الامرِ رسیدن به سرحدات شرف و انسانیت دست های یک دیگر را و اندام اسلحه را می فشارد .
اما آن لحظه ی دیگری که این کل کشیدن ها به شدت معنادار می شوند و مستقیم به امر سیاسی و انقلابی پیوند می خورد ، هنگامی است که دختران ِ گریلای (مبارز و چریک) ِ کرد در خطوط ِ مقدم ِجنگ با اجنه های خبیث ِ داعشی ، رو در روی هیولاهای افسار گسیخته ی جهان سرمایه داری ، مقاومت و مبارزه را در تمام عناصر و مفردات زندگی روزمره ی شان متحقق می کنند و در کار می گیرند . در بسیاری از ویدیو ها و فیلم هایی که از مبارزان "ی پ گ" و "ی پ ژ" در شبکه های اجتماعی می بینیم دقایقی بودند که زنان و دختران کرد در سنگر ها و پشت دیوار ها و در فضای جبهه ها کل می کشند . چرا ؟ . خیلی ساده ، برای ریدن به خلیفه و فتواهاش . برای به سخره گرفتن تحجر و تدیّنِ این هیولاها . برای تا ته رساندنِ مبارزه و ایجابیتِ شان در برابر جهانی که عقده های سیاه خود را در لباس داعش پس داده و به جان ِ سرزمین های نفت خیر و بایر و آبدارِ خاورمیانه انداخته . خلیفه برای تحریک هیولاهایش ، برای جری تر کردن آنها در جنگ با کردهای کوبانی فتوا می دهد که هر داعشی ای که به دست زنان بمیرد نه تنها به بهشت نمی رود که مستقیم در جهنم مقیم خواهد شد . فتوای خلیفه در جبهه های جنگ می پیچد . بسیاری از این اجنه های سیاه پوش خلیفه با ایمان کامل از تحقق وعده های خدای (کشته شده ی شان) و نیز نایب بر حق او خلیفه ی مسلمین جهان _ جناب ابوبکر بغدادی _ با کافر خوانده شدن کرد ها پای در جبهه می گذارند با این امید که یا دنیا را از کافران پاک می کنند یا در راه اسلام می میرند و به بهشت ِ موعود می روند . اما همینجاست که شادی و آری گویی و مبارزه و مقاومت و امر ناممکنی که سال ها در خاورمیانه روی زمین مانده نه تنها در اسلحه و هم قد شدنِ زنان با مردان در جبهه های جنگ ممکن می شود که در قدمی پیش تر همان دقیقه ای می شود که تنها آن زنان هستند که می تواند خلیفه و هیولاهایش را به استهزا بگیرد و بترساند . آنها ( سربازان ِ تاریک ِ خلیفه) آرام آرام دارند به سمت سنگر ها می روند . یک باره از پشت دیوار ها و سنگر ها صدای کل کشیدن زنان بلند می شود . صدایی که از هر طرف نشانه های زنانه و فرح بخشی را دارد . داعشی ها مردد می شوند . می ترسند . اگر بروند و کشته شوند ، چه ؟ . دیگر بهشتی در کار نخواهد بود . آنها می ترسند . بر می گردنند . سر در گم می شوند . ترجیح می دهند از طرفی نزدیک شوند که زنان نباشند . کلید بهشت رفتن شان انگار نه در دستان خلیفه که در کل کشیدن زنان دود شده و به هوا می رود . کل کشیدن در این فضای مخوفِ هیولاها ، سلاحی خطرناک تر از اسلحه های دیگر می شود . اجنه ی خلیفه از صدای کل کشدن زنان می هراسند . این همان صدایی است که بهشت را از آنان باز می ستاند . صدایی که آریی گویی و حقیقت جاودانه ی این همان شده را در خود دارد . تحجر و افسرده گی و تاریکی و مغاک ِ دود اندود ِ غم برای همه رعب انگیز و وحشت به راه انداخته ، عده ای را متواری و عده ای را وادار به تمکین و اسلام آوردن به سبک خلیفه کرده اما این زنان کرد هستند که با ساده ترین سنتِ خود با صدای هلهله و کل کشیدن و ته لیله کیشانِ خود همه ی هستی خود را به انقلاب و مبارزه پیوند داده اند . هیولاها را می تارانند . اجنه ای خلیفه از صدای آنها به سان بسم الله شنیدن گریزانند ، آنها از سنگرهایی که احتمال حضور زنان در آن است دور می شوند ؛ صدای کل کشیدن زنان گریلا آنها را از دستورات خلیفه گمراه کرده ، خلیفه البته خود در دام فتوای نا مبارک خویش افتاده . ترس بر پیکر سیاه انترناسیونالیست های مذهبی افتاده .
برای خلیفه و برای سگان هار نامیمون ش راه برگشتی نیست . فتوایی است که از دستش در رفته ، و بهشتی که به مناسبت ان از دست می رود ، به وسیله ی ریشه ای عمیق از آداب و خودآیینیِ زنانِ کرد . با امر مبارزه و مقاومت . با آری گویی ِ مداوم به زنده گی و شادی و جمع کردن قوای جمعی خود . صدای هلهله ی زنان کرد ، خلیفه را و هیولاهای خلیفه را بیشتر از ائتلاف جهانی می ترساند . هواپیماهای موءتلف هنوز راهی برای میان بر زدن به بهشت دارند . زنان اما همان دقیقه ای هستند که خدا را خشمگین کرده دروازه های بهشت را تا ابد بسته نگاه می دارند .
باید البته اعتراف کرد نه تنها آنها(داعشی ها) از صدای کل کشیدن زنان کرد ترسیده و گمراه و گم شده اند ؛ که ما نیز با صدای هلهله ی زنان کرد در عروسی ها و در زه ما وه ند و در بدرقه ی شهیدان و اکنون در جبهه های نبرد لرزی شیرین و عمیق بر موها و اندام مان می افتد ، رعشه ای شادی بخش که به فکر مان می برد ؛ چه خواهد شد اگر حقیقت زن باشد یا اگر حقیقت زن باشد ، چه ؟
|