اعتصاب غذا در شرکت پارس خودرو
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۵ دی ۱٣۹٣ -
۵ ژانويه ۲۰۱۵
طی روزهای یکشنبه ۷ تا سه شنبه ۹ دی ماه، هفت هزارکارگر (زن ومرد) جوان و جان به لب رسیده پارس خودرو (جنرال موتورز سابق) به شکلی خودجوش، با توجه به شرایط عینی زندگی و کار خود و به عنوان اعتراض به کسانی که شب و روز عمر و جوانی و شیره ی جان آنان را می مکند، در حرکتی همبسته و سراسری و جنبشی با سه روز اعتصاب غذا، خواب خوش صاحبان زر و زور و سرمایه آشفته کردند. کارگران با نخوردن غذای شرکت (نهار و شام) در هر دو شیفت صبح و بعدازظهر مخالفت خود را با شرایط حاکم بر سرنوشت خود به اربابان سرمایه و پادوهای آنها در هیئت مدیران بی صلاحیت اعلام نمودند و اعتراض خود به سطح دستمزدها را با صدایی بلند و رسا ابراز داشتند.
کارگران از ابتدای دی ماه در کنار خطوط سالن های تولید، در سرویس های ایاب و ذهاب و در برگشت تا رسیدن به منزل، با هم قرار می گذاشتند و به یکدیگر یادآوری می کردند که از یکشنبه ۷ الی ۹ دی اعتصاب غذا خواهند کرد و چهارشنبه ۱۰ دی سوار سرویس ها نخواهند شد و به جای آن به سمت جاده مخصوص تهران - کرج حرکت خواهند کرد و این جاده را خواهند بست.
از یکشنبه ۷ دی کارگران هر دو شیفت از خوردن غذای شرکت خودداری کردند و غذایی را که همراه خود آورده بودند ( کوکو و سیب زمینی و تخم مرغ و مربا و پنیر و...) صرف کردند و به همکارانی نیز که غذا نداشتند می دادند و به این ترتیب آنها را به نخوردن غذای شرکت تشویق می کردند. همکاران زن نیز از گرفتن غذای شرکت خودداری کردند.
ابتدا از جانب مدیریت ارشد شرکت توجهی به این حرکت نشد. عوامل شناخته شده و تعدادی از مدیران میرزا بنویس و روحانی شرکت، مصایبی که مدیر امور فرهنگی است، وارد معرکه شدند و با ریش گرو گذاشتن و خواهش و تمنا کردن و گردن کجی و پند و موعظه، خواهان غذاخوردن کارگران شدند که با هوکردن و بی توجهی کارگران مواجه شدند. روز اول با غافلگیرشدن مدیران و تقویت روحیه و اعتمادبه نفس کارگران به پایان رسید.
در روزهای دوم و سوم اعتصاب (٨ و ۹ دی)تعداد نفرات اعتصابی به بیش از هشتاد درصد رسید و صددرصد سالنها، قسمتها و حتی بخشهای اداری و خدماتی نیز همدلانه به بقیه پیوستند و دراین میان، فعالیت و هماهنگی زنان همکار قابل توجه بود.
شنیده می شد مدیرعامل و معاونین ارشدش پیغام داده اند که ما به کارگرجماعت باج نمی دهیم و روسا و مدیران و حراست به هرشکلی شده موظفند این بساط را جمع کنند. اما با سرسختی و مقاومت کارگران وضعیت به سرعت تغییر کرد. مدیران میانی، روسا، حراست و روحانی پارس خودرو همگی به دست و پا افتادند. مدیرانی که به ساده ترین حرفهای کارگران توجهی نداشتند از کارگران تقاضا می کردند که نهار و شام را با آنها صرف کنند، تقاضایی که با بی توجهی کارگران مواجه شد. خواهش و تمنای گاه توام با تهدید آنها هیچ اثری نداشت. سخت غافلگیر شده بودند. از یک سو، شبانه به تعداد دوربینهای مداربسته و فیلمبرداری در سطح شرکت و سالن غذاخوری می افزودند و از سوی دیگر حتی کنار خط مونتاژ می آمدند و با اصرار از کارگران خواهش می کردند به سالن های غذاخوری بروند. مدیرعامل، مهندس ناصر آقامحمدی، به معاونین دگم و بی صلاحیت خود دستور داده بود به این کارها خاتمه دهید، هیچگونه افزایش حقوقی نداریم، وضع شرکت خراب است!!!
اما با نزدیک شدن چهارشنبه ۱۰ دی مدیرعامل متوجه شد که با سدی محکم و نفوذناپذیر به نام کارگر مواجه است و راه افتادن کارگران به سوی جاده مخصوص و راه پیمایی به سمت تهران و بسته شدن اتوبان تهران - کرج می تواند عواقب بدی برای او و مشاورانش داشته باشد. لذا از در تسلیم درآمد.
از شب سه شنبه بعد از اینکه باز هم شیفت بعد از ظهر از خوردن شام خودداری کردند، نیروهای حراست، روحانی شرکت و مدیران ارشد و میانی وارد تک تک سالنهای مونتاژ شدند، اما باز هم با بی اعتنایی و هوکردن و جنجال کارگران جان به لب رسیده مواجه شدند و دست از پا درازتر در آخر شب سالنها را ترک کردند و کارگران متوجه توان و اثرگذاری تصمیم خود شدند و بیشتر مصمم به ادامه راه خود (سوارنشدن به سرویسها و رفتن به سوی جاده مخصوص) شدند. عمله اکره سرمایه کاملا غافلگیر شده بودند. در میان کارگران مطرح شده بود که اگر کسی اخراج و یا دستگیر شود دست از کار بکشند و اعتصاب را به مرحله بالاتر ارتقا دهند. تیر مدیریت به سنگ خورده بود. باید فکری دیگر می کرد.
در نهایت چهارشنبه پیش از ظهر عوامل مدیریت به سالن ها آمدند و به کارگران اعلام کردند با تمام خواسته های شما مبنی بر افزایش دستمزد، افزایش آکورد و تغییر وضعیت تعدادی از کارگران با سابقه از قراردادی به رسمی و از پیمانکاری به قراردادی موافقت شده است. کارگران اعلام کردند که مدیرعامل خود باید به سالنها بیاید و مراتب بالا را تایید کند.
کارگران از قبل خواسته های خود را نوشته و اعلام کرده بودند و یکی از کارگران بر فراز پالتی ایستاد و خواسته ها و مطالبات را برای حاضرین قرائت کرد. عمده ی خواسته ها همان ها بود که در بالا گفته شد.
مدیرعامل و همراهان با پذیرفتن آنها و دادن وعده و قول و قسم خوردن مبنی بر اجرای خواسته های آنان حداکثر تا پایان زمستان(اسفندماه) سالنهای تولید و مونتاژ را ترک کردند.
کارگران از این پیروزی خوشحال بودند. خوشحالی آنها به این دلیل بود که در عمل به توانایی خود پی برده بودند.
چهارشنبه بعد از ظهر در حالی که شیفت صبح کار را به شیفت بعدازظهر تحویل می داد کارگران کار خود را با هم مرور می کردند و ضمن آن قرار گذاشتند اگر در پایان زمان وعده داده شده خواسته هایشان تحقق نیابد اعتصاب را با دست کشیدن از کار شروع کنند و تصمیم های دیگری برای پیگیری خواستهای خود بگیرند. آنها تا اینجا موفق شده بودند شخص مدیرعامل را به سالن ها بکشانند و او را مجبور به پذیرش خواست هایشان کنند، هرچند فعلاً در حد حرف و وعده.
به این ترتیب، کارگران جوان در تجربه ای جدید، بدون آویزان شدن به این یا آن جریان و با اعتماد به نفس خود توانستند روی پای خود بایستند. آنها در عمل متوجه شدند که بدون آنکه سرباز پیاده نظام و سیاهی لشکر کسی باشند و بدون آنکه نردبان صعود دیگران به قدرت شوند می توانند خواست های خود را پیگیری کنند و عوامل سرمایه را دست کم در حرف مجبور به پذیرش آنها نمایند.
تعدادی از کارگران اعتصابی پارس خودرو
|